نوشته هفته گذشته[۱] که از بحران نمایندگی در اپوزیسیون سخن میگفت واکنشهای متعددی را به دنبال آورد و سؤالات زیادی را پیش کشید[۲] [۳]. از جمله این سؤالات مطرح شده که آیا یک نهاد نمایندگی ایرانیان مهاجر و تبعیدی مطلوب و یا عملی است. این خصوصیات بسیار اساسی است. اگر نهادی مطلوب نباشد انگیزهای برای شکلگیری آن وجود نخواهد داشت، و اگر عملی نباشد نمیتوان به شکلگیری آن امید بست. خواستن و توانستن - دو عنصر لازم برای این که به یک ایده بتوان لباس واقعیت پوشاند.
ابتدا باید ایده را مشخص کرد تا بعد بتوان در مورد مطلوبیت یا عملی بودن آن سخن گفت. ایده، ایجاد نهادی است که میتوان موقتا آن را «پارلمان ایرانیان مهاجر و تبعیدی» نامید، یعنی نهادی که منتخب ایرانیان مقیم در خارج ایران باشد و آنان را نمایندگی کند. این نهاد را نباید با «پارلمان ایران در تبعید» که ممکن است به معنای نوعی از نمایندگی مردم ایران باشد اشتباه گرفت. نهاد با برگزاری «انتخابات آزاد» بین ایرانیان خارج کشور شکل میگیرد و همه این ایرانیان با حقوق برابر و رأی مساوی میتوانند در آن شرکت کنند. چنین نهادی البته به نام ایرانیان خارج کشور سخن میگوید، ولی این ایرانیان بخش قابل توجهی از جامعه بزرگ ایران را تشکیل میدهند و میتوانند به سهم خود در تحولات ایران سهیم باشند. بر این اساس، نهاد یادشده میتواند به نمایندگی از ایرانیان خارج کشور در مسایل مربوط به ایران موضع بگیرد و برآن تأثیر بگذارد.
از تعریف فوق مشخص است که این نهاد نمایندگی یک نهاد «اپوزیسیون» به معنای رایج آن نیست. یک نهاد (ائتلافی یا جبههای) اپوزیسیون از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی تشکیل میشود که حول هدفها یا برنامههای مشترکی به توافق رسیده باشند. در نهاد پارلمانی، اما، چنین توافقی در کار نیست. اعضای این نهاد نه بر اساس پذیرش هدف یا برنامه خاصی و بلکه به پشتوانه رأی هموطنان خود به آن راه مییابند. از این رو، هر گرایشی ممکن است به این نهاد راه پیدا کند. نهاد در کلیت خود طیف گرایشهای موجود در جامعه ایرانی خارج کشور را نمایندگی میکند، و هر گروه و گرایشی به نسبت وزن سیاسی یا اجتماعی خود در جامعه خارج کشور میتواند در این نهاد حضور داشته باشد.
فعالیت سیاسی در درون این نهاد از طریق فراکسیونهای پارلمانی شکل میگیرد. گرایشهایی که بیشترین ایرانیان خارج کشور را نمایندگی کنند طبیعتاً فراکسیونهای قویتری را تشکیل خواهند داد و در تصمیمگیریهای این نهاد بیشتر تأثیر خواهند گذارد. به این ترتیب، در عین این که پارلمان یادشده یک نهاد اپوزیسیون نیست و ترکیب اعضای آن را از قبل نمیتوان پیشبینی کرد (انتخابات روشی معلوم برای نتیجهای نامعلوم است) ولی با نگاهی به ترکیب ایرانیان خارج کشور (که غالبا با نارضایی از جمهوری اسلامی جلای وطن کردهاند) میتوان نتیجه گرفت که اکثریت اعضای پارلمان در طیف اپوزیسیون (و به احتمال زیاد سکولار تحولطلب) قرار خواهند گرفت.
ولی آیا چنین نهادی مطلوب است؟ پاسخ به این سؤال را میتوان از چند منظر مطرح کرد. از دید بسیاری از گروههای سیاسی، پاسخ منفی است. غالب این گروهها وزنی به مراتب سنگین برای خود در جامعه قایلند و از محک زدن آن از طریق یک انتخابات آزاد واهمه دارند. برخی خود را تنها بدیل حکومت یا نظام جمهوری اسلامی میدانند، به نام مردم و از طرف مردم سخن میگویند، و خود را از نزدیکی و همکاری با گروههای دیگر بینیاز میبینند. نمونههای این گروهها در تقریبا همه طیفهای سیاسی، از برانداز گرفته تا اصلاحطلب، وجود دارند. ولی از اینها که بگذریم، نیروهای دیگر که ندای همبستگی و اتحاد و یا ائتلاف و جبهه و مانند اینها را سر میدهند نیز عموما ترجیح میدهند پای میز مذاکره بنشینند و سهم بگیرند، و انگیزه چندانی برای رقابت در میدان مبارزه سیاسی از طریق یک انتخابات آزاد ندارند. و به راستی چرا باید به انتخاباتی تن داد که ممکن است وزن واقعی ما را کمتر از آنچه که مدعی هستیم نشان دهد؟
ولی دقیقا در استقبال از چنین طرحی است که یک نیروی سیاسی میتواند درجه اعتماد به نفس خود از یک سو، و صداقت در ادعاهای مربوط به دموکراسی از سوی دیگر، را به نمایش بگذارد. از این دید، نهاد یادشده را باید مطلوب شناخت. نهادی که به نیروهای سیاسی برای اولین بار در تاریخ اخیر میدان میدهد تا در یک رقابت واقعاً آزاد به مبارزه برخیزند و فرضیات و ادعاهای خود در باره مردم را (دست کم در سطح خارج کشور) به محک بزنند. نیروهای سیاسی که خود را به اصل انتخابات آزاد یا آزادی انتخاب متعهد کردهاند در برابر یک تجربه عملی قرار میگیرند. این نیروها لازم نیست که به انتظار شرایط مساعد برای انتخابات آزاد در ایران بنشینند تا بتوانند تعهد عملی خود را نشان دهند. اصفهان دور و منزلش نزدیک. اگر گروهی به انتخابات آزاد معتقد است میتواند آن را در سطح ایرانیان خارج کشور نشان دهد: این گوی و این میدان.
پارلمان ایرانیان مهاجر و تبعیدی، اما، وقتی میتواند مطلوب تلقی شود که مورد استقبال جامعه ایرانی خارج کشور قرار گیرد. یعنی این رأیدهنده است که میزان مطلوبیت آن را مشخص کند. اگر رأیدهندهای در کار نباشد پارلمانی هم در کار نخواهد بود. و این چالش اصلی در موفقیت این طرح است. اگر ایرانی خارج کشور (در اکثریت خود) احساس کند که رأی او تعیین کننده است و میتواند به تشکیل نهادی منجر شود که هم از او و منافع او در خارج کشور دفاع میکند و هم به نمایندگی از او به مبارزات دموکراتیک مردم ایران کمک میرساند طبیعتاً از آن استقبال خواهد کرد. چند میلیون ایرانی خارج کشور در تصمیمگیریهایی که از سوی جامعه جهانی (و حکومتهای متبوع خود) در مورد ایران گرفته میشود نقش و تأثیری ندارند، و به جای آنها افراد و گروههای معدود ایرانی هستند که در کریدورهای مراکز قدرت به صورت لابی عمل میکنند و بر سیاستهای آنان در مورد ایران تأثیر میگذارند. تشکیل این پارلمان، صدای پر توانی به ایرانیان خواهد داد که هیچ قدرتی (ایرانی یا خارجی) نمیتواند آن را ناشنیده بگیرد.
در هر صورت، نهادی که به پشتوانه حمایت جامعه بزرگ ایرانی خارج کشور از طریق انتخابات آزاد شکل بگیرد تواناییهایی خواهد داشت که هیچ نهاد غیر انتخابی نمیتواند از آن برخوردار باشد. این نهاد همچنینن مشکل نمایندگی را در اپوزیسیون ایران که در مقاله هفته گذشته به آن پرداخته شد به صورت نسبی حل خواهد کرد. جامعه ایرانی خارج کشور گرچه بُرشی کامل از جامعه بزرگ ایران نیست، ولی با تقریب زیادی میتوان گفت که به بافت شهری ایران نزدیک است. پارلمان منتخب این جامعه نیز تا حد زیادی میتواند از جامعه شهری ایران (طبقه متوسط تحصیلکرده) نمایندگی کند و سخنگوی خواستها و تمایلات آنان باشد. به هر حال، این نهاد از هر نهاد فراگیر غیر انتخابی (کنگره ملی، اتحاد ملی و مانند آنها) که فرضاً بتواند در خارج کشور شکل بگیرد (و احتمال آن در فضای سیاسی حاکم بر اپوزیسیون تقریبا نزدیک به صفر است) به مراتب صلاحیت و اتوریته بیشتری برای نمایندگی و سخنگویی از سوی مردم ایران خواهد داشت.
«پارلمان ایرانیان مهاجر و تبعیدی» هم تجربهای است برای ایرانیان خارج کشور که «انتخابات آزاد» را تجربه کنند و هم ابزاری که وزن و موقعیت نیروهای سیاسی خارج کشور محک بخورد. این نهاد، نیروهای سیاسی مختلف را زیر یک سقف جمع میکند (کاری که بسیاری از آنان در غیر این صورت از آن اجتناب میکنند) و به هر کدام وزنی معادل نفوذ آنان در خارج کشور میدهد (کاری که ارزیابی آن به هیچ صورت دیگر عملی نیست). نهاد میتواند هم در زندگی ایرانیان خارج کشور (از جمله پناهجویانی که این جا و آن جا در سختی به سر میبرند) تأثیر مثبت بگذارد و هم با اتوریتهای بیش از هر نهاد دیگری در تحولات ایران نقش ایفا کند. انجام انتخابات آزاد در خارج کشور به نوبه خود میتواند آتش عشق به دموکراسی را در درون ایرانیان داخل کشور که شاهد این تجربه تاریخی هموطنان خود در خارج کشور هستند شعلهور کند تا شاید به خیمه استبداد زند و تار و پود آن را در هم پیچد. آیا چنین نهادی مطلوب نیست؟
به مسئله عملی بودن تشکیل این نهاد در مقاله بعدی خواهیم پرداخت.
Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
کاسه داغ تر از آش
rashidSat Apr 21, 2012 10:37 PM PDT
این حکومت هم به این مردم میخوره اگر نمیخورد سی باره عوضش کرده بودند . بد یا خوب ، هر فرد یا گروهی از ایرانیان دنبال دیگی
است که فقط برای باند خودش آش بپزد .این روزهامطابق یک الگو یا طرح کلی ، غربیها بیشتر از خود ایرانیهاعلاقه دارند که یک وحدت
و انسجام آبکی سرهمبندی کنند تابه کمک آن سلطه دیرینه خود را نونما کنند مثل لیبی و مصر و غیره . تا هنگامی که مردم ایران منافع ملی
را در عمل ، و نه در حرف ، بر خواسته های فردی و گروهی عزیز تر ندانند چیزی بهتر که نه خرابتر هم خواهد شد . زندگی سوای خوش
خیالی ها واقعیت خود را ، به زور هم شده ، به ما تحمیل میکند . به امید آنکه زمانه خوبیها فرا رسد .
I think is Brilliant
by onlyinamrica on Sat Apr 21, 2012 09:57 AM PDTbut we don't have the qualifications.
Thanks Mr Bagher Zadeh
by divaneh on Sat Apr 21, 2012 05:37 AM PDTI look forward to your next article on the practicality of creating such body. Nay sayers and status quo lovers are always there and unfortunately always in larger number than change seekers. In my view it can start small and includes those groups who favour the creation of such an organisation.
قاچ زین و سواری
cyrous moradiSat Apr 21, 2012 12:35 AM PDT
فکر میکنم که می شود صورت مسئله را خیلی ساده تر از همه این حرفها و به دور از اپوزیسیون و مخالفت و سیاست و این مقولات مطرح ساخت. چرا مثلاً ایرلندی ها , ارامنه , هندی ها, لهستانیها و .... علاقمند هستند با هم وطنان خود بجوشند ولی ایرانیها از هم فراری هستند. چرا در شهرهای بزرگ دنیا که تعداد زیادی از ایرانیها ساکن آنجا هستند باشگاهی که هم را گردهم بیاود و به دور از اختلافات سیاسی دور هم جمع کند وجود ندارد. مظاهر فرهنگی ایران نظیر تنوع غذائی , موسیقی و حتی البسه موضوعاتی هستند که می توان راجع به آنها مدتها صحبت کرد و جنبه هایی از آنها را به مردم کشور مقصد معرفی کرد. ولی همه میدانیم چنین نیست.
برخی راجع به مجلس و نظرخواهی و پارلمان صحبت کرده اند. کوچکترین پارلمان همان خونه ای است که در آن با اعضای خانواده زندگی می کنیم. چند نفر از خوانندگان این سطور فکر میکنند واقعاً به نظرات افراد خانواده شان احترام میگذارند. ما که نمی توانیم حتی در سطح 4 و یا 5 نفر مجلسی تشکیل داد و اصول دموکراسی را رعایت کنیم چگونه میخواهیم اعتقاد به مردمسالاری را تسری دهیم.
فکر میکنم مشکلات ما عمیق تر از همه اینهاست. مهمترینش هم نبود زبان مشترکی برای گفتگوست. ما خیلی راحت به جای درک نظرات کسی که با ما مخالف است سعی در حذفش داریم. فرض کنید در یک از شهرهایی که جمعیت ایرانی قابل ملاحظه ای دارد , فراخوانی برای تشکیل باشگاه داده شود. مطمئن هستم که تا سالها همه دریافت کنندگان دعوت نامه به فرستنده آن مشکوک شده و خواهند گفت : چرا این ؟ منظورش چیه ؟ نکنه این هم نوعی کلاهبرداری باشه ؟ خلاصه فکر میکنم در شرایط فعلی چسبیدن قاچ زین بهتر از فکر کردن به تاخت و تاز است. در حالی که همه ما به همدیگر سوء ظن شدید داریم و حتی در پائین ترین سطوح فقط شعار دموکراسی را میدهیم , چطور میتوانیم دور هم بنشینیم و راجع به مسائل مهمتری صحبت کنیم. ما سر این موضوع که دراولین شام باشگاه ایرانیها قورمه سبزی صرف بشه یا قیمه نمیتوانیم توافق کنیم( اگر هم سر قورمه سبزی توافق کنیم اختلاف بعدی سر این خواهد بود که با لوبیا چشم بلبلی پخته شود یا لوبیا چیتی ! ) چطور می خواهیم در شاه عبدالعظیم بست نشسته و سن پترزبورگ را ویران کنیم.
I think the first attempt
by vildemose on Fri Apr 20, 2012 04:53 PM PDTI think the first attempt should be at organizing a mock Parliament. A simulation of organizing and establishing a a Parliament; much like a *mock trial. I think it will be a great practice for all of us to try to unite.
*A mock trial is an act or imitation trial. It is similar to a moot court, but mock trials simulate lower-court trials, while moot court simulates appellate court hearings. Attorneys preparing for a real trial might use a mock trial consisting of volunteers as role players to test theories or experiment with each other. Mock trial is the name of an extracurricular program in which students participate in rehearsed trials to learn about the legal system in a competitive manner. Interscholastic mock trials take place on three levels: high school, college, and law school.
tyranny.--Aleksandr Solzhenitsyn.
Regarding the article
by Anahid Hojjati on Fri Apr 20, 2012 09:11 AM PDTIn my opinion, it is a good idea to have Iranians outside Iran work more closely with each other regarding political affairs.
We're talking about this article.
by Esfand Aashena on Fri Apr 20, 2012 08:44 AM PDTAnahid jaan the core of this article says that it is a good idea to have a united front for Iranians outside Iran to help and "show" Iranians inside Iran the benefits of democracy!
For one thing Iranians outside Iran are LIVING in democracies and have NOT been able to achieve unity or a democratic front. This article says the time is now! Now that we're all getting old and have one leg in tomb, we need to unite and mind you not for ourselves but to "show" Iranians inside Iran! That is wishful thinking at best.
We all have our own convictions and political views. We are all living in democracies and don't need anyone to tell us what democracy is. As Forrest Gump would say: I am not smart but I know what love is.
So this is not a problem. The problem is when we forget who we're rooting for and understanding the realities on the ground. Some of us want to bypass this all and in some cases here on i.com end up blaming Iranians and want them to quickly get rid of IRI! before they have both legs in tomb!
Everything is sacred
Esfand Jaan,
by Anahid Hojjati on Fri Apr 20, 2012 08:35 AM PDTI am not blaming all Iranians inside Iran but no one can say just because someone is inside Iran that means that they are more committed to seeing a free Iran. If a person is in Iran and has done something for the cause of freedom, yes, that means a lot but do you mean to say that all those guys in Iran who are using the sexist and discriminatory laws to have multiple wives are more Iranian than me? How about men who are favored in child custody cases, how about the women who only care about their appearances, are all those people more concerned about future of Iran than me. I don't think so. As far as having the right to celebrate, Esfand Jaan, I don't get my "permission" to celebrate from you or any other Iranian men. In this comment, you come across as another sexist man who decides what a woman can do or not do. You just took the right of celebration of future Iranian freedom away from me or tried to.
Come on Anahid jaan!
by Esfand Aashena on Fri Apr 20, 2012 08:23 AM PDTAre you really "blaming" Iranians for "having let a criminal regime rule them for more than 30 years"?! Have you fallen for all the nonsense on i.com? really?!
If so, that's fine, everyone is entitled to their own opinion as you said. However, please note that by doing so you are separating yourself from Iranian people and should they decide to overthrow this regime, whenever they decide, you have no right to share in their celebration because you are not sharing in their ordeal and only blaming them. Another words share and celebrate or blame and stay away. That is my opinion.
Everything is sacred
to some commentators: A person has to have conviction
by Anahid Hojjati on Fri Apr 20, 2012 08:02 AM PDTIt does not matter who inside Iran or outside Iran thinks what about my opinions. I personally don't judge validity of my opinions by number of people who agree with it. With all respect to Iranians inside Iran, they have let a criminal regime rule them for more than 30 years while many worry about status of their nose and makeup/clothes/etc. I don't consider myself less worthy because I live ouside Iran and I don't value political opinions of those inside Iran more because they live inside Iran. On the contrary in many cases, they are brainwashed to have wrong ideas so please quit looking down on my ideas (and many like me) because we are in Diaspora.
WOW.... right on points Esfand ...
by Soosan Khanoom on Fri Apr 20, 2012 06:48 AM PDTI have no idea who even these people are and how on earth they come up with these ideas !!! ...All those gatherings here , there and everywhere among Iranian oppositions.!! Opposition my foot...
And I am old enough to know them but I really don't. May be because i have never ever owned a Satellite TV to watch them on the Iranian channels .... But seriously, as I said I do not know these people.. Now just imagine the younger generation of iranians both abroad and inside of Iran....
تره هم برای اینها خورد نمی کنند
حالا گیرم هم که این انجمن یا پارلیمان تاسیس شد
Esfand AashenaFri Apr 20, 2012 06:25 AM PDT
شما اصلا یادتون میره از تجربهٔ کشورها و مردم مهاجر کشورهای شبیه به تجربهٔ ایران و اقامتشون در خارج یاد بگیرید. مردمان کشورهای مثل کوبا، ویتنام، کشورهای اروپای شرقی، بعضی کشورهای آفریقای، غیره، کدوم مردمی تونستند کاری کنند که ما دومیش باشیم؟
ژنرالهای ویتنامی و دیگران، سالها هی پرچم سابق ویتنام رو مثل پرچم شیر و خورشید خودمون هی بالا بردند، سلام کردند، آخرش هم هیچ، پیر و فرسوده شدند و غزل رو خوندند. بچههاشون هم انگار از انگار.
اصلا تو ایران زندانیهای سیاسی دیگر طرفداران احزاب سیاسی زمان انقلاب نیستند! اکثراً اصلاحطلبان و دست اندر کاران سابق همین جمهوری اسلامی هستند. اکثرا جوانند و نسل جدید.
باید بذاریم مردم ایران خودشون راهشون رو انتخاب کنند، مثل تظاهرات گسترده ۲۰۰۹. خارج کشوریها حتا نتونستند از اون تظاهرات گسترده هم حمایت کنند، پارلیمان میخوایم چیکار؟!
آقای باقرزاده و دوستان، برید زندگیتونو بکنید. این حرفها رو بگذارید کنار. هممون بزودی پیر میشیم و غزل رو میخونیم. ما تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که مردم ایران رو پشتیبانی کنیم، نه اینکه "سر مشقش" اونها بشیم. اونا باید "سر مشق" ما باشند نه بر عکس.
Everything is sacred
کله گردها، کله تیزها ، سوء ظن
cyrous moradiFri Apr 20, 2012 12:09 AM PDT
نکته مهم در تشکیل هر پارلمان فراگیر آن است که همه بازیکنان به قواعد بازی های دموکراتیک ایمان داشته و به نتایج صندق رای احترام بگذارند. متاسفانه حتی در بین تحصیل کرده ترین و حتی آنهائی که سالهاست مقیم کشورهای به اصطلاح پیشرفته هستند ، این باور وجود ندارد. دموکراسی دربهترین شکلش ایرادهای زیادی دارد ولی فعلاً هیچ جایگزینی بهتر از آن برای اداره عملی جوامع وجود ندارد.
می توان سطح توقع را کم کرد وابتداء در شهرها و بعد در کشورهایی که ایرانیهای زیادی در آنها مقیم هستند حالا نه مجلس بلکه نوعی جامعه ایرانیهای مقیم آنجا را با انتخاباتی دموکراتیک انجام داد. همینجا اولین مشکلات بروز میکنند. چند سال قبل بنده مقیم یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی بودم. در آن زمان حدود یک هزار نفر ایرانی در پایتخت آن کشور حضورداشتند که اغلبشان از اساتید دانشگاه و به هر حال تحصیل کرده بودند. قرار شد جامعه ایرانیهای مقیم آنجا تشکیل شود. باورتان نمیشود در همان اولین جلسه رای گیری آقایان و خانم های دکتر و مهندس و نویسنده و محقق و شاعر و هنرمند ، تقلب کردند !! در آن زمان چند رستوران ایرانی در آن شهر برقرار بود که محل رفت و آمد ایرانیها به حساب می آمد. شرکت کنندگان در رای گیری به دو گره کله گرد و کله تیز تقسیم شده و علیه هم اعلامیه چاپ کرده و در رستورانهای ایرانی توزیع میکردند. نکته مهم به نظر من این است که نوعی سوء ظن مزمن و تاریخی بین همه ما وجود دارد. ایرانیهای مقیم خارج حتی از معاشرت ساده با هم اباء دارند و ترجیح میدهند با دوستان به اصطلاح خارجی خود بیامیزند تا ایرانی.
سرتان را درد نیاورم. تا بین کله گردها و کله تیزها زبان مشترکی برای گفتگو ایجاد نشود و تا ایمان به اصول بازی دموکراسی بین همه به ویژه تحصیل کردگان و به قول رسول پرویزی انتلکتوئل ها ایجاد نشود ، همین آش است و همین کاسه. بله دیگ بله چغندر !
عجب آدم های نا امیدی بین ما هستند
mrraminThu Apr 19, 2012 01:52 PM PDT
حالا یک سیستمی را راه بندازیم بدن میتونیم شل و سفتش بکنیم.
بالاخره یک کاری باید کرد. اگر فردا یک خبری بشه در ایران و کسی در قدرت نباشه که ضررش بیشتر هست.
یک خر تو خری مثل لیبی یا سوریه میشه.
اگر بتونیم یک قانون اساسی که همه را از کمونیست، تا سلطنت طلب و مذهبی تا خدا نشناس را به عنوان نیروی سازندگی کشور عزیز بدونه هیچ ایرادی نداره.
مشکله همه ایرانیها این هست که همه فکر میکنیم خودمون درست میگیم. برای همین هم ۳۰ سال هست که هیچ پخی نشیدیم.
خلاصه ایرانیهای عزیز، دست از خریّت بردارید (ببخشید). یک قانون اساسی که همه را احترام بگذره، روزنامهها را کلا آزاد کنه، و یک سیستم پارلمانی خوب درست کنه کار سختی نیست.
You wrote:
by Anahid Hojjati on Thu Apr 19, 2012 01:06 PM PDTابتدا باید ایده را مشخص کرد تا بعد بتوان در مورد مطلوبیت یا عملی بودن آن سخن گفت. ایده، ایجاد نهادی است که میتوان موقتا آن را «پارلمان ایرانیان مهاجر و تبعیدی» نامید، یعنی نهادی که منتخب ایرانیان مقیم در خارج ایران باشد و آنان را نمایندگی کند. این نهاد را نباید با «پارلمان ایران در تبعید» که ممکن است به معنای نوعی از نمایندگی مردم ایران باشد اشتباه گرفت. نهاد با برگزاری «انتخابات آزاد» بین ایرانیان خارج کشور شکل میگیرد و همه این ایرانیان با حقوق برابر و رأی مساوی میتوانند در آن شرکت کنند. چنین نهادی البته به نام ایرانیان خارج کشور سخن میگوید، ولی این ایرانیان بخش قابل توجهی از جامعه بزرگ ایران را تشکیل میدهند و میتوانند به سهم خود در تحولات ایران سهیم باشند. بر این اساس، نهاد یادشده میتواند به نمایندگی از ایرانیان خارج کشور در مسایل مربوط به ایران موضع بگیرد و برآن تأثیر بگذارد.
از تعریف فوق مشخص است که این نهاد نمایندگی یک نهاد «اپوزیسیون» به معنای رایج آن نیست. یک نهاد (ائتلافی یا جبههای) اپوزیسیون از نیروهای مخالف جمهوری اسلامی تشکیل میشود که حول هدفها یا برنامههای مشترکی به توافق رسیده باشند. در نهاد پارلمانی، اما، چنین توافقی در کار نیست
In my opinion, those people who believe in IRI should not be able to be in this group that you are talking about. We lost a country to IRI. I know that I personally will not waste my time and other resources doing work with Iranians outside Iran who still support IRI. I will not even take such a group seriously.
آقای باقرزاده، دور از جون مگه خوشی زده زیر دلتون؟!
Esfand AashenaThu Apr 19, 2012 10:27 AM PDT
انتخابات از خارج کشور یعنی چی؟! والا قبیحه این حرفها! فرض کنید هم که چنین انتخاباتی بوجود آمد، کدوم جریان سیاسی شما فکر میکنید بیشترین تلاش و بیشترین رأی رو میاره؟ مجاهدین! نه، سلطنت طلبها!
تازه کلی کار داره مثل اینکه چه قانون اساسی و غیره. بعد هم که رأی گیری شد و رهبر اعلام شد، این مفت نمیارزه! مردم تو ایران همونقدر از رهبر ما خوششون میاد که ما از رهبر اونها و احمدینژاد! مسلما انتخابات ما هم قلّابی خواهد بود!
Everything is sacred