از سفری کوتاه به تهران و یزد برای خود چند کتاب آوردم و برای دوستان کمی قطاب. کتاب خواندن وقت میگیرد و قطاب ماندنی نیست.
***
این روزها، محلههای نو جوانی من - با نامهایی جدیدشان - از ساکنینشان پیرترند، و محلههای جدید شهر - با اسامی قدیمیشان - از هم سنخان من خالی. هر چه میبینم به حافظهام دهان کجی میکند. آشنایی نمییابم تا من را با این زمان و مکان آشتی دهد. بدون احساس تعلق - مثل "بیگانه" - از خیابانها و میادین شهر میگذرم. از کتابفروشی میپرسم، "درباره تاریخ کتابی داری؟" میگوید، "بدرد بخور نه." میپرسم "جامعه شناسی؟" میگوید، "ترافیک را بخوان." میپرسم، "پس چه میفروشی ؟" میگوید، "شعر." میپرسم، "نقد چطور؟" میپرسد، "تا حالا تاکسی سوار نشده ای؟"
به تایمر زیر چراغ رهنمایی اشاره میکنم و به راننده تاکسی میگویم، "خوش بحالتان! شما دقیقا میدانید تا چند ثانیه دیگر چراغ سبز میشود." نگاهی عاقل اندر سفیه به من میاندازد و میگوید، "سبز و قرمزش یکیه. در هر حال ما جلو رفتنی نیستیم. این تایمر به اونهأیی که میخوان به چپ بپیچن کمک میکنه که بموقع به پرن جلو راه بقیه رو سدّ کنن. تا وقتی که برای ما راه باز بشه، چراغ دوباره قرمز شده." میپرسم، "چرا یک چراغ جدا برای آنهایی که میخواهند بسمت چپ بروند نگذشته اند؟" بدون مکث میگوید، "أون وقت تو از من میپرسیدی، `رای من کجاست؟`"
***
یزدیها باید شهرسازی شهرشان را خیلی دوست داشته باشند که آنرا چهل سال دست نخورده حفظ کردهاند. بی انصافی نباید کرد، چند ساختمان را نوسازی کردهاند - آن هم برای جلب سیاحان. برای خودشان اما، "از خاک برامدیم و بر باد شدیم." لوح یادگاری کنار یک مسجد در حال ترمیم از رئیس جمهور قبلی چنین نقل قول میکند، "هنر خوب زیستن در این منطقه هنر ممتاز یزدی است. هنر تبدیل محدودیتها به امکانات و فرصتها، هنر بزرگ از گل، این ارزانترین و فراهمترین ماده طبیعت، غنیترین و شکوهمندترین و زیباترین آثار معماری را که در گستره زمین بی نظیر است، ساختن هنر یزد است." البته برای یزدیها، "تبدیل محدودیتها" معنی اخلاقی دارد، نه مادی: در اینجا، کلیمیها مسلمان میشوند، و زردشتیها بهائی. بگذریم. یزدیها لهجهای بسیار شیرین دارند، و شیرینیهأی بسیار دلچسب. نوش جانشان.
Recently by homo sacer | Comments | Date |
---|---|---|
کلنل | 5 | Jul 31, 2012 |
On Homo Sacer | 12 | Sep 17, 2010 |
The Cherry Orchard | 10 | Sep 10, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
جناب (آن) زندانیان،
homo sacerTue Jul 24, 2012 07:45 PM PDT
حتما توجه دارید که جامعه شناسی و مردم (انسان) شناسی دو زمینه متفاوت علوم انسانی هستند. بعلاوه، اگر دقت بفرمایید ملاحظه میکنید که در یادداشت من کتاب فروش نگفت که کتاب جامعهشناسی ندارد.
ghottab
by maziar 58 on Tue Jul 24, 2012 06:24 PM PDTmerci ke sofre ma ra rangin kardid.
Maziar
...
by Zendanian on Tue Jul 24, 2012 06:18 PM PDTراستش منظور خاصی در بین نبود، فقط ذکر اینکه از کتابفروش محل کتابی در باره تاریخ یا جامعه شناسی تقاضا کرده بودید که مثل اینکه از هر دو نوع کتاب فارغ بود.
فکر کردم یک متن اینترنتی به شما معرفی کرده باشم، در تلافی آن عدم وجود کتاب در کتابفروشی.
که خود این "معرفی" کتاب در حقیقت بهانه ی است برای معرفی سایت "مردم شانسی و فرهنگ" که از نفیس ترین سایت های فارسی زبان است.
و تشکر بابت رجوع دادن به مقاله شما در مورد مفهوم "هومو ساسر"، اما (اگر حمل بر گستاخی نشود) پرسش در مورد ترجمه مناسب این مفهوم و واژه به زبان پارسی به جای خود باقی است
Deleted.
by homo sacer on Tue Jul 24, 2012 07:47 PM PDTDeleted.
جناب (آن) زندانیان،
homo sacerTue Jul 24, 2012 05:39 PM PDT
دو سال پیش، درباره "هومو ساسر" و دلایلم برای انتخاب این نام مستعار مطلبی در همین سایت منتشر کردم. لطفا به لینک بالای این پاسخ رجوع کنید.
از شما برای معرفی کتاب انسان شناسی شهری ممنونم. من این کتاب را نخواندهام و از کاربرد آن در مورد یادداشت کوتاه خود بی اطلاعم. در صورتیکه لازم میدانید توضیحاتی در این مورد درج کنید. مفید خواهد بود.
...
by Zendanian on Tue Jul 24, 2012 03:12 PM PDTجناب "هومو ساسر" گرامی
و تشکر بابت نبشته شما در بازدید از زادگاه و جابجایی هایی که در کشور همیشه متغیر ما به وجود آمده است.
- قبل از هر چیز؛ خواستم این عنوان "هومو ساسر" را به فارسی ترجمه کنم، که دیدم به زبان ما دو ترجمه کاملا متفاوت و متضاد از آن موجود است: هم به معنای "مرد مقدس" و هم به معنای "مرد ملعون"، اینکه ما از کدام معنا استفاده میکنیم بستگی به زمینه و متن موضوع دارد. نظر شما چیست؟
مطلب مهمتر اینکه با وجود تمامی جابجایی ها و محدودیتهایی که در جامعه ایران به وجود آمده است (که این امر به نوعی پدیده ی است جهانشمول و عمومی در تمامی دنیا)
در عین حال ما شاهد ایجاد منابع و ظرفیتهای جدیدی میباشیم که تا به حال وجود نداشته اند.
بر این مبنا، در پیوست پایین اثری در مورد شهر شناسی از سایت معظم "انسان شناسی و فرهنگ"، امیدوارم مورد استفاده قرار بگیرد:
انسان شناسی شهری
//www.anthropology.ir/node/9013
ممنونم، سوسن خانم
homo sacerTue Jul 24, 2012 12:22 PM PDT
The bus stop sign says it all. I only claim credit for translating it.
WOW.. the style, your unique descriptions... loved it !!
by Soosan Khanoom on Tue Jul 24, 2012 10:07 AM PDTسنخان من خالی. هر چه میبینم به حافظهام دهان کجی میکند. آشنایی نمییابم تا من را با این زمان و مکان آشتی دهد. بدون احساس تعلق - مثل "بیگانه" - از خیابانها و میادین شهر میگذرم. از کتابفروشی میپرسم، "درباره تاریخ کتابی داری؟" میگوید، "بدرد بخور نه." میپرسم "جامعه شناسی؟" میگوید، "ترافیک را بخوان."
Maziar,
by homo sacer on Tue Jul 24, 2012 09:00 AM PDTPer your request, //www.hajkhalifehalirahbar.com/.
..........
by maziar 58 on Mon Jul 23, 2012 05:49 PM PDTmerci for the Blog
aghallan akse ye ghottab mizashti ke 1/2 hali bekonim.
Maziar