اکنون مسلم شده است که اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه آینده حضور نخواهند داشت. جناح حاکم رسما اعلام کرده است که دست اندرکاران و حامیان «فتنه ۸۸» جایی در این مجلس نمیتوانند داشته باشند، و اصلاحطلبان نیز گفتهاند در این انتخابات شرکت نخواهند کرد یا به تعبیر آقای موسوی خوئینیها «ما را راه نميدهند تا در انتخابات شرکت کنیم». عدم شرکت در انتخابات از سوی اصلاحطلبان به وضوح به معنای آن است که آنان نامزدی برای انتخاب معرفی نمیکنند، یعنی قصد شرکت در انتخاب شدن را نخواهند داشت. و گرنه، کسی مانع شرکت هیچ شهروندی در رأی دادن نخواهد شد و (به تعبیری که آقای خوئینیها به کار گرفته است) همه افراد را به پای صندوق رأی «راه میدهند». از این رو، نباید اعلام عدم شرکت در انتخابات از سوی اصلاحطلبان را به معنای تحریم آن گرفت. رژیم جمهوری اسلامی برای اثبات مشروعیت خود نیاز به آن دارد که نمایش انتخاباتی را با موفقیت برگزار کند و جمع هرچه بیشتری را به پای صندوقهای رأی بکشاند. اکنون سؤال این است که اصلاحطلبان طرد شده از حاکمیت در اجرای این نمایش چه نقشی خواهند داشت.
نامنویسی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفندماه از شنبه آینده شروع میشود و برای یک هفته ادامه خواهد یافت. اصلاحطلبان که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از حاکمیت طرد شدند و تحت سرکوب قرار گرفتند برای حضور در این انتخابات تا این اواخر غالبا در حال تردید به سر میبردند. آقای خاتمی به عنوان یکی از رهبران این جریان یک سال پیش شرایطی را برای شرکت در انتخابات پیش کشید و اظهار امیدواری کرد که جناح حاکم به این شرایط تن در دهد تا امکان شرکت اصلاحطلبان در انتخابات فراهم شود. شرایط او عبارت بودند از آزادی زندانیان سیاسی، اجرای قانون اساسی و انتخابات آزاد. جناح حاکم طرح این شرایط را از سوی خاتمی مردود دانست و به جای آن، سخنگویان حکومتی و شورای نگهبان اعلام کردند که به خاتمی و سایر دست اندرکاران و حامیان «فتنه ۸۸» اجازه شرکت در انتخابات داده نخواهد شد. از دید تبلیغاتچیهای حکومت، موسوی و کروبی و خاتمی و هواداران و حامیان آنان خائن و وابسته به غرب (دشمن) بودند و دیگر به هیچ عنوان نمیتوانستند جایی در نهادهای حکومتی داشته باشند.
به رغم برخورد صریح و خصمانه جناح حاکم با اصلاحطلبان، اینان تا مدت درازی از موضعگیری مشخص در باره انتخابات آینده خودداری میکردند و تصمیمگیری در باره آن را به پاسخ حاکمیت به شرایط مطرح شده از سوی خاتمی موکول میساختند. رژیم مقدمات انتخابات را آماده میکرد، و با این که سخنگویان رژیم مرتبا با به سخره گرفتن شرایط اصلاحطلبان از عزم قاطع خود برای جلوگیری از نامزدی آنان در انتخابات سخن میگفتند، اصلاحطلبان همچنان حالت صبر و انتظار را پیش گرفته بودند. معلوم نبود که اینان به چه امید بستهاند که از اتخاذ یک سیاست قاطع طفره میروند و برنامه مشخص و حساب شدهای برای موضعگیری در برابر جریان حاکم ندارند. آیا اینان از حکومتی که جنبش آرام و مسالمتآمیز سال ۸۸ را با خشونت سرکوب کرد و سدها نفر از هواداران جنبش سبز و فعالان اصلاحطلب را به زندان انداخت و آنان را تحت شکنجه قرار داد و یا به زندانهای دراز مدت محکوم کرد و دهها نفر را در خیابان و زندان به قتل رساند واقعاً انتظار داشتند که ۱۸۰ درجه تغییر مسیر دهد و با پذیرش و اجرای شرایط خاتمی و اصلاحطلبان راه را برای شرکت آنان در انتخابات آینده هموار کند؟
در هر صورت، با نزدیک شدن موعد انتخابات، این واقعیت روشنتر میشد که انتظار تحقق شرایط خاتمی توهمی بیش نیست، و زمزمههای عدم شرکت در انتخابات از سوی اصلاحطلبان کم کم شنیده میشد. در این مرحله نیز اینان از اظهار نظر صریح و علنی خودداری میکردند و مثلا به جای اعلام عدم شرکت میگفتند که شرایط شرکت در انتخابات فراهم نیست و یا از آقای خاتمی نقل میشد که در یک مجلس خصوصی از عدم شرکت اصلاحطلبان در انتخابات سخن گفته است. و اکنون که مقدمات انتخابات فراهم میشود، و در آستانه نامنویسی نامزدهای انتخابات که در آن از جمله قید شده است داوطلبان باید «به قانون اساسی و اصل مترقی [کذا] ولایت مطلقه فقیه» ابراز وفاداري کنند، و شورای نگهبان جنتی مأمور تشخیص آن است، جای ابراز و تلقین کمترین توهمی باقی نمانده و اصلاحطلبان رسما عدم شرکت خود در انتخابات را اعلام میکنند. این اعلام، اما، همان طور که از گفته آقای خوئینیها بر میآید تنها جنبه انفعالی دارد و تهور چندانی نمیخواهد: وقتی که رژیم اجازه نامزد شدن در انتخابات را نمیدهد تنها اعلام این که ما نامزد نخواهیم شد در حکم قهر کردن کسی است که از خانه بیرون انداخته شده است!
انتخابات اسفند آینده اولین رأیگیری سرتاسری پس از انتخابات مخدوش ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ و سرکوب بزرگترین جنبش اعتراضی در طول حیات جمهوری اسلامی ایران است. از این رو، این انتخابات برای فعالان جنبش اعتراضی/جنبش سبز یک فرصت استثنایی بشمار میرود و بهرهگیری از این فرصت برای بازسازی و تعمیق جنبش باید در صدر دستور کار فعالان این جنبش قرار گیرد. رژیم جمهوری اسلامی همواره از انتخابات به عنوان وسیلهای برای اثبات مشروعیت خود استفاده کرده، و شرکت مردم در رأیگیری را به عنوان شاهدی بر اعتماد و حمایت مردم از جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه گرفته است. در این مورد نیز، رژیم که در صحنه داخلی و بینالمللی به انزوای بیسابقهای گرفتار شده، سخت نیازمند به حضور قابل توجه مردم در رأیگیری است تا به خصوص ثابت کند که جنبش سبز حرکت کوچکی بیش نبوده و نتوانسته در میزان نفوذ و محبوبیت رژیم در بین مردم تأثیری داشته باشد. موفقیت فعالان جنبش سبز و به خصوص رهبران اصلاحطلب آن در خنثا کردن این هدف است که میتواند وزنه اجتماعی آنان در جامعه ایران را نیز مشخص و اثبات کند - و این مهم جز با یک تحریم فعال انتخابات شدنی نیست.
آن چه که تا کنون اصلاحطلبان انجام دادهاند از عدم شرکت در انتخابات - به معنای نامزد نشدن - فراتر نرفته است. آنان هنوز حتا از عدم شرکت به معنای رأی ندادن صریحاً سخن نگفتهاند. ولی اگر این هم گفته شود، مسئله از یک تحریم منفعلانه پیشتر نخواهد رفت. آن چه که لازم است یک تحریم فعال است. فعالان تحولخواه جنبش سبز از مدتها پیش نغمه تحریم را سر دادهاند و در این مورد تأملی ندارند. اکنون وقت آن است که رهبران اصلاحطلب جنبش نیز صریحاً و بدون ابهام انتخابات را تحریم کنند و سپس شبکههای اجتماعی برای رساندن این پیام به آحاد مردم تلاش به عمل آورند. تنها با یک تحریم فعال میتوان ادعاهای جناح حاکم را در مورد محبوبیت و نفوذ مردمی آن زیر سؤال برد و در عین حال یک ارزیابی نسبی از قدرت بسیج نیروهای اصلاحطلب فعال در جنبش سبز به دست آورد.
نکته اخیر، یعنی عدم اطمینان از نفوذ مردمی خود، میتواند یکی از دلایل خودداری اصلاحطلبان از تحریم فعال انتخابات اسفندماه باشد. دلیل دیگر آن البته خطر سرکوب حکومتی است که میتواند با بدترین شکل و اتهاماتی از قبیل اقدام علیه نظام و امنیت کشور و احیانا تا سر حد مرگ پیش برود. ولی اگر اصلاحطلبان در شرایط بحرانی شدید امروز و انزوای سیاسی بی سابقه جناح حاکم نتوانند در برابر آن مقاومتی از خود نشان دهند در چه شرایط دیگری ممکن است بتوانند از پس ِ این کار بر آیند؟ و آیا برخورد منفعلانه آنان با مسئله انتخابات به معنای پایان زندگی سیاسی آنان به عنوان یک نیروی مستقل برای همیشه نخواهد بود؟ به جرأت میتوان گفت که انتخابات اسفندماه آینده آخرین فرصت اصلاحطلبان برای جدا کردن سرنوشت خود از جناح حاکم و نشان دادن استقلال سیاسیشان بشمار میرود.
رژیم حاکم در ایران سعی خواهد کرد انتخابات اسفندماه را به صورت «با شکوهی» برگزار کند. از این رو، ممکن است حتا با تحریم فعال از سوی اصلاحطلبان و موفقیت شبکههای اجتماعی در باز داشتن مردم از رأی دادن، رژیم بتواند با بازی با اعداد و ارقام چنین وانمود کند که «اکثریت قاطع» مردم در رأیگیری شرکت کردهاند. ولی در عصر اینترنت و تلفن همراه مجهز به دوربین عکس و ویدئو، فاش کردن دروغهایی از این قبیل کار چندان سختی نخواهد بود. علاوه بر این، یک دروغ انتخاباتی بزرگ دیگر رژیم چه بسا که حرکتی مانند آن چه که پس از انتخابات خرداد ۸۸ پیش آمد به دنبال بیاورد - حرکتی که با تجربه بهار عربی و انزوا و بحرانهای بی سابقه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رژیم ممکن است سرنوشت دیگری سوای آن چه که در سال ۱۳۸۸ پیش آمد رقم بزند. نظام دروغ و جهل و خشونت رفتنی است - عمل افراد میتواند این سرانجام را تسریع کند یا به تعویق اندازد. این انتخاب ما است که در کدامین صف قرار گیریم.
Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |