POETRY

در نشئه ی اینهمه غروب
29-Aug-2010 (one comment)
می دیدم
چشمه سار، اقاقیای سرمست
کوچه های همهمه، شفاف، قرمز
بر روی پرهای بی شِکِوه
شُکوه شاخک ها
و تصویر زنی
بر برکه – آغشته به حس
>>>

ALARMING

بزرگ‌ترین جلاد جهان

در مورد اعدام‌های مخفیانه اخیر در زندان وکیل آباد مشهد چه می‌توان گفت؟

25-Aug-2010 (3 comments)
موج اعدام باز در ایران بالا گرفته است. در چند سال اخیر آمار اعدام‌ها مرتبا رو به افزایش بوده و موارد متعددی از اعدام‌های گروهی گزارش شده است. اکنون خبر می‌رسد که خصوصیت «مخفیانه» نیز به این اعدام‌ها اضافه شده است. تعداد کسانی که در زندان‌های جمهوری اسلامی در خطر مرگ به سر می‌برند عددی چند هزار نفره را تشکیل می‌دهد. جمهوری اسلامی ظاهرا عطش سیری‌ناپذیری برای کشتن دارد و در برابر اعتراضات جامعه جهانی راه‌های تازه-ای برای ادامه کشتار خود پیدا کرده است: قتل مخفی و گروهی>>>

STORY

برده (6)

ژولیو و ماه آفرید کنار هم

25-Aug-2010 (one comment)
از سنجار تا نصیبین سفر پنج روز طول کشید. با این حال رنج آن بسیار کمتر از مسافرت از آدیابن تا سنجار بود. هر روز که از سنجار دورتر می شدند هوا خنکتر و ملایمتر می شد و بار دیگر کوهستان جای بیابان را می گرفت. چون دیگر خیلی از آدیابن دور شده بودند دلیلی نداشت باز هم از راه های فرعی و ناهموار به سفر ادامه دهند. بنابراین از مسیرهای اصلی و مطمئن به سفر پرداخته و شبها را هم در کاروانسراهای بین راه سپری کرده بودند>>>

RED

با تو آغاز نشد، سبز بی وجدان

با من بیا به دیدار نسل فراموش شده

23-Aug-2010 (59 comments)
در جواب به گزینش بد بر بدتر، در جواب به سینه زنی زیر پرچم پیروان خط امام، در جواب به تحسین جسارت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که دست در دست یکدیگر در ملأ عام بیش از یک سال گذشته، نسل سبز ایران را به ستایش خود بر انگیختند، با من بیا به روز جمعه، هفت مرداد شصت و هفت، دعوت به نگاه دزدانه ای در سلولهای تنگ زندان اوین و گوهر دشت، چپیده از یاران دبستانی>>>

STORY

هُرهُری مذهبان

این روزها مصادف است با پنجاه و هفتمین سالگرد کودتای 19 آگوست سال 1953 در ایندولند

20-Aug-2010
قبل از انقلاب 11 فوریه سال 1979 که به انقراض حکومت سلطنتی پوپورن ها منجر و رژیم سوسیالیستی به سبک معمر قذافی و هوگو چاوز در ایندولند بر روی کار آمد، خانواده تروخیلو همگی سلطنت طلب بوده و همه افراد فامیل مشاغل مهمی در وزارتخانه ها و ارتش و نیروی پلیس مخفی ایندولند بر عهده داشتند. واقعیت این بود که آنها قلباً اعتقادی به سلطنت نداشتند و الکی عکس های شاه و ملکه و ولیعهد را بر دیوار اطاق پذیرایی نصب کرده و وقت و بی وقت جاوید شاه می گفتند>>>

STORY

برده (5)

بیا ژولیو، بیا! امروز می خواهم به یک جای جالب بروم

20-Aug-2010
شب زیبایی بود. ژولیو از قدم زدن خسته شده و با گامهای آرام بسوی اتاقش می رفت. کاخ دو کتابخانه داشت و اتاق ژولیو درست برابر یکی از کتابخانه ها بود. قرار بود در همین کتابخانه دوباره به تدریس ماه آفرید سرگرم شود. به همین خاطر قبلاً از آن دیدن کرده بود. ولی هنوز کارش آغاز نشده و بی صبرانه انتظار می کشید. درهای کتابخانه و اتاق ژولیو، هر دو رو بداخل سالن بزرگی باز می شدند که در انتهای آن پلکانی بزرگ موجود بود>>>

MOSADDEGH

«مصدق» در گیومه!

آقای مصدق نازنین، خیلی حرفها دارم که برایتان بنویسم

18-Aug-2010 (89 comments)
شما درست روز 14 اسفند ماه 1345 از این دنیا رفتید. خیلی برایتان متاسفم. مخصوصا بعد از آن همه بیماریها و تنهاییها. بابا هم متاسف بود. برای همین هم کلی نوشته و بریده ی روزنامه برایم به ارث گذاشت که شاید اگر آنها را نداشتم، لزومی نمیدیدم این نامه ی بلند بالا را برایتان بنویسم. ولی خب، بعد از کلی کشمکش، دست آخر تصمیم گرفتم حرفهای دلم را صاف و پوست کنده برایتان بنویسم. مثلا نامه ای بنویسم و آن را در یک بطری شیشه ای بگذارم و به دریا بیاندازم>>>

POETRY

برج کبوتر
18-Aug-2010 (one comment)
از مهتابی که به بیرون نگاه می کنم
سپیدی امواج به من لبخند می زنند
و چون به اتاق بازمی گردم
هزار کبوتر مهاجر
از هزار گوشه ی تاریک سر می کشند.
>>>

STORY

برده (4)

فرمان هجوم صادر شده بود

16-Aug-2010
سپاه ساسانی وارد سرزمین ماد شده بود. تا چشم کار می کرد کوه بود و کوه. اینجا دنیای کوهستان بود. طبیعت افسونی خاص داشت. عظمت حرکت لشکرهای در حال گذر از میان کوه های عظیم بی حرکت به مانند عبور صفوف مورچه ها از میان کپه های خاک بود. همه چیز اینجا با تیسپون و دشتهای گسترده اطراف آن تفاوت داشت. ژولیو مطالب زیادی درباره ی قلب سرزمین ایران شنیده بود اما حالا داشت با چشمهایش خیلی چیزها را می دید>>>

POETRY

عکسهای تهران
16-Aug-2010 (8 comments)
آری زندگی‌ ادامه دارد.
هنوز هم میخندیم.
هنوز هم چشمهایمان
زیر چادر سیاه
سایهٔ آبی‌ دارد
>>>

HAPPINESS

حق شادی

حق پیگیری آزادانه شادی در کنار حقوق اساسی دیگر

14-Aug-2010 (2 comments)
امروز جوانان ایرانی به طرز فزاینده ای پیگیر حق برخورداری آزاد از شادی و ابراز عمومی آن در عرصه های گوناگون زندگانی خود هستند. حق پیگیری شادی سرشت دموکراسی های متعارف در جهان است. جمله ی مشهور بیانیه ی استقلال آمریکا به قلم تامس جفرسون برای نخستین بار به فراگیری این حق موجودیت رسمی و تاریخی بخشید: ((همه ی انسان ها مساوی خلق شده اند و خالق آنها حقوقی مشخص و غیر قابل تصرف را در نهادشان به ودیعه گذارده است که سه مورد آن عبارت است از زندگانی، آزادی و پیگیری شادی)).>>>

STORY

برده (3)

در همین زمان که بسیاری خوابیده اند بسیاری هم بیدارند

14-Aug-2010 (one comment)
ژولیو دیگر برده خطاب نمی شد. ماه آفرید حالا او را پسر می نامید. ژولیو آرزو می کرد دختر جوان او را به نام صدا کند هر چند این آرزو را یک رویای دور از واقعیت می پنداشت. شاهزاده خانم آرام گام برداشت و چرخی در اتاق زد. سپس دوباره بسوی جوان ملتهب بازگشته روبرویش ایستاد. دختر جوان با نگاهی آرام و وسوسه کننده به ژولیو می نگریست. گویی با نگاهش او را نوازش می کرد. آهسته گفت: دوست دارم به روم بروم! تو حاضری مرا به روم ببری؟!>>>

POETRY

ابر
13-Aug-2010 (5 comments)
من ابرم

ابری که در غیاب تو سیاه شد

خانه تو را می جوید

تا بر آن ببارد >>>

SECURITY

 جمهوری امنیتی ایران

آبشخور اطلاعاتی خامنه‌ای و خطر برای آینده کشور

12-Aug-2010 (14 comments)
انتشار متن سخنان یک مقام امنیتی/نظامی جمهوری اسلامی به نام سردار مشفق تصویری مسخره و در عین حال خطرناک و نگران کننده از ذهنیت حاکم بر مقامات ایران به دست می‌دهد. در این گفتار کمتر کسی از مقامات پیشین و اکنون جمهوری اسلامی از برچسب دشمن و توطئه‌گر و آلت دست خارجی در امان مانده است، و حتا اصول‌گرایانی مانند علی لاریجانی رییس مجلس رژیم و محمد باقر قالیباف نیز خواسته یا ناخواسته به مجریان منویات دشمنان داخلی یا قدرت‌های خارجی تبدیل شده‌اند و یا در خطر آن بوده‌اند>>>

POETRY

شیرین ترین اجبار
12-Aug-2010 (7 comments)
امشب ای شیرین ترین اجبار
چنان سخت
شرابی نقد می خواهم
که به مغز و تن و جان
شوم مست >>>

FACEBOOK