میخوام یه حزب سیاسی درست کنم، قاسم!
چی میگی؟ برای کی؟
برای کی؟ برای همه!
خب این همه حزب و دسته هست، چرا دکون تازه باز می کنی؟
اینا به درد نمیخورن! هر کی سرش تو یه آخوری بنده. باید یک حزب فراگیر باشه ..
اوهوم، فراگیر! یعنی ...
آره دیگه، کاملن دموکراتیک و مردمی که همه توش جا بگیرن ..
یعنی مثلن سعید مرتضوی هم میتونه عضو بشه!
باز شروع کردی قاسم؟
مگه نمیگی فراگیر؟
خوب، برای مردم، نه برای قاتل ها که دستشون تا آرنج تو خون مردمه و ...
اوهوم! مسعود رجوی چی؟ میتونه عضو بشه؟
قاسم دست از لودگی وردار. دارم جدی صحبت می کنم. تو چرا چسبیدی به سعید و مسعود؟
بابا تو میگی فراگیر، برای همه، خوب ...
ولی اینا که "همه" نیستند. اینها گذشته و آینده شون معلومه...
سلطنت طلب ها و مشروطه چیا چی؟ اونا میتونن؟
......
کارگران کمونیست ایرانی در پاریس؟ مذهبیون دموکرات در لوس آنجلس؟ ملیون ایرانی در دوبی؟ جمهوریخواهان در جزایر قناری؟ توده ای های مقیم آمریکا؟ چپ، راست، میانه، نیم کش وسط، همه؟
.....
چرا لال شدی؟
صبح اول صبحی گذاشتیمون سر کار هاااا!
بابا مگه تو نمیگی فراگیر؟ مگه نمیگی یه حزب برای همه ...
اینا که تو داری میشماری "همه" اند؟ یه آدم درست و حسابی تو اینا هست!
یعنی میخوای از جای دیگه "آدم" وارد کنی؟
منظورم از همه، اوناست که یه رهبر سیاسی درست و حسابی کم دارن، ...
اوهوم! پس اینجوری؟ خوب باشه، از اونطرفی شروع می کنم. در نظر داری کیا تو این حزب باشن؟
مردم دیگه، مردم عادی. یکیش خود تو ..
خدا پدرتو بیامرزه! کی این پمپ بنزین را بچرخونه؟ کی خرجیمو میده؟
بابا حزب که قرار نیست شغل آدم باشه.
خب، بالاخره فعالیت لازمه، وقت میخواد دیگه، نه؟
اون با من، یه کاریش می کنیم. بذار اول درست بشه...
خب، غیر از من دیگه کیو در نظر گرفتی؟
خودم!
......
الو ...
جانم؟
چی شد؟ چرا خفه شدی؟
چیزی نیست، آب دهنم پرید بیخ گلوم. خوب تا اینجا که شد دو تا ...
مصطفی یادته؟
کودوم مصطفی؟ همون تصادفیه؟
تصادفیه کدومه؟
همون که چونه ش یه وری بود، یه دستش هم لخت بود دیگه. مصطفی چلوکبابی ...
اره، خودشه. آدم خیلی با حالیه.
چطور؟
ساکت و بی نظره. میشه در هر زمینه ای باهاش کنار اومد ...
اوهوم! ولی حزبت داره مردونه میشه، فکرشو کردی؟ باید یه چند تا فمینیستم دور و برش بچینی تا جنست جور باشه، میدونی که ...
خوب، شهین هم که حتمن هست ...
زکی! شهین؟ من و بچه ها جرات نداریم اسم بوشو جلوش بیاریم، چه برسه به احمدی نژاد و اینا ... تازه، شهین شب که می آییم خونه، از خستگی لنگ و پاچه ش هواست، نا نداره بگوزه ...
تو حزب هم کسی از شهین انتظار گوزیدن نداره.
بالاخره این اعضاء باید یه گهی بخورن دیگه، نه؟
آهان! ببین! یکی از مشکلاتمون همین لاتی حرف زدنه. باید سعی کنی این زبون لقتو درست کنی. ..
به! هنوز حزب درست نکرده، فرمون صادر می کنی، دبیرکل!
فرمون نیست. کسی که تو حزبه، باید مرتب و اساسی صحبت کنه.
اوهوم. خوب با شهین میشیم چارتا، دیگه؟
وای قاسم. یه چیزی بگم. این همسایه ی بغلی، یه دختر داره، اووووووم. چه هیکلی! عین خیار پاییزه اصفاهان! چشات راست وامیسه، به علی. سه زبون زنده ی دنیا را هم مث بلبل حرف می زنه.
پس میخوای "بلبل" هم تو حزبت عضو کنی؟
مسخره گی را بذار کنار. همین دو سه روز پیش باهاش در مورد حزب صحبت کردم. گفت با کمال میل حاضره منشی بشه...
آره؟ حتمن منشی دبیر کل، نه؟
پس منشی کی، خره؟ معلوم میشه اصلن حزب مزب سرت نمیشه ها ...
خب، دیگه؟
بابا تو جوش اونو نزن، بر و بچه ها هستن. کلی گردن کلفت تو فک و فامیل داریم. بالاخره نعشمون افتاده باشه، ده بیست تایی جمع و جور می کنیم ..
ده بیست تا؟
برای اولش خوبه!
آخه، اینا که همه ش رفقا و آشناهاتن ... "مردم" چی؟
منظورت از "مردم" کیه؟ همین جماعت که امسال بهشون انگشت کنی، سال دیگه میگن اوخیش...
هی هی ببین! قبل از این که کرکره را بکشی بالا، باید این حرف زدنت را درست کنی ها! اینجوری باشه از حزب میندازیمت بیرون، یه دبیرکل دیگه انتخاب می کنیم...
آخه تو یه چیزایی میگی که ... چارتا بی غرض و غیر وابسته مث من و تو باید علم را بلند کنند تا بقیه راه بیفتن دنبالشون. از همون اول می زنیم دهن هرچی اپوزیسیون موپوزیسیونه سرویس می کنیم، به جان تو! این اشغالا کی اند؟ سر سال، لاش این رژیمو میندازیم تو زباله دونی تاریخ ...
هی هی، ببین منو! یه مشتری اومد، از اون خرپول های آمریکایی. تا داری "عَلَمتو" بلند می کنی، من برم یه دو چوق کاسبی کنم...
Recently by Ali Ohadi | Comments | Date |
---|---|---|
بینی مش کاظم | - | Nov 07, 2012 |
"آرزو"ی گمگشته | - | Jul 29, 2012 |
سالگرد مشروطیت | 2 | Jul 22, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
It can be a fun read
by Majid on Thu Sep 04, 2008 05:05 PM PDTBut don't stop here, I would like to read the rest.
I like your style of writing.