در باره سیر حرکت عظیم مردمی که این روزها در مصر در جریان است، و آینده این کشور، گمانهزنیهای زیادی صورت گرفته است. این گمانهزنیها از برآمدن یک حکومت اسلامی بنیادگرا گرفته تا استقرار یک دموکراسی لیبرال را در بر میگیرد. جهان غرب از یک سو و دولتها و ملتهای منطقه از سوی دیگر با اشتیاق تمام این تحولات را دنبال میکنند. همگان تقریبا بر این نکته اتفاق دارند که آن چه امروز در مصر میگذرد اثراتی به مراتب وسیعتر از محدوده مرزهای آن خواهد داشت. برخی آن را با انقلاب ۱۳۵۷ ایران مقایسه میکنند. گروهی اهمیت آن را با سقوط بلوک کمونیسم در آغاز دهه ۱۹۹۰ میلادی برابر میگیرند. عدهای آن را حتا با سقوط دولت عثمانی در جریان جنگ جهانی اول همتراز میشمارند. در شرایط هیجانی، اغراقگویی غیر عادی نیست. ولی تردید نباید کرد که تحولات امروز مصر میرود تا فصل تازهای در سیاست در منطقه خاورمیانه و جهان مسلماننشین را رقم بزند.
آخرین تحول مشابه که سرفصل تغییرات عظیمی در این کشورها شد انقلاب اسلامی ایران بود. استقرار جمهوری اسلامی در ایران نه فقط این کشور کهنسال را با یک کژگذار تاریخی دست کم دهها سال به عقب برد و ملتی بزرگ را اسیر فرهنگی خشن و انسانستیز کرد، بلکه بسیاری از نُرمهای سیاسی منطقه خاور میانه و ماورای آن را به هم ریخت. علاوه بر این، تبلیغات حکومت اسلامی ایران به موجی از بنیادگرایی در بسیاری از نقاط جهان از فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان و پاکستان گرفته تا شمال آفریقا و خاور دور دامن زد. به جرأت میتوان گفت که اگر انقلاب اسلامی صورت نمیگرفت، جنگی هشت ساله بین ایران و عراق اتفاق نمیافتاد، نیروهایی به نام حماس، جهاد اسلامی یا حزب الله با قدرت سیاسی امروز خود در صحنه نبودند، و فلسطین و عراق و افغانستان و پاکستان امروز شکل دیگری داشتند. نظر ما در مورد انقلاب اسلامی ایران، مثبت یا منفی، هر چه که باشد در این امر مناقشه نمیتوان کرد که این تحول اثرات چشمگیر و سرنوشتسازی در ایران، خاورمیانه و شمال آفریقا و ماورای آنها داشته است.
یکی از اثرات روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران، بازنگری استراتژی کشورهای غربی و به خصوص آمریکا در رابطه با جنبشهای انقلابی در کشورهای مسلمان نشین بود. آمریکا که در برابر حرکت انقلابی مردم ایران تا حدی غافلگیر شده بود و حتا تلاش کرد که انتقال قدرت از نظام سلطنتی به نظام اسلامی را تسهیل کند تصوری از بنیادگرایی اسلامی و قدرت مخرب آن نداشت (چیزی که بسیاری از انقلابیان ایرانی نیز از آن غافل بودند). ولی پس از استقرار نظام جدید، با گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در تهران، آمریکا برای اولین بار متوجه شد که با غولی بیرون آمده از چراغ جادویی علاءالدین روبرو شده است. تلاشهای آمریکا و غرب برای بازگرداندن این غول به داخل چراغ، که از جمله با حمایت کامل از عراق در جنگ هشت ساله صورت گرفت، بیفایده ماند - و از آن پس تلاشهای غرب بر این امر متمرکز شد که تا آن جا که ممکن است از سرایت ویروس انقلاب به کشورهای دیگر منطقه وجهان مسلماننشین جلوگیری کند.
پس از تحقق انقلاب اسلامی ایران، تقویت و حمایت از حکومتهای مستبد عربی طرفدار غرب شدت یافت. این حاکمان که از جریان انقلاب ایران به وحشت افتاده بودند، بیش از پیش به تقویت نهادهای امنیتی خود پرداختند و اعتراضهای داخلی را سرکوب کردند، و در این سیاست از حمایت غرب نیز برخوردار شدند. استقرار رژیم اسلامی در ایران در عین این که به حرکتهای بنیادطلبانه دامن میزد، برای سرکوب جنبشهای اعتراضی، انگیزه کافی در اختیار حاکمان عرب نیز قرار میداد. هر چه که جنبشهای بنیادطلبانه در این کشورها تقویت میشد به همان نسبت هم نیروهای دموکرات تضعیف میشدند و هم بهانه سرکوب حرکتهای اعتراضی بیشتر میشد. بدون تردید میتوان گفت که جنبشهای دموکراتیک در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا بیش از هر نیروی دیگری در این مناطق از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آسیب دیدند، و تحولات دموکراتیک در این کشورها برای سالها عقب افتاد.
نیروهای حاکم در خاورمیانه و جوامع مسلماننشین، در اتحادی نانوشته با غرب، بر آن شدند که تا آنجا که ممکن است از قدرتگیری جنبشهای بنیادگرایانه اسلامی جلوگیری کنند. این سیاست دست کم در دو مورد مشخص با یک اصل اساسی دموکراتیک که غرب خود را به آن متعهد میداند در تضاد قرار گرفت. در سال ۱۹۹۲، اسلامگرایان در یک انتخابات عمومی در الجزایر اکثریت را به دست آوردند. حکومت وقت الجزایر که از روی کار آمدن اسلامگرایان وحشت داشت نتیجه انتخابات را نادیده گرفت و حکومت نظامی برقرار کرد. این کار واکنش خشنی از سوی بنیادگرایان اسلامی را به دنبال آورد و موج انفجار و کشتار برای سالها گروه وسیعی از مردم الجزایر را قربانی خود کرد. حکومت الجزایر در این سیاست خود از حمایت کشورهای غربی و به خصوص فرانسه بر خوردار شد. نمونه دوم آن روی کار آمدن حماس در انتخابات غزه در چند سال پیش بود، که باز از سوی غرب به رسمیت شناخته نشد. این مورد نیز نشان داد که غرب با بنیادگرایی اسلامی سر آشتی ندارد و در مبارزه با آن حاضر است که حتا اصول اولیه دموکراتیک خود را نادیده بگیرد.
سیاست سرکوب در کشورهای مسلماننشین، به بهانه جلوگیری از رشد و گسترش بنیادگرایی اسلامی، و حمایت غرب از آن در طول سه دهه گذشته اثرات مخربی بر تصویر غرب در این کشورها بر جای گذاشته است. فرهنگ آمریکاستیزی که امروز بیشتر این کشورها را در بر گرفته است تنها معلول رشد جنبشهای اسلامگرا نیست. نیروهای دموکرات که از حکومتهای استبدادی این جوامع به ستوه آمدهاند و در زیر ضربات نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند نیز از حمایت آمریکا از این حاکمان به فغان آمدهاند. در استبداد حکومت سی ساله حسنی مبارک تنها اخوان المسلمین نبودهاند که تحت آزار و تعقیب و شکنجه قرار گرفتهاند، وبلکه نیروهای سیاسی دیگری که امروز در اعتراضات خیابانی شرکت دارند علاوه بر نویسندگان، روشنفکران، فعالان سیاسی و حقوق بشری نیز از گزند نیروهای امنیتی مصر در امان نبودهاند. و حمایت بیدریغ آمریکا از حسنی مبارک که برای سه دهه ادامه داشته است طبیعتا نمیتوانسته نفرت و نارضایی این نیروها را بر نینگیزد. اگر انقلاب اسلامی ایران باعث شد که غرب در مقابله با جنبشهای بنیادگرایانه سیاست سختگیرانه در پیش گیرد و آنها را مهار کند (که تا حد زیادی موفق بوده است)، در مقابل این امر به بهای سنگین از دست دادن وزنه و اعتبار غرب در کشورهای مسلمان نشین تمام شده است.
و اکنون که هزینه سنگین این سیاست برای غرب روشن شده است ما شاهد چرخش جدیدی در این سیاست هستیم. این تغییر، یکی با روی کار آمدن اوباما در آمریکا رقم خورد که خط مشی جدیدی را برای جلب دلها و مغزهای مسلمانان در سطح جهان اتخاذ کرد. سخنرانی اوباما در قاهره در خرداد سال گذشته و اظهارات دیگر او که به مناسبتهای مختلف مطرح شده است حاکی از این تغییر سیاست بود. عامل دیگر این تغییر (اگر حمل بر بزرگنمایی نشود) جنبش سبز ایران است که در همان ایام از دل نظام جمهوری اسلامی سر بر آورد. جنبش سبز نشان داد که این غول بیرون آمده از چراغ علاءالدین انقلاب اسلامی ایران از درون در حال تلاشی است، و بنیادگرایی اسلامی به دوران احتضار خود پا گذاشته است. دیگر نباید از نفوذ نظام اسلامی ایران در جنبشهای اعتراضی منطقه یا جهان مسلماننشین هراسی به دل راه داد. میتوان به خواستهای دموکراتیک مردم پاسخ مثبت داد بدون این که خطر استقرار یک نظام اسلامی دیگر از نوع ایران وجود داشته باشد. این تجربه با تونس آغاز شد، امروز در مصر دنبال میشود و فردا در کشورهای دیگر.
اکنون مسلم شده است که نه در مصر و نه در تونس و یا اردن قرار نیست یک حکومت اسلامی تمامخواه مانند ایران بر سر کار بیاید. هیچ یک از این کشورها «خمینی» ندارند و این اطمینانبخش است. راشد الغنوشي رهبر اسلامگرایان تونس كه بعد از 20 سال به زادگاه خود بازگشته است، در مصاحبه اي گفته است که من خميني نیستم. اوباما و جنبش سبز ایران برای این که مردم تونس و مصر پس از دو سه دهه بتوانند به اعتراض برخیزند فضا را باز کردند. خطر سلطه بنیادگرایان در تونس و مصر منتفی است. البته ممکن است نیروهای اسلامگرا در انتخاباتی که در آینده نزدیک در این کشورها برگزار میشود موقعیتهایی به دست آورند. ولی ترکیبی از حضور این نیروها و ارتشی که عمدتا سکولار است از آینده مصر مثلا تصویری بیشتر شبیه ترکیه امروز میدهد تا ایران سه دهه گذشته. دوران سلطه بنیادگرایی به پایان رسیده است. ما در مصر و تونس شاهد شکلگیری نظام دیگری هستیم. مصر به خصوص به علت موقعیت خود در جهان عرب و شمال آفریقا میتواند الهامبخش کشورهای دیگری باشد، و نظام جدید آن سرمشق سایر کشورها قرار گیرد.
Iran EmroozRecently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
I just heard US and British
by norooz on Fri Feb 04, 2011 05:55 AM PSTI just heard US and British military are ready to help Egypt. You guess the rest !
چه تهران با موتور- چه قاهره با شتر
David ETFri Feb 04, 2011 12:21 AM PST
چه تهران با موتور- چه قاهره با شتر، مرگ بر دیکتاتور
It has been about
by norooz on Thu Feb 03, 2011 09:02 AM PSTIt has been about west/Israeli interest in Egypt, Iraq, Afghanistan, Iran and the rest of the world, not democracy and freedom for people.
What is causing troubles in the world and specially in ME, is not Islamic fundamentalist, it is Israeli expansion and aggression and west trying to control other countries and claiming interest and ownership of rest of the world's resources.
Naturally such misconducts by west and Israel will cause reactions from other nations, groups and individuals. In some cases they are fundamentalist, in some cases nationalist, in some cases the whole nation. Now, who is to blame here?
Just Saying Something Doesn't Make It So
by bachenavvab on Thu Feb 03, 2011 07:56 AM PSTThere are differences and there are similarities between any people’s uprising. Within the context of foreign intervention in countries that are within the sphere of the influence of the west, Egypt and Iran both have significant value to the global forces. Egypt’s natural resources, labor force, imports, foreign debt and strategic position are reasons enough. As important is the fear of the domino effect which is a major driving force for meddling in the region, hence all the talk about “stability in the region.” A country doesn’t have to be an Iran to be of enough value to be deemed necessary to require overt and covert intervention. The following excerpts about Egypt from CIA’s Fact Book highlight Egypt's value.
(https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/eg.html): Exports: $25.34 billion (2010 est.)Country comparison to the world: 64 $23.09 billion (2009 est.) Exports - commodities: Crude oil and petroleum products, cotton, textiles, metal products, chemicals, processed food
Exports - partners: US 7.95%, Italy 7.26%, Spain 6.78%, India 6.69%, Saudi Arabia 5.53%, Syria 5.3%, France 4.39%, South Korea 4.27% (2009) Imports: $46.52 billion (2010 est.)Country comparison to the world: 49 $45.56 billion (2009 est.) Imports - commodities: machinery and equipment, foodstuffs, chemicals, wood products, fuels Imports - partners: US 9.92%, China 9.63%, Germany 6.98%, Italy 6.88%, Turkey 4.94% (2009) Natural gas - exports: 8.55 billion cu m (2009 est.)Country comparison to the world: 23 Natural gas - proved reserves: 1.656 trillion cu m (1 January 2010 est.)Country comparison to the world: 22 Labor force: 26.1 million (2010 est.)Country comparison to the world: 21 Labor force - by occupation: Agriculture: 32%Industry: 17%Services: 51% (2001 est.)
Great analysis
by Maryam Hojjat on Thu Feb 03, 2011 12:52 AM PSTThank you for your article.
Why Egypt 2011 is not Iran 1979
by vildemose on Wed Feb 02, 2011 04:30 PM PSTParsa argues, I think correctly, that the religious forces were initially only one of the important social groups that made the revolution, but of course they ultimately hijacked it and repressed the other three. Note that although the rural population was the majority in Iran at that time, it was little involved in the revolution, though it was very well represented in the subsequent revolutionary parliament and so benefited from new rounds of road, school and other building in the 1980 and 1990s.
Egypt is, unlike Iran, not primarily an oil state. Its sources of revenue are tourism, Suez Canal tolls, manufactured and agricultural exports, and strategic rent (the $1.5 bn. or so in aid from the US comes under this heading). Egypt depends on the rest of the world for grain imports. Were it to adopt a radical and defiant ideology like that of Iran, all its major sources of income would suddenly evaporate, and it might have trouble even just getting enough imported food. Moreover, the social forces making the revolution in Egypt have a significantly different profile and different dynamics than in Iran. Let us just go through the same list
//www.juancole.com/2011/02/why-egypt-2011-is-not-iran-1979.html
Power to the People
by bachenavvab on Wed Feb 02, 2011 03:54 PM PSTAmazing how they use the same playbook in Egypt as they did in Iran. The world leaders' language is equally interesting as it is loaded with subtle hints. This is a good opportunity for us to see how the powers to be operate without getting caught up in our own bias. Soon we should see different factions try to position themselves as the best alternative much like Khomeini's La Monde interview.. Perhaps we can learn from this for our next time around. Or, more importantly, know our real enemy.
There is no lower life form than those who betray their own people for personal gain.
بسیار جالب گفتی COP جان
OnlyiranWed Feb 02, 2011 03:34 PM PST
the big bad "West"'s contributions to human advancement:
//www.youtube.com/watch?v=WhWReKpM1tg&feature=youtu.be
IR's contributions to humanity:
//www.dhushara.com/book/sakina/stoningetc/islam_stonings.jpg
//mypetjawa.mu.nu/archives/iran_hanging_woman_3.jpg
//ncr-iran.org/images/stories/2007/human%20rights/hanging12prisoners.jpg
LATEST NEWS FROM
by vildemose on Wed Feb 02, 2011 03:27 PM PSTOpposition parties and groups are pushing for a political solution perhaps with some compromise. They are asking for the resignation of Mr. Mubarak, the government and the parliament; followed by the appointment of an interim president and a government from
the opposition and uncorrupt current regime figures for a period of six months. The interim government would appoint a national charter committee that would rewrite the constitution and arrange for the election of a president and a parliament.
The proposed 4 presidential candidates are:
- Omar Suleiman, the vice president.
- ElBaradei.
- Amr Moussa, the Secretary-General of the Arab League and ex-foreign
minister. (According to rumors, Mr. Moussa was removed from his post as Egypt's foreign minister by Mubarak because he was not liked by Israel and the US.)
- Dr Al-Sayyid al-Badawi Shahatah, head of the Egyptian opposition Al-Wafd Party.
Iranian Journalism???
by Tavana on Wed Feb 02, 2011 01:49 PM PST"استقرار جمهوری اسلامی در ایران نه فقط این کشور کهنسال را با یک کژگذار تاریخی دست کم دهها سال به عقب برد و ملتی بزرگ را اسیر فرهنگی خشن وانسانستیز کرد، بلکه بسیاری از نُرمهای سیاسی منطقه خاور میانه و ماورای
آن را به هم ریخت. علاوه بر این، تبلیغات حکومت اسلامی ایران به موجی از
بنیادگرایی در بسیاری از نقاط جهان از فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان
و پاکستان گرفته تا شمال آفریقا و خاور دور دامن زد. به جرأت میتوان گفت
که اگر انقلاب اسلامی صورت نمیگرفت، جنگی هشت ساله بین ایران و عراق
اتفاق نمیافتاد، نیروهایی به نام حماس، جهاد اسلامی یا حزب الله با قدرت
سیاسی امروز خود در صحنه نبودند، و فلسطین و عراق و افغانستان و پاکستان
امروز شکل دیگری داشتند. "نظر ما در مورد انقلاب اسلامی ایران، مثبت یا
منفی، هر چه که باشد""
Mubarak’s
by vildemose on Wed Feb 02, 2011 01:22 PM PST//www.juancole.com/2011/02/mubaraks-basij.html
آره صحامدین جان،
Cost-of-ProgressWed Feb 02, 2011 12:05 PM PST
____________
IRAN FIRST
____________
به اضافه از بین بردن اخلاق و دوستی در ما
Amir Sahameddin GhiassiWed Feb 02, 2011 11:47 AM PST
غرب در ضمن اینکه میخواهد منافع خود را حفظ کند مارا بجان هم میاندازد و اخلاق و دوستی ها را هم کم ارزش مینماید تا ما وابسته تر و عقب افتاده تر شویم
نمونه اش همان بکار بردن کلمه خلیج ع ر ب ی است برای نامی که هزاران سال است در مورد آن آبراه بکار میرفته است
عصر جدیدی در خاور میانه
Esfand AashenaWed Feb 02, 2011 08:48 AM PST
واقعا که ایرانی جماعت منطقه رو به گوه کشید! آقای باقر زاده درست میگویید که جنبش سبز ثابت کرد که بنیاد گری اسلامی رو به زوال است و حتی بسیاری از بنیاد گردن قدیم، مثلا موسوی و کروبی، دست از این رژیم کشیدند. این هم درست که اعراب "خمینی" ندارند. ولی محمد که دارند. مگه تو افغانستان با طالبان و تو پاکستان با این همه بنیاد گری که چپ و راست بمب گذاری هست "خمینی" وجود داره؟
بد بختی خود قانون شریعت هستش که هر جا بیاد ظلم با خودش میاره. شاید این عصر جدید خاور میانه عصر رنسانس اسلام بشه و بالاخره یکی از این کشورهای مسلمان منطقه آدم بشن و سر مشق دیگران. امیدوارم ایران و جنبش سبزش اولین کشور باشن و این بار واقعا سرمشق منطقه بشیم. به امید اون روز.
Everything is sacred