دو شعر

توماس ترانسترومر، برنده ی جایزه ی نوبل ادبی 2011


Share/Save/Bookmark

دو شعر
by Namdar Nasser
10-Oct-2011
 

هزار و نهصد وهشتاد

(از دیوان میدان وحشی ۱۹۸۳)

 

نگاهش از یک ستون صفحه‌ی روزنامه به ستونی دیگر می‌پرد

و آنگاه حس‌ها چنان یخزده می‌آیند که با اندیشه‌ها اشتباه می‌شوند

تنها در هیپنوز عمیق می‌توانست خود دیگرش شود

خواهر پنهان خود، زنی که همراه صدها هزار زن دیگر

فریاد می‌کشد «مرگ بر شاه»

ـ با آنکه او مرده است

ـ یک چادر بزرگ سیاه در حال تظاهرات، متدین  و پر از تنفر

جهاد!

آن دو که هرگز یکدیگر را ملاقات نخواهند کرد

دنیا را در دست می‌گیرند

 

پست هوایی

(از دیوان برای زندگان و مردگان ۱۹۸۹)

 

در جستجوی یک صندوق پستی

از یک سر شهر تا سر دیگر آن

نامه را با خود بردم

این پروانه‌ی گمشده

در جنگل بزرگ سنگ‌ و بتون

پرپر می‌زد

 

قالی پرنده‌ی تمبر

حروف تلو‌تلو خور نشانی

همراه حقیقت سر به مهر من

اکنون، بر فراز اقیانوس

 

نقره‌ی خزنده‌ی اطلس

کرانه‌هایی از ابر

کشتی ماهیگیری، همچو هسته‌ی تف شده‌ی زیتون

تلاطم آب، جای زخمی رنگ باخته

 

این پائین، کارها به آرامی پیش می‌رود

از گوشه‌ی چشم نگاهی به ساعت می‌اندازم

در سکوت حریص

سایه‌ی درختان عددهای سیاه هستند

 

حقیقت روی زمین است

اما هیچکس جرات برداشتنش را ندارد

حقیقت در خیابان افتاده است

هیچکس آن را از آن خود نمی‌کند


Share/Save/Bookmark

Recently by Namdar NasserCommentsDate
داستانهای استانبول ۱۰
1
Oct 21, 2012
داستانهای استانبول ۹
-
Oct 02, 2012
داستانهای استانبول ۸
1
Sep 23, 2012
more from Namdar Nasser
 
Anahid Hojjati

Thanks Namdar for translation

by Anahid Hojjati on

حقیقت روی زمین است

اما هیچکس جرات برداشتنش را ندارد

حقیقت در خیابان افتاده است

هیچکس آن را از آن خود نمی‌کند