مداخله ی دولت انگلیس و سیاستمداران آن در امور ایران در تاریخ معاصر ، سابقه ای طولانی دارد و این امر بیشتر از طریق کارپردازان انگلیس صورت می گرفته است.
سیدضیاء الدین طباطبایی ، برادران رشیدیان ، حسین فردوست ، ... و تعدادی افراد دیگر و چندین حلقه ی ماسونری از جمله ی مهمترین و سرشناس ترین کارپردازان انگلیس در ایران بوده اند . گفته می شود در شرایط پس از استقرار جمهوری اسلامی، برادران لاریجانی جای خالی برادران رشیدیان را پر کرده اند. در این سلسله مقالات تعدادی از این کارپردازان را به ترتیب معرفی می کنیم و از علاقه مندان تقاضا می نماییم هرگاه اطلاعات بیشتری در این مورد دارند دریغ نفرمایند و آنرا در قسمت کامنت اضافه نمایند.
١ - سیدضیاء الدین طباطبایی
سیدضیاءالدین طباطبائی یزدی ( ۱۲۶۷-۶ شهریور ۱۳۴۸) روزنامهنگار و نخستوزیر ایران بود. از جوانی در روزنامهها مقاله مینوشت و پس از مشروطه روزنامه رعد را تأسیس کرد. در ۱۲۹۷ هجری شمسی در راس هیئتی به باکو رفت تا قراردادی با دولت جدید قفقاز ببندد. در کودتای ۱۲۹۹ همراه با رضاخان سردارسپه (بعد: رضاشاه) شرکت داشت و رئیسالوزرا شد. تا ۴ خرداد ۱۳۰۰ در این مقام بود و دوبار کابینه تشکیل داد. پس از آن به اروپا رفت و مدتی در سوئیس بود. سپس به فلسطین رفت و کشاورزی میکرد. در ۱۳۲۲ دوباره به ایران آمد و ابتدا حزب وطن و سپس حزب اراده ملی را تأسیس کرد و در دوره چهاردهم ، نماینده ی مجلس شورای ملی شد. او همواره به پیروی از سیاست بریتانیا در ایران مشهور بود و به ویژه میس لمبتون پژوهشگر و از ماموران اطلاعاتی بریتانیا در ایران از او حمایت میکرد...بیشتر:
//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C
سید ضیاءالدین طباطبایی به علت علاقه ی زیاد وی به چای نعنا به "سید نعنا" معروف شد. پدر وی، " سید علی یزدی " در جریان جنبش مشروطه به صف هواداران مشروطه پیوست و در زمان محمدعلی شاه قاجار و استبداد صغیر، به شهر ساری تبعید گردید. خود سید ضیاء، بسیار تندروتر از پدر بود و در پیگیری اهداف مشروطه خواهان، با جدیت تمام عمل میكرد...بیشتر:
//www.daneshju.ir/forum/sitemap/t-38165.html
سيدعلي يزدي، روضه خوان مخصوص مظفرالدين شاه قاجار بود. سيدضيا الدين طباطبايي از جواني جذب لژهاي فراماسونري و دستگاه جاسوسي انگستان شد. از همان زمان مدتي به ظاهر کمونيست شده و در خاک روسيه مشغول جاسوسي به نفع انگليسيها بود. بعدش هم که داستان مشروطه خواهي به نتيجه رسيد، جناب سيدضيا به ايران برگشت و روزنامهچي شد و روزنامه «رعد» را منتشر کرد ...انگليسيها خيلي زياد به او اعتماد داشتند و سيدضيا برايشان مهرهي بسيار مهمي بود؛ تا جايي که «سر ريدر بولارد» سفير انگليس در ايران در سالهاي اول حکومت محمدرضا شاه پهلوي، دربارهي او گفته است: «سيدضيا براي ما حکم یک جعبه سيگار طلايي است که انگليس سيگارهاي داخلش را عوض ميکند اما هيچگاه دورش نمياندازد...» به خاطر همين هم بود که سيدضيا بعد از اتمام مأموريتش در کودتا با حکم مأموريت جديدي به فلسطين رفت تا با گرفتن پول دلالي از يهوديان صهيونيست انگليسي، زمينهايي را که از فلسطينيها خريده بود را به آنها بفروشد. چون در فتواي اوليهي مفتيهاي فلسطين فروش زمين به يهوديان حرام اعلام شده بود و انگلستان به يک دلال زمين احتياج داشت و کسي بهتر از سيدضيا براي انجام اين مأموريت نبود...
بیشتر
تصویر سیدضیاء الدین طباطبایی (نشسته در وسط)
//photosofhistory.persiangig.com/image/Pahlavi/%D8%B3%D9%8A%D8%AF%20%D8%B6%D9%8A%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86.jpg
چگونه نام سيدضياء از صندوق رأي بيرون آمد
آنچه كه انتخابات دوره چهاردهم يزد را پرهياهو ساخت، بيرون آمدن نام سيدضياءالدين طباطبايي از صندوق يزد بود. هر چند كه انتخاب سيدضياء از يزد با اعمال نفوذ مستقيم دولت وقت و نيز عوامل انگليسي صورت گرفت اما انتخاب وي چندان هم بيمقدمه نبود. پدر سيدضياءالدين يعني آقاسيدعلي يزدي كه از آخوندهاي درباري عصر قاجار و در ابتدا يكي از مخالفان سرسخت مشروطه بود. بعد از جريان به توپ بسته شدن مجلس به تشويق سيدضياء كه در آن زمان جواني مشروطهخواه بود به خيل هواداران مشروطه پيوسته و بعد از پايان دوران استبداد صغير در سال 1288خ به هنگام انتخابات مجلس دوم به نمايندگي مردم يزد انتخاب شد اما از قبول نمايندگي و رفتن به مجلس امتناع كرد. (هاشمزاده محمديه، 1379، ص 105-104) ديگر آنكه در سال 1296خ و در جريان انتخابات مجلس چهارم اين بار خود سيدضياءالدين از يزد انتخاب شد. (شجيعي، 1344، ص 342) ولي به علت شرايط ناشي از جنگ جهاني اول افتتاح مجلس چهارم تا چهار سال بعد يعني تيرماه 1300خ به تعويق افتاد. در روز اول تير 1300 مجلس چهارم در شرايطي گشايش يافت كه حدود يك ماه قبل كابينه سيدضياء سقوط كرده و او روانه تبعيد شده بود. بنابراين، اعتبارنامه سيدضياء مسكوت ماند. (تشكري، 1377، ص 130) گفتني است پس از سقوط كابينه سياه در چهارم خرداد 1300 سيدضياء ابتدا به اروپا و بعد به فلسطين رفت.
زمينهسازي براي بازگشت سيدضياء: سيدضياء در مجموع بيست سال را به دور از تحولات ايران گذراند اما با وقوع جنگ جهاني دوم و به خطر افتادن منافع متفقين در ايران، دوباره ياد سيدضياء به عنوان كسي كه زماني حامي و بعد رقيب و دشمن رضاشاه شده بود، در اذهان زنده شد. در اوايل اوت 1941/مرداد 1320 طبق دستورالعمل دولت انگليس كلنل جان تيگ رئيس شعبه «اينتليجنس سرويس» در فلسطين با سيدضياء در مزرعهاش، در نزديكي غزه ملاقات كرد و با قول حمايت از نخستوزيري وي نظرش را براي بازگشت به ايران جلب كرد. (ذوقي، 1367، ص 92.)
آدريان هولمن، كاردار سفارت انگليس در تهران در 30 ژوئن 1942/9 تير 1321 طي نامهاي خطاب به هاپكينسون، رئيس دفتر وزير كشور بريتانيا مقيم قاهره نوشت: «من احساس ميكنم كه ما بايد نزديكترين تماس ممكن را در مورد مسئله سيدضياء با هم داشته باشيم، زيرا ممكن است كه او در آيندهاي نزديك ارزش زيادي براي ما پيدا كند.» (همان، ص 93) در 24 سپتامبر 1942/2 مهر 1321 آلن چارلز ترات، دبير قسمت شرقي سفارت و نيز رئيس سرويس اطلاعاتي انگليس (6-M1 ) در ايران براي مذاكره با سيدضياء و شنيدن نظرات وي تهران را به مقصد بيتالمقدس ترك كرد. (همان، ص 94.)
سر ريدر ويليام بولارد سفير كبير انگلستان در ايران پس از دريافت گزارش ترات درباره ملاقاتش با سيدضياء در 6 اكتبر 1942/14 مهر 1321 طي گزارشي به آنتوني ايدن، وزير امور خارجه انگلستان نوشت: «اين ملاقات براي مقصود ما بسيار مفيد و قابل استفاده بوده و باعث شده است تا درباره استفاده از وجود سيدضياء در صورتي كه موقعيت ايجاب نمايد تصميم روشن و قاطعي بگيريم.» (همان، ص 95.)
بعد از وقايع شهريور 1320 علاوه بر انگليسيها گروهي از رجال سياسي ايران هم به سيدضياء نامه نوشته و او را تشويق به بازگشت نمودند كه از آن ميان مظفر فيروز در آذر 1321 به غزه رفت و دو هفته مهمان سيدضياء بود، وي در آنجا با سيدضياء مصاحبهاي ترتيب داد. بعد از بازگشتش به تهران، مديران جرايد براي چاپ اين مصاحبه جنجالي به سوي او هجوم آوردند، اما مظفر فيروز به سفارش خود سيدضياء متن مصاحبه را در اختيار عباس خليلي، مدير «روزنامه اقدام» گذاشت چرا كه پيش از كودتاي سوم اسفند 1299خ عباس خليلي از همكاران سيدضياء در «روزنامه رعد» بود. (صفايي، 1371، ص 129) مصاحبه سيدضياء روز پنجشنبه 8 بهمن 1321 با تيراژي وسيع در روزنامه اقدام چاپ شد.
بولارد در 14 فوريه 1943/25 بهمن 1321 طي گزارش خود به وزارت امور خارجه انگليس مينويسد: «به نظرم ميرسد جنبشي به طرفداري از سيدضياء در حال قد برافراشتن است كه در آغاز قابل توجه نبود.» (بولارد، 1378، ص 248.)
مبارزات انتخاباتي در يزد: در اول تير 1322 فرمان انتخابات مجلس 14 توسط شاه صادر شد و بلافاصله بعد از اين بود كه گروههاي مختلف وارد كارزار انتخاباتي شدند. در اين زمان سيدعلياكبر موسويزاده هم بعد از سالها دوري از تحولات سياسي يزد به ميدان آمد. موسويزاده از اواخر دوره قاجار و در جريان انتخابات دوره چهارم (1296خ) به عنوان يكي از ليدرهاي آزاديخواهان در برابر جناح موسوم به مرتجعين كه سردسته آنها دكتر هادي طاهري و سيدكاظم جليلي بودند، وارد رقابتهاي سياسي يزد شده بود. (تشكري، 1377، ص 128.) همكاري موسويزاده با فرخي يزدي در انتشار روزنامههاي «قيام»، «طوفان» و «پيكار» وي را در يزد به چهرهاي وجيهالمله تبديل ساخته بود. به ويژه كه از مرداد 1321 وي با بر عهده گرفتن رياست دادگاه محاكمه متهمان شهرباني دوره رضاشاه شهرت و محبوبيتي زايدالوصف يافته بود. تحت اين شرايط بود كه جمعيت آزاديخواهان يزد به وسيله محمد گلشن، از تجار مطرح و با محوريت شخص سيدعلياكبر موسويزاده (قاضي ارشد وزارت دادگستري و رئيس ديوان كيفر) دوباره احياء شد. (آرشيو شفاهي سازمان اسناد ملي يزد، مصاحبه با بمانعلي حُسني.) جمعيت آزاديخواهان يزد كه از همان ابتدا در مقابل گروه موسوم به مرتجعين يعني باند دكتر طاهري و جليلي (سردستگان انگلوفيلهاي مجلس شوراي ملي) صفآرايي كرده بود، با شعار آزادي و رفاه براي جامعه به ميدان آمد. (مجموعه اسناد يزد، ج 3، سند شماره 8.)
روز چهارشنبه 8 تير 1322 رأس ساعت 7 بعد از ظهر در مسجد اميرچخماق، ميتينگي از طرف جمعيت آزادي خواهان برگزار شد و موسويزاده با توجه به شرايط جديدي كه بر فضاي كشور حاكم شده بود، به سخنراني پرداخت و ضمن صحبتهاي خود به انتقاد از دولت پرداخت و نيز برنامههاي خود را براي حضور در انتخابات بيان كرد. (همان)
نيمه مرداد 1322 بود كه آگهي شروع انتخابات دوره 14 در يزد و توابع منتشر شد و سپس فرمانداري براي تشكيل انجمن نظارت بر انتخابات و تعيين اعضاي اصلي و عليالبدل از طبقات ششگانه دعوت به عمل آورد. اما از آنجا كه اكثر دعوتشدگان جزء عوامل و بعضاً وابستگان و فاميلهاي نزديك دكتر طاهري و جليلي، وكلاي يزد بودند، اين اقدام فرمانداري با مخالفت موسويزاده و هواداران وي روبهرو شد. در نتيجه فعاليت و پيگيريهاي جمعيت آزاديخواهان يزد كه گهگاه با مراجعه مستقيم به منزل بسياري از مدعوين فرمانداري همراه بود در روز موعد مقرر تنها عده كمي از مدعوين در فرمانداري حاضر شدند و در نتيجه فرمانداري مجبور شد مدتي بعد دوباره از همان مدعوين قبلي دعوت به عمل آورد و در نهايت در روز 29 مرداد انجمن نظارت تعيين و هيأت مديره انتخاب شد. (آرشيو سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران، سند شماره 1/109/44)- 290. از سويي عدهاي از اهالي به نشانه اعتراض به دخالتهاي غيرقانوني احمد صدري (فرماندار) در تلگرافخانه تحصن كردند و طي تلگرافي عليه صدري اعلام جرم كرده و خواستار تعويض او شدند. كم كم مخالفتها اوج گرفت و دستههايي دو سه هزار نفري در سطح شهر به تظاهرات پرداخت. در نتيجه اين اقدامات بود كه عوامل و نزديكان دكتر طاهري و جليلي – كه چندي پيش به شدت فعال بودند – مرعوب شدند و تا حدودي جو عمومي به نفع موسويزاده برگشت. در اين شرايط بود كه وزارت كشور فردي را به نام ساري اصلان به عنوان بازرس و براي رسيدگي به شكايات معترضان روانه يزد كرد. به هنگام ورود او به يزد، جمع معترضان – كه به وسيله جمعيت آزاديخواهان هدايت و سازماندهي ميشدند – چندين بار عليه دكتر طاهري و جليلي دست به تظاهرات زدند و خواستار تغيير اعضاي انجمن نظارت بر انتخابات شدند. در جريان اين تظاهرات عدهاي هنگام عبور از نزديكي خانه فرماندار شعارهاي مردهباد فرماندار دست نشانده قانونشكن و مرده باد وكلاي تحميلي يزد سر دادند. ساري اصلان كه قبلاً با توصيههاي دكتر طاهري و جليلي روانه يزد شده بود، با مشاهده وضع موجود بناي اعتراض به اقدامات غيرقانوني و اعمال نفوذهاي صدري را نهاد و در آخرين روز حضورش در يزد، جلسه فرمانداري را به حالت قهر و اعتراض ترك كرد و روانه تهران شد. (مكي، 1322، ص 2)
در 8 شهريور 1322 موسويزاده كه در اين زمان در كانون توجهات مردم يزد بود و بيشك يكي از برندگان انتخابات به حساب ميآمد به اتهام حمايت از آلمانها توسط نيروهاي انگليسي دستگير و به بازداشتگاه متفقين در اراك منتقل شد. بدين ترتيب، زمينه براي انتخاب سيدضياء فراهم آمد. (موسويزاده، 1380، ج 2، ص 1191.)
همزمان با اين، سرتيپ قدر، فرمانده لشكر 9 اصفهان يكي از واحدهاي پياده اين لشكر را با تجهيزات كامل و به فرماندهي ستوان وجداني به بهانه تعقيب اشرار نائين و يزد با حكم مأموريت روانه اين ناحيه كرد. چند روز بعد، اين واحد ارتش براي حفظ انتظامات شهر و در اصل براي مقابله با گروه معترضان در اختيار فرمانداري يزد قرار گرفت (اسناد و ديدگاهها، ص 59.) و اين علاوه بر گروهان پادگان يزد بود.
با ورود نيروهاي ارتش به معركه، فرمانداري در صدد ارعاب و تهديد مخالفان برآمد، به نحوي كه عدهاي از ايشان يزد را به سوي تهران ترك كردند. عدهاي هم انتخابات را تحريم كردند و از سويي با توجه به وضع پيش آمده و نيز جريان دستگيري و بازداشت موسويزاده – كه 22 ماه طول كشيد – اكثر سران جمعيت آزاديخواهان يزد به جز چندنفر معدود، همگي به سوي باند طاهري، جليلي و سيدضياء كه چند روز بعد وارد بازي شد، رفتند و با ايشان نه تنها سازش كه همراهي و همكاري هم كردند. (روزنامه رهبر يزد، ش 10، ص 7.)
تحت اين شرايط بود كه از شنبه 2 مهر دادن تعرفه و اخذ رأي در حوزههاي مركزي و فرعي آغاز شد و ظاهراً در همين روزها بود كه سيدضياء هم روانه كشور شد. در روز رأيگيري عدهاي سرباز با مسلسل بر پشتبام مصلاي يزد (محل رأيگيري) مستقر شده و عدهاي هم مسلح در اطراف حوزه رأيگيري پاس ميدادند و انتخابات در شرايط امنيتي و پليسي برگزار شد. (مكي، 1322، ص 2) علاوه بر اين، آراي يزد از 30 تا 50 ريال خريد و فروش شد. (روزنامه رهبر، ش 142، ص 2.)
زماني كه سيدضياء در آستانه ورود به كشور بود، انتخابات يزد تمام شده بود و آرا در حال شمارش بود، كه البته طبق سنت نانوشته دورههاي قبل، دكتر طاهري و سيدكاظم جليلي در صدر بودند و همچنين قاسم هراتي، تاجرو ملاك معروف يزدي به مدد و پشتوانة هزينه كردن مبلغ 2 ميليون ريال در رده سوم بود و مقدار زيادي از آراي وي نيز خوانده شده بود. (ميرحسيني، 1383، صص 25 و 26.) در اين هنگام بود كه سفارت انگليس در تهران دست به كار شد. چنان كه بولارد بعداً در 26 فوريه 1944/6 اسفند 1322 طي گزارشي به وزارت امور خارجه انگليس نوشت: «شيوه ما در طول انتخابات هرگز آن نبوده است كه با فهرستي از پيش تعيين شده از نمايندگان، با دولت ايران روبهرو شويم، ولي ما هميشه از طريق نخستوزير و وزير كشور طرف مشورت قرار گرفتهايم و نظر خودمان را به آنها و كانديداهايي كه مايلاند حداكثر سعي خود را براي منافع ايران انجام دهند، گفتهايم. ما همچنين به مأموران كنسولگريهاي خودمان دستور دادهايم كه اهالي محلي را به حمايت از كانديداهاي مناسب مترقي و بيشتر محلي تشويق و ترغيب كنند.» (بولارد، 1378، ص 342.)
در اين هنگام، سفارت انگليس به كنسولگري كرمان كه مركز فعاليت انگليسيها در جنوب بود، دستور داد تا به كنسولگري يزد كه تابع كرمان بود، بگويد كه به نفع سيدضياء وارد عمل شوند. از سويي، تلگراف رمز وزارت كشور (دولت سهيلي) مبني بر بيرون آوردن نام سيدضياء از صندوق انتخابات به فرمانداري يزد رسيد. (ميرحسيني، 1383، ص 26.) سپس مقبولالرحمن، نايب كنسول انگليس در يزد به دنبال قاسم هراتي فرستاد و گفت چون سيدضياء تازه از فلسطين آمده و بناست به زودي نخستوزير شود، فعلاً لازم است كه پايگاه و جاپايي داشته باشد، و بدين ترتيب، او را راضي كرد كه اجازه بدهد سيدضياء در انتخابات سوم شود. ضمن اينكه مقبولالرحمن قول داد كه سيدضياء نمايندگي را قبول نميكند و به محض آماده شدن شرايط براي نخستوزيري او از نمايندگي استعفا خواهد داد و بعد از اين قاسم هراتي كه چهارم شده، ميتواند به جاي سيدضياء وارد مجلس شود. بدين ترتيب، با جلب نظر قاسم هراتي رأيهاي او را به نام سيدضياء خواندند در نتيجه سيدضياء سوم و قاسم هراتي چهارم شد. (مصاحبه با حسين بشارت) و اما زماني كه اين جريانات در يزد در حال شكلگيري بود سيدضياء از طريق مرز كرمانشاهان و احتمالاً روز 4 يا 5 مهروارد كشور شد. سيدضياء به سفارش مظفر فيروز در طول زمان برگزاري انتخابات كرمانشاه – كه در آن هنگام تحت اشغال نيروهاي انگليسي بود – وارد اين منطقه شد تا هوادارانش كه توسط برخي از افراد خانواده بزرگ فرمانفرمائيان سازماندهي شده بودند، بتوانند ورود پيروزمندانه نخستوزير آينده كشور را جشن بگيرند. از تهران هم نصرالله و اسدالله رشيديان براي حمايت مالي و نيز محافظت و همراهي سيدضياء به كرمانشاه آمده بودند. منوچهر فرمانفرمائيان كه خود جزء سردستگان مستقبلين بود، ميگويد: «آن شب سر ميز شام (در منزل عليرضا خان اعتضادالسلطان دايي خود) سيدضياء را مردي بينهايت جذبكننده و سخنراني چنان چيرهدست يافتم كه با وجود لكنت زبان آشكارش، همه ما را واداشته بود به دقت به سخنانش گوش دهيم... هنوز دور ميز شام ننشسته بوديم كه در زدند. خدمتكار وارد شد و تلگرامي را آورد كه از نتايج انتخابات آن روز در يزد خبر ميداد. با وجود آنكه سيدضياء بيشتر از بيست سال بود كه به شهر خودش پانگذشته بود و حتي اصلاً در كشور حضور نداشت، در صدر فهرست نتايج انتخابات قرار گرفته بود.» (فرمانفرمائيان، 1377، صص 185-184)
با توجه به اينكه شمارش آرا در يزد روز 9 مهر به پايان رسيد و با در نظر گرفتن خاطرات منوچهر فرمانفرمائيان، بايد گفت حتي پس از پايان شمارش آرا يعني در همان روزهاي 4 يا 5 مهر بود كه پيشاپيش خبر پيروزي سيدضياء را به وي دادند تا با خاطري مطمئن وارد تهران شود.
چنان كه گفته شد: انتخابات يزد كه از 2 مهر با توزيع تعرفه آغاز شده بود، در 9 مهر با شمارش همه آرا پايان يافت كه در اين ميان از مجموع 27194 ورقه تعرفه توزيع شده، سيدكاظم جليلي با 25574 رأي اول، دكتر طاهري با 25356 رأي دوم و سيدضياءالدين طباطبايي با 21914 رأي سوم و البته قاسم هراتي هم چهارم شد. پس از پايان مدت قانوني ارائه شكايات، انجمن نظارت بر انتخابات شكايات واصله را كه تعداد آن هم كم نبود، قانوني ندانسته و ضمن تنظيم صورتمجلس و تأييد صحت جريان انتخابات اعتبارنامههاي سه نفر منتخب را صادر كرد. (مذاكرات مجلس، مورخ 14/12/1322، ص 10.)
بازتاب انتخابات يزد در مركز: سيدضياء در روز 7 مهر 1322 در ميان استقبال پرشور عدهاي از هوادارانش و نيز گروهي از رجال سياسي و رؤساي ادارات تهران كه وي را نخستوزير بعدي ميدانستند، وارد تهران شد.
شمارش آرا تهران در 15 بهمن پايان يافت و دكتر محمد مصدق در صدر فهرست تهران جاي گرفت. در 6 اسفند مجلس گشايش يافت و پرونده انتخابات يزد براي بررسي به شعبه سوم مجلس رفت كه پس از رسيدگي، اين شعبه، شكايات واصله به روند انتخابات يزد را غيرقانوني دانسته و صحت آن را تأييد كرد. (مذاكرات مجلس، مورخ 14/12/1322، ص 13-11.)
اعتبارنامههاي دكتر طاهري و سيدكاظم جليلي در روز يكشنبه 14 اسفند 1322 مطرح و با اكثريت آرا تصويب شد. اما به هنگام طرح اعتبارنامه سيدضياء بود كه فراكسيون حزب توده و نيز دكتر مصدق مخالفت خود را با آن اعلام كردند. بدين ترتيب، طرح اعتبارنامه سيدضياء به جلسات بعد موكول شد. (همان، ص 13.) لازم به ذكر است پيش از اين، جمع كثيري از مخالفان سيدضياء به دكتر مصدق متوسل شده بودند؛ از جمله تعدادي از جوانان و دانشجويان يزدي مقيم تهران به نزد دكتر مصدق رفتند و ضمن شرح جريانات انتخابات يزد، مداركي را مبني بر تقلب و چگونگي بيرون آوردن نام سيدضياء از صندوق يزد و نيز شرحي از اجحافات وكلاي تحميلي يزد به وي ارائه دادند و خواستار مخالفت با اعتبارنامه سيدضياء شدند. (ميرحسيني، 1383، ص 26.)
در طي اين مدت انگليسيها به شدت نگران مخالفت با اعتبارنامه سيدضياء در مجلس بودند. بولارد در 21 ژانويه 1944/30 دي 1322 طي گزارشي مينويسد: «اعتبارنامه نمايندگان به وسيله كل مجلس مورد بررسي قرار ميگيرد و اگر اين كار جدي گرفته ميشد، عده بسيار معدودي بر جاي ميماند، ولي امر محتمل اين است كه آنها با يكديگر تباني ميكنند كه چيزي نگويند هر چند ميشنوم مقامات بيشتر نگران ردّ اعتبارنامه مردي (سيدضياء) هستند كه گفته ميشود هم درستكار است و هم لايق و نترس. مردي كه در ايران حكم سيمرغ و كيميا را دارد و احتمالاً موي دماغ جماعت راحتطلب قديمي خواهد شد.» (بولارد، 1378، ص 332).
در مجلس شوراي ملي در جلسه سهشنبه 16 اسفند 1322 دكتر مصدق ابتدا از رادمنش و فداكار خواست شكايت خود را پس بگيرند تا مخالفت وي با سيدضياء به حزب توده نسبت داده نشود. مصدق ضمن نطق خود حقايقي را پيرامون وابستگي سيدضياء به انگلستان و نيز نقش غيرقابل انكار وي در كودتاي سوم اسفند 1299 بيان كرد.
ادامه نطق مصدق به روز بعد موكول شد و او در ادامه صحبتهايش ضمن ذكر سابقه سيدضياء، صلاحيت او را براي نمايندگي مجلس رد كرد و او را جاده صافكن ديكتاتوري عهد رضاخان دانست. بعد از پايان نطق دكتر مصدق، ابتدا نقابت و بعد خود سيدضياء در مقام پاسخگويي برآمدند.
پس از رأيگيري مخفي از 86 نفر عده حاضران، 57 نفر به اعتبارنامه سيدضياء رأي مثبت دادند و اعتبارنامه وي با اكثريت آرا تأييد شد. (مذاكرات مجلس، مورخ 17/12/1322، ص 85.) هر چند كه به ظاهر بحث نمايندگي سيدضياء در مجامع داخلي ايران پايان يافت، اما درگيري بين انگلستان و شوروي در اين مورد همچنان ادامه داشت. بولارد در 18 فوريه 1945/29 بهمن 1323 خطاب به سفيركبير شوروي در ايران كه سيدضياء را عامل بريتانيا ميدانست، نوشت: «در ايران كه ايراني نميتواند آب بخورد بدون آنكه متهم نشود تحت نفوذ انگليس يا روس يا آمريكا يا قدرت خارجي ديگر عمل ميكند، اغلب گفته ميشود دولت انگلستان سيدضياء را به ايران آورد. از قضا اين اتهام نادرست است.» (بولارد، 1378، ص 379.)
//www.dowran.ir/show.php?id=142406041
xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx
٢ - برادران رشیدیان
نخستین چهره سرشناس این خانواده
حبیبالله رشیدیان است که در سالهای پیش از کودتای سوم اسفند١٢٩٩ در سفارت انگلیس شغل کوچکی داشت و غالبا واسطه و معرف اشخاص با اعضای سفارتخانه بود. البته رشیدیان یک مستخدم ساده تلقی نمیشد، در کشوری که رجال سیاسی آن نوکری سفارت انگلیس را تنها راه ترقی مطمئن خود میدانستند، درشکهچی سفارت انگلیس از موقعیتی شامخ برخوردار بود. طبعا مقامات سیاسی و اطلاعاتی نیز به این مستخدم ایرانی اعتماد داشته و برای عملیات جاسوسی و ارتباط با عوامل بومی خود از او بهره میجستند.
وقتی سیدضیاء الدین طباطبایی با سفارت انگلیس ارتباط برقرار کرد، پیغامهای بین سید و سفارت به وسیله حبیبالله رشیدیان رد و بدل میشد و در جریان کودتای ١٢٩٩ و حکومت سه ماه سیدضیاالدین، رضاخان هم به نقش رابط او بین سفارت و سرسپردگان انگلیس پیبرد. ارتباط نورمن وزیر مختار جدید انگلیس پس از سرپرسی کاکس با سیدضیاء از طریق رشیدیان تامین میشده است. وقتی رضاخان نخستوزیر شد، دستور داد تا حبیبالله را زیر نظر بگیرند و این کنترل ادامه داشت، تا آنکه رضاخان به سلطنت رسید و دستور داد، حبیبالله را زندان کنند. سفارت انگلیس رسما برای آزادی حبیبالله رشیدیان اقدام کرد؛ اما فایدهای در برنداشت و زندانی شدن حبیبالله تا پایان سلطنت رضا شاه طول کشید. حبیبالله رشیدیان بعد از شهریور ١٣٢٠ با احترام از زندان آزاد شد و هنگامی که سیدضیاء با برنامههای خاصی به ایران بازگشت و حزب اراده ملی را تشکیل داد حبیب الله رشیدیان مشاور مخصوص او گردید و پسرانش از قبل_ سیدضیاء ثروتهای کلان، اندوختند و به مهرههای مهم اقتصادی و سیاسی کشور مبدل گردیدند.
با سقوط رضاشاه مرحله بعد در زندگی حبیبالله رشیدیان و پسران او (سیفالله، اسدالله، قدرتالله) آغاز شد و آنان فعالانه در شبکه توطئهگر انگلیس در ایران به کار گرفته شدند، ترکیب اصلی این شبکه برداران رشیدیان بودند که از اوائل سال ١٣٢٠ (اوائل جنگ جهانی دوم) عوامل عمده بریتانیا در ایران محسوب میشدند. جیمزبیل محقق آمریکایی که ظاهرا با اسدالله رشیدیان دوستی شخصی داشته چنین میگوید، آنان نیز مانند پدرشان قبل از خودشان ارتباط محکمی با انگلیسیها داشتند و در آن سالها با انگلیسیها در ایران کار کرده بودند... بیشتر :
//www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38484
//balatarin.com/permlink/2011/8/11/2660566
نظر شما چیست؟
***************
ادامه در قسمت دوم
نظر سید ضیاء در مورد احمدشاه ، خاندان قاجار و دکتر مصدق
All-IraniansMon Jun 11, 2012 06:09 AM PDT
"او (احمدشاه) آخرین شاخهی محکوم به شکستن خانوادهای بود که یک خواجه بیسروپا صدوپنجاه سال پیش آن را به عنوان سلسلهای سلطنتی مستقر کرده و در این صدوپنجاه سال جز نکبت و افلاس و بدبختی چیزی نصیب ایران نشد.
دکتر مصدق تقوائی دارد که با آن زندگی کرده. من آن نوع تقوا را به حال او مفید، و به حال ملت ایران مضر میدانم. اما هرگز نمیتوانم بگویم که باید او را از یاد برد".
//www.akhbar-rooz.com/printfriendly.jsp?essayId=46066
آقا راسته که شما انگلیسی هستید؟
All-IraniansSun Jun 10, 2012 05:23 AM PDT
انگلیسی بودن یا نبودن
آقا راسته که شما انگلیسی هستید؟
کسی نیست که اسم سید ضیاء را شنیده باشد و همین پرسش از ذهنش نگذشته باشد. البته اغلبِ قریب به اتفاقشان مطمئنند که پاسخش را میدادند. گمان میکنم هیچ شخصیت سیاسی در تاریخ معاصر وطمنان وجود ندارد که به اندازه او، درست یا غلط، به انگلوفیل بودن شهرت داشته باشد. پاسخ سید ضیاء سخت خواندنی است:
بله، این طور می گویند.
چرا شما طرفدار انگلیس ها هستید؟
◊ این به دلیل ترس است. تاریخ سیصد سالهی اخیر نشان داده و ثابت کرده که انسان در دوستی با انگلستان ضرر میکند اما دشمنی با انگلستان موجب محو آدمی میشود... من بعنوان یک آدم عاقل در تمام مدت زندگیام ضرر این دوستی را کشیدهام اما حاضر نشدهام محو شوم. به نظرتان عجیب میآید؟ منتظر نبودید من این طور صریح و پوست کنده با شما در بارهی روابط خودم با سیاست انگلستان صحبت کنم؟
□ ولی این روابط خصوصی شماست. در بارهی کس یا کسانی که مسئولیت یک دولت را بهعهده میگیرند چه میگوئید؟
◊ در این مورد مسئله دشوارتر میشود. زیرا دوستی با انگلستان با یک آدم، تنها به آن آدم ممکن است ضربه بزند. اما دشمنی دولت انگلستان با یک دولت، به فنا و نابودی آن دولت منجر خواهد شد. خودتان به همین حوادث سالهای اخیر فکر کنید ببینید دروغ میگویم یا نه؟
//www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=46034
شما لطف دارید
anglophileTue Feb 07, 2012 02:28 AM PST
جنابعالی استاد همه هستید و احتیاجی به قلم ناتوان این حقیر ندارید ولی چون امر فرمودید اطاعت کرده و در اولین فرصت ترجمه مطلب منتخب از ایرانیکا را خدمتتان ارسال میدارم.
چند اصلاح دیگر
All-IraniansMon Feb 06, 2012 08:52 PM PST
با توجه به تذکرات دوستان، موارد زیر در متن این وبلاگ تصحیح و اضافه خواهد شد
سیدضیاء الدین طباطبایی ، برادران رشیدیان ، حسین فردوست ، ... و تعدادی افراد دیگر و چندین حلقه ی ماسونری از جمله ی مهمترین و سرشناس ترین کارپردازان انگلیس در ایران بوده اند...
١ - سیدضیاء الدین طباطبایی: اضافه خواهد شد
٢ - برادران رشیدیان
منابع دیگر
All-IraniansMon Feb 06, 2012 06:01 PM PST
حقوق بگيران انگليس در ايران : نوشته ی اسماعیل رائین
فکر آزادی : نوشته ی دکتر فریدون آدمیت
Jenab Anglophile
by All-Iranians on Mon Feb 06, 2012 03:27 PM PSTYes, we agree in what you (Taghi-Zadeh, Anglophile) are not. But we know you can be very helpful to translate this section into Persian: "In the period of 1950s-70s, formal independent political and professional associations were not allowed to function, and the powerful, independent-minded politicians were replaced with more submissive aides. During this time when the political elite experienced a precipitous fall from power, the Masonic order functioned as a voluntary association in a society in which all other types of independent associations, particularly of a political nature, were either discouraged or suppressed. Furthermore, the illusory belief in the support of the world Masonry, advertised by the mainstream Masonic orders in Persia, served as a powerful vehicle for reassuring the membership and for the recruitment of new members".
//www.iranicaonline.org/articles/freemasonry-iii-in-the-pahlavi-period
PS: Your Persian translation will be appeared in one of the final sections of these series. Thanks in advance.
بنده فقط "آلت فعل" هستم
anglophileMon Feb 06, 2012 02:07 PM PST
جناب انگلوفیل
All-IraniansMon Feb 06, 2012 10:51 AM PST
با احترام و با تشکر از اخطار جنا بعا لی و با توجه به این نکته که اخیرا در کسوت مرحوم سید حسن تقی زاده ظاهر می شوید ، اولا لطفا زیاد نگران ما نباشید و ثانیا یادتان باشد که تقی زاده در جواب عباس اسکندری در مجلس شورای ملی در مورد فراماسونری آن جمله ی تاریخی را بزبان آورد: " فراماسونری داستانی است موهوم و مثل حکایت جن و پری است"!!!
History of Freemasonry in Iran
by All-Iranians on Mon Feb 06, 2012 10:30 AM PSTJENAB MM You are welcome. And one more that may interest you: //www.iranicaonline.org/articles/freemasonry-index
....
by Jeesh Daram on Mon Feb 06, 2012 10:20 AM PSTLarijani's interview with Charlie Rose:
//www.charlierose.com/view/interview/11315
بازی بازی با دم شیر هم بازی؟
anglophileMon Feb 06, 2012 08:03 AM PST
با ددان آن به که کم گیری ستیز
هرکه با پولاد بازو پنجه کرد
ساعد سیمین خود را رنجه کرد
Thanks AI - will download and read
by MM on Mon Feb 06, 2012 07:11 AM PST.
دانلود رایگان کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران
All-IraniansMon Feb 06, 2012 04:25 AM PST
فراموشخانه و فراماسونری در ایران کتابی است از دهه هزار و سیصد و چهل خورشیدی نوشته ی اسماعیل رائین در سه جلد که ابتدا در ایتالیا و سپس در ایران به چاپ رسید. در این کتاب تاریخ سازمانهای سری فراماسونری در ایران و نام چند صد عضو ایرانی این سازمانها آورده شده است... سه جلد کتاب اسماعیل رائین حاوی اطلاعات مفیدی در مورد فراماسونری در ایران است. کتاب شامل شماری از انتقادات و در مورد توطئه هایی است که نویسنده به فراماسونری نسبت می دهد. اما کتاب دارای تبلیغات خصمانه و شعارهای احساسی و اتهامات ریز و درشت علیه فراماسونری است. در ایران کتابها و نوشتارهای ضد فراماسونری که عمدتا توسط نویسندگان مذهبی، ملی گرایان، رادیکال و بنیاد گرایان منتشر شده است، روش بیان تلخ ضد ماسونری اسماعیل رایین را دنبال می کنند که ماسونها را به تمام انواع توطئهها علیه ملت ایران متهم می کرد. تم تکراری این کتابها ارتباط ماسونری به نظریه توطئه جهانی انگلیس-صهیونیسم است
//www.get4pc.com/post/detail.aspx?mc=2&sc=16&pc=1&ctg=1&c=17&lang=Fa&lang=Fa
Jenab MM
by All-Iranians on Mon Feb 06, 2012 04:12 AM PSTThe book is on "Freemasonry in Iran" and the author was Esmail Raiin. If we find a link to that book we will post it.
AI
by MM on Sun Feb 05, 2012 10:01 PM PSTI visited your other blog. Fascinating, since I was actually thinking about the Masons while reading this blog. I also remember there was a masons book in Iran that became forbidden to possess. That Freemason's book may have some surprises for everyone. Unfortunately, cannot remember the name of the book. Anyone remember the name of the Masons book in last shah's time?
Jenab MM
by All-Iranians on Sun Feb 05, 2012 09:41 PM PSTThank you for your visit and your input. You may also like to vtew this //iranian.com/main/blog/all-iranians-13
همكاری فردوست با دستگاههای انگلیسی
All-IraniansSun Feb 05, 2012 09:35 PM PST
فردوست مدعی است پس از طی یك دوره اطلاعاتی در 1338 در انگلیس، همكاری خود را با دستگاههای انگلیسی آغاز کرده است
//www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36774
AI / JD
by MM on Sun Feb 05, 2012 07:58 PM PSTAi,
Thanks for info on Rashidians. From what I read, they plaryed a big role in the. 1953, and behinds the scenes too. I had tried to find more and now I know. Your comparison to the Larijani low-life gang is interesting.
JD.
Do you have a reference to Larijanis and the Enterprise Institute. If not, it will help to know the time you saw the C. Ross show.
Thanks.
حسین فردوست
All-IraniansSun Feb 05, 2012 07:51 PM PST
Jenab Vildemose Thank you for your visit and your input. You may also like to vtew this
حسین فردوست //www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=206
اسدالله رشیدیان
All-IraniansSun Feb 05, 2012 07:32 PM PST
JENAB DIVANEH Thank you for your visit and your kind comment. You may also like to view this
اسدالله رشیدیان //fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86
Dear AI: thank you for this
by vildemose on Sun Feb 05, 2012 07:19 PM PSTDear AI: thank you for this series and the link you provided on Larijani trio. Excellent expose and rarely discussed.
A state of war only serves as an excuse for domestic tyranny.--Aleksandr Solzhenitsyn.
Very Interesting
by divaneh on Sun Feb 05, 2012 06:28 PM PSTThanks All-Iranians for this informative blog. It seems a very promising series.
Jenab SK
by All-Iranians on Sun Feb 05, 2012 06:03 PM PSTThank you for your visit and your input. You may also like to view this
براداران لاریجانی و مثلث زر و زور و تزویر
//1blondi.wordpress.com/2011/12/22/%D9%88-%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86/
Those brothers
by Soosan Khanoom on Sun Feb 05, 2012 05:26 PM PSTThey are definitely up to something and if not Spy then with friends like this who needs enemy .... The one who is head of Majles immediately after the thugs stormed the British Embassy declared his support for the thugs....
They are warmonger of their own ... definitely they have their own shares if any war starts against Iran...
Jenab JD
by All-Iranians on Sun Feb 05, 2012 05:01 PM PSTThank you for your visit and your kind comment. Your request will be discussed in the section on those brothers later.
Correction
by All-Iranians on Sun Feb 05, 2012 04:57 PM PSTThis part
پسرانش قبل از سیدضیاء ثروتهای کلان، اندوختند و به مهرههای مهم اقتصادی و سیاسی کشور مبدل گردیدند
should read as
پسرانش از قبل_ سیدضیاء ثروتهای کلان، اندوختند و به مهرههای مهم اقتصادی و سیاسی کشور مبدل گردیدند
انگلیس
Jeesh DaramSun Feb 05, 2012 04:37 PM PST
دوست عزیز، اشاره کردید به برادران لاریجانی و ارتباط آنها با دولت انگلستان. هرگونه اطلاعاتی در اینمورد دارید لطفا با همه ما سهیم شوید. چهره و حرکات و گفتارشان که کاملا به عوامل انگلیس میخورد و احتمالا از طرف اسرائیل نیز حمایت میشوند و آن مصاحبه با چارلی روز را شنیدم خرجش را عناصر اسرائیل در آمریکا پرداخت نموده بودند و این برادران با انستیتو آمریکن انترپرایز در تماس دائمی هستند و پایه آنرا در زمان مسافرت آخوند رئیس جمهور ایران محمد خاتمی ریختند و پیشنهاد او تحت عنوان " دایالوگ امانگ سیویلیزیشنز" که در سازمان ملل عنوان نمود