حلقه محاصره محمود احمدینژاد روز به روز تنگتر میشود. قدرت او در انتصاب مقامات حتا در سطح معاون وزیر محدود شده و اطرافیان او یکی پس از دیگری بازداشت و به «اعتراف» کشانده میشوند. مجلسیان برای استیضاح و عزل او صفآرایی کرداند، و قوه قضاییه از بازداشتهای دیگر افراد نزدیک به او خبر میدهد. تنها نیرویی که ظاهرا در برابر این فشارها از او حمایت میکند شخص علی خامنهای است. خامنهای برای برآوردن احمدینژاد مایه زیادی گذاشته است و برای کنار زدن او باید هزینه سنگینی را تحمل کند. در عین حال، حمله گازانبری به اطرافیان احمدینژاد به اشاره و هدایت او صورت گرفته است. یعنی سیاست موازی حفظ احمدینژاد و حذف اطرافیان او دقیقا از بیت رهبری هدایت میشود. ولی یک رییس جمهور بیقدرت که نتواند کابینه خود را اداره کند و یا اختیار عزل و نصب وزیران و زیردستان خود را داشته باشد تا چه حد میتواند از خود کارآیی نشان دهد یا سیاستهای نظام را پیش ببرد؟
در ساختار سیاسی حمهوری اسلامی، رییس جمهور به رغم این که بالاترین مقامی است که مستقیما باید از سوی مردم انتخاب شود از اختیارات زیادی برخوردار نیست. ولایت مطلقه فقیه همه ارگانهای حکومتی را تحت کنترل ولی فقیه در آورده و هر گونه استقلال رأی و عمل را از آنان گرفته است. این رابطه، با تفسیرهای چاپلوسانه از ولایت فقیه به وسیله شورای نگهبان و ارگانهای دیگر متکی به ولی فقیه (به شمول مجلس خبرگان)، غلیظتر شده و کمترین جایی برای اقدام مستقل رییس جمهور باقی نگذاشته است. اصطلاح «تدارکاتچی» گویاترین صفتی بود که محمد خاتمی در زمان ریاست جمهوریش برای توصیف این مقام از زبان مخالفانش به کار گرفت. یک تدارکاتچی یک مأمور اجرایی است و نه مسئول اجرایی. این یعنی که رییس جمهور اسلامی ایران در نظام ولایت مطلقه فقیه حد اکثر میتواند به عنوان یک مأمور اجرای منویات ولی فقیه عمل کند و نه بیشتر. فلسفه حاکم بر نظام ولایت فقیه نیز که اعتبار رییس جمهور را نه به رأی مردم و بلکه به «تنفیذ» ولی فقیه مربوط میکند همین نتیجه را به دنبال میآورد.
از این رو، یک رییس جمهور «خوب» در این نظام کسی است که رابطه خود را با ولی فقیه درست بشناسد و به عنوان بازوی اجرایی او عمل کند. احمدینژاد نشان داد که در دوره اول حکومت خود این رابطه را به خوبی درک کرده و متناسب با آن عمل کرده است. خامنهای بارها از کارنامه احمدینژاد در آن دوره دفاع کرد و مشکلی هم با وزیران کابینه او نداشت. این تجربه همچنین خامنهای را به این نتیجه رسانده بود که احمدینژاد بهترین گزینه برای سر برآوردن از صندوقهای رأی در سال 1388 است، و عوامل اجرایی ولی فقیه کار مهندسی انتخابات را به دست گرفتند تا منظور او را برآورده سازند. این کار البته چندان ساده نبود، و خامنهای مجبور شد برای تثبیت احمدینژاد به عنوان رییس جمهور از اعتبار و حیثیت سیاسی خود مایه زیادی بگذارد و شخصا در برابر مردمی که در اعتراض به مهندسی انتخابات به خیابانها ریخته بودند بایستد. هیچگاه در تاریخ سی و چند ساله جمهوری اسلامی، ولی فقیه برای برآوردن و تثبیت یک رییس جمهور تا این حد از خود مایه نگذاشته بود.
آن چه را که البته خامنهای و اطرافیانش تصور نمیکردند این بود که احمدینژاد در دوره دوم حکومت خود ساز دیگری بزند و به جای اطاعت مطلق از ولی فقیه برای آینده پس از پایان حکومتش طرح و برنامه داشته باشد. ولی ظاهرا احمدینژاد از اولین روزهای پس از انتخابات 88 نقشههای دیگری در سر داشته است. او که میدانست ولی فقیه به دلیل هزینه سنگینی که برای برآوردن او تحمل کرده است نمیتواند او را از خود طرد کند و تنها بگذارد به نوعی استقلال رأی در برابر اولیگارشی روحانیت روی آورد. روحانیت حاکم که به تبع از خامنهای قبلا از او حمایت کرده بود اکنون خود را در معرض بیمهری و بیتوجهی احمدینژاد و اطرافیان او میدید و زنگ خطر بزرگی را احساس کرد. این احساس آن قدر قوی بود که روحانیان برجستهای که تا دیروز احمدینژاد را نظرکرده امام زمان می-دانستند و داستان هاله دور سر او را باور میکردند یک شبه به مخالفان سرسخت او تبدیل شدند، به تفسیق و تکفیر اطرافیان او پرداختند و او را مسحور رمالان و جنیان دانستند. علاوه بر این، آنان بارها شکایت پیش خامنهای بردند و از او چاره خواستند.
احمدینژاد، اما، فارغ از این فشارها و چرخشها که مدافعان دیروز او را به دشمنان امروز او تبدیل کرده بود، همکاران وفادار خود را در مقامات مختف حکومتی مستقر کرده بود و تا وقتی خامنهای مستقیما در این امر دخالت نمیکرد وقعی به این فشارها نمیگذاشت. انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون رییس جمهور یکی از مواردی بود که دخالت مستقیم خامنهای را به دنبال داشت. ولی احمدینژاد به جای اطاعت از ولی فقیه تا توانست در برابر نظر خامنهای مقاومت کرد و تنها پس از این که خامنهای دستور برکناری مشایی را علنا صادر کرد، احمدینژاد به آن تن داد، ولی بلافاصله او را در مقام رییس دفتر خود نشاند. علاوه بر این، او بعدا مناصب متعدد دیگری را در اختیار مشایی قرار داد و عملا او را به قدرتمندترین «عضو کابینه» خود تبدیل کرد. خامنهای به وضوح از این اقدامات احمدینژاد ناراضی بود و نارضایی خود را به تلویح و تصریح نشان میداد و در عین حال مجبور بود در برابر منتقدان احمدینژاد از او حمایت کند و بین او و مشایی و سایر همراهانش مرز بکشد.
تقابل بین خامنهای و احمدینژاد اکنون به بزرگترین بحران حکومتی در جمهوری اسلامی تبدیل شده است. خامنهای دستور داده است که مخالفان احمدینژاد اطرفیان او را که مقامهای اجرایی یا عملیاتی دارند هدف قرار دهند، ولی به خود او کار نداشته باشند. اکنون نه فقط روحانیت حاکم فشار خود را بر احمدینژاد و اطرافیان او تشدید کرده است و بلکه ارگانهای دیگر حکومتی تحت سلطه ولی فقیه نیز بی وقفه به حملات خود علیه اطرافیان احمدینژاد ادامه میدهند. مجلسیان که به اندیشه انتخاب مجدد خود در اسفندماه آینده به خوش خدمتی در برابر ولی فقیه مشغولند تا نظر مساعد شورای نگهبان را برای عبور از صافی نظارت استصوابی جلب کنند، برای حمله به احمدینژاد مسابقه گذاشتهاند. همینان توانستند معاون جدید وزیر خارجه را که به امر احمدینژاد به این سمت منصوب شده بود در فاصله کوتاهی به استعفا وادارند، و یک سد نفر از آنان نامه احضار احمدینژاد به مجلس برای پاسخگویی در باره سهل انگاری در اجرای مصوبات مجلس را امضا کنند. قوه قضاییه نیز که ادای خدمت به ولی فقیه و اطاعت از او را فوق هر قانونی میشناسد بیکار ننشسته و به سهم خود به جلب و بازداشت اطرافیان احمدینژاد پرداخته است. در چند روز گذشته چند نفر از اینان و از جمله معاون مستعفی وزارت خارجه به زندان افتادهاند و دستگاه «اعترافگیری» جمهوری اسلامی بلا فاصله علیه آنان به کار گرفته شده است.
قلع و قمع اعضای «جریان انحرافی» که ممکن است تا بازداشت مشایی نیز پیش برود عملا احمدینژاد را از بازوهای اجرایی خود محروم خواهد کرد و او را به رییس جمهوری بی قدرت تبدیل میکند. احمدینژاد البته عملا میتواند در مقام خود باقی بماند (که گزینه مطلوب خامنهای نیز هست)، ولی جز اجرای منویات خامنهای کار دیگری از او بر نخواهد آمد. او نه تیمی از خود دارد که با کمک آنان برنامههای خویش را پیش ببرد و نه توانی که در برابر ولی فقیه ایستادگی کند. نامه مجلسیان برای احضار او موقتا مسکوت گذاشته شده است، ولی این نامه هم چون شمشیر داموکلس بر بالای سر او آویزان خواهد بود تا خطرات تخلف از منویات ولی فقیه و خواستهای الیگارشی روحانیت را همواره به یاد او بیاورد و از آن بر حذر دارد. یعنی صرف نظر از این که احمدینژاد در مقام ریاست جمهوری بماند یا نماند، او دیگر در صحنه اجرایی کشور در دو سالل آینده نقش مؤثری نخواهد داشت. اگر بماند رییس جمهوری بی قدرت خواهد بود و اگر به کنار رود که بالکل از صحنه اجرایی کشور بیرون رفته است.
دو سال پس از یکی از افتضاحبارترین صحنهساازیهای انتخاباتی ایران که به بزرگترین اعتراضات خیابانی پس از انقلاب منجر شد، و هزینه سنگینی که حاکمیت و شخص علی خامنهای با سرکوب و قتل و زندان و شکنجه و اعدام برای برآوردن محمود احمدینژاد به عنوان رییس جمهور بر مردم ایران تحمیل کردند، اکنون حاکمیت (در هیئت خامنهای و روحانیت حاکم) همه نیروهای خود را بسیج کرده است تا پر و بال این رییس جمهور را کاملا بچیند و او را رام قدرت خود کند. ولی کشمکشی که اکنون بین احمدینژاد و خامنهای شکل گرفته است برندهای (در هیح کدام از دو سوی مصاف) نخواهد داشت. تضعیف و شکست احمدینژاد در این مصاف به معنای تضعیف و شکست کسی که بیشترین مایه را در حمایت از او گذاشته است نیز خواهد بود، و این فرد کسی جز علی خامنهای نیست. به عبارت دیگر، سرانجام این مصاف هرچه که باشد، جمهوری اسلامی بازنده نهایی آن خواهد بود.
Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Nicely written
by nitemustfall on Wed Jun 29, 2011 12:26 PM PDTMr. Bagher Zadeh, extremely well balanced written article.
Thank you.
BeninTx
Good
by P_T_B_A on Wed Jun 29, 2011 11:36 AM PDTز هر طرف که شود کُشته٬ سودِ ایران است
afshinazad, You Said Right Things
by Maryam Hojjat on Wed Jun 29, 2011 10:22 AM PDTRP is the best alternative we have currently. The rest are not trustworthy. We must be very alert about these greenollah who are all thugs of this regime called IRI/IRR.
33 year repeat
by afshinazad on Wed Jun 29, 2011 10:02 AM PDTThis is exactly looks like seeing repeat movie from 33 year, nothing has changed, these wolfs cannot tolerate each other and when it comes to power, khamennie wouldn't allow anyone to have a base of power, look at 33 year of eliminating powers, clergy is too smart to allow someone like Ahmadi to built the powerhouse.
Question comes what Iranian should do when your enemy is eliminating each other?
We Iranian have major problems and yet after so years of humiliation and war and crimes against humanity and execution of our people, still don’t know which direction to go.
Our problem is not only dealing with the regime but also we have a problem how to deal with each other and still we don’t know the difference of reformist murder and regime puppets with real freedom advocators.
The regime and their allies, whether they are old or new groups of Islamist which have no desire for democracy or the human rights or the freedom for our nation, which have been active in the country and the broad for silencing and creating distraction and animosity among real opposition of this regime.
If this regime was in any other country would have been vanished long time ago, but unfortunately in Iran we have added life line for this regime for years, because of our own ill informed society about people in past and present, we are not the nation could tolerate nor forgive or even understand the basic logic of our own wrong doing.
Today our educated people who so called intellectuals are either in direction of what we need or they are tied with ex regime murders and there are many of them are in major universities or with powerful organization and very well funded and they in touch with lobbyist to block every effort against the regime.
If today someone like Reza Pahlavi has an interview with even smallest news paper or website, you would witness army of reformist and Islamist and many other groups from greenallah to lefty to Todeh or anyone who had an animosity with his grandfather or his father will attack him with everything they have, or anyone else who is really advocating real democracy for our nation and country, our obstacle is not are only enemies of nation but also our own misfortune of mistrust and non confidence in our own ability.
No matter how much this regime is rotten from inside, as long as there no push from people this regime will remain as rotten as is and situation will get even worse than ever.
I am for secular government with human rights declaration and equality for every person in my country no matter what creed or the race or the gender or the beliefs they have, whether is republic or the constructional monarchy or the federalism, as long as we have the government which respects every ones right and no ideology will dictate my or the nation’s future.
So Long, Farewell, Auf Wiedersehen, Goodbye!
by Faramarz on Wed Jun 29, 2011 08:46 AM PDTToday Ahmadi made a veiled threat that if the Regime arrests any member of his cabinet, he will have a “conversation” with the people. In other words, he will reveal some secrets if the red line is crossed.
Mousavi made similar threats about revealing the details of Beirut and Buenos Aires terrorist attacks and see where he is now!
Just like the von Trapp kids, the Regime's pillars are disappearing one-at-a-time!
//movieclips.com/oA8br-the-sound-of-music-mov...
Thanks Mr. Bagher zadeh for your article
by Anahid Hojjati on Wed Jun 29, 2011 08:06 AM PDTI only have a small request. Maybe we should not use the word
مهندسی انتخابات
in regards to 2009 election. It was a
تقلب انتخاباتی
the word Mohandessi makes it look less shameful than it was.
Dr. Bagher Zadeh, Great Analysis
by Maryam Hojjat on Wed Jun 29, 2011 07:57 AM PDTHopefully the fall of AN & weakening of Velyat e Vaghih benefit IRANIANs who have been suffering under these backwarded Islamist criminal thugs.