امپراتور عریان می‌شود

دخالت رهبری می‌تواند سپر بلای احمدی‌نژاد در برابر خشم مردم تهی‌دست جامعه باشد


Share/Save/Bookmark

امپراتور عریان می‌شود
by Hossein Bagher Zadeh
24-Mar-2010
 

جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۸ را با بزرگترین بحران سیاسی حیات خود پشت سر گذاشت. این بحران هم‌چنان با ادامه خود مشروعیت حاکمیت را به تحلیل خواهد برد . ولی در آستانه سال جدید، نظام با بحران به مراتب سخت‌تر و احیانا سرنوشت‌سازتری نیز روبرو است. وضعیت وخیم اقتصادی کشور و اختلافات شدیدی که در مورد طرح «هدفمند کردن يارانه‌ها» بین دولت و مجلس پیش آمده سردرگمی زیادی در حاکمیت ایجاد کرده است. مجلس طرح احمدی‌نژاد را رد کرده و آن را تغییر داده است. او حاضر به اجرای طرح مصوب مجلس نیست و می‌خواهد موضوع را به همه‌پرسی بگذارد. مجلس می‌گوید دولت به اجرای مصوبات مجلس موظف است، و مجلس حاضر نیست در مصوبه خود تجدید نظر کند. اختلاف بالا می‌گیرد و پای ولی فقیه به میدان کشیده می‌شود. خامنه‌ای از «دستگاه قانونگذاری» می‌خواهد که به دولت كمك كند، و در عین حال می‌گوید دولت نیز «بايستى آن چیزی كه قانونی است و مراحل قانونی را گذرانده است، معتبر بداند و بر طبق آن عمل كند».

این توصیه کلی تنها وقتی خواهد توانست به اختلاف بین مجلس و دولت در این زمینه خاتمه دهد که خامنه‌ای رسما طرح دولت یا لایحه مجلس را مورد تأیید قرار دهد. طرح هدفمند کردن يارانه‌ها بحث‌های زیادی در حاکمیت و نیروهای پیرامونی آن ایجاد کرده است. اقتصاددانان زیادی طرح را تورم‌زا خوانده‌اند و اجرای آن را خطرناک می‌دانند. پاسخ احمدی‌نژاد به این انتقادات، توهین به منتقدان و زیر سؤال بردن مدارک تخصصی آنان بوده است. طرح همه‌پرسی از سوی احمدی‌نژاد نیز پاسخ سربالای او به نمایندگان مجلسی است که اکثریت آنان از طرف‌داران او بشمار می‌روند. این امر بیشتر مجلسیان را ناراحت کرده و آنان را واداشته است که بر مصوبه خود اصرار ورزند. مجلسیان بودجه درخواستی او برای این طرح در سال اول را به نصف کاهش داده و مدت اجرای طرح را از سه سال به پنج سال بالا برده‌اند. اکنون احمدی‌نژاد اصرار دارد که طرح اولیه او به تصویب برسد و یا موضوع به همه‌پرسی گذاشته شود و مجلس با رد هر دو پیش‌نهاد، سرپیچی دولت از اجرای مصوبه خود را تخلف خوانده است.

این اختلاف نظر البته از گسل بزرگتری در درون حاکمیت خبر می‌دهد. واقع این است که سیاست‌های اقتصادی آمرانه احمدی‌نژاد شیرازه اقتصاد کشور را به هم ریخته است. تورم شدید همراه با رانده شدن بخش بزرگی از جامعه به زیر خط فقر و بیکاری مزمن، اکثریت قاطعی از مردم را تحت فشار قرار داده است. دولت احمدی‌نژاد که سعی کرده با وعده هدفمند کردن يارانه‌ها قشرهای تهی‌دست یا کم درآمد مردم را ساکت نگه دارد اکنون در اجرای این طرح با سد بزرگی مواجه شده است. مخالفان او در حاکمیت نیز دقیقا با این استدلال که طرح احمدی‌نژاد مبنا و توجیه اقتصادی درستی ندارد و نه تنها پاسخگوی مشکلات مردم نیست و بلکه می‌تواند وضع فعلی را وخیم‌تر کند، با آن به مخالفت برخاسته‌اند. جناح‌های مختلف حاکمیت ظاهرا شدت بحران موجود را درک کرده‌اند، ولی در سردرگمی شدیدی که پیدا کرده‌اند راه حل‌های متناقضی ارائه می‌دهند.

کشمکش بین مجلس و دولت بر سر طرح هدفمند كردن يارانه‌ها تنها (همان‌طور که در بالا گفته شد) با دخالت مستقیم رهبری می‌تواند حل و فصل شود. این امر در واقع مطلوب احمدی‌نژاد و دولت او نیز هست. دولت احمدی‌نژاد از دخالت رهبری در این کار استقبال می‌کند. در بحران سیاسی سال قبل و کودتای انتخاباتی، او توانست خامنه‌ای را به میدان بکشاند و به این ترتیب او را در معرض نفرت عمومی مردم قرار دهد. اکنون نیز دخالت رهبری می‌تواند سپر بلای او در برابر خشم مردم تهی‌دست جامعه باشد که اکنون زیر فشار بحران اقتصادی دست و پا می‌زنند و یا ممکن است مجبور شوند عوارض سوء اجرای طرح هدفمند كردن يارانه‌ها را تحمل کنند.

احمدی‌نژاد و باند او برای کشاندن خامنه‌ای به صحنه اختلافات خود با مجلس البته زبان خامنه‌ای-پسند خوبی دارند. اینان خود را «ذوب شده» در ولایت فقیه می‌دانند و او را «فصل الخطاب» می‌شمارند. حکم او را حکم خدا می‌دانند و خود را آماده اجرای فرمان او معرفی می‌کنند. این القاب و عناوین به گوش خامنه‌ای نوای خوشی دارد و خودخواهی متفرعنانه او را ارضا می‌کند. او خوش دارد که بشنود عقل عالم است و همه گوش به فرمان او هستند. او همه چیز را می‌داند و خیر و صلاح مردم ایران (و بلکه جهان) را از خود آنان بهتر تشخیص می‌دهد. در باره هر موضوعی می‌تواند اظهار نظر کند، تعیین می‌کند که واقعیت چیست، و می‌تواند از طرف همه مردم ایران تصمیم بگیرد. او عقل کل است، و در باره هر موضوعی می‌تواند نظر بدهد و تصمیم بگیرد.

اگر او بگوید که ۲۴ میلیون از مردم ایران در ۲۲ خرداد ۸۸ به احمدی‌نژاد رأی داده‌اند این واقعیت است و هیچ کس را حق معارضه با آن نیست. و اگر او تعیین می‌کند دوست و دشمن مردم ایران کیانند، مردم ایران را چه که طور دیگری بیندیشند؟ احمدی‌نژاد تنها با استظهار به حمایت خامنه‌ای توانست بر صندلی ریاست جمهوری اسلامی ایران تکیه بزند، و مردم رأی دهنده نیز به درستی شناختند که چه کسی مسئول پایمال کردن رأی آنان بوده است. اکنون نیز که احمدی‌نژاد در برابر بحران عظیم اقتصادی ایران مستأصل شده است و از پس مخالفت مجلسیان نیز نمی‌تواند برآید تنها ولی فقیه است که می‌تواند به کمکش آید و او را از مخمصه نجات دهد. کشاندن پای خامنه‌ای به بحران اقتصادی جمهوری اسلامی این فایده را دست کم برای دولت خواهد داشت که عوارض این بحران نیز به پای خامنه‌ای نوشته شود و او را در معرض تنفر مردمی قرار دهد که از سیاست‌های اقتصادی دولت آسیب می‌بینند.

در ادبیات حکومتی این روزها نگرانی روزافزونی در باره تحولات جاری کشور دیده می‌شود و فراخوان‌هایی که برای گرد آمدن حول ولی فقیه و «عمود نظام» صادر می‌شود نوعا در پاسخ به همین نگرانی‌ها است. نشریاتی مانند کیهان شریعتمداری و پایگاه‌های اینترنتی حامی دولت مانند رجانیوز با آب و تاب فراوان در باب لزوم توسل به عروة‌الوثقی ولایت مطلقه فقیه داد سخن می‌دهند و خواهان مراجعه هرچه بیشتر به ولی فقیه برای حل و فصل مشکلات روزمره جامعه هستند. تأکیدات مبالغه آمیز بر حجت بودن نظر خامنه‌ای و مقام خدایی به او دادن در بسیاری از نوشتارها و گفتارهایی که این روزها از سوی مبلغان و نظریه پردازان و عوامل نزدیک به دولت صادر می‌شود به چشم می‌خورد. اینان درک کرده‌اند که جمهوری اسلامی در شرایط بحرانی بسیار سختی به سر می‌برد و تنها در صورتی که حاکمیت بتواند حول محور ولی فقیه یک‌پارچه عمل کند شاید بتواند این بحران‌ها را از سر بگذراند.

برای مثال در رجانیوز، نویسنده‌ای صریحاً خواهان آن است که «کارشناسان» طرح هدفمند كردن يارانه‌ها نظر خود را با «تولی ... به ولایت مطلقه فقیه» محک بزنند و یا «به بیان دقیق‏تر» او «امروز روزی است که تئوری‏های مختلف در مسیر اجرای طرح تحول اقتصادی "تولی مطلق" خود را به تئوری شامل "ولایت مطلقه فقیه" اثبات کنند». به عبارت دیگر، نویسنده صریحاً سعی دارد که شتر را بر در بیت خامنه‌ای بخواباند و بد و خوب طرح نهایی را به حساب او بگذارد. او از مدعیان می‌خواهد که «اشاره رهبر آزاده را نصب العین خویش قرار دهید. یادتان باشد که این تنها راه به ثمر رسیدن این طرح است.» رهبر جمهوری اسلامی که تنها در سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی قرار بود نظر بدهد امروز کارش به جایی رسیده است که از یک سو نتایج انتخابات را اعلام می‌کند و بر آن صحه می‌گذارد و از سوی دیگر از نظر نویسنده رجانیوز باید تعیین کننده طرح نهایی هدفمند كردن يارانه‌ها در بین نظرات دستجات مختلف حاکمیت باشد.

نویسنده دیگری در همان پایگاه «فکر هماهنگ کردن ساختارهای نظام با ولایت مطلقه فقیه» را پیش کشیده و «معنای» آن را «تئوریزه کردن ولایت فقیه در سطح ساختارها» تعریف کرده است. او این امر را برای جلوگیری از گرایش مدرنیته لازم می‌شمارد. او از «اندیشه ورزی برای تئوريزه كردن اصل ولایت فقیه در سطح ساختارها- که معنائی متفاوت با اعتقاد افراد به ولایت فقیه دارد» سخن می‌گوید و اضافه می‌کند که «عدم توجه به تئوریزه کردن ولایت فقیه در ساختارها به پذیرش تکنولوژی مدرن منجر خواهد شد» که از دید او «این معنا با انحلال انقلاب در مدرنیته برابر است.» به عبارت دیگر، نویسنده شاهد آن است که به رغم همه تمهیدات نهادی، آموزشی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی، جامعه ایران به سرعت سوی مدرنیته در حرکت است و تنها راه جلوگیری از آن را هماهنگ کردن ساختارهای نظام با ولایت مطلقه فقیه دانسته است. ادغام هرچه بیشتر نظام حاکم در ولایت مطلقه فقیه به عنوان آخرین سنگر جمهوری اسلامی در برابر زوال محتوم آن.

ادغام نظام در ولی فقیه که کشاندن پای خامنه‌ای به مسایل روزمره حکومتی را ایجاب کرده ممکن است سپر حفاظتی برای دولت و سایر نهادهای حکومتی در برابر مردم ایجاد کرده باشد، ولی دست کم نتیجه آن برای مردم این بوده است که شخص خامنه‌ای به عنوان مسئول بحران‌ها و سیاست‌های حاکمیت شناخته شود و او را در معرض خشم و نفرت عمومی قرار دهد. اگر خامنه‌ای در مسئله انتخابات در حمایت از احمدی‌نژاد دخالتی نمی‌کرد به احتمال زیاد شعارهای صریح و تند علیه خامنه‌ای به جنبش سبز طبقه متوسط راه پیدا نمی‌کرد. امروز نیز با کشیده شدن پای او به بحران اقتصادی، بخشی دیگر از جامعه (طبقات تهی‌دست) او را در برابر خود خواهند دید و به صف مخالفان او خواهند پیوست. کسانی که سنگ ولایت مطلقه فقیه و ادغام هرچه بیشتر نظام در آن را به سینه می‌زنند خدمت زیادی به جنبش دموکراسی‌خواهی مردم ایران می‌کنند: با هر دخالت آقای خامنه‌ای در سیاست کشور، ماهیت این رژیم برای مردم بیشتر آشکار می‌شود و توهّمات ۳۰ ساله مردم در باب نظام اسلامی و ولایت فقیه بر باد می‌رود - و این البته امر میمونی است.

From: Iran Emrooz 


Share/Save/Bookmark

Recently by Hossein Bagher ZadehCommentsDate
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون
1
Dec 02, 2012
از ادعا تا عمل
5
Nov 21, 2012
انتخاب مجدد اوباما
3
Nov 15, 2012
more from Hossein Bagher Zadeh
 
Cost-of-Progress

But inflation is nothing new

by Cost-of-Progress on

For years during the Iran-Iraq war, the regime told people to shut up and put up as they were in a war (one they would not end). Afterward, they were mourning and "rebuilding", so there was no room for complaints....

Now, things have gotten worse as the status quo is no longer sustainable with mismanagement, corruption and sinking billions in weapons program they do not need while allowing the economy to go down the toilet. (The term accpetable does not apply to places like Iran, sustainable does).

That is clearly why the regime of the unelcted clergy is itching for a war; its ticket for yet another 30 years of misery, repression, murder and looting of national treasures.

The shameless apologists on this site can take comfort in the facts above - or not!

____________

IRAN FIRST

____________


vildemose

I hope Ahamdinejad gets his

by vildemose on

I hope Ahamdinejad gets his way; it will only expedite the demise of the IRI.


cyclicforward

He is not whinning

by cyclicforward on

He is merely discussing a fact on the ground and what this government is doing to the people of Iran. It is also for us to know when this regime collapses, what issues we will be facing. The Iran of future is like  Japan and Germany at the close of WWII. The society is in a mess and a country that is bankrupt. It will take some years to bring it back to the standard of world.


Landan-Neshin

Why Whining Then?

by Landan-Neshin on

If, as the author 'analytically' suggests, the present Iranian government is close to imploding, and judging by his well established views on the incumbent political establishment in Iran, one would be forgiven to expect that he should be 'cracking walnuts with his tail' now !!

But the tone of this piece doesn't seem to be conveying that message!


mehdi2009

An Accurate Assessment of Social & Economic Situation

by mehdi2009 on

Dear Mr. Bagher Zadeh,

Your article accurately demonstrates the feelings of people in Iran. Even a number of commanders in the Criminal IRGC who have great economic interests in the Mullah's Murderous Regime are against Khameneie's Malijak's (Ahmadinejad) economic policies, and these are the people who actually agree and support him.

If you visit Iran as I did twice last year, you will see with your own eyes that the situation is much, much worse than what is actually reported whether in Iran or in the West. People's sufferings are beyond belief, and no matter what the IGNORANT Apologists of the Mullahs' Murderous Regime in the West want you to believe, the country is in a MAJOR ECONOMIC AND SOCIAL CRISIS.

Anyone who has visited Iran can tell you that there are plenty of goods (Mostly Chinese Junk) and food stuff available in the shops and Baazars, however most people's buying power is CLOSE TO ZERO. In Most cases The INFLATION doesn't increase on a weekly or monthly basis; IT INCREASES ON A DAILY BASIS. The goods you buy today have a much higher price tomorrow, and most of the major economic trading has fallen into the hands of the imbeciles (So called Experts) in the IRGC and BASSIJ.

Salutations to All the TRUE Sons and Daughters of Iran.

Mehdi2009


Anonymouse

Govt subsidies is all that Ahmadi has. He is a 1 trick dog!

by Anonymouse on

Everything is sacred.


cyclicforward

I agree with your points

by cyclicforward on

Nicely written article and the more IRI interfere into day to day operation of the company the more hated they have become.