زنی که دو بار اعدام شد

نقدی بر کتاب خانم وزیر – جعل بزرگ تاریخ


Share/Save/Bookmark

زنی که دو بار اعدام شد
by Homa Ehsan
17-Feb-2008
 

یکی از برنامه های جدی در وزارت اطلاعات و امنیت و ارشاد جمهوری اسلامی انتشار کتابها و سند های جعلی است تا در بی اعتبار کردن شخصیتها، ارزشها و باورهای گذشته کارساز باشد. این برنامه ها از نخستین روزهای اسقرار آخوند در ایران با صرف هزینه های سنگین آغاز گشت. انتشار کتابهایی چون « پری غفاری» که در آن گفته می شود مردی جوان، خوش سیما، خوش قد و بالا و ثروتمند که در عین حال فرد اول مملکت هم هست بنام محمد رضا شاه پهلوی عاشق دختر فقیری بنام پری غفاری می شود و برای رسیدن به وصال او نیم شبها از دیوار خانه دختر بالا رفته بدرون حیات می جهد و از آنجا وارد اتاق خواب پری می شود و سپیده دم ترسان و پاورچین آن بستر و آن خانه را ترک می کند.
   
 یا کتاب خاطرات «فریده دیبا» که در آن مادر، چهره محبوب دخترش را که ملکه کشور است به زشتی توصیف می نماید و سپس کتاب خاطرات مادر محمد رضا شاه که حکایتی است از همه اعمال زشت پسری که پادشاه است از جانب مادری کم سواد و ساکت که تا آخر عمر فقط یک بار آنهم با واسطه پیش کارش (آقای مشیری) با این نویسنده (هما احسان) در باره خاطره روز 17 دی 1314 مطالبی گفت که در مجله تماشا پخش شد. والسلام.
 
   بعد می رسیم به کتاب خاطرات علم چاپ تهران که بلافاصله پس از انتشار این کتاب در انگلستان عیننا با همان جلد و ظاهر ولی با تفاوتهای فاحش متن منتشر شد و هر جا تفاوتی بین متنهای این دو کتاب هست نشانه هایی از تحقیر خانواده ساطنتی و دولتهای آن پادشاهی است و بس.
     
    اینک کتاب خانم وزیر تالیف منصوره پیر نیا آخرین شاهکار در بدنام کردن یکی از خوش نامترین زنان آزادی خواه، روشنفکر، دانشمند و مبارز ایرانی است که نامش در تاریخ اجتماعی نه تنها زن ایرانی، بلکه در جهان نیز می درخشد.
 
   شیوه محاکمه و اعدام این زن لکه ننگی است جاویدان بر پیشانی حکومت اسلامی. خانم فرخ رو پارسای را تنها به این دلیل که هرگز حاضر نشد در جلسات دادگاه یا حتی به هنگام اعدام چادر بسر کند در یک گونی بزرگ نهاده، سر گونی را محکم گره زدند و او را به دار آویختند. این واقعه ننگین البته در پرونده عدالت اسلامی ابدی است. آیندگان اگر هیچ چیز از کمالات و مبارزات آزادی خواهانه بانو فرخ رو پارسا که من و ما شاهد آن بوده ایم نخوانند و ندانند فاجعه اعدام او یادشان نمی رود و چه بسا زیر تاثیر این رویداد به دنبال شناخت حقایق تاریخی که او و پشت سر او ما ساختیم برود.

بنابراین شورای انتشارات وزارت اطلاعات و ارشاد جمهوری اسلامی البته می بایست طرحی را به اجرا می گذاشت که بانو فرخ رو پارسا زنی متحجر، زمینه ساز و طرفدار جمهوری اسلامی، مومنه به امام خمینی در عین حال متهم به زنا و دزدی و در نتیجه چوب هر دو سر آلوده ای بشود که کسی حتی دلش برای او نسوزد و چه بهتر که در این روند زنی که همواره به خبرنگار دربار بودنش افتخار کرده مولف کتابی چنین باشد. بهتر از همه اینکه به گونه ای مزورانه در برابر دوربین با شهبانوی ایران گفتگویی بشود که از آن بصورت آگهی تجارتی برای فروش کتاب به حتی طرفداران رژیم پیشین استفاده شود.
 
   برای من که پای خود را در کوششهای حق طلبانه زنان در کشورم جای پای بانو پارسای نهاده ام و او را نماد راستین زن آزاده ایرانی می دانم وظیفه ای است تاریخی تا کتاب خانم وزیر را بررسی کرده وبرداشت و نتیجه پژوهش خود را از یک توطئه تاریخی به آگاهی هم میهنانم برسانم.
     
    کتاب، با جلد سخت، رویه برقی، چهار رنگ اعلا، در سیصد و هشت صفحه کاغذ سفید اعلا و کلفت (نود پوندی) چاپ شده. وقتی شخصا قبل از مطالعه کتاب، از خانم منصوره پیرنیا پرسیدم کتاب را در چند نسخه و به چه قیمت و کجا چاپ کرده گفت – تیراژ کتاب چهار یا پنج هزار نسحه است!!(ناشر تعداد دقیق را نمی دانست) چهل و پنج هزار دلار فقط برای صف آرایی داده! و یکصد و بیست هزار دلار برای چاپ. چاپحانه امریکایی است که فقط برای او کتاب فارسی چاپ می کند (در هیچ جای کتاب نام چاپخانه نیست). من این اطلاعات را در آنزمان از این لحاظ میخواستم که خود در صدد انتشار کتابی هستم. در ضمن میدانم که خانم پیرنیا بیشتر از ده هزار دلار هزینه آگهی داده است. اگر فقط همین هزینه ها را جمع کنیم می شود یکصد و هفتاد و پنج هزار دلار که حتی اگر تقسیم بر پنج هزار نسخه کنیم، هر نسخه سی و پنح دلار (35$) می شود. کتاب نسخه ای چهل دلاربفروش می رسد که بین 25 تا 50 % آنرا فروشنده بر می دارد. بنابراین ناشر برای فروش هر کتاب بین پانزده تا 25 دلار زیان می کند. علت این سرمایه گذاری هنگفت را هنگامی در یافتم که کتاب را خواندم واز شدت ناراحتی بیمار شدم چرا؟؟:
     
    1 – روی جلد کتاب کنار تصویری از خانم فرخ رو پارسای در لباس وزارت چنین نوشته شده است. خانم وزیر.... خاطرات و دست نوشته های فرخ رو پارسای ... دختر آزادی....
 
   در متن، اولا تنها دو نمونه بعنوان خط خانم وزیر چاپ شده که یکی از آنها، بقول مولف وصیت نامه اوست که در زندان و پیش از اعدام نوشته و دیگری ورقه ای از یادداشتهای او در سال 1358 است که در آن یادداشتی است بتاریخ ان 2 تیر 1358،بر روی سر کاغذ پیش نویس سازمان برنامه و بودجه! در این یادداشت مطلب مهمی نیست جز اینکه او می نویسد:« در خانه خود نیستم و هر شبی را در گوشه ای به صبح می رسانم. دحترم نوید در امریکا عروسی کرده و فعلا از جانب فرزندانم خیالم راحت است. شوهرم با من است و متاسفم که زندگی پیری و دوران استراحت او را که بایستی با راحتی و آرامش توام باشد خراب کرده ام». و باقی چند خط در وصف اخلاق و شرافت و فداکاری آن شوهر. در همین کتاب از قول خانم وزیر آمده است که او قبل از ازدواج عاشق مرد دیگری بوده و بدون عشق با افسری که بعد به مقام سپهبدی رسید عروسی می کند (سپهبد شیرین سخن)
     
    این دو نمونه و یک کپی مشکوک از یک بخشنامه وزارت آموزش و پرورش که در آن ظاهرا خانم پارسا در مقام وزیر می نویسد: «از آنجا که وزارت آموزش و پروش لازم می داند، نو باوگان این کشور اسلامی!! با کتاب مقدس آسمانی خود قرآن آشنایی پیدا کنند و از عهده صحیح آن برآیند و بفهم معارف و عملکردن به دستورهای آن همت گمارند مقتضی است مقرر دارید: در سال تحصیلی 51/50 برای تدریس قرآن در سالهای سوم – چهارم و پنجم ابتدایی!! منحصرا!! از سه جزوه درسهایی از قرآن مجید که از طرف شرکت نسبی اقبال و با همکاری آقایان سید رضا ... و محمد جواد با هنر مولفان کتابهای درسی جدید تعلیمات دینی که با روشی جالب و نفیس تهیه شده است استفاده نمایند».
    تاریخ این بخشنامه – 15-6-1350 و شماره آن (11620/دو) است.
 
   اینها وورقه ای از بازجویی خانم پارسا و چند عکس بعلاوه کپی گذزنامه سیاسی ایشان تنها باصطلاح اسنادیست که عینا در کتاب چاپ می شود. بقیه آنچه که بعنوان دست نوشته ها و خاطرات خانم پارسا ذکر شده عینا دراختیار خواننده قرار نمی گیرد.
     
    دو نمونه خط یکی وصیت نامه خانم پارساست که در صفحه 267 عینا به چاپ رسیده و اصیل بنظر می رسد، دیگری یک نامه در باره حسن خلق و فداکاری شوهر که در صفحه 223 بروی سر کاغذ سازمان برنامه و بودجه نوشته شده است.این دو خط کاملا به هم متفاوت هستند. این موضوع را هر خواننده با اندکی دقت در می یابد اما من برای اینکه خانم منصوره پیرنیا و همسر او داریوش پیرنیا، همچنین همسر و فرزندان خانم پارسا را بی دلیل و مدرک به جعل سند متهم نکرده باشم، دو نمونه خط یعنی وصیت نامه و یادداشت روزانه را نزد کارشناس با سابقه و معتبر در خط شناسی فارسی بردم. ایشان آقای استاد هوشنگ پیمان نقاش، خطاط و هنرمند برجسته ایرانی است که پیش از جمهوری اسلامی خط شناس رسمی دادگستری ایران بوده و حتی خط جاعلین حرفه ای را تشخیص می داده و نظر او مبدا و دلیل قضاوت قانونی بوده است. ایشان پس از مشاهده دو نمونه خط با خنده گفت «این تفاوت را که هر گربه ای هم تشخیص می دهد» سپس تاکید کرد دو خط هیچگونه شباهتی با یکدیگر ندارند. خط و صیت نامه زنانه و خط یادداشت مردانه است. استاد پیمان داوری خود را در ورقه ای با سر کاغذ خودش نوشت که عینا در اختیار همگان قرار می گیرد. ایشان در مصاحبه ای که در روز چهارشنبه 6 فوریه ساعت 1.5 بعد از ظهر به وقت لوس آنجلس از تلویزیون پارس پخش شد انجام این جعل را عملی کثیف و خیانتی بزرگ خواند.
 
   بنابراین مولف (منصوره پیرنیا) ویراستار (داریوش پیرنیا) همچنین همسر و فرزندان خانم پارسا که مولف ادعا می کند مدارک را با تاکید بر صحت آنها در اختیارش گذاشته اند متهم به جعل تاریخی عظیمی هستند.
 
   جالب توجه اینکه در یک برنامه تلویزیونی (یاران با علیرضا میبدی) منصوره پیر نیا ضمن تاکید بر اصالت دست نوشته ها گفت او اینک آنها را به بخش حفظ اسناد کنگره آمریکا می فرستد تا در اختیار پژوهشگران آینده قرار گیرد.
     
    این از لحاظ سندیت و اما از نظر اینکه روی جلد  وعده معرفی « دختر آزادی را می دهد» متاسفانه در متن چهره یک زن متحجر، متقلب، دروغگو، و متعصب، بنیانگزار و طرفدار انقلاب اسلامی، مومن به خمینی بعنوان مظهر اسلام ناب محمدی معرفی می شود همه کسانی که کتاب را خریده اند قانونا می توانند کتابهایشان را بدلیل تبلیغ دروغ پس بدهند و پولشان را پس بگیرند.
 
   در این مورد، تنها به چند صفحه کتاب اشاره می کنم، «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
 
   صفحه 122 – مولف می نویسد:« اتهام بهایی بودن خانم پارسای از معاونت وزارت چون سایه قدم به قدم به دنبال او میآمد – در حالیکه «فرخ رو» عروس سید محمد حسن صدرالعلما شیرازی معلم و نایب التولیه مسجد سپهسالار بود. همسر او سپهبد شیرین سخن یک بار به مکه مشرف شده و پشت پانزدهم او به حضرت علی (ع) می رسد. با اینهمه خانم پارسای بد جوری گرفتار تهمت و افترا شده بود. خانم وزیر در اولین فرصت دستور می دهد که برنامه های درسی تعلیم قرآن و فقه اسلامی و تعلیمات دینی در برنامه آموزشی دانش آموزان گنجانیده شود» و کسانی چون آیت الله محمد بهشتی و آیت الله محمد با هنر و شیخ مفتح و تنی چند از علمای اسلام شناس را به مشاورت می گیرد و رابط او با نسل جوان با تمایلات نسبتا ملی مذهبی دو برادر زاده او هستند».
     
    در صفحه 222 بخش سوم از قول خانم پارسا بعنوان یادداشت روز 3 تیرماه 1358 عینا چنین می آید: .......«آیا این جمهوری که هنوز در جنین است و می خواهد پا بگیرد خفه می شود و دوباره حکومت زور و قلدری جانشین آن می شود. آیا ما لیاقت یک زندگی آزاد!! را نداریم...... دولت بسیار ضعیف است. قاطعیت رهبری انقلاب از همه اینها بیشتر است. اسلامی که او بیان می کند بنظر من اسلام حقیقی است یعنی اسلام ناب محمدی»
 
   در یادداشت 15 تیر در همان صفحه عینا:
 
   «هر روز وقایع تازه ای در کشور رخ می دهد. شبی نیست که از پاسداران جوان کسی کشته نشود. دسته ای بخاطر محمد رضا سعادتی که بقول خودشان مجاهد بود و بقول دادستان با روسها ارتباط داشته هر روز متحصن می شوند و راهپیمایی راه می اندازند. فردی بنام محمد منتظری معروف به محمد رینگو فرزند آیت الله حسینعلی منتظری همراه با عده ای تفنگچی بزور از فرودگاه به لیبی می رود و خود را نماینده دولت ایران معرفی می کند. در اهواز و آبادان فرودگاه را به مسلسل می بندند و در قم محل آموزش پاسداران را منفجر می کنند. همه اینها نشان می دهد که دستگاه و سازمانی وجود دارد که نمی خواهد انقلاب اسلامی ما بثمر برسد. بخوبی می دانم که شاید بسیاری باور نمی کنند که من از طرفداران این انقلاب باشم. زیرا با کسی صحبت نمی کنم و اگر بخواهم حرفی بزنم فکر می کنند چون در گذشته صاحب شغلی بوده ام حتما مرا باور نخواهند کرد. اما من معتقدم که هیچ چیز جز مذهب اسلام نمی تواند ما را از گردابی که سیستم گذشته برای همه ما تهیه دیده بود و خود نیز در آن غرق شد نجات دهد اما عیب بزرگ ما این است که هیچ چیز را بمعنای اصیل آن قبول نمی کنیم. امروز هم که انقلاب اسلامی است واقعا بایستی همه چیز اسلام را قبول داشت.
 
   بگمان من برای اینکه تنها همین چند جمله از زبان بانویی چون فرخ رو پارسای در کتابی بقلم و تالیف یک زن مدعی آزادیخواهی و با همکاری همسر و فرزندان آن بانو بعنوان یک اثر تاریخی ثبت بشود، اگر جمهوری اسلامی چندین میلیون دلار هزینه کرده باشد کم است زیرا آنهایی که از حسین ابن علی سیدالشهدا ساخته و بقول خودشان بوسیله آن پایدلر مانده اند بهتر از ما می دانند ساختن یا فروریختن یک نماد چه اهمیتی دارد و اگر آنها بتوانند یکایک افراد نامدار و آبرومند و والا مقام ما را بگونه ای مزورانه به کثافت بکشانند چه خدمت بزرگی به آن اسلام ناب محمدی خمینی کرده اند.
 
   منصوره پیرنیا می گوید قصد دارد داستان زندگی هزار چهره معروف ایران را با نام مجموعه هزاردستان به همین روش برشته تحریر در آورد و در مقدمه این کتاب می نویسد:
    «تکیه اصلی و اساسی کارهای تحقیقی خود را در زمینه شکوفایی سالهای قبل از بهمن ماه 1357 و دستآوردهای زنان ایرانی گذاشته ام اما در متن کتاب از قول خانم وزیر، آن نماد اوج پرواز زن به بلندای شکوفایی بعنوان یادداشتهای مستند سال 1355که علارقم رسم آن زمان با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع می شود چنین سندی بجای می گذارد.
     
    یکشنبه اول فروردین ..... خانم به انگلستان رفته و چنین می نویسد:
 
   «خدایا چرا نعمتهای دنیا را چه مادی و چه معنوی به اروپاییان دادی. راحتی، راستی و درستی، وفور نعمت و خدمت دولت به ملت را به آنان (یعنی انگلیسیها) دادی و دروغ و تملق و خشک سالی و بی لیاقتی را که حتا اگر هم داریم باید آنها بخواهند به ما ارزانی داشتی. همه نوع راحتی و وسایل زندگی برای مردم اینجا فراهم است و همه خدمتگزار مردم هستند اما در آنجا همه نوکر یک نفرند...... شنیده ام در شروع سال نو گوشت و ماهی و سیب زمینی و تخم مرغ هم گیر مردم نیامده است». این یادداشتها را بقول کتاب خانم وزیر در کتابچه یادداشت روزانه شرکت ملی نفت ایران نوشته و تاریخ آن سال 1355 است که اوج رونق اقتصادی و آبادانی و ثروت ایران بود و ایران در ایجاد پالایشگاه نفت دریای شمال میلیونها دلار به انگلستان کمک کرد زیرا انگلستان در آستانه ور شکستگی و سقوط اقتصادی بود.
 
   همین کتاب در صفحه 194 از قول بانو پارسا می نویسد «هیچ چیز برای رفاه مردم نیست و آزار مردم سر لوحه همه برنامه هاست».
 
   چگونه ممکن است بانویی که خود در تبعید مادری که بخاطر نگارش فقط 5 مقاله نه چندان انقلابی در کشور خود دربدر شده، بدنیا آمده و شاهد آنهمه بدبختی، بیماری،فقر و واپسگرایی کل جامعه بویژه زنان بوده و در زمانی کمتر از سی سال از حضیض ذلت به اوج قدرت و اعتبار و حرمت رسیده چنان سطحی، نادرست، احمقانه و با انشای غلط یاداشت نویسی کرده باشد.
 
   مولف می نویسد که یادداشتها را همسر وفرزندان بانو فرخ رو پارسای در اختیار او گذارده اند پرسش این است که چرا؟ آیا بنظر آنها بیان اینکه خانم طرفدار و زمینه ساز انقلاب اسلامی بوده هتک حیثیت او نیست؟ به چه قیمتی فرزندان بانو پارسا حاضر شدند نام مادر و مادربزرگ و پدربزرگ خود را از صفحات زرین کتاب تاریخ پاک کرده در صفحات ننگین آن جای بدهند. سکوت و عدم حضور آنان در پاسخگویی چه چیز را می گوید. کتاب بانو وزیر اشکالات بسیار دیگری هم دارد از آن جمله دروغها و جعلیاتی مانند نسبت دادن پرونده سازی ساواک برای بانو پارسا و بیان این مطلب از قول او که (ساواک مرا محاکمه می کند) و اشتباهات دیگر که در حوصله این مقاله نمی گنجد.
     
    منصوره پیرنیا در یک برنامه تلویزیونی گفت یادداشت های (جعلی) خانم پارسا را در مرکز اسناد کنگره آمریکا بعنوان اسناد تاریخی ثبت می کند و از طرف دانشگاه بردو؟! چند نفر سرگرم وارد کردن این اسناد به کامپیوتر (اسکن) برای مصرف تحقیقی هستند و همچنین گروه دیگری برای حفظ کاغذ این یادداشتها کار می کنند.
 
   در تماس با دانشگاه بردو واقع در 351 cours de la liberation, Talence, France  چنین اقدامی از هیچ بخش یا دانشکده آن تایید نشد.
 
   در حالیکه به همه این ادعاها و بسلامت فکر بانوی مولف شک می کنم اما بر این باورم که حتی اگر یک در سد این گفته ها درست باشد وظیفه همه زنان و دخترانی که بگونه ای خود را بدهکار مبارزات آزادیخواهانه بانو پارسا می دانند و نمی خواهند نام پاک یک نماد زن آزاده ایرانی به کثافت طرفداری از خمینی و انقلاب اسلامی آلوده و پلید گردد همچنین و ظیفه انسانی همه مردانی که می دانند جعل تاریخ چه آسیبهای گرانی به نسل های آینده وارد می سازد ایجاب می کند در برابر این فاججعه بزرگ بر خیزند و اجازه ندهند بانویی که بدلیل آزادگی و فرزانگی و احتراز از ننگ پذیرش چادر یک بار در گونی تحجربدار آویخته شد اینک در کتاب معاملات کثیف یار دیگر اعدام گردد.
     
   هما احسان – 5 فوریه 2008   

                                              


Share/Save/Bookmark

 
default

تاریخ آن سال 1355

ali joon (not verified)


تاریخ آن سال 1355 است که اوج رونق اقتصادی و آبادانی و ثروت ایران بود و... این جمله خیلی مسخره و چرت است


montaghed

Homa Ehsan is angry cause she got no money ;-)

by montaghed on

Be nazar miad ke khanevadeh Dr. Parsa 5000 dollari ra ke in mikhaste behesh nadadand va in khanum yekjaish hesabi sookhte.  It seems like the family of Dr. parsa did not trust this Homa Ehsan and she did not receive the 5000 dollars that she was after and that is why she is buring so much,,,, 


montaghed

Iranian women,,respect your heroes

by montaghed on

It is a shame that after 28 years  and after all these women magazines by homa ehsa, pari abasalti, homa sarshar or mansoureh pirnia just one book and one article came out of Iranian women. I was expecting on each issue of any women magazine see a picture and dastan of this brave woman. As for Mrs. Ehsan, how come your family cold change religion from Islam to Bahai to ISlam to nothing but you dont give the freedom to Dr. Parsa to defend her own religion which is Islam??? as for pari bolande she was hanged 1 year before Dr. Parsay, but I believe the section of the book that her own memoire is printed and I dont think any writer would print all pages in handwriting and Homa Ehsan better go and make your children stuff and dont interfere in real women's issues like this...shame.. MONTAGHED


default

Mansoureh Pirnia

by Anonymous456 (not verified) on

What a shame to have a journalist and woman's rights advocate such as Mansoureh Pirnia be called a "Whore." I have read all the books this lady has published after the revolution and am amazed that if you had any sense or had read any of them, you would not be calling her this vulgur name. The last time I checked this lady took the time to chronicle the lives of so many pioneering women and create a "her" story instead of just having the "his" story. And, also, am I missing something here? how exactly is spending 40+ years of a person's life reseearching and writing in support of the women of Iran, make you an ass kisser of the Islamic Republic. The last time I checked the Islamic Republic, was still in the process of destroying the lives of most Iranian women. So, if being a women's right advocate make the likes of Mrs. Pirnia a "whore" I would be fine with being called the same. So, I suggest you spend some time "reading" these books before making such derogatory commentaries about this fine woman.


default

clarification...

by maziar 58 (not verified) on

roohat shad....


default

mrs parsa roohat shsd.....

by maziar58 (not verified) on

does any body have the piece from keyhan of those days khanoom parsa eadam
........ .... ekhraj
....... .... ......
..... ....... .....


default

Given the regime's track

by Not Anonymous (not verified) on

Given the regime's track record and outperforming every evil, murder, corruption any ruthless leaders in recent history, it's highly likely that the children's live were threatned; even if they live abroad. The regime has assassinated more than (300 and counting)dissidents in Europe in cold blood.

The question now is why some people refuse to see the true nature of the regime and constantly rationalize, justify the regime's heinous crimes against humanity?


default

History

by Iva (not verified) on

History is written by the victors ... right now, evil is victor in land of Parsia so they write whatever garbage they want to ... for example, portraying all those who fought the Arab invadors as highway robbers (Babak Khoramdin) and glorifying arab invadors whose hands were stained with Iranian blood as super heros (ali).

It's up to us to read/study/analyze and figure out the truth and then pass on the trade our children ... Let them seek truth as well.


default

Manrooreh Pirnia....The Prostitute

by Anonymous765 (not verified) on

"Mansooreh Pirnia" was a self-serving whore before the revolution and she has remained a self-serving whore after the revolution. I knew her when she consistently kissed the ass of the royal family before the revolution (when her husband was a diplomat in the Shah's government) and she's been consistently kissing the ass of the Mullahs for the past 30 years.
"Tafoo bar Khalgh'e een Donya Tafoo"


default

Hasn't this book been

by farinaz (not verified) on

Hasn't this book been published in the US?
(Per internet search, it has)
Couldn't the family repudiate and disclaim only the author(MP) and her writings regarding their family member in the US?
Are they not living outside of Iran?
Would that bring about disaster too??
just asking...


default

چه آشفته بازار بی در و پیکری است این سیاست بازار

farrad02


اولآ که به هیچ کس و هیچ چیز دیگر نمیشود اطمینان کرد! ولی خوب بنده یک سوال دارم!

خانم احسان،   گیرم که ادعای شما صحیح باشد!  به چه دلیل و ایجاب استراتژیکی این ملاهای خسیس چند صد هزار دلار هزینه میکنند که در تاریخ ایران ثبت شود که فرخ رو پارسای طرفدار انقلاب بوده!! چرا؟ به عقل جور در نمیاید!!! جوابی دارید؟


default

Who is to blame if you're ashamed of your religion!

by Azadeh (not verified) on

Religion in the hand of the ruling powers becomes a means of oppression, ignorance, superstition and backwardness. Throughout ages oppressive ruling powers have used their state religion to stupefy and pacify people and bring them under their control. Oppressed people on the other hand, have either turned away from religious doctrines by using secular views or have used splinter and heretical forms of the official religion to invigorate and energize people in revolting against oppressive rulers.

During the French Revolution, the new bourgeoisie class turned away from religion and fought against the dogmas of the church. The church represented the old order and backward social and economic conditions. The church upheld the values of patriarchal society and considered the women the property of their men who had no role outside their homes as productive members of their society.

The bourgeoisie wanted modernity and the advancement of sciences and technology in order to produce super wealth in the society. In order to achieve maximum wealth, they could not ignore the contribution the women as half of the society could have made in achieving their plans. As more women came into the economic scene, the society advanced more and clergy became weak.

The religious institutions fought back, but became weaker and weaker as the Western societies became more industrialized and more advanced. More and more women participated in the economic life of the society and did not have to be subservient to the men. Old backward ideas became weakened only because the economic structure of the sociey changed and went towards higher levels of advancement.

The super-structure (culture, common habits, customs, religious views and traditions) are reflections of the economic base and structure in the society. Afghanistan will remain, in the main, a stronghold of fanaticism and medieval views as long as the economic structure of the society is backward and medieval.

Even though the French and English bourgeois class defended the newly emerging bourgeois class in other less developed Western European countries throughout 19th century, after the start of the 20th century, they took a different policy towards the newly emerging late blooming bourgeois class in third world countries. They no longer wanted the third world to advance.

The West stood against bourgeois democratic revoultions in the east. They plotted and fought and conspired against the Iranian Constitutional Revolution and defended the old order and their representatives. They fired at the parliament and armed their own local stooges.

They aligned themselves with the clergy and the feudals and parasitic dependent bougeois class that only fulfilled the West's own expansionist needs in reaching vast natural resources and cheap manual labor.

When the Russians established a secular puppet regime in Afghanistan, the U.S. and its allies created and trained Taliban in Pakistani Madrases with Saudi money to fight the Russians. They did not train secular forces. They trained the most backward elements in the society.

When Dr. Mossadegh as a representative of the progressive nationalist bourgeois class emerged and wanted to create an independent and modern Iran, the West headed by the British and the U.S. fought back and aligned themselves with the clergy headed by Ayatollah Kashani in spreading lies that Mossadegh is turning communist and going towards the Soviets. (These are de-classified public records.)

When the people of Iran rose up against Shah's dictatorship in 1979, the West knew that there was no hope left for preserving Shah's regime. The Iranian revolution was on its way in becoming one of historical events in several centuries, in the caliber of the Great French Revoluton.

They knew that Iran wasn't a religious society. They knew that at the forefront of the struggle against the dictatorship were the secular forces. They knew that 100's of thousands of the political prisoners incarcerated by the Shah were secular people who were going to be coming out of prisons by the mobs of the people on the street.

They thought that now that they are going to lose the Shah, they should let it loose for the clergy. The clergy was a better alternative than the secular forces.

There was severe censorship of the news in those days. People were hungry for the news of the struggle. One of the few sources of the news to the people in those days were the Western shortwave radio transmissions. At the top of these rare sources was BBC Radio Persian broadcast.

BBC was broadcasting all of Khomeini's speeches and directives from France. The French had given refuge to Khomeini and had provided maximum accomodations for him and his entourage.

When Shah ran away, the French provided a chartered plane for Khomeini and his staff and escorted him to Iran in order to help him to be at the head of the people's uprisings. The West ordered Imperial Guards and the armed forces to surrender. Khomeini admonished people who were attacking the army and taking over the bases. He called them counter-revolutionaries. He told them that the Shah's army were our brothers. The West was successful in defeating the secular forces and handing our country to the clergy and turning our society hundreds of years back.

If our neighbors and our own peoples are being choked by fanatics and medieval ways of living it is the West that doesn't want otherwise. Industrialization, advancement and economic self-reliance are threats to the economic interests of the West. They only want us depend on a single industry ever since they installed Reza Shah in power, that is the oil. That way we can never be able to stand on our feet.

The clergy will always remain strategic and long-run allies of the West. The conflict they have with certain fanatic elements of the clergy is only tactical and for the short-run. If those fanatics behave and turn into good pals, the West is eager to work with them. That is in fact what Hamid Karzai has been trying to do with the Taliban, his long-run misbehaving allies. It is the Taliban who is an unwilling partner and doesn't want to be the West's buddies at this time.


default

"Mr. Parissa", or "Pooya"

by Ashamed of being Moslem (not verified) on

"Mr. Parissa",

A stupid ignorant pro IRI person such as you doesn’t worth to waste time on. You are short of logic......

By the way try to stay with one name at least in on article, and don't change you gender so quuickly!!


default

Farinza: All you need to do

by Islamic savak (not verified) on

Farinza: All you need to do is read or write to the daughter of slained Forouhar. The mullahs murdered her parnets in front of her. Thank God she was able to escape Iran otherwise, she would've had to do the same thing as Parsa's children:

//www.parastou-forouhar.de/english/

//islamicrepublicholycrimes.blogspot.com/2007...


default

John McCain will soon bomb the

by Death (not verified) on

Islamic republic so we can take revenge on all the crimes the mullhas and their collaborators committed against Iran, Iranians, and the patriotic people like this lady.

God bless America.


default

farinaz & "Anonymously"

by Ashamed of being Moslem (not verified) on

farinaz,
What kind of question is this? Why the kids are not coming out and talk? I tell you why... Who is immune from a bunch of crazy Mullahs and their supporters? What happen to Shahpoor Bakhtiyar or others? Please do some evaluation and thinking...You will find your answer..?

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

"Anonymously" or "Pooya",
You are an ignorant person who just open your mouth and talk, if and if you are not a pro IRI. Now one more time look at the past 30 years then put your argument on the table.

If you are a pro IRI, the hell with you and all the Mullahs.

In any case no more answer for your argument. It doesn't worth to spend time on your logic.
Have a good day!


default

Today Shah's Iran doesn't

by shame on Islamic collaborators (not verified) on

Today Shah's Iran doesn't look so bad
Eli Schwartz
''If these were his enemies, the Shah doesn't seem that bad. The severity of his regime pales by comparison to what followed.''

When making a radical change, good sense requires that you consider the alternative. In 1978, the coalition that overthrew the Shah of Iran consisted of the bazaar merchants who disliked the Shah's move to modernize the economy, including the merchandising sector; representatives of the Palestinian Liberation Organization who objected to Iran's recognition of Israel; the Tudeh, Iranian communist party; the Mujadin, composed of students following their fashionable new-left ideology and the misled intelligentsia; all these under the leadership of the Ayatollah Khomeini and his followers, fundamentalist Muslims who hated the Shah's regime for its tilt toward secularism, modernism, Westernization and America.

If these were his enemies, the Shah doesn't seem that bad. The severity of his regime pales by comparison to what followed. The revolutionaries held one-day secret mock trials, followed by next-day executions. Government officials and army officers went first, followed in short order by the Tudeh. Next came the suppression of the Bahai and the Zorastorians.

Of course, a large part of the Khomeini supporters, the majority of the students and the intellectuals, never expected such a violent purge. The Ayatollah had deceived them.

Of the many factors that eventually make for a better life, the Shah's record was quite good. Economic growth is always spotty, leaving some people behind. Nevertheless, the growth in Iranian per capita real income averaged around 6 percent a year over the 25 years of his government. It reached a peak of $6,700 in 1976, $6,400 in 1977, and fell to $5,400 in 1978, the year of the revolution. It averaged well below this level in all the years that followed. Now, with oil prices at a high 30 years later, it has reached the 1976 level.

Iran's record on education was notable. The literacy rate in 1955 was somewhere below 10 percent. The Shah's regime tried to make available primary school education covering 100 percent of the children. The literacy rate at the end of his time was about 80 percent. (Of course, the fundamentalists were enraged that the publicly funded schools were secular.) Much was done with higher education. The enrollment in secondary schools went from about 150,000 to 1.2 million students, and at the higher education level, enrollment rose from about 3,000 to 150,000 students (of whom 31 percent were female). In addition a goodly number attended U.S. and European schools under scholarships financed by the Pahlavi Foundation, i.e., the Shah's family fund.

The Shah's foreign policy was moderate and western-oriented. The Middle East is a turbulent area, but within his segment the Shah maintained a stabilizing influence. He tried to fend off Soviet encroachment and he established a sort of de-facto protectorate for the oil producing Persian Gulf states. At any rate for as long as his regime was in power, there was a period of stability in the region.

It is difficult to trace all the elements that led to the Shah's downfall. The Ayatollah Khomeini, the leader of the revolt was expelled from the country some years earlier. He first found refuge and muted encouragement in France. (Perhaps some resentment of American and British oil interests in Iran may have resided in France because their original place in the British French consortium that had first developed Persian oil had been displaced?) The Ayatollah's next sanctuary and place of encouragement was in Saddam Hussein's Iraq. Khomeini's incendiary speeches were taped, produced in volume and widely circulated in Iran. No doubt Saddam thought that if Khomeini deposed the Shah, Iran would be vitally weakened and Iraq could then move in and annex a province or two. (In fact, the ensuing Iraq-Iran war was a draw and a sad blood bath for both countries.)

The late Jeanne Kirkpatrick once made a nice distinction between totalitarian and authoritarian regimes. The Shah was at the most autocratic; he never brought his full powers to bear against the revolt. The Shah's American ally under President Jimmy Carter was inconsistent and President Carter proved himself completely inept. The growing Iranian middle and professional class should have supported the Shah, but they have told me, they were deceived by Khomeini. Sad. They neglected the ancient Hindu proverb, ''Do not ride to power on the back of the tiger.''

France and the Iranian revolution:
//www.brusselsjournal.com/node/1857


default

Mr/Ms "Ashamed to be a moslem" but not ashamed to be a hoodlum!

by Parissa (not verified) on

جناب حضرت لومپین که چیزی در چنته برای گفتن نداری. از اینکه نام مستعار مشخصی هم برای مخاطب قرار گرفتن خود گزینه نکرده ای به نظر میرسد شاید از بیکار گشتگان امنیتی رژیم سابق باشی، شاید هم از باز جویان و شکنجه گران و یا تخم و ترکه های شعبان بی مخ، و یا مقام امنیتی شکنجه گر ساواک پرویز ثابتی. شاید هم باید به زمانهای دورتر برویم و جنابخالی از نوادگان دکتر احمد احمدی پزشک رضا خان میرپنج که در زندانهای مخوف رضاخانی با تزریق سرنج هوا آزادیخواهان را به قتل میرساند (دکترا هم داشت) و پس از ورود متفقین به ایران به عراق فرار کرد و به وسیله خانم ایران تیمورتاش پیگرد شد و به ایران بازگردانده شد و به سزای اعمالش رسید باشی. شما نه تنها به امر خانم منقد در اینجا کمکی نمیکنی بلکه با لمپن بازی های خود آبروی ایشان را هم مانند خاله خرسه که برای بدور کردن مگس از صورت صاحبش سنگ را برویش فرود آورد می بری. مدرک دکترا نقشی در مردمی و یا ضد مردمی بودن افراد ندارد. عمه و مادر شما میتواند دکتر باشد و یا کارگر کوره پز خانه. مدرک تحصیلی ملاک انسان بودن و مردمی بودن عمه و مادر و خواهر مردم نیست. مگر صدام یک زن دارای مدرک دکترا در رأس برنامه های پژوهشی ضد مردمی خود نداشت که اکنون در زندان بسر میبرد. اگر چیزی که به بحث و ناشناخته ها کمک کند نداری، در گوشه ای بنشین تا افراد فهمیده تر از تو مبادله افکار نمایند. شاید اگر در عمرت به جز لات بازی چیزی یاد نگرفته ای چیزی یاد بگیری.


default

I don't know... I was born

by farinaz (not verified) on

I don't know... I was born in 1974... do I believe HE or MP? Or neither?!
I'll probably go with neither...
Why would Ms Parsa's kids want to disgrace their mother? and if they did not say those things why are they keeping quiet about it?
What is the truth... will we ever know?( about all politics not just this case)
Like Majid and NP have said here, who are we to believe and to what extent?
Educated, illiterate makes no difference a lie is a lie is a lie!


default

to "Pooya"

by Ashamed of being Moslem (not verified) on

این دلیل های أحمقانه و چرت و پرت های آلوده وکثیفت را برای دل خودت وعمه جانت و یک مشت گوسالهِ‌ آخوند بیاور.

برای جامعه عقب افتاده ایران که حتی داشتن مدرک دانشکاهی برای بسیاری از مردان رسیدن به قله قاف بود وجود زنی مثل فرخ لو پارسا با مدرک دکترا مایع سر بلندی و إفتخار میبود.

احمق جان میخواستی دکتر پارسا مثل عمه جانت در خانه بنشیند و ترشی بیاندازد..گناه او این بود که ایرانی بود ومخواست به عنوان وزیر آوزش و پرورش به مملکتش خدمت کند. آیا جزو أرتش شاه بود؟ اینقدر بیشعور هستی که فکر میکنی هرکسی برای دولت سابق کار میکرد مجرم بود؟ در اینجا حرف از فروغ نزن . برای خودش شاعری بود که سالها در خارج زندگی کرده وخوش بود و برای دل خودش شعر میگفت. حال احمقهائی مثل شما وی را با دکتر پارسا مقایسه میکنند...بزو آقا جان دنبال دَلم دیمبو و شعر کفتن.

شمارو چه به این حرفها که بشینی در مورد یک آدم تحصیل کرده که به کشورش خدمت میکرده قضاوت کنی. خجالت بر تو وأمثالِ تو که بجای اینکه کار یک مشت حیوان زاده آخوند را محکوم کنند٫ با کمال بیشرمی دهن کشادشان را باز مکنندو وچرت و پرت و دلایل آشغالی ۳۰ سال پیش را عنوان میکنند٫ و هنوز أز کثافت کاری یک مشت آخود درس عبرت نگرفته اند.

Grow up man....Grow up


default

Farokhru Parsa the education minister was tool of Shah's regime!

by Pooya (not verified) on

فرخ رو پارسا مهره ای از رژیم ددمنش و خونخوار و دست نشانده ستمشاهی بود و باعث شرمساری است که از او به عنوان زن مبارز یاد کرد. این چه نوع مبارزه ای است که آدم جزئی از بالایی ها و ارتجاع باشد و مبارز هم باشد. صرفاً مخالف چادر بودن که آدم را مبارز نمیکند. زنان شکنجه گر ساواک هم مخالف چادر بودند. حالا این خانم هر چقدر هم در زندگی شخصی خود مهربان و دلسوز فرزندان و شوهر و پدر و مادر خود و احتمالاً حیوانات دست آموز خانگی خود هم باشد از اینکه وی مهره ای از رژیم ارتجاعی شاه بود را نمی کاهد. از درون سیستم و از طریق مهره ای از سیستم بودن که نمیشود با سیستم مبارزه کرد. حالا اینکه وی چگونه محاکمه گردید و با وی همان رفتاری گردید که شاه با زندانی های مبارز انجام میداد بحث دیگری است و منظور اصلی این یادداشت نیست. زنان مبارز ایرانی زنانی بوده و هستند که حاضر به سر فرود آوردن در برابر نو استعمار جهانی و نوکران و دست نشاندگان و کارگزاران بومی آنان نبوده و زندگی خود را وقف مبارزات دموکراتیک و استقلال طلبانه، ضد ارتجاعی و ضد امپریالیستی مردم خود نموده اند.

تاریخ ایران انباشته از زنان مبارز است که جان خود را در راه آزادی زن و رهایی خلقهای ایران فدا کرده اند. زنانی چون طاهره قره العین که روسری را از سر خود بیرون کرد و برای مردان هم رزم خود سخنرانی کرد و به دار آویخته شد. زنانی چون فروغ فرخزاد که با قلم و هنر خود مردم را به مبارزه با ارتجاع دعوت کرد و گفت که خواب دیده است که کسی میاید، کسی که مثل هیچکس نیست کسی که نان و نوشابه و هر چیز خوش مزه و کفش و سینمای فردین را به طور مساوی میان مردم محروم تقسیم می کند. زنانی چون مرضیه احمدی اسکویی که در روستاها به آموزش کودکان و مردم محروم پرداخته و زیر شکنجه های شاه خونخوار جان خود را از دست داد. زنانی چون اشرف دهقانی که برادر مبارزش بهروز را در زیر شکنجه های قرون وسطایی شاه و یار مبارزش نویسنده و آموزگار کودکان و بینوایان صمد بهرنگی که به دست ساواک در رود ارس خفه گشت را از دست داد و خود نیز زیر منقل های آدمسوزی ساواک سوخته شد و بر رویش ادرار گردید و مدفوع خورانده شد و تسلیم نگردید. زنانی چون ویدا حاجبی تبریزی که شکنجه های شاه را تحمل کرد و پس از سرنگونی شاه و رهایی اش از زندان سرگذشت زنان مبارز زندانی رژیم وابسته شاه را به قلم آورد.

بهتر نیست شما اگر مدافع رهای زنان هستید به جای صرف وقت خود به اعاده "حیثیت" از تفاله های تاریخ چون علم و هویدا، و فرح و فرخ رو پارسا باشید و آب پاکی ریختن بر سر نواستعمارگران، جهانخواران، غارتگران و جنگ افروزان بین المللی و نوکرانشان باشید یادی از ده ها هزار زنانی که جان خود را در راه رهایی مردم و بشریت فدا کرده و میکنند و به جای فروختن شرف و حیثیت خود به بالایی ها زندگی خود را وقف پایینی ها، محرومان، زیردستان وستمدیده گان نموده اند بنمایید. زنانی که در روز جهانی زن به همراه همرزمان مرد خود به خیابانها میایند و کتک میخورند، زندانی میگردند و جان خود را از دست میدهند. اگر میخواهید با ارتجاع مبارزه کنید نیمشود تنها با یک نوع ارتجاع و تنها از نوع مذهبی اش و آن هم به شکل صوری اش مبارزه کرد و با ارتجاع نوکرمنش استعماری و چپاولگر مبارزه نکرد و به مهره تبلیغاتی آن تبدیل شد.


default

فرخ رو پارسای

Just a Woman (not verified)


اوت سال 1968 اولین زن در تاریخ ایران به وزار رسید. او نخستین زن نماینده مجلس شورای ملی ایران و سپس اولین زنی بود که در ایران رو به تجدد جامه وزارت بر تن کرد. دکتر فرخ رو پارسای در سال 1358 و علی رغم اعتراضات گسترده شخصیتهای فرهنگی بین المللی در حالی که در کیسه ای انداخته شده بود به جوخه اعدام سپرده شد تا به گفته اعدام کنندگانش هنگام پرپر زدن پس از اعدام قسمتهایی از بدن او در مقابل چشمان "نامحرمان" قرار نگیرد.

دکتر فرخ رو پارسای, معلم علوم طبیعی مدرسه ژاندارک, رو به سوی آزادگی و پشت بسوی جهل و خرافه داشت. او در وصیت نامه خود قبل از سپرده شدنش به جوخه اعدام نوشت:

"من خود پزشک هستم و میدانم مرگ لحظه ای بیش نیست. با روی باز به استقبال مرگ میروم و حاضر نیستم برای چند صباحی دیگر زنده ماندن و زندگی, چادر بسر کنم و پنجاه سال تلاش در راه آزادی و تساوی حقوق زن و مرد را با چند کلمه پشیمانی نقش بر آب سازم. نه هرگز حاضر هستم چادر بسر کنم و نه یک قدم به عقب برگردم".
از خون دکتر فرخ رو پارسای اینک میلیونها گل رنگارنگ در سرزمین او روییده است. زنان و دختران
جوانی که باور دارند در زندگی برابر مردانند و در همه حال با دستهای توانایشان گهواره فردا را تکان میدهند.

فرخ رو پارسای زن دلاوری بود با چهره سپید و ایمان روشن. اگرچه او با گلوله های ارتجاع سیاه به خاک افتاد, اما امروز دختران ایران حماسه دلاورانه اش را از مادران خود شنیده اند و یاد و نام او را با افتخار زنده نگاه داشته و در برابر او و همه جان باختگان راه آزادی و تجدد ایران سر فرود آورده اند.

تاریخ ایران از دکتر فرخ رو پارسای بعنوان قهرمانی یاد خواهد کرد که تا واپسین لحظه زندگی به سربلندی, آزادی و برابری زن ایرانی اندیشید.


Majid

NP

by Majid on

Well said my friend, It's going to be a long time, LONG LONG time before one knows what the truth is /was.

I can only wish that I'll be around  that day !


default

I simply never know who,

by NP (not verified) on

I simply never know who, what, when to believe anymore!
Of course I try only to rely on my own common sense, but when there are people who stand right in front of you and lie to your face through their teeth about a matter where you were actually present and witnessed, and do it with a broad cunning smile...
That's the time when I wonder if there remains any sanity in this world.
Maybe I'm insane too... who knows!
How is it possible to live with yourself in such cases???


default

صادق هدایت

ریدم به روح ملکه انگلیس (not verified)


جمهوری اسلامی، این دست نشانده فواحش انگلستان، بسیاری از نوشته های صادق هدایت را نیز تغیر داده است.


default

من هم خواندم

I agree (not verified)


یک قسمت احمقانه از این کتاب به دست می دهم اگرچه ده ها نمونه دیگر به راحتی فابل دیدن است:
نوسنده سعی کرده است با جزئیات جریان اعدام را تشریح کند. از جمله می گوید وقتی طناب را به گردن او بستند و بالا کشیدند طناب پاره شد. او را به کنار حوضی بردند و آب به صورتش زدند(!) وقتی که حال آمد با خودش فکر کرد شاید بر اساس اعتقاد قدیمی پاره شدن طناب شاید او را اعدام نکنند(!).....
کسی نیست از خانم نویسنده بپرسد از کجا فهمیده که خانم وزیر در آن لحظه به چه فکر می کرده. از این می گذرم که برای تشریح لحظه به لظه جریان اعدام هیچ ماخذی نداده است.


default

The most important massage

by allaff (not verified) on

The most important massage from this is how we could trust anything we read. For that matter, how do we know you are right about this. We live in avery complicated world and not even history can be trusted anymore. We are only left with inidividual's commen sense or bias oppinion which is subjective. I feel sad for people like her. We would never know and that is painful side of it all.


default

Thank you!

by Anonymoose (not verified) on

Thank you, very much, for your insightful article!


default

Parsa every Iranian womens hero

by Zahra (not verified) on

We as Iranian women owe so much to Parsa.


default

The Islamic Republic has

by sad (not verified) on

The Islamic Republic has done this to many other historical documents. Omitting and adding; manufacturing a wholly fabricated history by the Minstery of Ershad and culture. Propagating false information to Iranians and foreigners. What a tragedy.