حمله اسراییل به غزه با هر معیاری كه سنجیده شود بیرحمانه و خشونتبار بوده است. غزه برای ماهها عملا تحت محاصره اقتصادی اسراییل قرار داشته است و ساكنان این قطعه زمین كوچك و بر جمعیت در فقر و بیماری دست و پا میزنند. حماس با كنترل غزه عملا آن را به صورت پایگاهی برای عملیات ایذایی نظامی علیه اسراییل درآورده است. با پایان یك آتشبس ششماهه و انباشت خشم و ناراحتی ساكنان غزه، حماس از فرصت استفاده كرد تا حملات موشكی خود علیه اسراییل را تجدید كند. و این امر به اسراییلیان بهانه داد تا به بمباران وسیع ناگهانی غزه دست بزنند. اسراییل هرچه میخواهد در مورد حق «دفاع» از خود بگوید، ولی تردید نباید كرد كه موشكپراكنیهای حماس به داخل اسراییل به هیچ عنوان نمیتواند این واكنش شدید و خونبار اسراییل را توجیه كند. در گذشته، اسراییل ده به یك از كشتگان خود انتقام میگرفت. در این عملیات انتقامجویانه، اما، تلفات فلسطینیان در برابر اسراییلیان به سد به یك رسیده است. این ناچیز گرفتن ارزش جان انسانهای ناخودی فاجعهای دردناك است.
البته هدفهای اسراییل از این حملات تنها انتقامگیری نبوده است. اسراییل در صدد آن برآمده است كه ماشین نظامی حماس را در هم بكوبد و اقتدار سیاسی آن را در غزه از بین ببرد. این هدف را مقامات اسراییل در روزهای اخیر به صورتهای مختلف بیان كردهاند. آنان از «تغییر واقعیات» سخن میگویند، و به همین دلیل ناظران معتقدند كه اسراییل به حملات هوایی اكتفا نخواهد كرد. همزمان با بمبارانهای هوایی، تانكهای اسراییلی در مرز غزه صف بستند و حكومت اسراییل نیروهای ذخیره ارتش را فرا خوانده است. و اگر آن طور كه مقامات اسراییلی میگویند هدف آنان از حملات اخیر تنها قطع موشكپراكنیهای فلسطینیان به داخل اسراییل بوده است، در فقدان یك روند صلح و كنار آمدن اسراییل با حماس، تأمین این هدف نیز كنترل كامل غزه را میطلبد. ولی همان طور كه گفته شد، اسراییل اصولا بر آن است كه حماس را به عنوان یك نیروی نظامی كنترل كننده غزه از كار بیندازد، و حملات مرگبار روزهای اخیر و تدارك حمله زمینی به غزه نیز در راستای این هدف صورت گرفته است.
از نظر جهانی و داخلی نیز اسراییل در موقعیت مناسبی برای این حمله قرار داشته است. انتخابات اسراییل نزدیك است و مسئله امنیت و موضعگیری شدید در برابر حماس، یك عامل عمده جذب رأی در این كشور بشمار میرود. در سطح بینالمللی نیز، در دوران فترت بین انتخابات ریاست جمهوری آمریكا در اوایل ماه نوامبر و انتقال قدرت در هفته سوم ژانویه، قدرت مانور رییس جمهور وقت آمریكا در مسایل بینالمللی كم میشود و رییس جمهور منتخب نیز نمیتواند عملا در صحنه جهانی نقشی ایفا كند. در این شرایط كشورهایی مانند اسراییل از آزادی عمل بیشتری برخوردار میشوند و میتوانند با استفاده از این دوران فترت سیاستهای خود را دنبال كنند و از واكنشهای آمریكا یا سایر قدرتهای جهانی واهمهای به خود راه ندهند. در این مورد، البته با توجه به این كه آمریكا و بسیاری از كشورهای دیگر غربی حماس را یك سازمان تروریستی میشناسند این واهمه به مراتب كمتر بوده است. عملا نیز دیده شد كه این حملات خونبار تنها واكنش ضعیفی را از سویغرب به دنبال داشت و هیچ تلاشی از سوی این كشورها برای قطع حملات و اجرای آتشبس صورت نگرفت. شورای امنیت نیز تنها به صدور یك بیانیه اكتفا كرد و از صدور یك قطعنامه لازم الاجرا در این مورد اجتناب نمود.
واكنش كشورهای عربی نیز گرچه سریع و صریح بود، ولی استحكام و یكپارچگی لازم را نداشت. كشورهای عربی به تفاوت حملات اسراییل را محكوم كردند و خواهان توقف آن شدند. آنان همچنین از كشورهای غربی برای توقف این حملات و برقراری آتشبس استمداد كردند. ولی در ورای این همدردیهای لفظی با مردم فلسطین و محكومیت اسراییل، بسیاری بر آن بودند (و از قول مقامات اسراییلی نیز نقل شد) كه برخی از حكومتهای عربی از اهداف اسراییل در فلج كردن حكومت حماس حمایت میكنند. این اولین باری نیست كه چنین حمایتی صورت میگیرد. در جریان حمله اسراییل به لبنان نیز گفته شد و شواهدی وجود داشت كه برخی از حكومتهای عرب از حمله اسراییل به حزبالله و تضعیف آن حمایت كردهاند. در هر دو مورد، البته، عامل ایران و نفوذ جمهوری اسلامی در بین این نیروها است كه به موضعگیری این دسته از حكومتهای عرب در برابر حزبالله و حماس (و حمایت از حمله اسراییل به آنها) منجر شده است. حكومتهای عرب خاورمیانه كه نگران رشد و توسعه نفوذ سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی در منطقه هستند نسبت به نیروهایی كه به رزیم تهران نزدیكند و از منابع آن تغذیه میكنند واكنش منفی نشان میدهند و از تلاش برای تضعیف آنها حمایت میكنند.
رژیم تهران در واقع تنها حكومتی است كه بنون قید و شرط به حمایت از حماس برخاسته و تمامی ماشین تبلیغاتی خود را علیه اسراییل و حامیان آن به كار انداخته است. این سیاست را جمهوری اسلامی در دوران حمله اسراییل به لبنان نیز دنبال كرد. ولی در مورد اخیر لحن و كیفیت آن به مراتب شدیدتر شده است. آقای خامنهای در روزهای اخیر از حد اكثر ظرفیت سیاسی و مذهبی خود برای مقابله با اسراییل و تحریك مسلمانان علیه اسراییل و «متحدان» آن در جهان غرب و جهان عرب بهره گرفته است. او برای اولین بار از اسراییل تحت عنوان «كافر حربی... در قلب سرزمینهای امت اسلام» نام برد؛ حكومتهایی مانند مصر و اردن را تلویحا «منافق امت» خواند كه با «كفار حربی» همدست شدهاند، و از روحانیان جهان عرب و «رؤسای ازهر مصر» خواست كه در این مورد «احساس تكلیف» كنند؛ «همه مؤمنان دنیای اسلام» را به «دفاع» از مردم غزه خواند و از «مسئولان كشور» خواست تا «وظایف» خود را «ادا» كنند؛ و در اقدامی كاملا خدایگونه هركس را كه در این «دفاع مشروع و مقدس» كشته شود «شهید» اعلام كرد و این «امید» را به او داد كه «در صف شهدای بدر و احد در محضر رسولالله» محشور شود.
اگر رهبر جمهوری اسلامی قرار بود روزی فرمان جنگ علیه اسراییل صادر كند از این صریحتر نمیتوانست سخن بگوید. به همین دلیل نیز بلافاصله پس از این اظهارات، دستگاه عظیم تبلیغاتی جمهوری اسلامی به كار افتاد تا از یك سو ثابت كند كه این رژیم تنها حامی فلسطینیان در سطح جهان است و از سوی دیگر تا آنجا كه ممكن است به تهدید اسراییل (و متحدان آن) بپردازد. ثبت نام برای عملیات «استشهادی» شدت گرفت، سران حكومت برای بسیج و حمله به اسراییل و یا آمادگی یا آرزو برای «شهادت» در راه آن به رقابت پرداختند، و تظاهرات پر سر و صدا علیه نمایندگیهای كشورهای عرب «منافق» گسترش یافت. شدت این واكنشها یك ابزار تبلیغاتی مناسب نیز به اسراییلیان هدیه كرد. آنان میگویند كه واكنش شدید و خشن جمهوری اسلامی در برابر حملات اسراییل به تأسیسات حماس نشان میدهد كه بیش از فلسطینیان این جمهوری اسلامی است كه از این حملات صدمه خورده است، و این واكنشها را به عنوان سندی بر وابستگی نزدیك حماس به رژیم ایران به رخ جهانیان میكشند.
واكنشهای جمهوری اسلامی از یك نظر دیگر نیز برای اسراییل و غرب حائز اهمیت است. در نظریهپردازیهای مربوط به احتمال حمله آمریكا یا اسراییل به ایران همواره یك نقطه كور وجود داشته است: واكنش ایران در برابر چنین حملهای چه خواهد بود و به لحاظ كمی و كیفی جمهوری اسلامی از چه درجه آمادگی و امكان برای ضربه زدن به غرب برخوردار است. بهترین راه یافتن پاسخ به این سؤالات، آزمایش در میدان عمل یا «آزمایشگاههای صحرایی» است. یعنی غرب اگر بتواند با یك سلسله حملات نامستقیم درجه توان و خواست واكنش جمهوری اسلامی را اندازهگیری كند راه مناسبی برای ارزیابی چنین واكنشی در برابر حمله مستقیم به آن را نیز پیدا خواهد كرد. حمله اسراییل به لبنان در دو سال قبل و حمله اخیر به غزه دو مرحله از این آزمایشگاه صحرایی بوده است، و واكنشهای جمهوری اسلامی در برابر این حملات به شدت برای استراتژیستهای اسراییلی و آمریكایی ارزشمند است.
رژیم جمهوری اسلامی همواره سعی داشته است به جهانیان چنین وانمود كند كه هر گونه حمله نظامی به ایران برای غرب بسیار گران تمام خواهد شد. صرف نظر از حمله زمینی كه طبیعتا با مقاومت مردم ایران روبرو میشود، رژیم چنین وانمود كرده است كه از چنان قدرت و نفوذی در منطقه برخوردار است كه میتواند یك حمله هوایی را نیز با ضربات سخت و به مراتب مرگبارتری در خارج ایران پاسخ دهد. برای این ضربات، سلاحهای متعارف رژیم البته نمیتواند پاسخگو باشد (خود رژیم هم مدعی نیست كه در یك جنگ متقارن بتواند از مصاف با دشمنان خود درآید) و از این رو رژیم در این ادعاها بیشتر به «سلاحهای نامتعارف» خود متكی است، سلاحهایی كه در جنگهای نامتقارن عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان به وسعت مورد استفاده قرار گرفته است. ابهام در مورد توان و خواست رژیم در بهرهگیری از این گونه سلاحها یكی از برگهای برنده رژیم در مسابقه تبلیغاتی با غرب بوده است. اما واكنشهای رژیم در برابر حملات اسراییل به لبنان و غزه این برگ را به تدریج از دست جمهوری اسلامی بیرون كشیده و آن را رو كرده است.
در حمله به لبنان دیده شد كه جمهوری اسلامی، علارغم رجزخوانیها در هنگام جنگ و ایجاد نگرانی در جهان غرب، نخواست یا نتوانست به تهدیدهای خود علیه اسراییل و متحدان آن حامه عمل بپوشاند. اكنون و در مرحله دوم این آزمایش صحرایی، رهبران حاكم بر ایران با مایه و سرمایه به مراتب سنگینتری وارد صحنه شدهاند، و غرب به دقت ناظر جریان است. اسراییل، جمهوری اسلامی را در شرایطی قرار داده است كه مجبور است دست خود را رو كند. اگر جمهوری اسلامی بخواهد حرف خود را با عمل دنبال كند و بحران فعلی را با عملیاتی علیه اسراییل یا غرب توسعه دهد و با «كافر حربی» به نحوی وارد جنگ شود بهانه لازم برای حمله هوایی به ایران را به دست اسراییل داده است. و اگر تنها به رجزخوانی اكتفا كند و دست به كاری نزند، صرف نظر از این كه وجههای برای خود در جهان اسلام و عرب و فلسطینیان باقی نمیگذارد ممكن است این ارزیابی را به تحلیلگران غربی بدهد كه در پس ادعاهای دهان پركن رهبران این رژیم چیزی نخوابیده است. و این یعنی كه احتمال حمله نظامی غرب به ایران به مراتب افزایش خواهد یآفت.
حملات نظامی اسراییل به لبنان و غزه، علاوه بر هدفهای موضعی به صورت عملیات آزمایشی برای ارزیابی توان و خواست جمهوری اسلامی برای واكنش نیز به كار گرفته شده است. در تجربه حمله اسراییل به لبنان، نگرانیهای غرب در مورد واكنشهای خشن احتمالی جمهوری اسلامی به واقعیت نپیوست. اكنون كه جمهوری اسلامی به موضعگیری به مراتب حادتری در برابر حمله اسراییل به غزه پرداخته، غرب مجددا واكنشهای احتمالی آن را زیر نظر گرفته است. این واكنشها هر چه كه باشند (در شرایطی كه رژیم همچنان در مظان توسعه سلاح هستهای است) خطر كشانده شدن ایران به جنگ با اسراییل یا حمله اسراییل/آمریكا به ایران را افزایش خواهند داد. موضعگیریهای حاد جمهوری اسلامی بعید است مردم غزه را از جنگ و خونریزی نجات دهد، ولی به طور قطع مردم ایران را به یك جنگ ناخواسته و خانمانسوز نزدیكتر خواهد كرد.
سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷ – 30 دسامبر 2008Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
this is the answer to pro-war people
by Samy (not verified) on Thu Jan 01, 2009 11:17 PM PST//www.youtube.com/watch?v=bDe65-nF3FQ
The Timing of the Conflict
by Well-wisher (not verified) on Wed Dec 31, 2008 06:25 PM PSTWith Kadima behind Likud and other right-wing parties in the recent opinion polls, and with elections just around the corner, Kadima had every reason to want to change shake things up.
So far, this conflict is making Ehud Barak, Olmert, and Livni look good in the eyes of the public, with Barak probably the biggest winner. It'll lure some Likud voters towards Kadima.
The war in Gaza has breathed a new life into Kadima. Its timing is perfect.
Best wishes,
Well-wisher
Half of truth is worse than pure lie!
by Shahrex on Wed Dec 31, 2008 06:18 PM PSTYou forget the obvious in your comments, or did you really forgot it??
The truth is that the timing of this latest war in the region was the worst possible one for Israeli Government, but it was the best fit for Hamas, Syria and IRI.
The actual government in Israel, exactly because of the coming elections did no wish ant escalation of the tense situation, they wished continued ceasefire, continued peace talks with Palestinan authorities, and were dreaming about a great overture soonenough to put the inevitable agenda of peace on Obama's table
Apparently the Ayatollah's in Iran had their own new year agenda and Xmass wishes, peace in this region is not what IRI wishes, it isthe worst thing they can imagin. Peace in the region could be equal to non existing foreign policy for IRI, the central pilar in IRI's foreign policy is Palesinization of it's own internal problems, constant pretended war with west in general and with Israel + USA in particular. In a climate of increasing internal problems, increasing opposition to the concept of supreme leader and increased economic and social problems, Ayatollahs need increased foreign ensions in order to defocus people's attention and supress the opposition. So i am sure it was Ayatollahs direct order to it's marionetts in Gaza and Damascus to violate the ceasefire, sending and thereby forcing the actual government in Tel-Aviv to respon it with force and resoluttion if it wants to have a chance of victory in elections. After all as we know from Islam's filthy history of martyrdom and terrorism, neither Ayatollah Khameneii nor Hamas leaders care about any number of Palestinians killed in thease adventures, they only need violence, artyrs and continued war situation,if not, both Hamas and Islamic republic of Iran loose their raison d'être!
Sorry friend, it is not USA or Israel testing Iran in Gaza, it is IRI, testing Israel and west in the whole region!
Again you are wrong, it was exactly the same situation in Libanon for 2 ears ago, and even Nasrallah confessed that the blame of initiating te war is his, buit seems as if you are more Palestinian than Mahmod-Abbas.
Blending fragments of familiar knowns and general iformations about realities in the region with faulty conclusions does not make of you a trustworthy source of information, i am afraid you were somehow half-drunk when you wrote this misleading article!
Toezihaat Aashi
by James Bond (not verified) on Wed Dec 31, 2008 04:59 PM PSTI am surprised of such simple mined analysis of a complex problem from someone who regards himself as “so called” political analyst:
.
1/. Israelis and Palestinians have been at war for over 5000 years. PLEASE do not even try to attach it to Iran or Iran provoked conflict. Iran is not the center of universe for all the problems in the world.
.
2/. I have a bad news for all of you Iran haters (specially the writer of this article): Iran will NEVER initiate a war with Israel, Taliban, America, …etc. If others start a war with Iran, it will not be because of Palestinians or Lebanese. It is good possibility that you will take the wish of seeing Iran destroyed to your graves.
.
3/. The reason for this conflict is very obvious. This is the situation: one group of people are taking other people’s land, destroying their farms, and killing their family members. The other group whose land is being taken, whose farms are being destroyed, and whose families are being killed just do not like. Therefore, there is a war.
.
4/. As I said previously, your hate for Iran and IRI has made you see everything with an IRI-colored sun glasses. Therefore, you just cannot see what is so obvious
Propaganda vs. Substance
by Well-wisher (not verified) on Wed Dec 31, 2008 01:45 PM PSTMr. Bagherzadeh,
Neither Israel, nor Iran, nor any other country expects Iran to take military action against Israel or the U.S.
Furthermore, unlike the case of Lebanon, Iran's influence in Gaza is limited. There is little military infrastructure in Gaza. Iran's support for Hamas has been moral and financial only--for the most part not military. With the borders of Gaza sealed and closely controlled, it would not have been easy for Iran to provide Palestinians a great amount of weapons anyway.
In addition, nobody expects Hamas to be able to resist Israel in the way Hezbollah defeated Israel in Lebanon.
* * *
This brings us to the question what Iran is doing and why.
One way to look at this (the non-cynical way) is that if Iran cannot do anything of substance, it can at least provide the Palestinians with moral support and make a lot of noise. In other words, that's the least Iran can do.
Another way to look at this is through the lens of realpolitik. Iran's rhetoric now is harsher than those of Egypt, Jordan, and Saudi Arabia. So, Iran is winning hearts and minds on the "Arab Street." It is not necessary for Iran to take military action: the very fact that it's far more vocal that these Arab governments is enough to advance Iran's agenda in the region.
This, by the way, puts pressure on Arab governments. They don't want to lose legitimacy in the eyes of their publics. So Iran's rhetoric indirectly pressures them to take action. Such action is likely to be limited to asking the U.S. to stop Israel. But given Bush's unqualified support for Israel, it is not clear whether such pressure will bear fruit.
Best wishes,
Well-wisher
Dear Dr. Bagher Zadeh;
by varjavand on Wed Dec 31, 2008 12:05 PM PSTDear Dr. Bagher Zadeh;
Thanks for a very resourceful article. Similar article on this site has generated so far many more comments partially because it is in English, I guess. I wish you could also publish the English version of your articles. Therefore, those who are not familiar with Farsi will also benefit from your insightful analyses and viewpoints.
Varjavand
Dr. Bagher Zadeh
by Maryam Hojjat on Wed Dec 31, 2008 10:41 AM PSTThank you for your great analysis of recent situation in ME.
No doubt:
I agree with your comments about IRI & Its shortcomings.
Iranian mullahs are the only ones beating the drums of war
by No doubt (not verified) on Wed Dec 31, 2008 08:05 AM PSTAll Arab countries are now encouraging peace and stability in the ME. They ecnouraged the Hamas on so many occasions to join the Al-Fath organization, recognize Israel as a sovereign state, and join in the peace negotiation toward the two-state solution.
Read the news and see that the only creatures who are ENCOURAGING and beating on the drums of war to cover up their own incompetence and shortcomings domestically and to make the world temporarily forget their clandestine bomb-building activities are the insane criminal mullahs.
I am afraid Iranian people will be the only ones who will FINALLY pay dearly for the madness of their rulers.