حوریان بهشتی در المپیک لندن

دیدی آخر هرچه رشتم پنبه شد / جمعه هایم عاقبت یکشنبه شد


Share/Save/Bookmark

حوریان بهشتی در المپیک لندن
by Mahvash Shahegh
14-Aug-2012
 

روز یکشنبه، دوازدهم اوت، مصادف بود با پایان مسابقات المپیک لندن که برای تیم ایران هم نتائج درخشانی به بار آورد. از صبح مسابقات را در تلویزیون دنبال می کردم. بعد از ظهر پس از وقفه ای کوتاه در دیدن برنامه، حدود ساعت سه یا چهار چشمم ناگهانی به صفحۀ تلویزیون افتاد و آنچه را که می دیدم، باور نمی کردم. کاملاً حیرت زده شده بودم. از خود می پرسیدم این ها انسانند، حوریان بهشتی اند، عروسکند، موجودات فضائی هستند که به کرۀ زمین آمده اند، اینها کی هستند؟ دیدن و نگاه کردن به آنها در جا میخکوبم کرده بود. فکر کردم که مسؤولان برگزاری کمیتۀ المپیک لندن برای سرگرمی تماشاچیان، حوریانی را از بهشت و یا موجوداتی را از کرۀ مارس که اخیراً هم دوباره با نشستن سفینۀ " کنجکاوی" بر آن مورد توجّه و بحث قرار گرفته، وارد کرده اند.

به عمرم، این همه زیبائی، موزونی، همکاری نزدیک و دقیق، هنرمندی، لطافت، ظرافت گرد آمده با هم ندیده بودم. پس از مدّتی نگاه کردن، دریافتم که نام این ورزش که من به علّت نادانی از آن بی خبر بودم، "ژیمناستیک همزمان" است.

این خوشحالی و لذّت از کشفی تازه چندان طولانی نشد وقتی که به یاد زنان مسلمان وطنم و سایر کشورهای اسلامی افتادم که تنها برخوردشان به دنیا از دوسوراخی ست که در قبایشان تعبیه میشود چه رسد به شرکت در ورزشی این چنینی. اندیشیدم که مسلّماً مردهای مسلمان نوع جمهوری اسلامیش اگر چشمشان به این حوریان بهشتی می افتاد، فکر می کردند که شهید شده و از بهشت سر در آورده اند. و تحقیقاً برای هر نگاه، غسل جنابتی نیز بر آنان واجب میشد تا جائی که از شدّت تعدّد غسل های واجب، تماشای مسابقه را نمی توانستند به انجام برسانند و تا آخرادامه دهند!

یاد حذف بانوان ایرانی از ٧٧ رشتۀ دانشگاهی افتادم و یاد این شعر طنز پرداز هوشمندمان هادی خرسندی که می گوید: دیدی آخر هرچه رشتم پنبه شد / جمعه هایم عاقبت یکشنبه شد.

بارها به زن ستیزی در اسلام فکر کرده ام و هر بار هم جواب قانع کننده ای عایدم نشده است. البتّه عللی چند را می توان منظور داشت : نخست با توجّه به مکانی که این دین از آن جا سرچشمه گرفته جز این انتظار دیگری هم نمی توان داشت یعنی ازعربستانی که دختران را زنده بگور می کردند یا بقول حکیم توس شیر شتر و سوسمار می خوردند. دو دیگر شهوتی بودن مردان عرب که اگر چشمشان به زنی می افتاد، قدرت تفکّرخود را از دست داده و دیگر قادر به انجام کارهای معمول زندگی نیز نبودند. چنانچه این امر برای پیامبر اسلام هم روی داد.

مطابق گفتۀ ملّائی در تلویزیون امام حسین (١) که با آب وتاب این قضیّه را برای دفاع از پیامبر مطرح می کرد، پیامبر شبی به خانۀ یکی از چند همسرشان "حفصه" دختر عمر که پس از فوت پیامبردوّمین خلیفۀ مسلمانان شد، می روند که شب را با او بگذرانند. حفصه به پیامبر می گوید که پدرش پیام فرستاده و ازو خواسته که برای دیدار کوتاهی پیش پدرش برود و از پیامبر می خواهد که به او اجازۀ این دیدار داده شود . پیامبر می پذیرند و حفصه برای دو، سه ساعت به دیدار پدر می رود. در غیبت کوتاه حفصه، پیامبر خود داری از کف داده و با کنیز حفصه، ماریّۀ قبطیّه، که در منزل بوده، هم بستر میشوندو بقیّۀ قضایا. در پایان آن ملّا در پی محکوم کردن حفصه که گویا از جریان بو می برد و ناراحت می شود، می گوید پیامبر برای این که کار بدرازا نکشد چون می دانستند که حفصه آدم ناراحتی است و می تواند ازین جریان فتنه ای بپا کند، در نزد حفصه سوگند می خورند که دیگر با آن کنیز همبستر نشوند.

حال چرا چنین داستانی – به راست یا به دروغ - باید در تلویزیون گفته شود و چه نتیجۀ اخلاقی می توان از آن بدست آورد، جای تعجّب و گفتگو است. بقول یکی از دوستان، توجیهی ست برای رفتار بقیّۀ پیروان پیامبر. اصولاً علّت نزول آیۀ حجاب را هم این گفته اند که پیامبر روزی سرزده به خانۀ یکی از خویشان وارد میشوند و دختر بالغی را می بینند، حتماً حالتی غیر عادی به ایشان دست می دهد و به دنبال آن آیۀ "حجاب" نازل میشود.

حال چرا اسلام بجای توصیه به مردان برای کفّ نفس و تاکید به خودداری در مقابل شهوات، زنان را در حجاب می کند و می پوشاند، مساله ایست که باید ازین آقایان اسیر دست شهوت پرسید.

مهوش شاهق

دوشنبه 13 اوت 2012

(1) YouTube: Clergyman tell story of how prophet of Islam made love with a maid


Share/Save/Bookmark

more from Mahvash Shahegh