اپوزیسیون ایران دچار یک بحران است: بحران نمایندگی. در شرایط سختی که در ایران امروز میگذرد، و ایران امروز از آن میگذرد، این سؤال مطرح است که چه کسی/نهادی میتواند از جانب مردم ایران سخن بگوید و یا مردم ایران را نمایندگی کند. مدعیان این امر البته کم نیستند: کسانی که مرتبا از مردم سخن میگویند و این که مردم چه میخواهند و چه نمیخواهند. این ادعاها را نمیتوان به محک زد. نه در ایران انتخابات آزادی وجود دارد که به توان از آن طریق فهمید که این یا آن نیرو چند نفره حلاج است، و نه حتا امکانی برای نظرخواهی آماری و علمی هست که بر اساس آن بتوان به تخمینی از محبوبیت این یا آن فرد پی برد. معدودی هم که تلاش کردهاند از راه دور (خارج کشور) شانس خود را بیازمایند و مردم را به حرکتی حتا نمادین بخوانند پاسخ چندانی نگرفتهاند و انزوای خود را بیشتر به نمایش گذاشتهاند.
این مقدار را تقریبا همه نیروهای اپوزیسیون دریافتهاند، و به همین دلیل این روزها ندای همبستگی و همآهنگی و وحدت و تشکیل کنفرانسها و مجامع «ملی» متشکل از نیروهای مختلف اپوزیسیون بیش از هر زمان دیگر به گوش میرسد. هر چند هفته یکبار جمعی از نیروهای اپوزیسیون در این یا آن نقطه اروپا یا شمال آمریکا دور هم میآیند و نظر میدهند و طرح پیش میکشند و در باب لزوم وحدت و همبستگی و ضرورت همکاری نیروهای مختلف با یکدیگر سخن میرانند. شرکت در این گردهمآییها دست کم به معنای اذعان به این مسئله است که هیچ یک از شرکت کنندگان نمیتواند (به عنوان فرد یا گروه) به تنهایی نماینده مردم ایران باشد و از جانب آنان سخن بگوید. ولی هنوز هستند بسیاری از این شرکت کنندگان که میپندارند اگر خود آنان نمیتوانند از مردم ایران نمایندگی کنند، دست کم راه و نظر و آرمان و خواست آنان خواست اکثریت مردم ایران است و آنان چیزی را میخواهند که مردم ایران در کلیت خود آن را میطلبند.
این ادعاها البته ممکن است درست باشد. مشکل کار در این است که راهی برای محک زدن صحت و سقم آنها در دست نیست. کسانی هم هستند که نه خواست مردم ایران و بلکه «مصلحت» آنان را در نظر دارند. اینان راهی را در پیش گرفتهاند، و در عین این که با زبانی تعارفآمیز از خواست مردم ایران و از انتخابات آزاد سخن میگویند قبایی آماده برای قامت مردم ایران را بریدهاند و آمادهاند تا آن را تن آنان کنند. از این رو، اینان نیاز چندانی به همکاری و همبستگی با دیگران احساس نمیکنند و معمولا در نشستهای مشترک اپوزیسیون هم پیدایشان نمیشود، و بعضا به تخطئه این نشستها بر میخیزند و آنها را توطئه این یا آن قدرت خارجی قلمداد میکنند و یا مقدمهای برای «چلبیسازی» - و شبیهسازیهای دیگری از این قبیل که این گونه تلاشها را کلا مشکوک جلوه دهد و از اعتبار بیندازد.
به هر حال، صرف نظر از گروههای اخیر، سایر گرایشها تا حدی به لزوم گفتگو و وحدت یا همبستگی با یکدیگر حول یک سلسله اصول، هدفها یا برنامههای مشترک پی بردهاند و به تلاشهایی در این زمینه دست زدهاند. نمونههای اخیر این تلاشها نشست استکهلم بود که دو ماه پیش برگزار شد و نشست واشنگتن چند روز پیش. در این دو نشست طیفی از نیروهای اپوزیسیون از گرایشهای مختلف شرکت کردند و پیرامون «اتحاد برای دموکراسی در ایران» (استکهلم) و «گذار به دموکراسی» (واشنگتن) تبادل نظر کردند و از ضرورت وحدت و همبستگی سخن گفتند. این نشستها همیشه یک دستآورد خوب دارند: دیدار افرادی با مواضع سیاسی مختلف و گاه متضاد با هم و آشنایی با نظرات یکدیگر و رفع سوء تفاهمها. این دستآورد ارزندهای است، ولی شاید بتوان گفت که این بهترین نتیجهای است که از این جلسات به دست میآید.
برای بسیاری از کسانی که در این جلسات حضور ندارند این سؤال منطقی پیش میآید که این افراد چه کسانی هستند و چه صلاحیتی برای شرکت در آن داشتهاند. واقعیت نیز این است که ضابطهای عینی برای گزینش این افراد وجود ندارد. معمولا یک کمیته تدارکات مرکب از چند نفر کار را شروع میکنند. اعضای این کمیته به دنبال کسانی میروند که به زعم آنان در بین اپوزیسیون دارای اعتبار و وزنهای هستند و گرایشهای مختلف سیاسی را نمایندگی میکنند. در تشخیص این افراد، نظر و دیدگاه اعضای کمیته و دوستان و مرتبطان آنان، با همه حسن نیتی که ممکن است داشته باشند، تعیین کننده است. البته عوامل دیگری مانند محل نشست (عامل جغرافیایی) نیز در ترکیب نهایی شرکتکنندگان تأثیر میگذارد (صرف نظر از صلاحیت آنان). و نتیجه، حضور افرادی است در این جلسات از گرایشهای مختلف سیاسی ولی بدون یک ضابطه عینی برای ارزیابی اعتبار و وزنه سیاسی افراد، و مستقل از ذهنیت و تمایلات و دیدگاههای برگزارکنندگان نشست. در مقایسه دو نشست استکهلم و واشنگتن که در فاصله دو ماه از یکدیگر برگزار شد، به جز تعداد انگشتشمار از سیاستپیشهگان معروف که در هر دو نشست حضور داشتند ترکیب بقیه افراد کاملا متفاوت بود - و این بهترین نشانه فقدان یک ضابطه عینی برای انتخاب این افراد است.
به این دلیل، اولین و عمومیترین واکنشی که در برابر این نشستها (از طرف کسانی که خود یا نمایندگان سیاسی یا فکریشان در آن شرکت نداشتهاند) شکل میگیرد اعتراض است و تخطئه و شایعهپردازی. تخطئه و تهمت و شایعهپردازی البته در فرهنگ سیاسی ما بیسابقه نیست و احتمالا عوامل اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی نیز در پخش این بدگمانیها و تهمتزنیها و شایعه پراکنیها سهم کمی ندارند. ولی، نقد و اعتراضهای منطقی و بیغرضانه به این نشستها و ترکیب شرکتکنندگان در آنها نیز کم نبوده است. جالب این که تعدادی از منتقدان نشست استکهلم در واشنگتن حضور داشتند، در حالی که اکثریت غالب شرکتکنندگان نشست استکهلم در واشنگتن غایب بودند. در هر دو جا (و سایر نشستها) قاعده عام ظاهرا این است که شرکت کنندگان عموما از کار نشست اظهار رضایت کنند، ولی کسانی که به این نشستها دعوت نشدهاند آن را دست کم بیفایده و دست بالا مضر و مشکوک بخوانند.
برخوردها و دلایل امر هرچه که باشد، یک نتیجه مسلم است: این گونه نشستها به سختی میتوانند در جلب اعتماد و حمایت عمومی مردم و شرکت در رهبری مبارزات آنان نقشی داشته باشند. اگر هدف نهایی از این نشستن و برخاستنها ایجاد یک نهاد ملی برای رهبری مبارزات دموکراتیک مردم ایران یا سخنگویی از جانب آن است باید پذیرفت که از این طریق به آن هدف نمیتوان رسید. باید ابتدا اسباب بزرگی همه آماده شود تا بتوان بر جای بزرگان تکیه زد. کسانی که میخواهند وظیفه رهبری مبارزات مردم یا سخنگویی آن را عهدهدار شوند باید نشان دهند که از حد اقلی از این مردم نمایندگی میکنند - و همه کسانی که این حد اقل نمایندگی را دارند در رهبری و سخنگویی آن شریک باشند. نهادی که منبعث از مردم باشد و در نتیجه مورد اعتماد آنان.
ولی همان طور که در آغاز این نوشته آمد، نه در ایران انتخابات آزادی وجود دارد که بتوان از آن طریق فهمید که این یا آن نیرو چند نفره حلاج است، و نه حتا امکانی برای نظرخواهی آماری و علمی هست که بر اساس آن بتوان به تخمینی از محبوبیت این یا آن فرد پی برد. یعنی که متاسفانه امکان این امر در داخل کشور وجود ندارد. ولی در خارج کشور چطور؟ آیا نمیتوان در جامعه چند میلیونی ایرانیان خارج کشور یک انتخابات آزاد سازمان داد و از ایرانیان سراسر جهان خواست که در این شرایط بسیار حساس کشور در انتخاب یک نهاد نمایندگی مثلا ۵۰ یا ۱۰۰ نفره از افراد مورد اعتماد خود شرکت کنند؟ و آیا چنین نهادی، که البته نمیتواند خود را نماینده واقعی مردم داخل کشور بشناسد، از هر نهاد دیگری که از طریق این نشستها ممکن است شکل بگیرد صلاحیت بیشتری برای این کار یا سخنگویی از سوی مردم نخواهد داشت؟
به عبارت دیگر، برای تشکیل یک نهاد ملی باید به دنبال کسانی رفت که از بیشترین حمایت مردم برخوردار باشند. راه تشخیص این امر، ادعای افراد یا شهادت حامیان آنان نیست. راه آن به کار گرفتن محک انتخابات آزاد است. این انتخابات را اگر نمیتوان در سراسر جهان به شمول پهنه ایران انجام داد، به استثنای آن که میتوان سازمان داد - یعنی در خارج ایران از آمریکای شمالی و اروپا گرفته تا خاور میانه و خاور دور. این تجربهای بزرگ و تاریخی برای ایرانیانی خواهد بود که هیچگاه در وطن خویش فرصت و امکان شرکت در یک انتخابات آزاد را نداشتهاند، تجربهای برای این ایرانیان که دموکراسی را در عمل تجربه کنند، تجربهای برای نیروهای سیاسی که تعهد خود به دموکراسی و پذیرش نتیجه صندوق رأی را نشان دهند، و تجربهای برای ایرانیان داخل کشور که شاهد این تجربه تاریخی هموطنان خود در خارج کشور باشند – تجربهای که آتش عشق به دموکراسی را در درون آنان شعلهور کند تا شاید به خیمه استبداد زند و تار و پود آن را در هم پیچد.
شرایط سختی در ایران امروز میگذرد، و ایران امروز از شرایط سختی میگذرد. در این شرایط، باید کاری کرد کارستان. رهبری سیاسی اپوزیسیون در داخل کشور در هم شکسته و سرکوب شده است. نگاهها بیش از پیش به خارج دوخته میشود. فرصت زیادی هم در دست نیست. از گردهمآییهای این جا و آنجا که بر اساس سلیقهها و تعلقات و مانند اینها شکل میگیرد نمیتوان به یک نهاد ملی قدرتمند رسید که مردم از آن حمایت کنند و جامعه جهانی آن را به رسمیت بشناسد و برای آن اعتباری قایل شود. وقت آن است که یک نهاد انتخابی از ایرانیان خارج کشور، یک پارلمان ایرانیان مهاجر و تبعیدی (و نه پارلمان ایران در تبعید) شکل بگیرد. این طرح چند سال پیش (از جمله به وسیله این قلم) مطرح شده بود، و اکنون در نشست واشنگتن هم گویا در باره آن صحبت شده است. در این نشست، از تعهد نیروهای اپوزیسیون به انتخابات آزاد نیز سخن رفته است. میتوان با اجرای اولی، دومی را محک زد. پرسش این است که آیا نیروهایی که از تعهد به انتخابات آزاد در ایران سخن میگویند حاضرند با اجرای آن در سطح خارج کشور تعهد خود را نشان دهند؟ کاری که میتوان از طریق آن راهی نیز برای حل نسبی بحران نمایندگی در میان اپوزیسیون پیدا کرد.
یک نهاد دموکراتیک و انتخابی مانند پارلمان ایرانیان مهاجر و تبعیدی، علاوه بر حل نسبی بحران نمایندگی در میان اپوزیسیون، از پشتیبانی قاطبه ایرانیان خارج کشور که آن را برگزیدهاند برخوردار خواهد بود. این نهاد همچنین به عنوان یک نهاد انتخابی مورد غبطه ایرانیان داخل کشور قرار میگیرد و به گسترش و تعمیق خواست انتخابات آزاد در ایران دامن میزند. در عین حال، ایرانیان داخل کشور که بیش از هر زمان به خارج کشور چشم دوختهاند، این نهاد را بیش از هر نهاد دیگر در خارج کشور نماینده منافع خود میشناسند و از آن حمایت خواهند کرد. هر یک از حکومتهای جهان نیز با نهادی روبرو خواهد شد که وزنه چند میلیون ایرانی ساکنان آن کشورها را پشت سر خود دارد و آن را به عنوان نماینده ایرانیان مقیم کشور خود به رسمیت خواهد شناخت. علاوه بر آن، جامعه جهانی در اتخاذ هر سیاستی در مورد ایران به نظرات و مواضع این نهاد توجه خواهد کرد، و این نهاد میتواند در مجامع جهانی به پشتوانه اعتبار ملی خود از منافع ایران و مردم ایران دفاع کند. حتا رژیم ایران به سختی خواهد توانست موقعیت این نهاد را نادیده بگیرد و آن را وابسته به این و آن بخواند. و راستی وقتی رژیم ایران با نهادی منبعث از رأی آزاد چند میلیون ایرانی روبرو شود چه واکنش یا رفتاری از خود نشان خواهد داد؟
Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
گفت و گو با دکتر حسین باقر زاده درباره « بحران نمایندگی در اپوزی
Hossein Bagher ZadehTue Apr 17, 2012 03:33 AM PDT
I will be discussing this isuuue and the comments raised tonight
گفت و گو با دکتر حسین باقر زاده درباره « بحران نمایندگی در اپوزیسیون» چاپ ايميل دوشنبه, آوریل 16, 2012 - 18:07سه شنبه 17 آپریل ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی، دکتر حسین باقر زاده در باره« بحران نمایندگی در اپوزیسیون، و انتخابات آزاد» سخنرانی خواهند داشت.علاقمندان می توانند در این بحث شرکت نمایند . این برنامه توسط رادیو البرز دانمارک ضبط و از طریق گوشی آفون و سایت ایران گلوبال بطور زنده پخش می شود.
مجریان برنامه : جهانگیر لقایی ، دلیر کردستانی ، مصطفی شکری و کیانوش توکلی . آرشیو این برنامه روز بعد در شبکه های اجتماعی قرار خواهد گرفت
LLI you are right but ...
by ahosseini on Sat Apr 14, 2012 10:09 PM PDTEven the entire Iranian community in exile can not claim it represent Iran as it has no mandate to do so. However, it can set up an organisation to support the movement in Iran and we should not undermine that.
Some left wing organisations reject democracy and claim they represent the working class because in principal they defend the workers rights. Anyone can make such a claim. on the other hand the capitalists have a huge unfair advantage because they use lobbies and power of money to isolate opponents and manipulate people's vote.
In my view they are both wrong. However, there is no replacement for people's direct vote. It is a proven fact that all left wing leaders who operated in this way have turned absolute dictators. The Wall Street democracy is also a joke. In US and in Europe we are limited to vote for two to max three parties approved by powerful lobbies once every four or five years. Only the parties belonging to th the establishment get media attention and ellected representative do not feel obliged to give regular feedback to their constituencies and instead feel more responsible to keep the financial backers such as Conferderation of British Industry(CBI) happy at all times.
I am afraid even if through shear hard work of those who believe in real democracy we manage to set up this Iranian parliament in exile, there is a big possibility that it will be hijacked by super rich linked to one or other superpower or even the Iranian authorities as they have money to sponsor full time activists(They brought Galloway to the UK parliament with a majority of 12000 by spending money from oil and gas). If they succede in their attempt they will then in the event of a military attack and military take over they will impose this so called Iranian government on Iranian people claiming it has been democratically elected by the vast majority of Iranians abroad and that is the real danger.
If we do set up this parliament we must make it absolutely clear that it has no mandate to rule the country and it only supports the people in Iran in facilitating free election.
There is no other way but the direct vote of the Iranian people. We just have to struggle to stop the organised forces linked to various powers from taking over the whole operation.
One good way is to set up a powerful web site like iranian.com with blog facilities. The representatives must provide regular feedback and be prepared to stand down at any stage should the voters decide they do not wish to be represented by that person.
It is hard to implement considering the rich will do everything to undermine the people's choice and impose their own agents. But there is no other way.
Believe in a democracy that leaders and representatives are controlled by members at all times.
None outside can represent 80 M Iranian in IRAN.
by long live Iran on Fri Apr 13, 2012 07:17 AM PDTAre you going to represent Iranian in Iran? You know that you can not. We have our problem here and we are living in different political atmospher than people in Iran. They know their own needs and if they do not have their own voice here, does not mean that we can do this for them. The best that we can do is to try to lift the sanction and have free stream of information to them. Then the rest, is what they should decide for themselves.
Long Live Iran for ever.
پیشنهاد بسیار خوبی است
ahosseiniFri Apr 13, 2012 03:52 AM PDT
موفقیت این اقدام بی سابقه و بزرگ به این بستگی دارد که چه کسی یا کسانی سازماندهی آنرا به عهده خواهند داشت؟
من بر خلاف نظر شما نظر مساعدی در بازه گنفراس استکهلم ندارم.
اگر سازماندهی چنبن حرکتی توسط ایرانیان خارج از کشور انجام بگیرد اقدام بسبار مثبتی می باشد.
ابتکار عمل نباید در دست کلان سرمایه داران و نیروهای وابسته به قدرت های بزرگ بیفتد.
بنظر من, بهترین راه این میباشد که مثلا در لندن پیشکسوت هایی مثل خود شما, ثابتیان, و چند نفر از افراد شناخته با فراخوانی از ایرانیان مقیم لندن بخواهید تا با گرد هم آیی در یک سالن بزرگ کمیته بر گزار کننده را انتخاب کنند.
بخاطر اینکه حقوق اقلیت ها رعایت شود لازم است که مثلا اگر هزار نفر در سالن حظور داشته باشند, هر صد نفر یک نفر را بر گزینند. ذر غیر اینصورت 501 نفر تمام اعضای تیم کمیته برگزار کننده را انتخاب خواهند کرد. البته مهم این هست که ابن کار مهم انجام بپذیرد. با این امید که نواقص آن در مراحل بعدی بر طرف شود
و شاید آسان ترین راه انتخاب اعضای پارلمان این باشد که همانطور که مردم به سفارت خانه ها مراجعه مبکنند ما نیز در هر کشور به مدت سه روز مراکزی در شهرهای مهم دایر کنیم تا مردم رای خود را ذر آنجا به صندوق بریزند
شاید مناسب ترین راه معرفی کاندیدا ها نیز ایجاد وبسایتی است که هر کاندبد بتواند به مدت ده الی پانزده دفیفه مانیفست خود را از طریق ویدیو تبلیغ کند.
امیدوارم شما و پیشکسوتان دیگر در این راه پیشگام شوید. من نیز به کمک تیمی از دوستان شما را یاری خواهیم کرد.
Believe in a democracy that leaders and representatives are controlled by members at all times.
نه آقای باقرزاده این چیزها به ما نیومده!
Esfand AashenaThu Apr 12, 2012 05:23 AM PDT
We have done our share and we now have to leave it to our children and grand children to make things work. We are too pigheaded to show any flexibility or unity. Our time has past. The only time we were able to have unity was during Shah and Confedration and the revolution which we all have our own separate analysis about it.
We should all keep to our groups that we like such as NIAC, PAAIA, AIPAC, PMOI, etc. especially outside Iran. Inside Iran even the founders of Islamic Republic can't get along. So let's carry on as is until something gives and then we can see where we stand!
These conferences in Stockholm and DC or elsewhere are just a waste of time and embarrasing really. They should offer colonics to the participants to make it a little more interesting!
Everything is sacred
Any outcome / goal settings in this meeting?
by MM on Thu Apr 12, 2012 04:35 AM PDTI am adfraid that just like ca a year ago, "isolated" meetings like this are held without setting any follow up gatherings to assess the set goals. My other criticism is the fact that no common denominators are agreed and/or an alternative constitutin is discussed in these meetings.
Lastly, these meetings should be moderated by famous Iranian human rights advocates who prevent these meetings from becoming a venue for driving personal agendas.
Dr, Bagher Zadeh, Great Suggestion
by Azarbanoo on Thu Apr 12, 2012 04:07 AM PDTThanks for writing & encouraging Responsible Iranians abroad to do something in this critical time.