همین که سرم را شستم و موهایم در هم برهم شد _ درست عین هر روز_ یادم آمد که: آخ، باز شانه را نیاورده ام. آمدم داد بزنم بگویم جیگر جون....
نگفتم. نگفتم و آرام سرم را شستم و به زور یک عالم نرم کننده آب کشیدم. آب را که بستم دوباره یادم آمد که ای وای باز عین هر روز حوله یادم رفته. حالا چطور بروم بیرون؟ باید خیس و یخ کرده بدوم توی اتاق و حوله بردارم. خوب دختره ی خر حواست را جمع کن. دیگر ممه را لولو برده.
هر روز همین بساط بود. می رفتم توی حمام و همان اول داد می زدم:
- جیگر جون...
هنوز بقیه جمله را نگقته دستی از پشت پرده شانه را تحویلم می داد. شستشو که تمام می شد.
- جیگر جون....
جمله یه آخر نرسیده پرده حمام می رفت کنار و یک حوله سفید گنده می پیچید دورم. و همانطور که مشغول خشک کردن من بود می گفت
- تو رو خدا به من نگو جیگر جون. بابا خیلی زایع ست.
- چیش زایع ست؟ جیگرش یا جونش؟
- کلا زایع ست. این دفعه بگی می زارم می رم ها.
- چشم جیگر جون
خیس و تیلیس می پرم توی اتاق و حوله را بر می دارم می پیچم دور خودم. حوله مان بوی آدمیزاد می دهد. حوله را بو می کنم و چشم هایم را باهاش خشک می کنم.
فاطمه زارعی نویسنده مجموعه داستان "حرفه من خواب دیدن است"
Recently by Fatemeh Zarei | Comments | Date |
---|---|---|
فردا قرار است شما بمیرید | - | Aug 20, 2012 |
Goodbaye Party | - | Aug 10, 2012 |
جنده | 5 | Jul 05, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |