قصیده ای برای رزهای صورتی

قصیده ای برای رزهای صورتی
by nilofar-shidmehr
06-Oct-2008
 

من هیچوقت برای عاشقام یا گلهام
شعر نمی نویسم.
این کار من نیست؛ کار یه مرده
یه مرد مرده ی پیر
که تخیلات صورتی داره
در مورد مسئله ی بودن
                  یا نبودن.      

ولی امروز می خوام یه قصیده بریزم
به پای این رزهای رنگ پریده
که فقط یه تقلیدن
این خوشگلای بی
                       عطر و بو
که امروز از یه مرد سفید
با دهنی خشک شده خریدم؛
مردی حتی لاغرتر از ساقه ی پرخون این گلها
که خودشونو بین برگهای مرده پیچیدن
تا دهن پرخار شعر من
با تخیلاتش زخمی شون نکنه.

واسه مرد خارخاری دو دلار ریختم
نه، دو دلار و پنجاه سنت و اون ازم تشکر کرد
با دندونهای قهوه ایش
واسه ی تملقی که خرج گلهاش کردم.

رزهای من هر کدوم متفاوتن
در بی اصل بودن
                        و در شباهتشون
بعضی هاشون تو همون غنچه گی می میرن
با خارهای سفید و دهن های قهوه ای

بعضی هاشون ولی
برگ به برگ باز می شن
با انکار
برای یک مدت طولانی
رو به من می شکفن
رو به من
نه، رو به واقعیت نبودن شون

این یکی ها رو بو می کنم
از نزدیک
لبه ی دردناک تا شده گیشون
بوی پریشونی های منو می ده


Share/Save/Bookmark

more from nilofar-shidmehr
 
Azarin Sadegh

Lovely!

by Azarin Sadegh on

There is so much sadness in this poem. Still, I feel a tang of rebellion, like the struggle of rose petals to display their ephemeral beauty.

Dear Nilofar, Thank you so much for sharing your poetry with us, Azarin


Jahanshah Javid

Pretty in pink

by Jahanshah Javid on

Excellent. No pretence. Great imagery. Enjoyed it very much.