چهاروتیک

چهاروتیک
by Alef Mahan
25-Mar-2011
 

سورِ سور بود چهارشنبه

عورِ عور كه در آتشِ هم نشستیم

این واو حتا

بینِ من و تو نبود

تا سایۀ یك او

سرخِ سرخ كه از آتشها گذشتیم

دورِ دور . . . از شعرها و خیالها

که بیرون‌ كشیدیم ما

شبِ سرخ را.

 

اندوه، مرگ و كینه

دستِ اهرمن پر است همیشه اما

با چهار دستِ خالی ما

عشق را تكخالِ دل بودیم.

سور اهرمن خورده

از سورِ ما گریخته

سرِ سورها

كه از آتش‌ جهد آبها.

 

آنِ ما شد

دستِ دستها

شادی، زیستی، مهر

با آذرِ هورمزد آمد

آخرین چهارشنبه

اولین جوانه‌ها

بهارِ تن

سورِ سورها

سرخیِ آتشها.

 

16/3/2011


Share/Save/Bookmark

Recently by Alef MahanCommentsDate
کارناوال ریو تا تهران
1
Nov 27, 2012
اتوبوسی بنام هوس
-
Oct 29, 2012
از « آ » تا « ی » ای آزادی
-
Oct 13, 2012
more from Alef Mahan