RESISTANCE

عیسی گلسرخی

متن کامل دفاعیه در دادگاه

22-Jul-2010 (21 comments)
آنچه این روزها، پس از گذشت سی سال از پیروزی آن انقلاب، در جای‌جای این کشور ‌می‌گذرد بیانگر آن است که آن رفتار انسانی تنها «آرزوی ما جوانان مسلمان» بود، چون «رهبر جمهوری اسلامی» ثابت کرده است که برای چند روز زمامداری بیشتر و حکومت مستبدانه بر مردم، از هیچ راه و روشی نمی‌گذرد. اکنون شاهدیم که سیدعلی خامنه‌ای از جنایت‌های بشر در جهان شرق و غرب، هر آنچه را که بدترین بوده است برگزیده و در این کار دست جنایت‌کاران معروف جهان را در کشتار مردم بی دفاع از پشت بسته است>>>

TERRORISM

تروریسم کور

جنایتی که فقط جندالله مسئول آن نبود

22-Jul-2010 (one comment)
اگر تروریسم کور از نوع آن چه که در زاهدان اتفاق افتاد به ایران راه باز کرده، باید آن را در درجه اول مرهون فرهنگ ایدئولوژیکی دانست که جمهوری اسلامی در شکل‌گیری و تبلیغ و ترویج آن در خاور میانه نقش اول را بازی کرده است. تصادفی نیست که تروریسم کور در خاورمیانه و غرب آسیا و شمال آفریقا عمری کم و بیش برابر با عمر نظام اسلامی حاکم بر ایران دارد و با ادامه حیات آن از طریق تروریست‌های اسلام‌گرا به سراسر جهان نیز گسترش یافته است>>>

POETRY

انصراف
22-Jul-2010 (2 comments)
بگذار اشنایی را دوباره بنویسیم
و عشق را همیشگی کنیم
فردا
بگذار انتخاب کنیم >>>

STORY

سلول

این وری ها همه آزاد و اون وری ها همه اعدام

19-Jul-2010 (one comment)
قاضی محمدی در سلول راه می رود و مدام با خود حرف می زند. می نشیند، بلند می شود، می نشیند، دوباره بلند می شود. بوی دلزننده ی معده اش توی دهانش پیچیده و کلافه اش کرده است. مدورانه قدم می زند، می ایستد، دوباره قدم می زند. خودش را روی تخت آهنی و درب و داغون توی سلول می اندازد. صدای قژقژ تخت اعصابش را بیشتر خورد می کند>>>

STORY

سرزمین مردم نیک

هی چوپان سرت سلامت، راه سرزمین مردم نیک کدام است؟

17-Jul-2010 (10 comments)
مرد در خود اندیشه می پرورد. نمی توان. نمی توان بدینگونه زیست. نباید چنین باشد. این نیست آنچه از افسانه ها فرا گرفته ام. باید یافت. خواهم یافت سرزمینی که مردمانش عشق را باور داشته باشند. گذشت را بدانند چیست. دروغ و ریا را نیاموخته باشند. مرد با خود اندیشه می کرد. راهواری پر از اندیشه های شیرین. پر از امید. راه به کدام سوی باید برد؟ کدامین راه به سرزمین مردمان نیک می انجامد؟ چوپانی در پی چند گوسفند چوب بر دوش گام می زد. >>>

STORY

تق‌تق ... تتق تق ... دوداسکادن

بند ما بند بی خدایان بود

17-Jul-2010 (3 comments)
دو روز به عید مانده بود. باران ریز بی امان می‌بارید. درها بی رمق بسته می‌شد. پارس سگ ها، آوای غوکان سبز در انبوه درختان، هجوم بی نتیجه پرندگان وحشی به امنیت خشک جنگل و دیوار محلات قدیمی همه در انبوه ریز باران از نفس افتاده بودند. در این میان ریشه‌های درختان گردو، تیرهای کپک زده برق و حتی آدم‌ها خیس بودند. این همه ارمغان خیس‌ترین بهاری بود که می‌رفت برای خیلی ها تکرار نشود. اما، بند ٥٠ نفره ما خیس نبود>>>

POETRY

باران سنگ
17-Jul-2010
کوچه را باران سنگ است
و هوای خاطره خالیست،
غباری در میانه و
انسانی‌در برابر،
چراغ "فریضه" بیدار است!
و شعله‌های گناه
که در هوای نفس جاریست >>>

DEMOCRACY

انتخابات آزاد

انتخابات رقابتی اصلی حیاتی برای استقرار حاکمیت ملی

15-Jul-2010 (one comment)
جنبش سبز از دو نقیصه مرتبط به هم رنج می‌برد. یکی، فقدان یک رهبری منسجم و جامع الاطراف بوده که بتواند اعتماد و حمایت اکثریت قاطع فعالان جنبش سبز را جلب کند، و دیگری ابهام در آرمان‌های جنبش سبز که از جامعیت لازم برای تأمین خواست‌های مشترک نیروهای فعال آن برخوردار باشد. سخنان و اظهارات رهبران «به واقع» (دو فاکتو)ی جنبش در گذشته غالبا مبهم، چندپهلو، متناقض، بحث‌انگیز و تفسیرپذیر بوده است>>>

STORY

خالی بندان

تاریخ اخیر ایندولند را می توان چکیده تاریخ مستند خالیبندی در همه جهان دانست

15-Jul-2010 (5 comments)
مسافرانی که از فلات ایندولند میگذشتند آوازه خالیبندی ایندولندی ها را به سراسر جهان می بردند. خالی بندی درایندولند تبدیل به روش موفقی در ارتباطات گردید. پادشاهان ایندولندی بر سنگ نوشته های زیادی داستان هایی از پیروزیهای خود را نوشتند که بعد ها ثابت گردید هیچکدام درست نبوده و بیشتر خالی بندی شاهانه اند تا حقیقت. برخی از این سنگ نوشته ها هم بعد از شکست های موهن بوده و پادشاهان ایندولندی برای اینکه ایز گم کنند، خود را پیروز میدان معرفی میکردند>>>

FANTASY

فاصله های بعید

این روزها گربه ی خانم میشیگان بیشتر حرف می زند تا من

15-Jul-2010 (3 comments)
زیر سیگاری را از روی میز بغلی ام برداشتم و با کبریت سیگار گربه را روشن کردم. همان طور که دود بالای سرش درست می کرد رو به من کرد و گفت: رفیق جان باید فکری به حال سقف خانه بکنیم چند روز است که چکه می کند. اگر مارسیا بود به کمک پرنده ها حتما چکه اش را درست می کرد.>>>

POLITICS

آثار هرج و مرج

جنبش سبز و سرنوشت آن پس از یک سال

13-Jul-2010 (one comment)
نیروهای مستقل ملی با حضور و تلاش خود توانسته اند با شعارهائی که منعکس کننده خواسته های واقعی مردم بود ابتکار عمل را بدست گرفته و هدفهای جنبش را گسترده تر کنند. بعضی از این شعارها مانند "نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی" و "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" به روشنی نشان میداد که شعارهای کلیشه ای "رای مرا پس بده" و امثال آن هرگز خواسته های اساسی مردم را منعکس نمیکند و این خواسته ها بسیار فرا تر از لغو نتایج یک انتخابات بوده و با اساس و پایه جمهوری اسلامی سر و کار دارد>>>

POETRY

وطنم ، دخترم
13-Jul-2010 (4 comments)
قلب من می دهد گواهی ها
می رود این همه سیاهی ها

می رسد صبح سبز وروشن، باز
می شود روزِ نازنین،آغاز >>>

BAHAIS

شرمندگی با صدای بلند

می‌خواهم با صدای بلند به تمام بهائیان ایران بگویم که بابت آنچه تا به حال برآنها رفته عمیقا متاسفم

11-Jul-2010 (12 comments)
از بهایی‌ها چندان چیزی نمی‌دانم و برخورد زیادی هم با آنها نداشته‌ام. شاید بارزترین آنها مربوط به پژمان باشد. پسری که در کوچه پشتی ما زندگی می‌کرد و بر خلاف اکثر ما مشهدی‌ها لهجه “تهرونی” داشت. قصه‌گوی نمایش بود. بعد از چندی او و چند تا از بچه‌ها از گروه کنار گذاشته شدند و نقش قصه‌گو را به من دادند. حذف پژمان دلیلی نداشت جز آنچه که سال‌ها بعد فهمیدم: پژمان “بهایی” بود>>>

POWER

جدال بر سر دانشگاه آزاد

تنها ارزش مالی این نهاد نیست که دهان طرفداران احمدی‌نژاد را آب انداخته است

08-Jul-2010 (one comment)
کشمکش برسر تصاحب و کنترل دانشگاه آزاد و ارزش افسانه‌ای مایملک آن که طرفداران احمدی‌نژاد آن را ۲۵۰ هزار میلیارد تومان برآورد می‌کنند، در هفته‌های اخیر شدت گرفت و سرانجام با دخالت شخص خامنه‌ای موقتا آرام شد. طرفداران احمدی‌نژاد عزم کرده بودند به هر بهایی شده این دانشگاه را از چنگ هاشمی رفسنجانی و عوامل او بیرون بکشند و در این راه از همه اهرم‌های ممکن کمک گرفتند>>>

BAHAI

حق حيات

آيندگان كه تاريخ من و تو را مي خوانند چگونه داوري خواهند كرد؟

07-Jul-2010 (9 comments)
نمي دانم از چه زماني و براي چه موضوعي حكايت هابيل و قابيل بين ما درگرفت و نمي دانم چه كسي تخم فتنه و فساد را بين ما پاشيد كه هر چه كرديم و به طريقي اثبات نمائيم كه برادر هم هستيم و با اتحاد مي توانيم رشد كنيم و با اتفاق مي توانيم بسازيم و آباد نمائيم نشد كه نشد. و تا اين كه تجربه اخراج از ايول به سال 1362 شد باورمان نمي شود ... فقط و فقط يك مطلب را از شما انتظار دارم كه در اين آخرين ايام حيات خويش متوجه شوم كه حق حيات داشتم كه زاده شدم و يا نه؟>>>

FACEBOOK