آقای خامنهای در سفر قم گفته است که «فتنه ۸۸ ... موجب واكسينه شدن كشور و مردم در مقابل ميكروبهای سياسی و اجتماعی» شده است. در این که جنبش سبز که او آن را «فتنه» مینامد شوک بیسابقهای به پیکره نظام حاکم وارد کرده بحثی نیست. ميكروبهای سياسی و اجتماعیای که او از آنها یاد میکند نیز در فرهنگ حاکمیت شناخته شده است. این میکروبها چیزی جز آزادی، دموکراسی، نفی تبعیض، آزاداندیشی، حقوق بشر و مفاهیمی از این قبیل نیستند. سالها است که نظام حاکم از سوی این میکروبها تهدید میشود، بدون این که این میکربها توانسته باشند به پیکره نظام رخنه کنند. سال گذشته جنبش سبز که از این مفاهیم تغذیه میکرد به جان رژیم افتاد و توانست تا عمق پیکره نظام پیش برود. خامنهای اکنون ادعا میکند که فتنه ۸۸ به مثابه یک واکسن عمل کرده است. اگر نظام پیکره سالمی داشت شاید تعبیر خامنهای با واقعیت رابطهای پیدا میکرد. ولی جنبش سبز به نظامی تزریق شد که از درون پوسیده و از بیرون در معرض سهمگینترین بحرانهای سیاسی و اجتماعی است. جنبش سبز راه رخنه «ميكروبهای سياسی و اجتماعی» را کاملا باز کرده است.
سران رژیم حاکم در ایران از ادبایت خاصی برای بیان مفاهیم مورد نظر خود استفاده میکنند. سال گذشته رییس جمهور این نظام میلیونها مردمی را که برای اعتراض به پایمال شدن رأیشان به خیابانها ریختند خس و خاشاک نامید. آقای خامنهای در گذشته کسانی را که خواهان گفتگو با آمریکا بودند بیغیرت مینامید. جنبش سبز در فرهنگ حاکم به فتنه تبدیل شد. و اکنون خامنهای از خواستهای آزادی و دموکراسی و رفع تبعیض تحت عنوان ميكروبهای سياسی و اجتماعی یاد میکند. کاربرد این اصطلاحات مهم نیست. مهم این است که احمدینژاد به حضور خس و خاشاکها در خیابانها اعتراف میکند. و مهمتر این است که خامنهای ترس خود را از مفاهیم آزادی و دموکراسی علنا بیان میدارد و با اعتماد به نفس کبک سر زیر برف کردهای از مصونیت رژیم خود در برابر هجوم این میکروبها سخن میراند.
خامنهای در سفر پر سر و صدایی به قم رفته است. فاصله قم و تهران کمتر از دو ساعت است. قم کشور دیگری هم نیست. یکی از شهرهای اقماری تهران است. رفتن از تهران به قم این قدر کبکبه و دبدبه نمیخواهد. ولی از مدتها پیش برای این سفر تدارک دیده شده است و دهها نهاد دولتی برای تدارکات این سفر (و البته به هزینه سنگینی برای ملت) بسیج شدهاند. او قرار است بیش از یک هفته در آنجا بماند. ظاهرا برنامه پُری هم برایش ترتیب دادهاند تا هر روز به مناسبتی برای این جمع یا آن جمع سخن بگوید و سخنان او عنوان اول خبرهای رسانههای دولتی باشد. اینها همه به شدت تکراری و عادی به نظر میرسد. او بیش از ۲۰ سال است که به عنوان ولی فقیه سخن میگوید و در سالهای اخیر کمتر روز و هفتهای بوده که او نشسته بر صندلی فرعونی خود برای گروههای کوچک و بزرگی که طوعا یا کرها در پایین دست او گوش نشستهاند سخن نراند. این نمایش در امالقرای اسلام که او اکنون آن را تقریبا ملک طبیعی خود میداند مرتبا در جریان است. پس چه نیازی بوده که او با این همه مقدمات به قم بیاید و یک هفته تا ۱۰ روز در این شهر کوچک لنگر بیندازد؟
پاسخ روشن است. در قم کسانی نشستهاند که حاضر نبودهاند مانند همه کسان دیگری که دستی در قدرت دارند به دستبوسی خامنهای به تهران بروند. اینان مخالفان نظام نیستند. در جنبش سبز هم فعالیتی نمیکنند. در طول سه دهه گذشته هم از نظام اسلامی کم و بیش راضی بودهاند و از مزایای آن بهرهها گرفتهاند. ولی یا خامنهای را در تراز خود و به طریق اولی به عنوان ولی فقیه نمیشناسند، و یا چنان از عمق نارضایی مردم از هیئت حاکمه آگاه شدهاند که نمیخواهند خود را در مسئولیت بحرانهای رژیم حاکم و سیاست سرکوب آن سهیم بدانند. از این رو سعی دارند که حساب خود را از این رژیم و شخص خامنهای جدا کنند. جدا شدن روحانیان از حکومت بیش از هر چیز دیگر مشروعیت مذهبی رژیم را زیر سؤال میبرد. هیچگاه در طول حیات ۳۰ ساله رژیم اسلامی تا این حد روحانیانی که از اصل یک نظام اسلامی حمایت میکردند از رژیم فاصله نگرفتهاند. خامنهای نگران این مسئله است. و همین امر او را واداشته که با پای خود به قم برود شاید بتواند با ایجاد جو تبلیغاتی شدید یا تطمیع و تهدید آیتاللههای ناراضی را به دیدار خود راضی کند، عکسی تبلیغاتی بگیرد و آن را به خورد هواداران بسیجی خود بدهد.
این یکی از بحرانهایی است که از درون جرثومه فسادآلود رژیم حاکم را تهدید میکند. و سفر پر سر و صدای خامنهای به قم نشان میدهد که چقدر رژیم از این بحران نگران است. انشقاق درونی رژیم فقط در حد طرد و سرکوب نیروهای اصلاحطلب نیست. این انشقاق حتا به درگیریهای علنی و پنهانی رفسنجانی و طرفداران او از یک سو، و خامنهای و احمدینژاد و بسیجیهای طرفدار آنها از سوی دیگر، خلاصه نمیشود. این انشقاق در پایگاه اصلی این حکومت یعنی روحانیت رخ داده است. روحانیتی که توجیهات مذهبی این نظام قرون وسطایی و قوانین خشن جاهلی حدود و قصاص و کشتارها و قتلعامهای وسیع و فرهنگ و قوانین ضد انسانی زنستیز و دگرآزار آن را ساخته و پرداخته اکنون دچار دو دستگی شده است. این دو دستگی نه بر سر احکام و توجیهات یاد شده و بلکه بر سر قدرت و شخص خامنهای است. روحانیانی که سعی دارند خود را از خامنهای و باند او دور نگهدارند، و خامنهای نگران از این انشقاق که سعی دارد آنان را به سوی خود بکشاند و یا به انزوا براند.
جنبش سبز بر خلاف ادعای خامنهای رژیم او را واکسینه نکرده است. بلکه به عکس، درست به دلیل این که این جنبش در شرایطی صورت گرفت که رژیم از درون بحران انشقاق داشت، آن را بیش از پیش ضربهپذیر کرده است. یکی از نتایج آن، گسترش و تشدید همین انشقاق درونی رژیم است. تا یکی دو سال پیش نه روحانیت تا این حد از رژیم فاصله گرفته بود و نه خامنهای نیاز داشت برای جلب حمایت روحانیت با این همه تمهیدات به قم بیاید. سفر فعلی خامنهای به قم نه نشان اقتدار و محبوبیت و بلکه علامت صریحی از بحرانزدگی و نگرانی او است. هرچه که در باره این سفر تبلیغات دولتی پر سر و صداتر باشد توخالی بودن طبل آن بیشتر برملا میشود.
انشقاق درونی رژیم البته با بحرانهای بیرونی آن بی ارتباط نیست. سطح نارضاییهای مردم با افزایش سیاست سرکوب سیاسی و اجتماعی از یک سو و بحرانهای اقتصادی روزافزون آن از سوی دیگر به نحو بیسابقهای بالا رفته است. تحریمهای اقتصادی و سوء مدیریت دولت احمدینژاد بحرانهای جدیدی در اقتصاد کشور (از جمله، بحران ارزی) ایجاد کرده است. برنامه هدفمند کردن یارانهها که این روزها اجرای آن آغاز شده یکی از نابسامانترین طرحهایی است که تا کنون در جامعه مطرح شده است. هیچگاه در هیچ کشوری پروژهای به این وسعت و با این بودجه سنگین و این همه افراد ذینفع با این همه بیبرنامگی و هرج و مرج و این همه اظهارات ضد و نقیض و این همه سردرگمی مجریان و دستاندرکاران آن اجرا نشده است. این پروژه و به خصوص افزایش ناگهانی و شدید قیمتها و هرج و مرج در پرداخت یارانهها موج جدیدی از نارضایی در مردم ایجاد خواهد کرد و به همین دلیل نیز رژیم ارگانهای نظامی و انتظامی و امنیتی خود را از هم اکنون برای مقابله با و سرکوب اعتراضات ناشی از این نارضایی آماده کرده است.
رژیمی که با این بحرانهای درونی و بیرونی روبرو است نحیف تر از آن است که بتوان آن را در برابر «ميكروبهای سياسی و اجتماعی» آزادی و دموکراسی و حقوق بشر واکسینه کرد. رژیم مصونیت طبیعی خود را از دست داده و بیش از هر زمان دیگر در برابر این ميكروبها آسیبپذیر شده است. جنبش سبز به نظامی تزریق شد که از درون پوسیده و از بیرون در معرض سهمگینترین بحرانهای سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. این جنبش رژیم را واکسینه نکرده و بلکه آن را به شدت تضعیف کرده است. نشانه امر هم همین که از آن هنگام به بعد بحرانهای درونی و بیرونی رژیم بیشتر شده و کمتر نشده است. اگر این بحرانها شدیدتر نشده بود خامنهای نیاز نداشت با این ظاهرسازیهای تبلیغاتی به قم برود تا شاید بتواند مشروعیت مذهبی خود و رژیم خود را از بحران نجات دهد. او همچنین نگران است که بحرانهای سیاسی و اجتماعیی در پیش، بخش بزرگتری از روحانیت را از رژیم دور کند. جنبش سبز حمله اولیه به پیکره فاسد رژیم را به انجام رسانده، و اکنون راه برای رخنه «میکروبها» به این پیکره باز شده است.
Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Mr. Bagherzadeh, well done
by mahmoudg on Mon Oct 25, 2010 01:07 PM PDTI may not agree with your thought process all the time, but you are right on the money. This regime and in my opinion Islam is broken from inside. I do not see any ideology or long term strategic plans from any country to reform it and bring it into the 21st Century. Hence a new caravan of renaissance is also in the making in the Islamic countries. Unfortiunatley Iran and Saudi Arabia have decided not to ride it.
در مورد نظر ایشان راجع به مجاهدین این را بخوانید.
AnonymouseSun Oct 24, 2010 04:51 PM PDT
//iranian.com/main/2010/jul-34
Everything is sacred
کامرد: اخبار امروز
comradeSat Oct 23, 2010 09:11 AM PDT
درخواست من از نویسنده بلاگ، تکرار مطلبی بود که در بلاگ قبلی ایشان
عنوان کرده بودم که اگر حمل بر کوشش من برای تضعیف و یا انحراف این نوشتار
شده باشد ناشی از "ندانم کاری" من بوده و جای عذر خواهی دارد.
Never increase, beyond what is necessary, the number of entities required to explain anything.
ایول آقای خامنه ای!!!!!
DemoSat Oct 23, 2010 08:31 AM PDT
««جنبش سبز به نظامی تزریق شد که از درون پوسیده و از بیرون در معرض سهمگینترین بحرانهای سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. »» *سبزی* فروشان بخشی از این نظام بوده و هستند و خواهند بود. تزریق *جنبنده* آنها به آن دلیل انجام گرفت که عناصر (میکربهای مفید) و غدد پنها نی سازنده در داخل جامعه آلوده عود کرده و توسط نظام قلع و قمع شوند. خامنه ای کاملأدرست گفته و ساده لوحان آنرا جوری دیگر تعبیر می کنند. طیب الله انفاسکم.
کامرد:
اخبار امروز در مورد انتشار «ویکی لیک» مربوط به اشغال عراق را خوانده اید؟؟ ««اسناد محرمانه ارتش آمریکا که روز جمعه، ۲۲ اکتبر از سوی وبسایت ویکی لیکس، منتشر شده، حاکی از شکنجه مخالفان از سوی مقامهای عراقی و سکوت نیروهای آمریکایی در برابر این شکنجهها است. بر اساس ۴۰۰ هزار سندی که از سوی وبسایت ویکی لیکس منتشر شده، سپاه پاسداران ایران یکی از حامیان شبه نظامیان شیعه در عراق معرفی شدهاست.»» آیا وقت آن نیست به جای سوال در مورد مجاهدین خلق و فریب جنبش سبز را خوردن به شباهت نظام حاکم در عراق با نظام پوسیده ؟؟؟ حاکم در ایران فکر کرد و از ارتباط و دوستی خامنه ای با مالک نوری و چلبی و بارزانی پرسش کرد؟؟؟ عکسهای شکنجه در زندان کهریزک هرگز منتشر نشد تا مقایسه ای با زندان ابو قریب عراق صورت بگیرد.
امام سیزدهم
Roozbeh_GilaniSat Oct 23, 2010 07:05 AM PDT
اقای خامنه ای لطف کنيد از ماشين ضد گلوله بيياد پايين و وارد جمع ملت شويد تا به شما حالی کنند چقدر از لا طا ئلات شما و دزديهای نوکران شما خسته شده اند . وقاحت شما بی حد است.ولی شما نيز رفتنی هستيد اين قانون روزگار است
"Personal business must yield to collective interest."
From Washington to Qum...
by comrade on Sat Oct 23, 2010 05:06 AM PDTتوهّمِ مصونیت، مخرج مشترک همه دیکتاتوری هاست. شاه هم به همین
درد مبتلا بود. محمد رضا به همان انگیزه یی به واشنگتن میرفت که سید علی
به قم.
من همچنان امیدوارم که به زودی، نوشتاری از جنابعالی در مورد نظرتان راجع به سازمان مجاهدین خلق زینت بخش این صفحات گردد.
Never increase, beyond what is necessary, the number of entities required to explain anything.
Dr. Bagher Zadeh, Thank you
by Maryam Hojjat on Fri Oct 22, 2010 03:49 PM PDTfor great analysis of criminal Rahbar's trip to Qom.
Thank You:
by David ET on Fri Oct 22, 2010 01:33 PM PDT//iransecular.blog.com/archives/1270
Ba Sepase Faravan Hossein
by Fair on Fri Oct 22, 2010 08:44 AM PDTOnce again a wonderful analysis. The biggest microbe in our country today is Khamenei and his followers. They are the embodiment of ignorance and backwardness, and the biggest obstacle to advancement of the Iranian nation.
انقدر خر هستند که با اینکه "مریض" هستند واکسن نمیخوان!
AnonymouseFri Oct 22, 2010 07:52 AM PDT
جمهوری اسلامی همیشه آفتابه لگن هفت دست شام و ناهار هیچی. اینها فقط بلدند همه چیز را کتمان کنند. تحریمهای اقتصادی داره پدرشون رو در میاره اصلا انگار از انگار. دو ماه که تحریمها شروع شده ناگهان برای بنزین خود کفا شدند!
Everything is sacred
بسیار تفسیر درست و ارزشمندی کردید،
Mardom MazloomFri Oct 22, 2010 07:31 AM PDT
از آنالیزهای روشنگرانه شما سپاس گذارم