Poetry

Creamy Sunset Dream

See how a gale may tamper
with your troubled thoughts
and with whispered logic,
swerve your dark imaginings
>>>

ترانه های فراق ۸

دنبال تو بیقرار و نستوه آیم
چون مرغ صبا بکوه اندوه آیم

سیمرغ اگر شوی روی قله قاف
با پای پیاده تا سر کوه آیم >>>

کارناوال ریو تا تهران

خدایانِ مرگ
زمین را می‌خواهند
مثلِ آسمان
برهوتی كم‌رنگ
و زمین
زمین زنده
>>>

ستّـار، ستّـار

بگذار تا بنشینم و تنها بگریم
بر کوه و دشت و جنگل و صحرا بگریم

بگذار تا رعدی شوم در کوهساران
یا همچو ابری تیره بر دنیا بگریم >>>

الحمراء

چندین هزار زن
چندین هزار مرد
از هر شهر و هر دیار
از هر کجا و ناکجا
از هر ده و کنار >>>

ببویید نسرین را مردم ایران

ببویید مردم ایران
ببویید
نسرین را
گرسنگی را
مردم ایران
فردای ناگزیر خود را
ببویید>>>

ترانه های فراق ٧

در کوی تو دیوانه و مست آمده ام
مستی به سر و باده بدست آمده ام

تا روی ترا نبینم از رو نروم
بر خاک درت نشسته بست آمده ام >>>

Oh, how I wish

There were no BORDERS, no FRONTIERS,
No WALLS splitting whole of the Planet....
Oh how I wish
We were all compatriots, arms in arms upon ONE LAND
>>>

Fire

I gained the wind
And you the fire.
Ignite!
So we can dance
>>>

طرح

بی سبب نیست
که در این روزها
کوه از تو بالا می رود
و تو سنگینی اش را نمی فهمی
>>>

ترانه های فراق ٦

یار آمده و خانه ما گلزار است
امشب همه جا عطر رخ دلدار است

ای شب ز چه اینچنین شتابان گذری؟
از بهر خدا بمان که ما را کار است >>>

آهای مردم عاشق

اگر خیال نبود
چگونه روی پنجره ا ت
هرروز با سر انگشتانم
یک قلب می کشیدم
یک قلب تیر خورده! >>>

در

درِ خانه ی من تنها یک لنگه دارد
کُلون ندارد و کوبه ندارد
و روی سینه ی آن را
گُلمیخ های قدیمی نپوشانده اند >>>

به غرعان، به غرعان، به غرعان، به غرعان

خدا بی "خیال" ترین مردهاست، به غرعان
که "خاطر" ندارد چه رفته، چه رود به ایران

خدا چشم ندارد، گوش هم نه، به غرعان
ندیده چه دید مادر ستار، نشنید این همه زاران >>>

ترانه های فراق ٥

مهمان خیال ماست دلدار امشب
بر چشم حسود میرود خار امشب

من هستم و یار و فرصت شرح فراق
یارب در صبح بسته میدار امشب >>>