…و

آنچه در زیر می‌‌‌‌‌آید "شعر" نیست


Share/Save/Bookmark

…و
by naanaam
24-Apr-2008
 

…و
----------------

"من شعر نمی‌نویسم: واقعیت‌ها را می‌نویسم". روژه‌ویچ می گفت. روژه‌ویچ آزرده و عاصی. ۱۹۶۹.

تقریبن چهل سال گذشته است و این حرف او هنوز طنین سنگینی دارد.

در جهان مصنوع ما، جایی که هر چیزی بر صحنه‌‌ای آراسته می‌شود تا "واقعی" جلوه کند، مردم به ناظران بی‌تفاوت و ناتوان واقعیت فروکاسته‌اند. بمباران اطلاعاتی و تسلط تکنولوژی بر بیشترعرصه‌های زندگی اجتماعی (ماشین مَجاز‌سازی) کمتر رمقی برای درگیری رگی و خونی با واقعیت باقی گذاشته است. در این جهان بازگشت به واقعیت شرط اساسی بازگشت به خویشتن و در نهایت کشف دوباره‌ی شعر است.

آنچه در زیر می‌‌‌‌‌آید "شعر" نیست. به آن‌‌ها با قدری ارفاق می‌شود حرف‌ شاعرانه گفت یا دیدگاه‌ شاعرانه. در همین حد. تلاشی‌‌ برای قلقلک دادن واقعیت در راه بازگشت به شعر

...اتوبیوگرافی
----------------

خیلی فرقه بین یه ایرونی‌‌ِ ۳۵ ساله و یه ایرونی ۴۵ ساله. ۳۵ ساله‌هه زمان انقلاب تو کوچه بازی می‌کرده، ۴۵ ساله‌هه تو خیابون انقلاب. خیلی فرقه بین رفتن و دیدن و گفتن که نباید رفت و نرفتن و ندیدن و گفتن که.

من بر خلاف خودم سعی می کنم به خودم زیاد اهمیت ندهم و کارم را همان قدری جدی بگیرم که خدا می گیرد، یعنی در حد کار شاعری بحران‌زده بر کره‌ای بحران‌زده در منظومه‌ای پرت.

روش ‌نفکر
----------------

اتاقتان را بلند شويد و خط بزنيد. دستشویی. کادو بدهيد، کادو بگيريد. کاندوم. بکِشيد سرتان. بيانديشيد. بهداشتی. تاريخ بشر را اصلاح کنيد. آخرين مدل! برگرديد. TV را روشن کنيد. اتاقتان را ببينيد، خودتان را ببينيد، وقتتان را، حرفتان را. خسته شويد. اتاق را خاموش کنيد. خودتان را دربياوريد. بخوابيد.


مردانه
----------------

هیچ مردی در ۲۰ سالگی برای پدر شدن آماده نیست. پدر شدن فرزانگی می خواهد که هیچ بیست ساله‌ای ندارد- مگر اینگه مسیح باشد یا بودا که‌ ‌‌آن‌ها هم نه حال بچه‌دار شدن دارند، نه کیرش را. تازه خانه و ماشین هم ندارند و کسی بهشان زن نمی‌دهد!

بشریت در کل چیز نارسی‌ست (از طرف مرد). از طرف زن خوب و رسیده است- ولی این به کرمی می ‌ماند که سیب‌اش خوب بوده باشد!

گفت‌گوی "تمدن‌ها"
----------------

به خودشون که نمی‌گن‌: به ما می‌گن‌! مال خودشون مث بچه‌ای‌یه که با مامانش دعواش شده. مال ما مث بقالی‌یه که دس زده به اونجای بچه‌شون! ۸۰۰ ساله که دارن می‌گن دس نزن! ۸۰۰ ساله که داریم می‌گیم کی دس زد؟!

زبان
----------------

بچه‌ی حبیب نقشه رو آورد و گفت: عمو، برزیل کجاس؟ بهش نشون دادم. گفت: پس کو رونالدو؟

آستیگمات
----------------

سوبب آرم، سوبب آرم

رآب نیرخا آرب

راد هگن آد خارت

یوس هب موریم هک

تشون رس.

تولید ناخالص فرهنگی

میزان معینی از گندم، پتاسیم و شعر

MTV

سپاه
سنگ قیمتی

و سار.

سنگسار.

ايران
----------------

که به ريشه‌هاش می‌گه علفِ هرز و شاخه‌هاشو می‌کـَنه...

می‌گه عينک بزن، می‌گم آفتاب نيس، می‌گه بزن درمياد!

چرخه
----------------

ديوار پوستری از خودش را به خودش زده.

ديواری که پوستری از خودش را به خودش زده خر است

آخوندی که به خودش می‌گويد «رهبر» خر است

خری که می‌گذارد چوب بکنند در کونش خر است!

تبعید
----------------

بیرون این کره من فقط یک لیوان آبم. هر روز جنوب سودان را بمباران می کنم، هر شب جنوب خودم را. ۸ به بعد.

روزها می روم سر کار. ۷ به بعد.

بیرون این دو کاری که می کنم خودم هستم.

!!
----------------

قبول اینکه ۷ میلیارد آدم نتیجه‌ی کس کردن و کس دادن این و اون باشه برام سخته. یا ۷ میلیارد نیس یا همه از آسمون افتادیم.

البته شایدم جلق خدا باشیم- که در اونصورتم باز از آسمون افتادیم.


Share/Save/Bookmark

more from naanaam
 
default

This is incredible. I loved

by dodar (not verified) on

This is incredible. I loved it. It is avant garde, and at the same time here and now; here and now beyond the point of being experimental. This is mature, solid writing. I actually didn't think of it as poetry; what is poetry anyway but a bunch of class based bourgeois assignments of category. It had been a very, very long time since I read something by a contemporary Iranian writer that raised my pulse; it created an awareness in me that I hadn't felt since "khandidan dar khanei ke misookht"; the first reading touched my smile nerves, the second nostalgia, and the third reading an immense sadness; what will come alive next? This is postmodern but not in a pretentious way; the "me" of this piece is universal; it is autobiographical, but in a collective way. It is not a political statement and is not aware of politics, but it's surprisingly relevant to anyone who ever thought politics. This is a genuine artistic blow. I wish I had written this. Congratulations.


default

This is poetry as warfare

by Ali (not verified) on

This is poetry as warfare and warfare at its best. Bravo!


default

Bahaaran, i don't think

by TCO (not verified) on

Bahaaran, i don't think Mohsen meant you! I think he meant the guy lowest on the list. he calls himself WTF!

the community organizer!


default

مخ آدم را کار

سیامک. س (not verified)


مخ آدم را کار میگیرد. چیز زیادی سر در نیاوردم ولی مخم رفت!


default

to mohsen

by bahaaran on

you are not a poet or you would grasp the dept of my comment.

 


default

Agreed!

by Rasul (not verified) on

I agree with the point. We're on the road to hell! We need a public campaign to raise awareness on the issue. People everywhere are getting "comfortably num"...
Vote Obama!


default

نانام را

محسن (not verified)


نانام را می‌شود فهمید، می‌شود هم مثل این آقا یا خانمی که در پایین کامنت کذاشته نفهمید. اما این مهم نیست. مهم این است که نانام باورهای ما را به چالش می‌کشد، حالا چه ابن باورها در مورد شعر و زیبایی‌شناسی شعری باشد، چه در مورد مورد مسایل سیاسی-اجتماعی. این به نظر من در یک نویسنده مهم است. نویسنده‌های ما معمولا از این کارها نمی‌کنند. یک ایدئولوژی غربی یا شرقی را می‌گیرند و در شعر خود بازتولید می‌کنند. نانام این کار را نمی‌کند. من با خیلی از "شعر"های او مشکل دارم ولی این موجب نمی‌شود که جهتی که انتخاب کرده و رفتار روشنفکری‌اش را نپسندم. فرهنگ ما به آدم‌هایی مثل نانام نیاز دارد.


default

salam...

by bahaaran on

ba shaerhay'e shoma be safar raftam... va azadi ra bazyaftam.

 


default

WOW

by Anonymous@ (not verified) on

Incredibly interesting writing. Great job.


default

WTF!

by wasted time (not verified) on

I am so sorry I wasted my time reading this!

yeah you are not a poet, that's for sure!

what was written there was not poetry either (No shit sherlock!)

but do you have to write?

what possesses someone to just start writing BS and wasting people's time?