آقای خاتمی چهره «پذیرفتنی» نظام اسلامی بشمار میرود. چهرهای كه در ایران برای دو دوره توانست رأی بخش بزرگی از مردم كشور را به خود جلب كند و كنترل قدرت اجرایی نظام را در دست بگیرد. او امیدهای زیادی برای مردم آفرید كه در تأمین آنها ناموفق ماند. او همچنین دوره تنفسی برای جناح بنیادگرای نظام ولایت فقیه فراهم آورد تا به بازسازی خود بپردازد و در موقع خود به ضد حمله دست بزند و دستاوردهای ناچیز دوران اصلاحات را بر باد دهد. مهمتر از آن این كه او چهرهای معقول و غیر احساساتی از جمهوری اسلامی ایران به جهان خارج عرضه كرد. غرب در خاتمی كسی را میدید كه میتوان با زبان روز با او سخن گفت و تعامل كرد. آقای خاتمی در دوران صدارتش البته از اقتدار كافی برای تعامل با غرب برخوردار نبود و نتوانست انتظارات غربیان را در حل و فصل مشكلات فیمابین برآورد. ولی دست كم او بر خلاف سنت پایدار جمهوری اسلامی به زبان یأجوج و مأجوج سخن نمیگفت و تخم دشمنی و قهر نمیپاشید، و این خود برای غرب نعمتی بود. روی كار آمدن احمدینژاد پس از خاتمی كه این سنت را به شكل مسخرهای زنده كرد، خاتمی را بیش از گذشته مورد توجه غرب قرار داد و همین امر باعث شد كه او در محافل غربی بیش از دوران صدارتش مورد استقبال قرار گیرد.
این خصوصیات البته برای تضمین پیروزی آقای خاتمی در رأیگیری خرداد آینده كافی نخواهد بود. آقای خاتمی در خرداد ۷۶ با شعار حقوق بشر و توسعه سیاسی به صحنه آمد و توانست بخش وسیعی از مردم و به خصوص نیروهای جوان را به خود جذب كند. امروز هم گرچه سركوب و خفقان به اندازهای شدید شده كه حقوق بشر و توسعه سیاسی را در متن خواستهای مردم قرار داده است، ولی شعارهایی از این قبیل از سوی آقای خاتمی به سختی میتواند همانند سال ۷۶ شور و شوقی بیآفریند. این امر فقط به این دلیل نیست كه آقای خاتمی در تحقق این شعارها موفقیت چندانی نداشت و نتوانست حتا در برابر هجوم عوامل ولیفقیه به حامیان مطبوعات هوادارخود از آنها دفاع كند. دلیل مهمتر آن است كه امروز شرایط اقتصادی و بحرانهای ناشی از آن چنان زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است كه برای بسیاری اكنون مسئله نان و كار و مسكن از درجه اول برخوردار شده و مسائل دیگر از قبیل آزادیهای سیاسی تحت الشعاع قرار گرفته است. آقای خاتمی هم، بنا به یك گزارش (۱)، مصمم است كه بر روی شعارهای اقتصادی تكیه كند و كمتر از توسعه سیاسی سخن بگوید - و از همین طریق نیز ظاهرا او توانسته است موافقت ولی فقیه را برای نامزدی خود كسب كند.
اعلام نامزدی خاتمی درست در روزهایی صورت میگیرد كه مقامات ایرانی و آمریكایی برای اولین بار در طول سه دهه حكومت اسلامی از آمادگی بدون قید و شرط خود برای گفتگو با یكدیگر سخن میگویند. این اعلام آمادگی از سوی آمریكا البته نتیجه یك تغییر فاحش در سیاست خارجی این كشور پس از روی كار آمدن رییس جمهور اوباما است. در مورد ایران، اما به تازگی تغییری در حكومت صورت نگرفته است. در واقع، حكومت فعلی ایران تا همین چندی پیش هرگونه گفتگو با شیطان بزرگ را نفی میكرد و آقای خامنهای كسانی را كه خواهان گفتگو با آمریكا بودند «بیغیرت» میخواند. از سوی دیگر، تغییر لحن جمهوری اسلامی در برابر آمریكا را نمیتوان كاملا به حساب تغییر حكومت آمریكا گذاشت. در ۳۰ سال گذشته، این برای اولین بار نیست كه دموكراتها در آمریكا بر سر كارند و خواهان برقراری روابط عادی با ایران بودهاند. ولی این جمهوری اسلامی بوده است كه همواره با شعار «مرگ بر آمریكا» هرگونه فرصت مذاكره با آمریكا را نفی كرده و بر طبل دشمنی كوبیده است. پس اكنون چه اتفاق دیگری پیش آمده است كه تابوی گفتگوی با آمریكا را برای جمهوری اسلامی شكسته است؟
پاسخ این سؤال را باید در همان شرایط حاد اقتصادی جست كه بیش از هر چیز دیگر جامعه ایران را اكنون تحت تأثیر خود قرار داده است. تحریمهای اقتصادی سازمان ملل و كشورهای غربی علیه ایران، همراه با سوء مدیریت اقتصادی و حیف و میلهای حكومتی و كاهش شدیِد قیمت نفت پس از صعود ناگهانی آن در تابستان گذشته، و تأثیر این عوامل بر بیكاری گسترده و تورم مهارگسیخته، طبقات متوسط و پایین جامعه را به شدت تحت فشار قرار داده است. بحثهای مربوط به بودجه سال آینده و كسری عظیم آن كه به گفته مخالفان احمدینژاد در مجلس به بیش از چهل میلیار دلار سر میزند از شدت بحران ناشی از این شرایط حكایت میكند. این شرایط، ظاهرا مقامات حاكم را بر آن داشته كه تا دیر نشده است برای آن علاجی بیابند، و تلاش برای رفع تحریمهای سازمان ملل یكی از این راهها است. شرایط حاد اقتصادی فعلی كشور توضیح میدهد كه چرا از یك سو آقای خاتمی این بار میخواهد با شعار اقتصادی به میدان بیاید (و به این دلیل میتواند مورد تأیید شورای نگهبان ولی فقیه قرار بگیرد) و از سوی دیگر حكومتی كه تا دیروز هرگونه گفتگو با آمریكا را نفی میكرد و آن را كفر میپنداشت امروز به مذاكره با آمریكا نزدیك شده است.
اعلام آمادگی برای نامزدی ریاست جمهوری از سوی آقای خاتمی در عین حال به معنای حضور او در معادله روابط غرب با ایران نیز محسوب میشود، و چشمانداز مذاكرات ایران و آمریكا را دستخوش تحول میكند. كشورهای غربی عموما و آمریكا خصوصا ترجیح میدهند كه در گفتگوهای خود با جمهوری اسلامی با فردی مانند خاتمی روبرو شوند. آنان نه فقط (در مقایسه با خاتمی) به احمدینژاد و همكاران او در حكومت كمتر اعتماد میكنند و بلكه مایل نیستند با توافق با احمدینژاد به رفتار سركشانه او در برابر غرب پاداش بدهند. از دید آنان، با كسی مانند خاتمی بهتر میتوان به یك توافق متمدنانه و مرضی الطرفین بر سر اختلافات فیمابین رسید. در هر صورت، با نزدیك شدن موعد رأیگیری برای ریاست جمهوری اسلامی ایران، آمریكا ترجیح میدهد كه مذاكرات تعیین كننده خود را به پس از آن و با رییس جمهور وقت موكول كند و در این فاصله فقط به گفتگوهای مقدماتی بپردازد. این ترجیح با حضور خاتمی در صحنه و احتمال پیروزی او در این رأیگیری قوت بیشتری پیدا كرده است.
این امر چند اثر تعیینكننده در روند سیاست خارجی و داخلی ایران در چند ماه آینده خواهد داشت. اول این كه جناح بنیادگرای رژیم با برچسب زدن به خاتمی به عنوان نامزد مورد حمایت آمریكا میتواند از این امر به عنوان یك حربه تبلیغاتی علیه او بهرهبرداری كند. این نوع تبلیغات البته در حكم یك تیغ دو لبه است و ممكن است از نظر آرای مردم عملا به نفع خاتمی تمام شود. دوم این كه جناح حاكم برای این كه بتواند در آستانه رأیگیری روابط خود را با غرب ترمیم ببخشد، تا احیانا از آن به عنوان یك «پیروزی» در تبلیغات انتخاباتی یاد كند و شاید از نظر اقتصادی نیز تا حدی خود را از مخمصه نجات دهد، ممكن است از موضع ضعیفتری در چند ماه آینده با آمریكا روبرو شود و آمریكا بتواند از این موقعیت به نفع خود بهرهبرداری كند. و سوم، صرف نظر از این كه در چند ماه پیش از رأیگیری چه تحولاتی در این زمینه رخ دهد، رابطه با آمریكا به احتمال زیاد به عنوان یكی از شعارهای تبلیغاتی این رأیگیری (نفیا یا اثباتا)، در كنار شعارهای اقتصادی، مطرح خواهد شد. به عبارت دیگر، برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، رابطه با آمریكا میتواند نقشی كلیدی در مبارزات انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران ایفا كند.
اعلام آمادگی سید محمد خاتمی برای نامزدی در رأیگیری خردادماه آینده، همزمان با اظهارات مقامات آمریكایی و ایرانی در مورد آمادگی گفتگو با یكدیگر، معادلات جدیدی را در صحنه سیاست داخلی و خارجی ایران باز كرده است. از نظر داخلی، این اعلام بدون موافقت قبلی آقای خامنهای بعید به نظر میرسد - موافقتی كه ظاهرا به بهای حذف شعار توسعه سیاسی و تمركز بر شعارهای اقتصادی از سوی آقای خاتمی، به دست آمده است. این امر به نوبه خود از شدت بحران اقتصادی ایران حكایت میكند. از سوی دیگر، رأیگیری خرداد ماه و حضور خاتمی در آن، گزینههایی را برای آمریكا در گفتگو با ایران پیش آورده است. آمریكا به احتمال زیاد سعی خواهد كرد كه گفتگوهای اساسی خود را با ایران به پس از خرداد ماه موكول كند، و احتمال این امر با نامزدی خاتمی در رأیگیری بیشتر شده است. از این سو، در آینده نزدیك ما شاهد رقابت شدید جناحهای حاكم و محكوم جمهوری اسلامی برای كسب كرسی گفتگو با آمریكا خواهیم بود. رقابتی كه به صورت مستقیم و نامستقیم در تبلیغات انتخاباتی خردادماه آینده بروز خواهد كرد و احیانا سرنوشت آن را رقم خواهد زد.
۱. //www.tiknews.org/display/?ID=75964&page=1Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
For a united Iran and united Middle East.
by سهام الدين غياثیSahameddin Ghiass (not verified) on Wed Feb 25, 2009 04:42 PM PSTبنظر من ما هم بایست مثل آمریکا یک اتحادیه تشکیل دهیم و شاید از این راه بتوانیم به استقلال واقعی برسیم. مارا پراکنده کرده اند و تخم تفرقه و احترام نگذاشن به سایر عقاید را در ما کاشته اند. مگر دو نفر میتوانند مثل هم فکر کنند. مسلم است که نمیتوانند. مثلا من شش برادر دارم که هرکدام ما یک نوع فکر میکنیم یک ایده دیگری داریم اگر قرار باشد که به عقاید هم احترام نگذاریم که بایست درب معاشرت با هم را ببندیم. حال که ما را که در گذشته یک ملت بزرگ بودیم به ملت های کوچک تقسیم کرده اند باز چرا خود را دوباره خرد خرد کنیم . یک بار تقسیم جنسی میان زن و مرد یکبار تقسم دینی و انواع مذاهب و یکبار هم تقسیم بین مذاهب. مثل اصلاج طلب و غیر اصلاح طلب و دین دار واقعی و دین دار روشنفکر و دین دار تاریک فکر و... وبعد بین چپ ها چپ روسی چپ چینی چپ مترقی و چپ غیر مترقی و ... ملی گرا وملی گرای مذهبی و ملی گرای غیر مذهبی ملی گرای... بعد ترک و فارس و رشتی و خراسانی و.... بس پس ملت بزرگ ایران کیست. بعد هم سنی و شیعه و شیعه صفوی شیعه علوی و شیعه دوازده امامی وو.... در برابر اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا و فدراسیون ایالت های روسیه و... ایالات متفرقه ایران و کشورهای کوچک شده ایران وخراسان کشورهای متفرق توران و قبیله های خراستان و افغانستان و ... بعد هم یک سییستم بمن چه بمن چه و بیتفاوت. جنگ هفتاد دو ملت هم عذر بوده است. نداشتن اتحاد و اتفاق و خار شمردن عقاید دیگران و بی احترامی به سنت های و روش های دیگران یکی از شگرد های استعمار مدرن است. اگر قرار باشد که عمل تفریق انجام دهیم و هر کسی را به بهانه ای از دور خارج سازیم دیگر علی میماند و حوضش. کمبود دانش وخود خواهیها ما را به راه تفرقه میکشاند. اگر قبول کنیم که هرکس دارای یک دید متفاوت است و بایست به دید او احترام و گذاشت و اکثریت واقعی حق حکومت با همکاری اقلیت را دارند که مشگل حل خواهد شد. مثال آن همانا میواند الگوی کشور های بزرگ باشد و سیستم رهبری فدرال آنان. بعد هم اکنون سیاست و همکاری و گفتگو راه ادامه زندگی است نه جنگ و ستیز که غارتگران تشنه این جنگ و ستیز ها هستند.
First of all you need to see
by Iranian2 (not verified) on Wed Feb 25, 2009 03:20 AM PSTFirst of all you need to see who is in which camp when you read an article by them or see them as candidates. Ahmadi-nejad is the representative of the Sepah-Basij revolutionry Guards leaders who took over from the corrupt mullahs that frightened Khamenei under Rafsanjani. Khamenei is also afraid of the Guards. However Ahmadi-nejad is just their representative and less powerful than Khamenei. Iran is a monarchy and the so called president is the appointed prime minister by the strongest body which is now the bearded armed forces, many of whom at the top are murderers and have become looters just like the mullahs. Ahmadi-nejad is a lowly murderer, from Evin and Europe, who is the current receptionist in the bloody regime of Ali Shah Khamenei who is not all powerful himself.
So investigate who is the paymaster of the article writes or political figures. Mr Behnoud for example is bought by Rafsanjani as everyone knows. His friend, the author of the above article, Bagherzadeh is in the camp of another group of murdering looters namely the Pahlavi family. The PAhlavis are close to Rafsanjani too. Though the Pahlavis wouldn't tell Bagherzadeh who is considered naive by them (read less corruptible) but may tell his friend Ajudani who does well in his dealings, or maybe not though they trust him a lot moe than Bagherzadeh. Mr Khatami was welcomed initially by Bagherzadeh all those years ago just like his camp's leaders, Reza Pahlavi and Daryush Homayun, welcomed the deceptive reformer mullahs.
Iranian Nation's party led by the Daryush Forouhar rejected this reformist faction of the murdering regime as a dangerous deception. Parvaneh Forouhar specifically analyzed this as a great danger that could prolong the regime for a few decades. So while the above corrupt murdering billionaire looters, Pahlavis and Rafsanjani camps, welcomed this deception while living in luxury on their stolen fortunes from the poor people of Iran they despise, the Forouhars were cut into pieces.
However those thieving camps mentioned above with blood on their hands, including the reformers, are pawns in a greater game between different factions in Washington, London and the mullahs and the Revolutionary Guards in Tehran. Only the Iranian nation can break the deadlock but then the mullahs, the Guards, Rafsanjani-Reformers and the Pahlavis and their camps have the job of playing with people in order to enjoy their loot in comfort and in perfect agreement amongst themselves.
History, future generations, will judge mass murderers and mass looters and traitors and their various camps as what they are. There are many strategic layers at work and the lower ones can be seen at work in the documentaries below though the higher levels dominant in each country are hidden from view as usual. Put your trust in the people to change the situation not various gamers and players working for money and/or future potions of power as it is so obvious from their every gesture and phrase.
We the people shall establish the secular democratic national republic on the ruins of the current mullah monarchy which like it's predecessor is linked to colonial circles and a traitor and will have to give account for his murders and lootings just all like all other criminals in court 'whoever they are' to the people of IRAN.
//www.youtube.com/watch?v=eOKRbYjqgg0
//www.youtube.com/watch?v=PDIkoLm-Zzc
//www.youtube.com/watch?v=poV9yBEmmtA
//www.youtube.com/watch?v=d0lYSKvPhlo
//www.youtube.com/watch?v=QnHqNlCR7Ms
//www.youtube.com/watch?v=aif7kFl5ptc
//www.youtube.com/watch?v=sL1d7777SAU
//www.youtube.com/watch?v=kSzTwEpn_Ys
//www.youtube.com/watch?v=hGzLvuyv-lI
//www.youtube.com/watch?v=9ikwy8p4Yc8
//www.youtube.com/watch?v=NH7pA_-epzg
//www.youtube.com/watch?v=fO0lNjxtayU
Khatami is another of Khamanei's Malijakass
by Ikbiri (not verified) on Sat Feb 14, 2009 12:48 PM PSTWhat did he the last time he was president except crying that he wants to do different this time?
It's Khamanei that needs to be voted out of being the Shah of Iran. The position he has held for the past 19 years. He's the one that has to go.
People revolted to overthrow monarchy not replace one shah with another.
سرنوشت بی نظیر
Icia (not verified)Fri Feb 13, 2009 06:07 PM PST
سرنوشت بی نظیر بوتو
در انتظار محمد خاتمی است؟
حسین شریعتمداری در کیهان و مصاحبه روح الله حسینیان که روح سعید امامی در کالبد او زنده است، هر دو حضور خاتمی در انتخابات آینده را برای خود خطرناک ارزیابی کرده و زبان و قلم به تهدید او گشوده اند و از ترور سخن می گویند. از روح الله حسینیان بعنوان صادر کننده چند فتوای قتل زنجیره ای یاد می شود و حتی گفته می شود ترور حجاریان نیز با فتوای او انجام شد. وی در لیست احمد جنتی دبیر شورای نگهبان برای مجلس هشتم قرار گرفت و اکنون وکیل این مجلس است!
حسین شریعتمداری در سرمقاله ای که نوشته، سناریوی ترور بی نظیر بوتو رهبر حزب مردم در پاکستان را برای خاتمی پیش بینی کرده است. اتفاقا بی نظیر بوتو نیز در آستانه پیروزی در انتخابات پاکستان ترور شد و هم اندیشان حسین شریعتمداری ها در پاکستان دراین ترور نقش داشتند.
شریعتمداری، که تنها در یک حکومت شاه سلطان حسینی که هیچکس پاسخگوی هیچ چیز نیست، توانسته کیهان را قبضه کرده و رسما ترور و قتل و جنایت را تبلیغ و ترویج کند، در سرمقاله خود در کیهان می نویسد که کاندیداتوری خاتمی، برای او هزینه های سنگینی در پی خواهد داشت و تکرار سرنوشت "بی نظیر بوتو" را هشدار داده است.
این هشدار را این بار نیز مانند قتل های زنجیره ای و ترورهای دوران اصلاحات قرار است امثال سعید عسگر، مرتضی مجیدی، محمدعلی مقدمی، علی پورچالویی، مهدی روغنی، موسی جان نثاری، سعید گگونانی، مصطفی کاظمی، مهرداد عالیخانی، علی روشنی، محمود جعفرزاده، علی محسنی، حمید رسولی، مجید عزیزی، مرتضی فلاح، ابوالفضل مسلمی، محمد اثنیعشر، علی صفاییپور، مصطفیهاشمی، علی ناظری، اصغر سیاح و خسرو براتی و صفر مقصودی انجام دهند، که همگی در زیر مجموعه عملیات ترور حسین شریعتمداری قرار دارند؟
Ehteeyaajast... Ehteeyajast... Ehteeyaaj!
by Abol Hassan Danesh, Sociologist (not verified) on Fri Feb 13, 2009 01:36 PM PST.
.
.
.
No Bible: I Swear by the Thickness of Yellow Page Book Alone
A tiny bird
With thin coat of feather
Builds a modest shelter with the lover
To raise a family
Food?
Anything at the reach to pick
Without being a bit too picky
Survives year round all four seasons
Generation after generation
If man was not there with all of the hassle
Yet the human society
With infinite needs
Constantly on the rise each day
Still unhappy for the fear of
The Impending Armageddon
The complete disappearance of his kind from world
The need
I need "IT"
And need it Now!
--Ah Danesh, Prof. Dr.
Khatami is the master of charlatanism and deception
by Disgusted (not verified) on Fri Feb 13, 2009 10:44 AM PSTNobody can hold a candle to this fraud, charlatan, this safety valve of the Islamic Republic.
His (s)election will SURELY perpetuate Iranian people's misery by at least eight more years.
I am 90 percent sure that he will be the one since IRI is in deep shit and needs rescuing fast, he gained Seyyid Ali's approval and permission before announcing his BS candidacy so Seyyid Ali is on the whole plan as well.
Remember how he pretended to be hesitant in announcing it first! that was just a trick to justify his subsequrent cowardice and impotency later on when "s"elected and when gullible people start demanding action from him. He would say "well I did not want to become a candidate, you wanted me and because of you I stepped forward, so now you gotta put up with my impotence, take it all and shut up!"
He's also preparing the West by giving his first interview to the Lebanese Al-Mustaqbal, which belongs to Sa'd Hariri in lebanon, a rival and sworn enemy of Hizbullah. All part of a well planned shambooti baazi and scheme to fool the West, shamelessly admiring "Western democaracy" all for the deception and consumption of the Westerners.
Between him and that looney Ahmadi, I've always preferred Ahamdi, in spite of everything, at least he is HONEST.
Switch: Date?
by Anonymous2 (not verified) on Fri Feb 13, 2009 07:41 AM PSTAh....Solar...
Khatami = The end
by Anonymous2 (not verified) on Thu Feb 12, 2009 09:34 AM PST...With election of Khatami I think there will be an opportunity for "transition" from the islamic republic to that of Contitutional Republic or Constitutional monarchy as so aptly put by Reza Pahlavi recently in ways the speedy train of development could change lane and direction from one line to the next through the "SWITCH" without the experience of too much of clamity and social catastrophe that was experienced in 1979 transition.
The worst thing one can wintness in life is to see people engage in looting and burning in protest and once done get back to their normal routine lunch time start eating as if nothing has ever changed since the time of adam and eve...
First thing first!
Neeeeeeyaaaaaz!
Dr. Bagher Zadeh!
by Maryam Hojjat on Thu Feb 12, 2009 07:07 AM PSTThanks for your excellent analysis of situation in Iran in relationship with US.