از ایران به یاد دارم که هر زمانی و هرجایی که خبر خوشی بود همراه با ریتم سر زنده و اصیل ایرانی ۶/۸ بود، این ضرب اصیل ایرانی که دوران آن به قبل از اسلام هم برمیگردد در تمامی ایاد ملی و جشنهای ایرانیان اجرا میشد و میشود، این ریتم در بین همهٔ اقوام و نژادهای مختلف ایرانی هم اعم از قبیل ترک، لر، کرد، شمالی و جنوبی و غیره هم یافت میشود و بطور ناخودآگاه هم تبسمی نیز بر لب هر ایرانی به جا میگذارد، به خصوص که با تمبک نیز اجرا بشود، صد البته که این شادی و سرورها هم معمولا به همراهی دست زدن و رقصیدن نیز اجرا میشده است.
چه در مجالس زنانهٔ خانوادگی که به طور کاملا اتفاقی در دوران بچگی که به علت طفولیت اینجانب شانس راه یافتن پیدا کرده بودم تا چه در مینی بوسها و اتوبوسهای بین شهری که نوعی بزن و بکوب برقرار بود تا بعضا حتا در هواپیما هم، ایرانیان اگر شاد بودند ریتم ۶/۸ هم به گوش میرسیده و البته که رقص هم برقرار میبوده است. از آنجا که مادر بزرگ خدا بیامرز من هم تمبک میزد و من هم عاشق این ساز بودم، به خوبی با ریتم ۶/۸ آشنا بودم و یادم میاید که چطور حتا بچهها ی مدرسه هم از روی ناچاری وقتی معلمان را دور میدیدند روی سینیهای فلزی قابلمهها و تختههای چوبی نیمکتها این ریتم را میزدند، شعر میخوندند، میرقصیدند و شادی میکردند.
اتفاقا ریتم ۶/۸ اولین ریتمی هم بود که من یاد گرفتم روی تمبک اجرا کنم، بعدها که در مکتب استاد بزرگوارم آقای بهمن رجبی افتخار شاگردی پیدا کردم به طور کلاسیک با دیگر ریتمهای موسیقی ایرانی اشنا شدم که معمولا عبارت بودند از ۲ ضربی ها، ۴ ضربیها یا ریتمهای لنگ همچون ۵ ضربی، ۷ ضربی و یا ضرباتی با ریتمهای مرکب، پیش درامد یا چهارمضراب و غیره که معمولا در بستر ردیف اجرا میشود، از آنجا که پدیدهٔ ردیف نهایتاً به ۲۰۰-۳۰۰ سال بیشتر بر نمیگردد میتوان با رجوع کردن و تحقیق در موسیقی مقامی ایران زمین ریشههای باستانی و اصیل ریتم ۶/۸ ایرانی را در موسیقی مقامی ایران یافت که ریشهاش به طور مکتوب بر سنگوارههای دوران ماقبل اسلام ایران باستان نقش بسته است.
در اینجا همچنین لازم میبینم که اشاره ایی به تفاوتهای موسیقی محلی نواحی و شهری ایران زمین بکنم که چطور به طور مشخص موسیقی محلی ایران دارای ریتمهای سر زنده تر، شاد تر، پر انرژی تر و مهمتر از همه بلند تر بودن صدای سازهای این مناطق بکنم که معمولا موسیقی در محیطی باز و بطور عجین شده ایی جزوی از زندگی روز مرهٔ مردمان بوده است که در جشنهای مختلف همچون شب عید و یا عروسیها حتا بطور مختلط مردان و زنان به شادی و رقص میپرداخته اند، چیزی که حتا با تمامی محدودیتهای ایجاد شده و با همهٔ نکوهشهای دینی و شرعی از دیرباز تا به کنون پا بر جا مانده است.
به طور تاریخی نوازندگان شهری معمولا دوران خیلی سخت تری را تحمل میکرده اند که اغلب به علت نزدیکی محل سکونت مردمان با هم بوده است. البته این مشکل در دورانی که موسیقی هم حرام بوده صد چندان میشده و نوازندگان در این دوران دردسر زیادی را نیز برای این عشق خودشان متحمل میشدند، به طوری که با تمامی سختیهای روزگار میساختند، سازها را در زیر ابا و سجّاده خود مجبور بودند پنهان کنند و حتا در دالانها و زیرزمینها موسیقیشان را باید اجرا میکردند تا لقبهای محبت آمیزی همچون مفسد، مطرب و غیره را به یدک نکشند.
یادمان نرود که تا همین ۵۰ سال پیش هم نواختن تمبک برابر بود با خاری و ذلّت، رفتاری زننده که حتا در بین دیگر نوازندگان هم دیده میشد، که مدیون زحمات گرانقدر و همت والای زنده یادانی همچون استاد حسین تهرانی و دیگر اساتید فن هستیم که قدری تمبک نوزان نسبتا به درجهٔ بالاتر و بهتری دست پیدا کردند.
در دوران صدر اسلام که خلیفههای عرب موسیقی و فرهنگ ایرانی را بر خلاف اسلام میپنداشتند و کتاب خانهها را آتش میزدند و آثار فرهنگی میهنمان را از بین میبردند نوازندگان ایرانی هم مجبور شدند به هر طریقی که ممکن بود موسیقی ایرانی را زنده نگاه دارند و به ناچار حالات آن را از شادی به غم تبدیل کردند تا بلکه بتوانند هم بیانگر حال جامعه باشند و هم بتوانند موسیقی ایرانی را حفظ بکنند، اتفاقی که هم اکنون نیز پس از ۱۴۰۰ سال در حال حاضر در حال تکرار است.
در آن دوران صدر اسلام ایرانیان اولین موسیقی اسلامی و تعزیه را بوجود آوردند که در حقیقت نوعی مبارزه و کج دهنی به حکومت و فرهنگ اعراب بود، این موسیقی هنوز هم در خیابانهای ایران در ماههای محرم و صفر شنیده میشود و حتا میشود گفت که شیعه و مسلمان شدن ایرانیان هم با این موسیقی همراه بوده است.
صوفیها هم نوعی خلاق دیگر از موسیقی مذهبی و اسلامی را بوجود آوردند که با حرکات موزون همراه بوده است و تا به کنون نیز مورد استفاده قرار میگیرد، در اینجاست که میشود به این نکته پی برد که به راستی اگر فقط و فقط به خاطر اقلیتهای دینی همچون یهودیان و ارامنه نبود که ملزم به اجرای احکام اسلامی نبودند ما امروزه اصلا پدیده ایی به نام رقص و موسیقی اصیل ایرانی نداشتیم.
با وجودی که موسیقی و رقص در اکثر تاریخ کشورمان بعد از اسلام حرام و ممنوع بوده است، بعضا در دربار به طور مخفیانه و خصوصی اجرا میشده است، بعضی اوقات در حرمسراهای شاهان زنان و سوگلیها برای آنکه سر خود را گرم کنند به موسیقی و رقص میپرداخته اند و راجع به مسائل و مشغلههایشان همچون عشق و دیگر مسائل زنانه شعر میگفتند، میرقصیدند و آواز میخوانده اند، آهنگ هایی و داستانهایی همچون بابا کرم که داستان باغبانی است که عاشق و معشوقه یکی از زنان حرمسرا میشود نمونه ایی از این قبیل است. این امر به طور مشخص تاثیر بسیار مهمی در رقص ایرانی نیز گذاشته است به طوری که حرکات دست رقص ایرانی معمولا بازگو کنندهٔ یک داستان عشقی، عشوه و یا اشاره به اجزای بدن است، همانطور که در رقص هندی نیز از این شیوه رقصیدن استفاده میشود و حرکات دست به طور مشخص شباهتهای زیادی به رقص ایرانی دارد. نوازندگان مرد هم که معمولا یا خواجه بوده اند، یا باید با چشم رو بندان یا پشت پرده ساز مینوختند، البته عماراتهای جالبی نیز به این دلیل ساخته شدند که یا صدا به خارج بروز نمیکرد یا اینکه جایگاه ویژه ایی برای نوازندگان طراحی شده بود که صدا در کلّ عمارت به گوش میرسید همانند بنای عالی قاپو در اصفهان.
همانطور که در بعضی مینیاتورها دیده میشود و روایت هم شده است گاهی یکی از مردان با انواع کلکهای مختلف سعی میکردند هر جور شده خود را به داخل این مجالس برسانند تا بلکه رقص یک زن یا معشوقهٔ خود را مشاهده کنند آن هم در زمانی که اصلا شیندن موسیقی حتما خود کاری بس مشکل و هیجان انگیز میبوده است.
آنچه که خود از این روایتها و تاریخ فرهنگی میهنمان آشکار و بارز است دشمنی دیرینهٔ ملاها و آخوندها با فرهنگ صدمات بسیار جبران ناپذیری را در عرصههای گوناگون هنری به همراه داشته است، فرار و خود تبعیدی هنرمندان به نام ما و مهاجرت آنان به کشورهای دیگر همچون هند، ضررهای فرهنگی زیادی را به هنر ایرانی زده است که از جمله میتوان به امیر خسرو دهلوی اشاره کرد که پایه گذار موسیقی هندوستنی و ساز تبلا است، این رکود فرهنگی تا به دوران زندیه و قاجار به طور مستمر ادامه داشته، بطوری که هنر ایرانی به خصوص رقص و موسیقی تا حدودی در این دوران بطوری که هم اکنون به دست ما رسیده است سر و سامانی پیدا میکند، رقص و موسیقی شاد هم بر همین منوال تا حدودی احیا میشود که میتوان از رقصندگان بنامی همچون اختر زنگی، ژالیس، توران و گوهر نام برد که همگی پایه گذار و حافظ واقعی فرهنگ، موسیقی و رقص امروزی ما هستند.
نگاهی به مینیاتورهای دوران قاجار هم وجود سازهای تمبک، دایره زنگی، دایره، زنگ بزرگ، کوچک و سر انگشتی با زنان ماه روی رقاص ایرانی دارد که همگی نشان از قدمات دوران ماقبل از اسلام و تاریخی حداقل حداقل ۵۰۰ سالهٔ موسیقی رنگی ایران زمین میباشد، موسیقی، رقص و ریتمی که از پیشدرامد و خیلی ریتمهای لنگ دیگر ممالک که از آنها در موسیقی ایرانی امروزه رو برداشت شده بسیار باستانی تر و اصیلتر است.
در دوران پهلوی که مدرن سازی ایران به دست رضا خان بزرگ و تجربهٔ کشف حجاب صورت گرفت شاهد نوعی رنسانس هنری در ایران بودیم بطوری که برای اولین بار بعد از اسلام در ایران رقص و موسیقی ایرانی اصیل در ملا عام و در مظهر همگان اجازهٔ اجرا گرفت و خوشبختانه بسیاری از این رقصها و موسیقی اصیل ایرانی به برکت فیلمهای سیاه و سفید و صفحههای گرامافن ضبط گردیدند و به ثبت رسیدند و این گنجینههای هنری ایرانی مملو از رنگها و سازهای اصیل ایرانی به همراه رقصهای اصیل ایرانی است که بدور از تعصبات مذهبی اجازهٔ اجرا و به طور عمومی برگزار شدند، موسیقی آن به طور مشخص با موسیقی امروز تفاوتهای فاحشی دارد، ریتمها همگی سر ضرب بالا دارند، آرپجر و تکنیکهای عشوه آمیز و مکمل رقصی دارند که حرکات نرم و مهیج موزون بدن زنان، قر کمر و رقص اصیل ایرانی را به خوبی همراهی میکنند.
آنچه که امروزه ما به اسم رقص ایرانی میشناسیم و شاهد اجرای آن هستیم متاسفانه در حقیقت تلفیقی از رقص باله غرب، حرکات دست دوران قاجار و حرکات سماع صوفیان است تا رقص به شیوهٔ اصیل ایرانی، رقص اصیل زنان ایران معمولا بسیار ظریف و با ناز و عشوه اجرا میشود، حرکت پا، قر کمر و شانه بسیار زیبایی دارد که کاملا منحصر بفرد است و صد در صد با ریتم ۶/۸ ایرانی اجرا میشود.
ریتمهای با ضربات بالای تمبک که هم در موسیقی ورزش باستانی و هم در رقص اصیل ایرانی به کار میرود همگی با سر ضرب بالا شروع میشوند و همین هم هست که ضربات تمبک و ریتم را شاد و سر زنده نگاه میدارد، شروع ریتم با ضربات پائین و تم به کلی حال و هوای همان ریتم با ضربات بالا را عوض میکند که مشخص و لازمهٔ ریتم هایی هستند که حرکات جسمی سنگینی را مسبب میشوند، رقص ایرانی همچنین شامل رقصهای چراغ، رقصهای شعمدان، رقص چادر، رقص مات میباشد که به عنوان مثال رقص مات همراه با ایست هایی است که نوعی بازی غافلگیر کننده ایی را مشمول میشود بطوری که نوع بازی میان رقص و موسیقی را به نمایش میگذرد، دیگر حرکات دست و عشوهها هم دنباله روی همین بازیهای میان رقص و موسیقی به تمثیل عشق و معشوق است.
متاسفانه فرهنگ ستیزی، زن ستیزی، رقص ستیزی و موسیقی ستیزی آخوندها از بدو ورود اسلام به ایران و القاب، برچسب و انگ واژهٔهای مستهجنی همچون مطرب، خالتور، بندتمبونی، روحوضی که هر کدام در حقیقت در طول دوره ایی از تاریخ مان بر سر زبونها افتاده است و اطلاق آنان به نوازندگان و هنرمندانی که در حقیقت میباید قشر تحت حمایت جامعه باشند نتیجهٔ ۱۴۰۰ سال جهل مرکبی است که واقعا در میان جوامع بشری دیده نشده است
واقعا شرم آور است که هم اکنون بار دیگر شاهد از بین رفتن مهمترین بخش هویت هر لمللی یعنی رقص و موسیقی هستیم، وقت آن است که تا آبروی ما در دنیا نزد خاص و عام نرفته است و به بی فرهنگی در نزد جهانیان مشهور خاص و عام نشدیم کمی به خود بی آییم و ببینیم به راستی چرا ما اینقدر با زنان ظلم و به هنرمندان فرهنگی خودمان از قبیل رقصندگان و موسیقیدانان اینگونه شرم آور رفتار میکنیم؟
نویسنده: شیرزاد شریف - شنبه چهارم دسامبر ۲۰۱۰ - تمامي حقوق متعلق به نویسنده مي باشد. انتشار و رونوشت با درج نام نویسنده و منبع آزاد و بلامانع است
Recently by shirzadsharif | Comments | Date |
---|---|---|
SF Persian Valentine's Day Pre-Party! | - | Feb 09, 2011 |
Alan Kushan, Pourya Khademi & Shirzad Sharif Live @ Ashkenaz, Berkeley, CA - Nov. 24th | - | Nov 05, 2010 |
This Saturday in Los Angeles, CA - Persian Bazm - Iranian Dance & Music Party @ Studio Iqaat (Los Angeles) | - | Oct 20, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
The dance is over زمان رقص گذشت
ahang1001Thu Jan 06, 2011 08:03 AM PST
بزم های ترکی در مینیاتورهای صفوی و قاجار
simitenbiriTue Jan 04, 2011 07:09 AM PST
من قدرت تعبیر و تفسیر موسیقیایی سنگ نبشته ها را در خواب هم نمی توانم تصور کنم، ولی از آنچه در مینیاتورهای بزمها و رقصهای دربار صفوی و قاجار مانده ، میشود دریافت که لباسها آلات موسیقی و ترتیب مجالس و شکل و شمایل افراد حکایت از ترکی و آذربایجانی بودن این بزم ها دارد. البته بسیار طبیعی هم بوده اکثر اعیان و اشرف دربار سرکرده ایلهای قیزیلباش از شاملو افشلر و قاجار تا بیات و شاهسون و شاید قشقای بوده اند.
این جمله که
"یادمان نرود که تا همین ۵۰ سال پیش هم نواختن تمبک برابر بود با خاری و ذلّت"
در مورد تمامی مردم ایران صادق نیست. نویسنده شاید منظورش اصفهان کاشان و یزد و مناطق عموما فارس نشین باشد. ترکها، کردها و همینطور گیلانی ها طبع بسیار سالمی برای موسیقی داشته اند. مثلا موسیقی و مخصوصا طنبور و دف جزو جدایی ناپذیر مراسم مذهبی احل حق در کردستان بوده. موسیقی آشیقی و یا عاشقی با فرهنگ ترکها در ایران و خارج از آن عجین بوده.
اگر ما واقعیات 100 تا 400 سال گذشته را نتوانیم به خوبی درک کنیم احتمال اینکه سنگ نوشته ها را بفهمیم، بسیــــار کمتر و شاید غیر ممکن باشد.
پس ما همه بالرین بودیم و نمی دانستیم
divanehSun Jan 02, 2011 04:24 AM PST
با تشکر از این مقاله پر محتوا که هم می آموزد و هم درد را بازگو می کند. بنده سوالی هم داشتم و خیلی ممنون می شوم اگر توضیح دهید که چگونه از روی سنگ نبشته ها و یا به هر وسیله دیگر به وجود ریتم ۶/۸ در ایران باستان پی بردند؟
این هم تقدیم به شما. موسیقی بسیار زیبایی که دو ساز ساده می توانند بوجود بیاورند.
,,,
by Tapesh on Sat Jan 01, 2011 07:42 AM PST,
Very Informative article
by Monda on Fri Dec 31, 2010 02:24 PM PSTThanks for sharing your knowledge with us here.
Dear Mr Shirzad Sharif
by M. Saadat Noury on Fri Dec 31, 2010 12:05 PM PSTGreat post; thanks for sharing
Happy New Year to You and Yours! Wishing you enjoy peace, good health and an overabundance of happiness
سال نو گلباران و خجسته باد
سالی همراه با رقص و شادمانی، تندرستی و خوشنودی، صلح و آرامش و دوستی
دكتر منوچهر سعا دت نوری