تیله و مُرتد

تیله و مُرتد
by Alef Mahan
25-May-2012
 

بازی نیست دیگر

گذاشته رفته خانه

عبایش‌ را كشیده روی سرش

خوابیده خداوندِ عزْ و جلْ

تیله‌هایش‌ را هم رها‌كرده

همینجور می‌غلتند و زیرمی‌گیرند

مردمِ خراب و خُرد را

ــ خدایا جمع‌كن تیله‌هایت را!

عزْت و جلال

كه خُرخُری هم نیاید از خدایان.

چه دستها، خشكیده در دعا

چه آرزوها، زیرو‌رو در خاكها

و تیله‌های خداوند می‌غلتند قرنها.

 

چه بازی محشری

كسان می‌توان جلوِ تیله انداخت

چنان لِه كه دودمان بر باد.

و دیگرانی

مست و خُم تا خُم

مالامالِ اسكناس

از تیله‌بازی الهی

ــ خدایا جمع‌كن توله‌هایت را!

از دستِ دعا كه كاری برنیامده گاهی.

 

كدام است آن مُرتد

كه بشكند تیله‌های خدایان را

جاودانه؟

 

15/5/2012

ا- ماهان


Share/Save/Bookmark

Recently by Alef MahanCommentsDate
کارناوال ریو تا تهران
1
Nov 27, 2012
اتوبوسی بنام هوس
-
Oct 29, 2012
از « آ » تا « ی » ای آزادی
-
Oct 13, 2012
more from Alef Mahan