مانیفستی برای همین لحظه

مانیفستی برای همین لحظه
by Hengameh Fouladvand
24-Jun-2011
 

قفس قفس تصفیه می کنم پاک تن ترین احساس

قفل ترین لمس پایان ندارد

کنار واژه

 

سخت ترین عمق  فرض ترین حیوان  جنس ترین سوی  نور

همین لحظه شلخته و گیج

بندترین باز عمق ترین درخواست می شود زنجیرترین دستبند

فریاد ترین عجله

 

لحظه لحظه سیلی  صورت ترین گردن  گرفته ترین خشم   آلوده

نقشی معکوس

خواه اطاعت خواه دامنه ترین نفوذ  خواه عطش  دردترین انتشار

همه استغفار

 

آخر می ترسم خود ترینم ناپیدا ترینت شود بپوشانم نگاه

 

لب ترین مزه چه

 

ارسالت ابتذال تقاضا ترینم گیرد تجربه مضطرب ترین  لذت

جانکاه ترین بی جان همین لحظه نگاه ترین مشتاق

خیالی عبث

اشتهایت آسمان ترین عریان  رویا ترین تنم

  ستایشی بی انتها

 

پاره تر بنویس  بنویس قدا ست ترین مانیفست آلوده ترین مرزم

 

 

هنگامه   ۲۹ خرداد ۱۳۹۰


Share/Save/Bookmark

Recently by Hengameh FouladvandCommentsDate
درد پوش تماس ِشب
-
Apr 29, 2012
رد پای خودی
1
Feb 21, 2012
رنگ زنگ درخشش کهکشان
2
Nov 26, 2011
more from Hengameh Fouladvand
 
Mash Ghasem

بسی کیف کردم از این پارسی، که نقد ادبی زنده کردی در این آی.سی.

Mash Ghasem


استاد پییر با سپاس بسیار از نظریات سنجیده و مطلع آن حضرت در نقد شعر
نو ،خصوصا نوشته دوم شما. چنانکه حمل بر جسارت نشود یک نکته کوتاه در مورد "ساخت  شکنی" که احتمالا ترجمان فارسی دی کونسترکشن   Deconstruction میباشد،
و پیشنهاد " ساخت زدایی". بیشتر از این لحاظ که در حقیقت امر ، چیزی 
"شکسته " نمیشود بلکه سعی بر زدودن پایه های فلسفی است. البته ناگفته نماند
که به هر رو "ساخت شکنی" از ترجمه های قبلی مانند " شالوده شکنی " بسیار
بهتر است. فقط کم مانده بود پای پالوده و باقلوا به میان بیاد و روح دریدا
شاد و شیرین بشه!

Anahid Hojjati

Thanks Pierr for the explanation

by Anahid Hojjati on

Thanks for your comment.


Soosan Khanoom

Pierr

by Soosan Khanoom on

Are you related to the poet? .... Or is it a master and student relationship?

It seems that you  know a lot about the poet, her intentions, her style and the poem.......

In any case, thank you for the great explanation ..... 

 

 


Pierr

چند کلمه فشرده , برداشت من است

Pierr


 آناهید عزیز تشکر از سئوال شما ، از دید من دراین نوع اشعارخانم فولادوند استفاده از صفت تفضیلی، که در نوشته واشعار نویسندگان پست مدرن هم دیده می شود،  بیشتر به آن دلیل ست که در این ژانر و سبک بیان  ناخودآگاه ِ مولف پراکنده, پوشیده و مملو ازاهمیتی استفهامی می باشد تا توصیفی خودآگاه و نتیجتا نسبی . به این ترتیب جهت فکری دادن به مخاطب به منزله پیشنهادی عمل می کند برای نگاه و خوانشی دوباره از ادراکات شاعر.  برای این منظور در فرم و محتوای شعر یا نوشته دگرگونی هایی ایجاد می شود تا در ذهن خواننده اغراق به درجه ای جادویی برسد و از آن راه انتخاب های حسی جدید و نا آشنا معرفی گردند  از نظر زبانی این شدت ها هستند که به طوری پر قدرت دوباره سازی می شوند تا ترومای شرایط را القاء کنند و نشان می دهند دومین ها قابل قبول نیستند . در ترکیب واژگان جدید مثلا  نگاه ترین مشتاق ، مشتاق به عنوان صفت از موصوف و در خارج از آن وجود ندارد اما در اینجا به خودش ارجاع داده شده  تا با حالتی تفضیلی از نگاهی با صفت ِ پر اشتیاق ترین نام ببرد یا "قفل" که اسم معرف ست جانشین صفت می شود وآنهم صفتی تفضیلی: لمسی که ترا مثل قفل می چسباند : قفل ترین لمس . یا فرض ترین حیوان :  کسی که چون حیوان فرض می شود احساس عجله ای که با فریادی خود را نشان  می دهد :فریادترین عجله، زنجیرترین دستبند دستی که  ترا  می بندد واز نظر عاطفی به زنجیر می کشد و...به نظر من این شعرسخن از باز کردن بندهایی زمینی دارد که تن ِ زن ایرانی ممکن ست از نظر روحی و عرفی به آن گرفتار باشد و می خواهد لذت بردن در لحظه را انکار نکند بلکه آنرا از طریق حس کردن تن و جسم و بدن خود (زن) جشن بگیرد . ساخت زبانی بی قید  به شعر اجازه می دهد که ، با بهم زدن ترکیب ها ی دستوری در آنچه ذهن و فکر از نظر حافظه و سنت شعری منتظر ست ، گسست ایجاد شود و واژه های قدیمی و شناخته شده را بهم بریزد تا بتواند بیشتر از طریق جنبه و درک حسی دغدغه هایش را به مخاطب به شکلی نو برساند وبا او ارتباط  برقرارکند . آخرین خط شعر هم باز گویای طنزی تلخ از همین شرایط ست یعنی مانیفست های قدیمی که در زمان حادث شده و بطور سنتی نوشته شده اند مرتب و مثلاپاک و صحیح بودند اما در القاء هیبت و قبول جسمیت زن شکست خورده مانع بودند ، حال آنکه هر چه پاره تر و آلوده تر شفاف تر. در این جا لازم میدانم بگویم چند کلمه فشرده بالا برداشت من است حتما خانم فولادوند نظر خود را خواهند دشت . با سپاس از شما 


Anahid Hojjati

Dear Pierr, I have read other poems

by Anahid Hojjati on

of Ms. Fouladvand and liked them in the past. I am curious about your comment where you noted:"

این شعری پست مدرن است که در آن کلمات از خود به خود ارجاع داده می شوند در آن چند آوایی و شکل های تازهُ ای از ارائه زبان مطرح می شود بطوریکه ساختار شکنی در فرم های قدیمی شعری صفت ها را به اسم و موصوف ها را چون صفت بیان می نمایند و از طریق نوآوری به بافت کلمات جان تازه ای دمیده شده"

Could you please expand on this? thanks in advance. 


Pierr

آگرچیزیرا نمیدانیدآنرا فرا بگیرید، دانا پذیرای همه چیزاست

Pierr


To Disenchanted
نگاهی به فعالیت سه سال اخیر شما نشان می دهد برای نمونه حتی یک شعر یا مقاله به زبان فارسی ندارید پس چگونه بی خردانه به شعر خانم فولادوند می گوئید مهمل ؟ این شعری پست مدرن است که در آن کلمات از خود به خود ارجاع داده می شوند در آن چند آوایی و شکل های تازهُ ای از ارائه زبان مطرح می شود بطوریکه ساختار شکنی در فرم های قدیمی شعری صفت ها را به اسم و موصوف ها را چون صفت بیان می نمایند و از طریق نوآوری به بافت کلمات جان تازه ای دمیده شده . فکر نمی کنید این فرهنگ و رفتارحذف کننده نسبت به آنچه نمی شناسیم باید درما تغییر کند؟
آیا شما به دلیل نفهمیدن نقاشی آبستره و انتزاعی آنراهم مزخرف می شمارید؟
زمان بسیار تندتر از آنکه میپندارید حرکت میکند         


Disenchanted

what سخت ترین عمق فرض ترین حیوان جنس ترین سوی

Disenchanted


 

       I guess poetry title is reserved on this site for all kind of nonsense! 

May be this one is really "modern" and we are supposed t read it in reverse order?! I tried reading it upside down may be it make some sense to no avail.

      Puhleeeese......