زبان فارسی در طول قرنها شکل گرفته و تحول یافته است. ولی این تحولات در چهارچوب قواعدی صورت میگیرد که از آنها تحت عنوان «دستور زبان» یاد میکنیم. دستور زبان نیز (در مورد زبانهای طبیعی) از گویش مردمانی که به آن زبان سخن میگویند استخراج میشود و قراردادی نیست. به طریق اولی، نمیتوان زبان طبیعی را با امر و نهی ساخت یا تغییر داد. کار فرهنگستان(آکادمی)های زبان نیز معمولا در ساخت و پرداخت واژگان یا معادلها برای مفاهیم جدید خلاصه میشود.
زبان فارسی گنجینهای بسیار غنی از نظم و نثر دارد که دستور زبان را به راحتی میتوان از آن استخراج کرد، و همین آثار ادبی حیات زبان و استمرار «درست گفت» و «درست نوشت» را تضمین کردهاند. در دورانهایی، اما، نادرستیهایی به زبان راه پیدا میکند و شیوع مییابد. مثلا واژگانی که از آنها تحت عنوان «غلط مصطلح» یاد میشود. در دورانی معمول شده بود که کلماتی مانند تپیدن، غلتیدن، اتاق، تهران و مانند اینها را با «ط» بنویسند. همه میدانند که «ط» حرفی عربی است و در فارسی آن را نداریم. از این رو واژهای مانند تپیدن را، که به روشنی فارسی است (به دلیل وجود حرف «پ» در آن)، «طپیدن» نوشتن به وضوح غلط است.
هم اکنون نیز نادرستیهای چندی در زبان و نوشتار فارسی دیده میشود که به شدت شیوع پیدا کرده و رایج شده است. در این جا به سه مورد از آنها اشاره میکنیم.
۱ - علامت مفعول صریح (بیواسطه/ مستقیم): «را»ی سرگردان. این علامت را، که باید بلافاصله پس از مفعول و پیش از جملات معترضه (پیرو) بیاید، بسیاری از آن دور میکنند و عقب میبرند. مثلا بسیاری این جمله را چنین مینویسند: این علامت، که باید بلافاصله پس از مفعول و پیش از جملات معترضه (پیرو)بیاید، را بسیاری از آن دور میکنند و عقب میبرند. این پدیده جدید در زبان فارسی به وضوح غلط و زشت است. فکرش را بکنید، اگر استاد سخن سعدی به جای «منت خدای را عز و جل که...» گفته بود: «منت خدای عز و جل که طاعتش موجب قربت است و شکرش مزید نعمت .... را» چقدر لطافت سخن او از دست رفته بود؟ در زبان محاوره که « رُُ» یا صدای «پیش» علامت مفعول صریح است نیز این علامت بلافاصله پس از مفعول میآید. مثلا میگوییم «اون آقایه رُ (یا اون آقاههی ُ/ هه رُ) که دیشب صحبتش بود امروز دیدم». بگذریم از این که برخی در نوشتار چنان به این روش غلط عادت کردهاند که با تکلّف زیاد سعی میکنند آن را در زبان محاوره نیز به کار ببرند.
این پدیده بسیار تازه است و در ادبیات فارسی به ندرت دیده میشود، ولی در ادبیات ژورنالیستی زیاد رواج یافته است و آن هم از یکی دو دهه پیش. سابقه امر به گفته ابوالحسن نجفی در «غلط ننویسیم» (چاپ سوم ۱۳۷۰) به رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی بر میگردد. دستگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ را به سختی میتوان مهد زبان و ادبیات فارسی دانست! ولی تخم لقی را که روزی کسی در دهان نویسندگان و گویندگان خبر این سازمان شکسته است امروز در همه ادبیات ژورنالیستی زبان فارسی میتوان دید. و چه بلبشویی؟ برخی آن قدر «را» را از مفعول دور میکنند که نمیدانند آن را کجا بگذارند. برخی دیگر جملات معترضهای میآورند که خود مفعول صریح دارند، و معلوم نیست «را»یی که در آخر آمده متعلق به کدام مفعول است. عدهای دیگر هم برای احتیاط، یک «را» را در چند جا میآورند، هم بلافاصله پس از خود مفعول صریح و هم پس از جملات معترضه. نتیجه یکی است: فارسینویسی غلط، با تکلف و مغشوش.
به گفته ابوالحسن نجفی (همانجا ص ۲۰۶) «به طور کلی باید سعی کرد که «را» به مفعول صریح هر چه نزدیکتر باشد. حتی باید احتراز کرد از این که متمّمهای دیگری میان «را» و مفعول صریح واقع شود... استعمال «را» پس از فعل نه در متون قدیم و متأخر ادبیات فارسی سابقه دارد و نه مربوط به گفتار روزمره مردم است. این بدعت غلط کار عدهای از باسوادان کممایه در رادیو و تلویزیون و مطبوعات است که به گمان باطل خود میخواهند زبان فارسی را ویرایش کنند.» در واقع یک نشانه نادرستی استفاده از «را» که این روزها زیاد به کار میرود همین است: هر جا که «را» پس از یک فعل دیده شد (مانند مثالی که در آغاز آمد) تردید نباید کرد که در آن جا فارسی غلط به کار رفته است.
۲ - اصطلاح «دانشمند هستهای» این روزها مرتب شنیده میشود. «دانشمند» در این جا جایگزین لغت scientist در زبان انگلیسی شده است، ولی این ترجمه مناسبی نیست. scientist به معنای کسی است که در علوم تجربی/طبیعی کار میکند یا تخصص دارد. حتا به یک دانشجوی این رشتهها هم میتوان scientist گفت. واژه «دانشمند» از سوی دیگر عام است و به کسی گفته میشود که در رشته یا رشتههایی از علوم تبحّر یافته باشد (عالم). حافظ میگوید: «مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس» یا سعدی سروده است: «روستا زادگان دانشمند، به وزیری پادشا رفتند». پس نه «دانشمند» خاص علوم تجربی/طبیعی است، و نه scientist الزاما به معنای کسی است که در رشتهای از علوم تجربی/طبیعی تبحّر یافته باشد. باید در فارسی، معادل مناسب دیگری برای scientist پیدا کرد. تا آن زمان، شاید مناسبترین اصطلاحی که بتوان برای این منظور به کار گرفت، واژه «متخصص» باشد: متخصص هستهای، متخصص فیزیک، متخصص شیمی و مانند آنها.
در هر صورت باید از کاربرد «دانشمند هستهای» برای کسانی که در این رشته کار میکنند احتراز کرد. و گرنه، باید برای همه کسانی که در رشتهای از علوم کار میکنند، حتا پیش از آن که تبحّری یافته باشند این اصطلاح را به کار گرفت. گفته شد که اصطلاح scientist حتا به یک دانشجوی فیزیک هم اطلاق میشود. و اگر بتوان به این دانشجویان «دانشمند» گفت، پس به هر دانشجویی در هر رشتهای (مثلا تاریخ، جغرافی و مانند اینها) نیز باید بتوان گفت «دانشمند» آن رشته. در این صورت، «دانشمند» از معنای خاص خود در زبان فارسی که «تبحّر» باشد خالی شده است و سرودههایی از قبیل آن چه که از سعدی و حافظ در بالا نقل شد دیگر مفهومی پیدا نمیکند. scientist نوع رشته تخصصی یک فرد را بیان میکند و نه درجه دانش و تبحّر او را، و «دانشمند» درجه دانش و تبحّر یک فرد را بیان میکند و نه رشته تخصصی او یا نوع آن را.
۳ - بسیاری از من پرسیدهاند که چرا همیشه «سد» را این گونه مینویسم و نه «صد». (برخی نیز میپندارند که این یک غلط تایپی تکراری است!) توضیح من ساده است: «سد» کلمهای فارسی است و «صاد» حرفی عربی. در فارسی صاد نداریم. «صد» غلط مصطلح است و «سد» صحیح است، هم چنان که «جشن سده» را با سین مینویسیم. «شست» (عددی) نیز چنین است، و «شصت» غلط مصطلح.
Iran Emrooz
Recently by Hossein Bagher Zadeh | Comments | Date |
---|---|---|
فقر فرهنگی نقد در اپوزیسیون | 1 | Dec 02, 2012 |
از ادعا تا عمل | 5 | Nov 21, 2012 |
انتخاب مجدد اوباما | 3 | Nov 15, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |