مسئله ی نا پسند زن ستیزی


Share/Save/Bookmark

All-Iranians
by All-Iranians
23-Dec-2011
 

 

زن‌ستیزی (به انگلیسی: میزوژینی) نوعی مسئله ی اجتماعی است که در آن زنان مورد تبعیض و یا تنفر قرار می گیرند و یا غیر قابل اعتماد دانسته می‌شوند. منیره محمدی مترجم کتاب تاریخ زن ستیزی اثرجک هلند، در مقدمه ی کتاب یاد آور شده است : "واژه زن ستیزی برای اولین بار در سال ١٦٥٦ میلادی در فرهنگ لغات انگلیسی آكسفورد گنجانیده شد. لیكن این واژه دارای وزن و تاریخی طولانی است. معضل زن ستیزی پدیده ایست كه تاریخش به هزاره های پیش از میلاد برمی گردد و بقای خود را در اشكال گوناگون، گرچه با ماهیتی ثابت، تا به امروز حفظ كرده است".

در تمدن باستان : در یونان باستان زنان و مردان در جامعه خود برابری نداشتند، چه از لحاظ قانون، چه از لحاظ اجتماعی، و چه از لحاظ علمی. بطور نمونه، همسو با تفکر زمانهٔ خود، ارسطو فرزند دختر را نوعی انحراف از فرزند صحیح (پسر) و لذا زنان را نوعی ایراد در طبیعت می‌دانست. لیکن ارسطو خوشبختی جامعه را منوط به خوشبختی زنان دانسته و خوشبختی مساوی مرد و زن را واجب می‌پنداشت.
در ایران پیش از اسلام، با طبقه ی زنان با احترام رفتار می شد و حتی زنانی مانند آرتمیس به دریا سالاری و یا آذرمیدخت و پوراندخت در زمان ساسانیان به سلطنت رسیدند.

در اسلام : دید اسلام در مورد زنان دارای طیف متنوعی در تاریخ بوده است. در حالیکه برخی از صاحبنظران غربی محمد را پیشرو حقوق زنان دانسته‌اند، برخی دیگر وی را یک زن ستیز معرفی می‌کنند. زن‌ستیزی محدود به یک قوم و نژاد نمی‌شود، بلکه در تمام اقوام در تاریخ قابل مشاهده‌است و زنده به گور کردن دختران در فرهنگ و تاریخ اقوام عرب نیز از این نمونه‌اند.

بعضی شاعران قدیم و مسئله ی زن ستیزی : دکتر مریم حسینی پژوهشگر ادبیات کلاسیک و معاصر ، مولف کتاب "ریشه های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی" در مصاحبه ای که روزنامه ی اعتماد با ایشان انجام داده ، گفته است "واژه ی زن ستیزی ، واژه ای قدیمی است که از زمان ارسطو و افلاطون رواج داشته است که آنان نیز زن را چیزی حساب نمی کردند و این خوارداشت زن در طول تاریخ ادامه پیدا کرده است و در میان بعضی فرقه ها بیشتر و بعضی از فرقه ها کمتر دیده می شود". ایشان در جواب این سئوال که "آیا بین مفهوم زن ستیزی و زن گریزی خصوصاً در متون کلاسیک ادب فارسی تفاوتی وجود دارد یا خیر" اشاره می کند که "زن گریزی همان نوع تفکر مردسالاری است. مثلاً سعدی می گوید؛ زن خوب فرمانبر پارسا - کند مرد درویش را پادشا ، این مردسالاری است یعنی آنها زنی را می پسندند که خوبی اش در فرمانبری اش است و حرف مرد را گوش می دهد. سعدی این زن را دوست می دارد، به عنوان همسر و مادر بچه ها او را می پذیرد و از زیبایی اش تعریف می کند. اما در زن ستیزی اصلاً دوست داشتنی در کار نیست. مثلاً خاقانی وقتی دختری برایش می آید آن را مایه ننگ خودش می داند و دعا می کند هر چه زودتر خدا این ننگ را از زندگی اش پاک کند".
مسعود ناظم رعایا در وبلاگ خود بنام ناظم سرا نوشته است : " ما در طول تاریخ ادبیات همیشه زنی را می بینیم که معشوق است. این زن واقعاً وجود خارجی ندارد، نفس نمی کشد، هویت ندارد و زیرمجموعه و طفیلی است. مثلاً در شعر سعدی زن بهانه است، همانطور که لیلی بهانه ی سرگشتگی و شیدایی مجنون است. همانطور که شیرین بهانه ی مجادله خسرو و فرهاد است. حتی در شاهنامه شخصیتی مثل گرد آفرید باهمه تفاوتهایی که با معشوقه های سنتی ادبیات ما دارد، کاملاً درحاشیه است. همه این زنها فقط درسایه ی مردهاست که تعریف می شوند.
ناصر خسرو در باره زنان به سختی قضاوت می کند او می گوید : بر قیاس خویش دانی هیچ ایزد در کتاب، از چه معنی چون دو زن کرده است مردی را بها؟... یا در قصیده ۱۷دیوان که می خواهد مذمت دنیا را بکند دنیا را به زن تشبیه می کند که باید از زرق آن پرهیز کرد. هر جا که بخواهد فریبندگی دنیا را پیش روی ما آورد از زن و فریب و مکر او صحبت می کند.گویا ناصر خسرو در زنان جز زرق چیزی نمی دیده و یا گویا مردان را برتر از زنان می داند و بر این باور است که زنان فریبکارند و مردان اینگونه نیستند:

زن جادوست جهان من نخرم زرقش
زن بود انکه مر او را بفریبد زن
صحبت این زن بد گوهر بدخو را
گر بورزی تو نیرزی به یکی ارزن
مر مرا بررس از این زن که مرا با او
شست یا بیش گذشته است دی و بهمن
خوی او این است ای مرد که دانا را
نفروشد همه جز مکر و دروغ و فن

آری انانکه ناصر خسرو را حکیم می نامند ایا در برابر این اندیشه او که زن را جادو و مایه سحر می داندچه نظری دارند؟ناصر خسرو خود مرد است و می گوید من زرق زن را نمی خرم و به عبارت دیگر آنکه زرق زن را می خرد مرد نیست. او می گوید اگر تو با زنان معاشرت کنی از زن کمتری.او بر این باور است که سن زنان مهم نیست . زن در هر سنی که باشد ترفند باز حیله گری است که جز جادو کردن کاری از او بر نمی آید. او که چهل سال از عمرش را به لهو و لعب گذرانده و از انجام هیچگونه فسق و فجوری کوتاهی نکرده و بعد از آن دست از کارهای بد و بیراه کشیده ، در تولد دوباره ی خود با اولین نطقش به زنان می تازد و آنها را نامحرم به اسرار می خواند:

مگو اسرار حال خویش با زن، که یابی راز فاش از کوی و برزن

در جای دیگری زنان ناقصان عقل و دین می داند و به مردان سفارش می کند که آنها را مرده بیانگارند و روش آنان را در پیش نگیرند. و انگار نه انگار که این مردگان تا چندی پیش مونس دل و آرام جان او بوده اند:
منه بر جان خود بار زر و زن ، قدم بر تارک این هر دو بر زن".

در جمهوری اسلامی ایران : در دوران پس از انقلاب ۵۷ شعار «یا روسری یا توسری» در خیابانهای ایران در راستای سیاست‌های برخی گروه‌های اسلامی رواج پیدا کرد و بنا بر گفته دونا هیوز استاد دانشگاه رود آیلند، زن ستیزی در مرکز ایدئولوژی و ساختار حکومتی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران قرار گرفت. زن ستیزی کماکان در جامعه امروزی ایران نیز تداوم دارد و در این مورد مطالب زیادی به رشته تحریر در آمده‌است. برخی کارشناسان، تصویب قانونی را در جمهوری اسلامی ایران که بر اساس آن «اگر مردی زنی را ولو عمداً به قتل برساند، خانواده ی زنی که به قتل رسیده، برای قصاص قاتل باید قبلا نیمی از دیه قاتل را به او بپردازد» مایه ی ننگ دانسته اند. برخی کارشناسان ، قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران در قبال زنان را از «خشن‌ترین قوانین جهان» دانسته‌اند. در حال حاضر اصل ۱۱۵ قانون اساسی ایران رجال را واجد شرایط برای مقامات بلندپایه ی دولتی می‌داند و مراد از آن را فقط مردان تفسیر می‌کند، و نظام عدالت ایران شهادت زن را برابر نصف شهادت یک مرد می‌داند.

 قوانین رژیم زن ستیز آخوندی
از روزی که رژیم زن ستیز آخوندی به حاکمیت رسید بلافاصله سرکوب سیستماتیک زنان را چه در وضع قوانین و چه در جامعه آغاز کرد و بدین ترتیب، پایه‌های خشونت دولتی و غیردولتی علیه زنان را نهادینه و تحکیم کرد. این قوانین نه تنها مجوزهای لازم برای اعمال خشونت علیه زنان را فراهم میکند, بلکه چنان اعمال آن را تسهیل میکند.
مادهٌ ۱۰۲ قانون مجازات اسلامی: «زنانی که در اماکن و معابر عمومی بدون چادر مذهبی ظاهر می‌شوند، به ۷۴ضربه شلاق محکوم می‌شوند».‌
ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی: ”بدحجابی و بیحجابی جرم محسوب میشود و هر کس که به این جرم مرتکب شود, به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه و یا از ۵۰هزار تا ۵۰۰هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.”
ماده ۳۳۰ قانون مدنی: ”دیه زن نصف دیه مرد تعیین شده است.”
ماده ۲۰۹ قانون مدنی: ”هرگاه مرد مسلمانی عمدا زن مسلمانی را بکشد, محکوم به قصاص است لیکن باید ولی زن قبل از قصاص قاتل نصف دیه مرد را به او بپردازد.”
ماده ۱۰۲ قانون مجازات اسلامی: ”مرد را هنگام رجم تا نزدیک کمر و زن را تا نزدیکی سنیه در گودال دفن میکنند. آنگاه رجم مینمایند.”
ماده ۴۸ قانون مجازات اسلامی: ”اگر یک دختر بچه ۹ ساله مرتکب خطایی شود با او مثل یک انسان بزرگسال رفتار میکنند و تمامی مجازاتهای قانونی مانند شلاق, اعدام و حتی سنگسار برای او صادر میشود.”

برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به:
زن ستیزی در شعر فارسی
//nazemsara.com/archives/
ریشه های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی
//sarapoem.persiangig.com/link7/zansetizidaf.htm
تاریخ زن ستیزی اثرجک هلند
//mahastis.blogspot.com/2011/02/blog-post_5396.html
ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%86%E2%80%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%B2%DB%8C

And  //balatarin.com/permlink/2011/11/29/2818867
 

نظر شما چیست؟

xxxxxxxx


Share/Save/Bookmark

more from All-Iranians
 
divaneh

Dear Azadeh

by divaneh on

I wish you a happy new year too. Look forward to your articles on the patriarchy.


Azadeh Azad

Dear divaneh

by Azadeh Azad on

Yes, I now understand what you are saying, and I agree with you.

The worst way to analyze ANY subject is to bring it out of its historical and social context. And regarding "Misogyny", it is certainly much more than a mere negative "attitude" towards women, whether now under the IRI or anytime in the past. It is a social relation, reflective of the unbalanced power relations between men and women within a specific social system, i.e. patriarchy, which has pervaded all aspects of our social, private and psychic lives for the last 3000 years.

I'm planning of taking-up writing about different aspects of patriarchal system in the coming year, as I feel more and more that we need to deepen our understanding of the male-female relationships, in a public forum that reaches everyone and not simply a few academics.

 
BTW, Shahnameh is a collection of a major part (not all) of our MYTHOLOGY. It is NOT a historical book. Most stories are much older than even the Hakhamaneshi Times. They go back to pre-Hakhamaneshi and the beginning of that period when Matrilineality and Matrilocality were the rules. You cannot deduct the situation of women in the Sassanid period or a big part of the Hakhamaneshi times based on these MYHTS. Such an approach is UNSCIERNTIFIC and only satisfies the Iranian National Chauvinism so dear to individuals such as SamSam. If Iranian men want to be proud of their Persianness, they’d better respect their female compatriots NOW, instead of attacking them (as SamSam does me) or embracing anti-Semitic (anti-Arab) positions. Again, Shahnameh reflects some aspects of the Iranian history that goes back to the Matrilineal period as well as the passage to Patrilineality reflected in the Myth of Rostam and Sohrab (who are only imaginary characters, and I shall write about them as representatives of Matrilineality (Sohrab) and Patriarchy (Rostam) in the future.)

 Have a Happy New Year,

 Azadeh


All-Iranians

تاریخ زن‌ستیزی

All-Iranians


Jenab-e Siavash300

Thank you for your explanations. You may also like this

 تاریخ زن‌ستیزی //balatarin.com/permlink/2011/8/28/2685534


Siavash300

Zan e Rooz magazine

by Siavash300 on

Dear all Iranian,

My older sister was subscriber of Zan e Rooz (The woman of the day)  magazine. The magazine was delieved to her house on weekly basis. As a child, I used to read every single pages. Some stories were reality based story. The magazine familiarized me with the Iranian adult thinking about life and death. The picture of the women on cover on that magazine who were demonstrating against shah in 1978 caught my attention. It remained in my memory till today very vividly. As a child, I became convinced that these ladies should have had legitimate reason to be against the monarchy system. They look well educated, well mannered and well organized during demonstration. 

In 1990's, Ms. Aba Salti had a live talk radio show. She interviewed Dr. Ebrahim Yazdi whom she blamed as one of main causes of Islamic criminals took power in Iran. Dr. Yazdi was on short trip to Los Angeles for some medical treatment if I am not mistaking.  Dr. Yazdi was defending himself. He was saying that he remember Ms. Aba Salti from shah days and willing to conduct interview only with her and nobody else.  In Ms. Aba Salti's view Dr. Yazdi and Jimmy Carter had to be blamed for mullahs taking power.

   Later on, I heard this lady used to be C.E.O of Zan e Rooz magazine. It was funny this lady put that photos of demonstrators on cover magazine provoking women against shah and now he is blaming Dr. Yazdi and Cater for Iran predicaments. What a hypocrisy!!. Hypocrates are hurting our nation very bad. I am sure some of those ladies with designer outfits who were demonstrating against shah are still alive. They have to come forward and apologize. They have to say to the new generation of Iranian women that they are sorry to put them in such a misery for 32 years.

Sincerely,

Siavash  


Siavash300

Now, what all the sudden happened?

by Siavash300 on

از روزی که رژیم زن ستیز آخوندی به حاکمیت رسید بلافاصله سرکوب سیستماتیک زنان را چه در وضع قوانین و چه در  All Iranians جامعه آغاز کرد و بدین ترتیب، پایه‌های خشونت دولتی و غیردولتی علیه زنان را نهادینه و تحکیم کرد

It was 1978, when the best seller magazine Zan e Rooz put a picture of stylish women on it's cover. The women appeared with designer black scarfs on their heads, designer outfits with sun glass as if they are attending in the fashion show. ...rahter Islamic fashion show. ...They had white gloves on their hands while they were raising their fists against shah and it's administrations. The demonstration took place on Taj Street in Tehran.  Ms. Aba Saltie was the C.E.O of the magazine at that time. She put the picture on the cover of Zan e Rooz magazine and gave an exaggerated detail of the event. She was provoking women against shah in favor of stinky mullahs. I remember the literature very vividly.  

    The funny part is the same women were stabbed, beaten to death by Islamists on the women's day in 1980 when stinky mullahs were on power. Shah was kind to that crowd, but mullahs didn't have any mery on them.

   It was the women's day (march 1980)  when big crowd of women were gathered in the front of Tehran university. All the sudden, the Islamists stormed like a volcano and started to beaten them up. They injured some of them by knives and daggers. I think all those women (if they are still alive) owe an apology to all Iranian women for raising their fists against shah and monarchy system. They have to come forward and say they are sorry they put the new generation Iranian women in such a misery for 3 decades.

    Ms. Aba Saltie, after revolution immediately changed her position and blamed it all on Jimmy Carter and U.S administraion. !! 

Sincerely, 

Siavash 


All-Iranians

قوانین رژیم زن ستیز آخوندی

All-Iranians


از روزی که رژیم زن ستیز آخوندی به حاکمیت رسید بلافاصله سرکوب سیستماتیک زنان را چه در وضع قوانین و چه در جامعه آغاز کرد و بدین ترتیب، پایه‌های خشونت دولتی و غیردولتی علیه زنان را نهادینه و تحکیم کرد. این قوانین نه تنها مجوزهای لازم برای اعمال خشونت علیه زنان را فراهم میکند, بلکه چنان اعمال آن را تسهیل میکند.
مادهٌ ۱۰۲ قانون مجازات اسلامی: «زنانی که در اماکن و معابر عمومی بدون چادر مذهبی ظاهر می‌شوند، به ۷۴ضربه شلاق محکوم می‌شوند».‌
ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی: ”بدحجابی و بیحجابی جرم محسوب میشود و هر کس که به این جرم مرتکب شود, به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه و یا از ۵۰هزار تا ۵۰۰هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.”
Source: //balatarin.com/permlink/2011/11/29/2818867
More here: //iranian.com/main/blog/all-iranians-46


divaneh

Dear Samsam

by divaneh on

I am in complete agreement with you about the manner of the Iranian women and the traditions prior to Islam. Rudabeh is another good example. She helps Zaal to climb the wall to her room at nights in complete freedom and is loved and admired by Zaal who shares the rest of his life with her. These examples show that in pre-Islam Iran, women chose their partners and the families obliged. That is very different to the Isalmic tradition of women being the property of the males and sold or exchanged by the males without having a say in their own futures.

There are many wise and courageous women including Faranak, Farangis, Jarireh and Foroud's wives who all throw themselves off the cliff in the face of immediate defeat. In fact Gord Afarid who has been singled out, is the only woman in Shahnameh who acts like a man. I think definition of courage is different for men and women and that is yet another example of the author's limited understanding.


divaneh

Cowards' Analysis

by divaneh on

Dear Azadeh, you seem to have misunderstood this. I did not say that you cannot study and analyse the past to find the root of our today's beliefs and culture. I said judging the poets who lived hundreds of years ago with today's values and condemning them for what was the norm in their society is a useless and cowardice act. This was very clear in my comment and taking one sentence out of my comment without any attention to the rest of it, is exactly what I have advised against in the very same comment.

Now this is cowards' analysis of why women are suffering in today's Iran. We know that what is happening to Iranian women today is against the norm of Iranian culture. I don't say that women in Iran have enjoyed equal rights, but this degree of violating women rights is only forced by a backward government and its root is not in Shahnameh. Condemn Islam who has trampled the women's rights. The analyst in this case does not have the courage to address the main cause, so he makes excuses to attack the past poets without even understanding their poems never mind their societies and cultures. When you accuse Ferdosi or Saadi of misogyny, you give the impression that the rest of the society was not so. If the rest of the society was so, then the correct way of wording this is to say that "from works of Saadi and Naser khosro we understand that their society was misogynistic". That can lead you to Islam as the root of the trouble. When however you single out a poet, you give the impression that the problem was caused by poems and society was following the words of that poet or he was different to his surroundings.

The very same poets have produced far more poems where they admired women, be it for beauty or attitude. Why have those been ignored? Even what has been listed here is misunderstood and unfair. For example instead of applauding Ferdosi, he has been criticised for shorter role of Gord Afarid. Not even knowing that Ferdosi did not make these tales and that this epic is about the societies that were ruled by men. Saadi has been criticised for no clear reason. Naser Khosro is completely misunderstood. I value a good analysis but these cheap shot opinions are good for the trash bin. You, Mr Nazem Roaya and whoever else wants to find the root and make a serious effort in healing the wounds of Iranian women need not go much further than study a few verses of Quran.

 


Anonymous Bugger

From what i gather

by Anonymous Bugger on

I reckon Divaneh has it covered  with a common sense approach. There is a difference between digging deep for causes verses digging deep to "make up causes".

& Divaneh jaan , in Shahnameh it is Tahmineh who proposes to Rostam & asks for his hand(khastegari) where as our so called modern world still has catching up to do with kiaani gender equality;:) . But i guess the fair scholar did not catch that in his fair assesment for his fairytale.

 

Cheers pal & a merry christmass to all!!!


Azadeh Azad

We certainly need to condemn the Misogyny of the PAST

by Azadeh Azad on

divaneh: Please read the first sentence of your post and you will see that you did say that we should not criticise the past thinkers when Iranian women's rights are being crushed.

When we speak of the "past writers" or "past thinkers", how do we measure the word "past"? 32 years ago, Khomeini said horrible things about women. Should we not "judge" this "leader of the “Past"? How far is the Past? Is it 32, 50, 60, 150, 1500, or 3000 years? There is an epistemological problem in divaneh and Manouchehr’s positions.

When we study slavery in America, we study it is as an inhumane social phenomenon based on the 20th and 21st centuries values. Remaining indifferent to the suffering of these "past slaves" is thoroughly IRRESPONSIBLE. When we admire Spartacus, we admire a man who led a major anti-slavery revolt many centuries ago in the West. Should we not judge his heroic actions as positive based on our contemporary values because they happened in the past?

Those who are against exploitation of humans by humans cannot justify or not consider negative when that has happened no matter how many years ago.

If we extend the ESSENCE OF REASONING by divine and Manouchehr to its LOGICAL LIMIT,, we should also not condemn today's misogyny because misogyny is learnt through SOCIALIZATION in the family, at school and in other public spaces. The misogynous people find it natural to think the way they do BECAUSE THEY DON’T KNOW ANY BETTER (Even individuals like Ahmadinejad). Another example would be that of Khomeini. We know that Khomeini was not a thief and really believed that what he was doing was God’s work. How could we condemn a man who followed his values and faith even if at the expense of millions of ruined or lost lives? Khomeini was working in the best interests of the Muslims and he did that in the PAST.

We can not advance in our social and political thinking and actions if we do not question the past and not condemn those who have committed atrocities or made women’s lives as bad as Hell.

So, I invite both divaneh and Manouchehr revise their positions because it is not defendable.

It would be good to give us a definition of the “past” and how we measure it, if you still want to stick to your positions.

Cheers,

Azadeh


divaneh

Dear Azadeh

by divaneh on

I did not say that we should not criticise the poets of centuries ago but I said that it is a wrong thing to do if we can't even understand what they have said as in the case of Mr Nazem Roaya. Secondly, we cannot judge a different culture of a different time with our own values. They had different knowledge and different view of the world in societies where physical strength was one of the most valuable assets, and even women had accepted their lower status. Could we judge an Amazonian tribe with Western values? The measuring stick is different for each society.

You want to know why our culture is misogynistic? I personally blame Islam and put 50% of the blame on many men who are selfish bastards and do not care about women rights, looking at women as property, being wife, sister or daughter. I also put 50% of the blame on those women who collaborate with such misogynistic culture and teach those backward values to their own sons and daughters. I am however confident that the Iranian women movement is very strong and will claim and gain its long trampled rights once this dictatorship has gone.

 


All-Iranians

For Azadeh Azad

by All-Iranians on

You are right. But AI do not like the terms of Sarkar or Sakar Aleyyeh. In the case of Sarkar, a female may be misunderstood by Sarkar Ostowar!  In the case of Sarkar Aleyyeh, it sounds very Arabic. AI like to use the tem Jenab for both males and females in order to respect the Equality Rights for both!  


All-Iranians

Jenabaan-e Aziz

by All-Iranians on

Siavash300, divaneh, Hooshang Tarreh-Gol, & Dr Saadat Noury Thank you all for your excellent contributions. You may also like this

 کتاب “خشونت، زنان و اسلام” نوشته “نادره افشاری

//mamnoe.wordpress.com/2009/02/19/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%ae%d8%b4%d9%88%d9%86%d8%aa%d8%8c-%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85/


default

محاکمه ناروا ، اما سنجش و نقد و بررسی کاملا روا و درست است

Hooshang Tarreh-Gol


Nothing wrong with a critical reading of our history and literature.

It's actually a lack of critical understanding of our culture and literature that has brought us to this current point in our collective history.


M. Saadat Noury

محاکمه ی سخنوران پیشین ناروا ست

M. Saadat Noury


با سپاس از همه ی ایرانیان گرامی برای تهیه ی این وبلاگ، یاد آور می شود همانگونه که دیوانه ی فرزانه بسیار نکو و شیوا بیان فرموده محاکمه ی سخنوران گرانمایه ی پیشین که  از مفاخر فرهنگ ایران هستند بسیار ناروا ست.


Azadeh Azad

For divaneh

by Azadeh Azad on

As an Iranian woman and a feminist, I believe it to be quite appropriate to speak of the misogyny of our ancestral poets and writers, as the present day governmental brutality against women in Iran and rampant misogyny among Iranians has a history. It has never been an exclusive attribute of the Mullahs, but is part of our people's daily practice, even in diaspora. Furthermore, I'm sure you agree with me that real social change begins in the minds of the individuals / citizens and doesn't happen by sheer overthrow of a misogynistic government.

Cheers,

Azadeh


Azadeh Azad

All-Iranians: Jenab?

by Azadeh Azad on

I believe Jenab is addressed to men and Sarkaar, to women, as in Jenaabe Agha and Sarkaare Khanom.

Cheers,

Azadeh


default

بعد که سنشان بالاتر می رود و پس از چند تجربه می رسند به...

Hooshang Tarreh-Gol


Dear Majnon, thanks for your clarifications. Indeed you are correct. To judge the litreature of a thousand years ago by today's standards and norms would be pretty silly.

At the same time we need to have a picture of the TOTALITY of each poet's or writer's works. Needless to say such totality would contain many contradictions and unusal sides.

----------------------------------------------------------------------------------

همه شاعران در آن زمان جوانی از چشم نرگس و مستی از جام شراب چشم
و گرفتاری زنجیر حلقه گیسو و این چیزها سخن می گویند اما بعد که سنشان
بالاتر می رود و پس از چند تجربه می رسند به بیندازمت توی چاه و کسی نباشد
که دستت را بگیرد.

 

 


divaneh

باز هم گیر دادند به سخنوران دیرینه

divaneh


در زمانی که حقوق زنان به شدت پایمال شده، محاکمه سخنوران صدها سال پیش ایران و متهم نمودن آنها به زن ستیزی کار بیهوده و حتی بزدلانه ای است. اما دوست داشتم این چند نکته را هم عنوان کنم.

1. به نظر می آید که مسعود ناظم رعایا دوست دارد حرفهای بی سر و ته بزند و با مایه گذاشتن از سخنوران بزرگی چون سعدی و فردوسی و ناصر خسرو به فروش فضل نداشته بپردازد.. مثلاً می گوید در شعر سعدی زن بهانه است. خوب این حرف بی معنی یعنی چه؟ یا می گوید گردآفرید در حاشیه است. خوب می خواستی گرد آفرید قهرمان جنگهای پهلوانی باشد. سهم گرد آفرید از بسیاری پهلوانان دیگر شاهنامه بیشتر است. سپس به ناصر خسرو تاخته که زن را مایه و جادوی سحر می داند. معلوم می شود که ایشان معنی زن جادو را هم نفهمیده. بابا جان زن جادو موجودی اساطیری و جادوگری خبیث است که در شاهنامه در خوان چهارم در صدد فریب رستم است و رستم او را می کشد. بسیار زیبا و پر رنگ و بو مینماید اما در باطن گنده پیری پلید است. تشبیه دنیا به زن جادو از این جهت است. ناصر خسرو مرد دینی نبوده است و دین را به تمسخر میگرفته، چگونه میتواند که زن را ناقض دین بداند؟

2. با معلومات اندک بنده آن بیت زن و اژدها از فردوسی است اما آن دیگری خیر. این کار ناصواب که ما بیتی و یا جمله ای را از سخنوری بگیریم و بدون هیچ توجه به متنی که این بیت و یا جمله جزئی از آن است به داوری بنشینیم کاری است عبث که جز نتیجۀ خطا نخواهد داشت. با چنین روش و استدلال فردوسی ضد ایرانی هم بوده چرا که در مورد ایرانیان گفته است: شما را بمردانگی نیست کار - همان چون زنان رنگ و بوی و نگار

بیت زن و اژدها از زبان رستم است که از مرگ سیاوش داغدار و خشمگین است. تهمتهای سودابه باعث هجرت سیاوش از ایران و کشته شدن او در توران شده است و رستم پس از پرخاش به کیکاووس به اندرونی او رفته و سودابه را با خنجر می کشد. فردوسی زنانی مانند رودابه، تهمینه، فرنگیس، گرد آفرید و دیگران را ستوده است. آیا زن ستیز بوده؟ به نظر نمی آید. آیا به برابری زن و مرد اعتقاد داشته؟ احتمالاَ نه چون این ارزش در فرهنگ زمان او وجود نداشت.

3. نگارنده بدین نتیجه رسیده است که همۀ شاعران در آن زمان جوانی از چشم نرگس و مستی از جام شراب چشم و گرفتاری زنجیر حلقۀ گیسو و این چیزها سخن می گویند اما بعد که سنشان بالاتر می رود و پس از چند تجربه می رسند به بیندازمت توی چاه و کسی نباشد که دستت را بگیرد.     


divaneh

این هم دو قطعه از انوری

divaneh


گویا انوری هم دل خوشی از خانمها نداشته است.

کرا عقل باشد زبردست شهوت

چرا زیردستی کند هیچ زن را؟

عیال زن خویش باشد هر آن کس

که فرمانبر زن کند خویشتن را

* * * * *

گفت با خواجه یکی روز ازین خوش مردی

خنک آن کس که زن خوب بمیرد او را

گفت ای خواجه زن خوب تو داری امروز

گفت  خوبست ولی هر که پذیرد او را

زن چه را شاید؟ آن را که بری بر سر چاه

در چه اندازی و کس نه که بگیرد او را

مارگیری را ماری ز سر کیسه بجست

گفت هل تا برود هر که بگیرد او را

 


Siavash300

Fine line between misogyny and sadism

by Siavash300 on

There has always been the mental disorder since the ancient time. It has nothing to do with certain culture or religion. It is form of abnormality.

     On strike contrast, "battered women syndrome" caused many women get away from their crimes such as Bobbit who cut her husband genital while he was sleep.


All-Iranians

Jenab-e Azadeh Azad

by All-Iranians on

Thank you for your very insightful comment. All-Iranians agree with the most parts of your writing (though we still think that only some women like Artimes, Porandokht, and Azarmidokht who could promote to the very high positions might only be seen in ancient Iran of pre-Islamic era). We also like your interpretation of the Female Escaping (Zan Goriz) on the poem cited by Khaghani. Finally, we found the article written by poetess Pirayeh Yaghmaii on the subject of "Misogyny in Persian Poetry" was much more accurate and meaningful when compared with that of Maryam Hosseini’s. Thank you again: //www.facebook.com/note.php?note_id=171272879568820   


All-Iranians

Jenab-e Jasonrobardas

by All-Iranians on

Thank you for your quote. It is also said that, "Behind every successful man there is a strong woman".


Azadeh Azad

Thank you, All-Iranians

by Azadeh Azad on

.. for this introduction to the term misogyny.

I’d like to make a few comments about the content:

To state that women were considered inferior to men in ancient Greece but not in ancient Persia, is a biased and incorrect view stemming from Iranian national chauvinism. Artemis, Azarmidokht and Pourandokht are 3 women, while ancient Iran is about 300 million + women who were slaves and serfs like their male-counterparts.

The question of burying little girls alive in pre-Islamic Arabia is another pro-Islamic bias and exaggeration. This was a very rare practice that happened only among one or two very poor tribes during long inter-tribal wars. This is like saying that in the 20th century Canada, they murdered women, based on a few cases of deranged men having murdered women. Women in pre-Islamic period enjoyed a much better situation than after the establishment of Islam.

Maryam Hosseini’s differentiating between Zan-Setizi and Zan-Gorizi is, in my opinion, useless and misleading. She gives the example of “Zan-e Khoube farman-bare Parsa” as Zan-Gorizi. That’s very strange, because Sa’adi gives an active role to the obedient woman who is able to make a pauper a king. So, I don’t see any rejection or escape from women in this poem. Then, she speaks of Zan-Gorizi and gives the example of Khaghani who is ashamed of having a daughter. Here, because we see a hatred of women, Zan—Gorizi is an appropriate term. However, I find this kind of differentiations useless, because they are all the cultural manifestations of one single social system called patriarchy. Differentiating them, especially in the clumsy way Maryam Hosseini has done, complicates more an already complicated system.

Finally, in response to some commenters, we cannot justify misogyny by saying that this was the “norm” in the olden times. Like slavery, misogyny has always been inhumane and women have always fought against it in their own individual ways during history.

Cheers,

Azadeh


Mehrban

HTG jaan

by Mehrban on

Happy holidays to you too.  I took a trip but otherwise been around.  Not too vocal as it seemed I didn't have much to contribute.  Be well!

- with apologies to all-Iranians to be off topic on this post. 


All-Iranians

Jenaban Anahid, Faramarz & Souri

by All-Iranians on

تشکر. این قسمت از نامه ی اسماعیل خویی شاید برایتان جالب باشد: 
(یژگی_ «روشنفکر» در دین نداشتن نیست. ویژگی_ «روشنفکر» در این است که او می تواند دین ِ خود را از روشنفکری خود، و روشنفکری خود را از دین ِ خود جدا و آزاد بدارد. «روشنفکر» ی که چنین نکند، یا نتواند چنین کند، «روشنفکر» نیست: همان مامور ِ نامعذوری است که آن روز، نزدیک به سه دهه پیش از این، همراه با آن «حاج آقا»، به دانشگاه ِ تربیت ِ معلم آمد، تا زمینه چینی کند برای «پاک سازی و بازسازی ی اسلامی» دانشگاه ها و دستگاه ِ آموزش و پرورش ِ ایران، یعنی بزرگ ترین و فراگیرترین جنایت و خیآنتی که دستاربندان ِ ایران ستیز و جهان ستیز و فرهنگ ستیز و هنر ستیز و زیبایی ستیز و زن ستیز و شادی ستیز و همه چیز ستیز ِ بی همه چیز، به نام ِ «انقلاب فرهنگی» بر ایران ِ ما و مردمان ِ ما و آینده ی فرزندان ِ ما روا داشته اند :  اسماعیل خویی)
//www.esmailkhoi.com/EK-Article-LetterToSoroosh.htm

 


Souri

Na Faramarz jon

by Souri on

i don't agree, it wasn't nice at all.

While other poets have criticized women in general, this Haloo, made a poem belittling his own wife (even in a metaphoric sens)

He is even mocking the look of his own wife's body....etc etc

I found this,  really very offensive.


jasonrobardas

"Lumier est numiro confusio"

by jasonrobardas on

"Woman is the confusion of man" ...thus the umage of woman in ancient latin texts.


Faramarz

Souri

by Faramarz on

سوری جان، مرد ها درست بشو نیستند! ولی باید قبول کرد که شعره خنده داری بود.