می گویند "سیاست هنر ممکنهاست" (نه باید ها) و انتخابات اخیر آمریکا در این نکته خوش استدلالی است. پس از اتمام مراحل انتخاباتی مقدماتی انتخابات در ماه اوت سال 2008 گزینهً اوباما یا مک کین در برابر مردم آمریکا قرار گرفت، گزینه ای که برای بسیاری از آرمان طلبان و عدالت جویان از ایده آل مطلوب دور بود. کاندیداهای دیگری بودند که شجاعانه اصول موضوعهً سیاست داخلی و خارجی آمریکا را به چالش کشیده بودند. آقای رالف نیدر از جناح چپ و آقای ران پاول از جناح راست مواضع غیر عقلانی و غیر انسانی آمریکا در خاور میانه، تاثیرات مخرب لابی های سیاسی، اقتصادی، و مذهبی در فرایند سیاسی کشور، و میلیتاریسم نهادینه شدهً آمریکائی را زیر سوال برده بودند ولی جو سیاسی آمریکا حکم می کرد که هردو آنها در همان مراحل ابتدائی اتنخابات از گردونهً نامزد های دو حزب بزرگ خارج شوند و شانس انتخاب شدنشان به "امکان دوام یک گلوله برف در جهنم" (بنا به ضرب المثل آمریکائی) تقلیل پیدا کند. با اینهمه هردو آنها به فعالیتهای انتخاباتی شان ادامه داده هواخواهان پر شور (و کم شماری) نیز پیدا کردند و توانستند مواضع خود را با استفاده از تریبون های انتخاباتی تبیین کنند.
با شروع مرحلهً نهائی انتخابات، اما، عمدهً طرفداران ابتدائی این دو کاندیدا (که من ازآنها به عنوان "ایده آلیست های خرد گرا" یاد می کنم) با التفات به واقعیات سیاسی آمریکا به جناح اوباما پیوستند و در نهایت در انتخاب او نقش عمده ای ایفا کردند. چاره چه بود؟ از یکطرف پرواضح بود که اوباما در مقام کاندیدا توری حزب دموکرات نه قدرت و نه تمایل به ایستادن در برابر قدرتهائی را دارد که هردو حزب بزرگ آمریکا را (چنانکه کوین فیلیپس در کتلب "سیاست فقر و غنا" تشریح کرده) در جیب دارند. اگر هم واضح نبود رخداد هائی مانند سخنرانی اوباما در کنوانسیون لابی مدافع اسرائیل در دوم ماه مه 2007 و پس گرفتن آمادگی اش برای مذاکره بی قید و شرط با ایران (تحت فشار رقبای انتخاباتی اش) هر تردیدی را بر طرف کرد. از سوی دیگر با کنار رفتن رالف نیدر و ران پاول و حتی عدم توفیق آقای دینس کوسنیچ، نامزد انتخاباتی دیگری که مواضع اصلی آنها را با اعتدالی بیشتر تکرار می کرد، برای ایده آلیست های خرد گرا چاره ای جز هواخواهی از اوباما باقی نماند. چرا که قهر کردن از انتخابات و رای ندادن به اوباما و معاونش بایدن در حکم رای دادن به مک کین و شریکش پی لین بود.
با این مقدمات بود که گروههائی مانند "ایرانیان مقیم آمریکای هواخواه اوباما" در اقصا نقاط آمریکا به گرد آوری پول و داوطلب برای کمپ اوباما مشغول شدند. بودند اساتید دانشگاه و تجار موفق ایرانی و غیر ایرانی که تا دیر وقت سوم نوامبر در خانه ها را می زندند و در حوزه های انتخاباتی نظارت می کردند. بودند کارمندان جزئی که از حقوق ناچیز خود پنج یا ده دلار برای اوباما کنار می گذاشتند و به این ترتیب بود که شامگاه چهارم نوامبر پیروزی اوباما به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا را شاهد شد. پاسخ معدود ایده آلیستهای خرد گریزی که میانه روی و زدو بند های ناگزیر سیاسی اوباما را قران سر نیزه کرده او را برای این پست نا شایست اعلام می کردند این بود که اگر اوباما به لابی اسرائیل روی خوش نشان داده مک کین که در قبول افراطی ترین مواضع اسرائیل کاسهً داغتر از آش است؛ اگر اوباما در مذاکره بی قید و شرط با ایران تردید کرده مک کین که بمباران ایران را رجز تبلیغاتی اش کرده! آیا می توان کنار نشست و دید آمریکا که هشت سال درمنجلاب راست گرائی سیاسی و مذهبی سر گردان بوده چهار یا هشت سال دیگر در آن پرسه بزند؟ و، بنابراین، اگر امر دائر بر انتخاب یکی از دو کاندیدای انتخاباتی شود، آیا قهر از اوباما (کاندیدای غیر ایده آل) در عمل آب ریختن در آسیاب مک کین (کاندیدای ضد ایده آل) نیست؟
ایده آلیستهای خرد گرا در 2008 از تجربهً تلخ سال 2000 درس گرفتند: در آنسال در مقابلهً انتخاباتی میان جرج بوش و ال گور گزینه ای شبیه امسال را در برابر مردم آمریکا قرار داشت. همین آقای رالف نیدر کاندید انتخاباتی بود و به دلیل شجاعت سیاسی و مواضع انسان دوستانه اش مستظهر به حمایت بسیاری از روشنفکران و روشنگران آمریکا نیز بود. با اینهمه وقتی در مرحلهً نهائی انتخابات از گردونهً کاندیدا ها خارج و امر دائر به انتخاب بوش یا گور شد با ادعای اینکه تفاوتی بین جناح های رسمی چپ و راست وجود ندارد؛ و با استفاده از معادل آمریکائی ضرب المثل "سگ زرد برادر شغال است" از حمایت از گور امتناع کرد. در نتیجه در انتخابات تعیین کنندهً ایالت فلوریدا، که در آن ده ها هزار طرفدار نیدر می توانستند به گور رای داده او را به کاخ سفید بفرستند جرج بوش با تفاوت تعدادی نزدیک به 500 رای برنده شد و زمام امور امریکا را بدست گرفت و رفت آنچه رفت. البته نیدر و طرفدانش که با این تصمیم مخرب از موضع شریف ایده الیسم خرد گرا به چال هرزایده آلیسم خرد گریز هبوط کرده بودند دیوار حاشا را بلند دیدند وهنوز هم از تصمیم خود برای عدم حمایت از گور مذبوحانه دفاع می کنند. زهی عقل سلیم!
این داستان برای ما که در سال آینده با انتخابات ریاست جمهوری خود مواجهیم نیز عبرت انگیز است. بویژه با توجه به تجربهً سه انتخابات اخیرمان. در ایران 14 میلیون از آنهائی که در دورهً اول با امید و آرزو به خاتمی رای دادند در دورهً دوم کنار نشستند و تتمهً ایده آل گرایان هم در انتهای دورهً دوم از شرکت و مشارکت رویگردان شدند. البته بر یاس و حتی قهر اینان نمی توان خرده گرفت و بر رهبران اصلاحات و بلکه کلیهً دست اندر کاران است که رویگردانی ده ها میلیون ایرانی از فرایند سیاسی را جدی بگیرند و آنرا به عنوان تهدیدی بنیادین برای مشروعیت سیاسی کشور تلقی کنند. متولیان امور باید بدانند تا مردم قانع نشوند که فعالیت سیاسی به زحمت آن (تحولات ملموس) می ارزد رغبت چندانی به آن نخواهند داشت. از سوی دیگر به ایده آل گرایان اصلاح طلب باید هشدار داد که در میان همان گزینه های اندک و غیر ایده آل هم ترجیح میان کاندیدا ها بلا مرجح نیست و اگر سه سال پیش در صحت این مدعا شک داشتیم امروز دیگر باید آن تردید ها بر طرف شده باشد. خروج از قدرت، شعار رادیکال اصلاحات، به دلایل بسیار نا ممکن و نا مطلوب از آب در آمد.
در انتخابات آینده ایده آل گرایان باید با کظم غیظ و خرد گرائی به صندوقهای رای روی بیاورند؛ البته بدون آنکه در ایده آلهای دراز مدت سیاسی شان تخفیفی بدهند. خلاصه کنم: هرچند بین نظامهای انتخاباتی ایران و آمریکا تفاوت بسیاراست اما یک اصل در هردو جا معتبر است: "هر که گریزد ز خراجات شهر بارکش غول بیابان شود".
محمود صدری
Mahmoud Sadri is Professor of Sociology at Texas Women's University.
Recently by Mahmoud Sadri | Comments | Date |
---|---|---|
نه به حجاب اجباری | 9 | Jul 16, 2012 |
جامعه شناسی ابلهان | 5 | Jul 13, 2012 |
نیم قرن لیبرالیسم اسلامی | 3 | May 18, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Cleric Mohammad Ali Abtahi
by anti-Heidegger (not verified) on Tue Nov 25, 2008 08:58 AM PSTCleric Mohammad Ali Abtahi points out an interesting point on his blog made by Ayatollah Jannati during last week's Friday Sermon. Abtahi quotes Ayatollah Jannati when he lashed at the newspapers who have been criticising President Ahmadinejad's government saying 'They think we are going to hand them the presidency on a plate'. Abtahi then humours the sermon speech saying, so it sounds like the Presidency is an appointed position. Sounds like it is!
//www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146309759
Sham elections in Iran:
//www.amazon.com/dp/0520256638?tag=azarmehr-2...
""The book above is one of the best explanations I have read in English on what Islamic Republic elections are about and those in the West who are under some illusion that the Islamic Republic is a 'flourishing' democracy or a 'shining beacon' in the region, should study this book well. Kasra Naji explains how the high level meetings determine the election results before hand, even after all the candidates have been filtered through by the Guardian Council.
The mysterious 6 million - and still growing in numbers - unexpired birth certificates of the deceased and how they are used to manipulate the outcome in important elections, the instructions to the baseej militia on which candidate is the favourite and what they should do to ensure the favourite wins. How all this vote manipulation ensures that a candidate scoring last in the opinion polls with only 2.8 percent of the vote, can suddenly take most of the votes and become the 'most popular president'! How the IRGC commanders and other bodies even at times, unwittingly acknowledge the role of the Baseej and the Revolutionary Guards in the election results! and yet some "Iran experts" suggest we should take democracy go its path and wait for Iranians to vote for a "reformist" president in the next elections :)
Most Iran news followers may by now know about Ahmadi-nejad's dellusions about representing the Shiite Messiah and his messianic mentors, but perhaps it may be unknown to them the role of philosophers like Ahmad Fardid, a disciple of Nazi linked Martin Heidegger, who have also influenced Ahmadi-nejad's thinking.
Naji presents hard facts to the appeasers and those who think negotiating with the hardliners may bring fruits by giving numerous examples of the outcomes of such moves in the past...
//azarmehr.blogspot.com/2008/09/ahmadinejad-by-kasra-naji.html""
Mr. Sadr: Are you still a Heideggerian like Mesbah Yazdi?
//en.wikipedia.org/wiki/Martin_Heidegger
Right on que
by Fred on Mon Nov 24, 2008 03:46 PM PSTEvery single time the Islamist republic gears up for its ‘Presidential” election, the unelected Supreme leader announces beforehand that every vote cast is a vote of confidence in the legitimacy of the “establishment”. And like a clockwork the Islamists start with their self-serving reasoning such as if you don’t vote it could get even worst than it is. How about trying the untried where no one but the regime hardcore show up for the “election” shows?