کارپردازان انگلیس در ایران - قسمت بیستم


Share/Save/Bookmark

All-Iranians
by All-Iranians
28-Apr-2012
 

 

 

در قسمت های گذشته مطالبی در مورد سیدضیا الدین طباطبایی، برادران رشیدیان ، برادران جی ، حسین فردوست ، بهرام شاهرخ ، نواب صفوی ، جمال امامی ، جعفر شریف ‌امامی ، حسنعلی منصور ، امیر عباس هویدا ، سيد حسن تقي ‌زاده ، برادران انتظام ، مصطفی فاتح ، شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، محمد خلیل جواهری ، ابراهیم حکیمی ، علی اردشیر لاریجانی ، علی شریعتی ، محمدجواد لاریجانی ، عطاالله مهاجرانی ، محمدرضا مهدوی کنی و میرحسین موسوی عرضه شد. در این قسمت به معرفی عبدالحسین میرزا فرمانفرما می پردازیم:

٢٥ - عبدالحسین میرزا فرمانفرما

عبدالحسین میرزا فرمانفرما (متولد ١٢٣١در تهران - متوفی ۱۳۱۸در تهران) شاهزادهٔ قاجار و یکی از نخست‌ وزیران ایران بود. خانواده‌های فیروز و فرمانفرمائیان منسوب به او هستند... او احتمالاً جزء معدود ایرانیانی است که نشان بند جوراب انگلستان را دریافت کرده‏‌است.

//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7

نشان بندجوراب از نشان های درباری و اشرافی انگلستان است که توسط پادشاه و یا ملکه انگلستان اعطا می‌شود... نشان بندجوراب توارثی نیست و الزاما پس از فوت صاحب آن به دولت انگلستان باز می‌گردد... تا کنون دو پادشاه قاجار از ایران (ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه) ، دو سلطان عثمانی و یک امپراطور ژاپن از میان غیر مسیحیان این نشان را دریافت کرده اند... عبدالحسین میرزا فرمانفرما برادر زاده ی محمد شاه قاجار، داماد مظفرالدین شاه و پدر فیروز میرزا نصرت الدوله و نیز شاپور جی ریپورتر و دو پادشاه قاجار، به گمان از معدود ایرانیانی اند که نشان بند جوراب انگلستان را دریافت نموده‌اند.

//fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%86%D8%AF_%D8%AC%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%A8

شاپور جی ریپورتر، در قسمت سوم کارپردازان انگلیس در ایران ، قبلا معرفی شده است

//iranian.com/main/blog/all-iranians-60

در میان رجال سیاسی ، لقب نوکر انگلیس به فیروز میرزا نصرت الدوله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نصرت الدوله فیروز و مظفر فیروز داده شده است که چهار نسل متوالی به عنوان جاسوس انگلیس خدمتگذار دولت فخیمه بوده اند.

Various Sources

پدر عبدالحسین میرزا فرمانفرما ، فیروز میرزا ملقب به نصرت الدوله شانزدهمین پسر عباس میرزای نایب السلطنه و عموی ناصر الدین شاه بود. مادر عبدالحسین میرزا فرمانفرما ، شاهزاده حاجیه هما خانم دختر بهمن میرزا بهاء الدوله پسر فتحعلی شاه و کوچکترین فرزند خانواده بود. تحصیلات عبدالحسین میرزا همانند دیگر شاهزادگان آن دوره نبود معمولا شاهزادگان بعد از فراگرفتن ادبیات فارسی و عربی و آداب دینی و تعلیم خط به تیراندازی و شکار مشغول می­شدند ، آنگاه در دربار حضور مییافتند. اما برای عبدالحسین میرزا معلم سرخانه آوردند، او ادبیات فارسی، عربی و آداب دینی را فرا گرفت، فارسی را خوب می­دانست و در نوشتن ، سبک خاصی داشت. مطلب را صریح، مؤثر و بدون زواید ادا می­کرد. بعد او را به مدرسه نظام اتریشی که در تهران دایر بود فرستادند و در آنجا زبان فرانسه را یاد گرفت و بعد از مدتی مسؤول تعلیم سربازان و انتظامات جنگی شد. بعد از اتمام مدرسه اتریش زیر نظر کامران میرزا نائب السلطنه وزیر جنگ و پسر ناصرالدین شاه مشغول خدمت گردید. درسال ١٢٩٩ ق . به درجه سرهنگی رسید و ریاست افواج کرمان به عهده او واگذار شد و بعد از مدتی به تهران بازگشت. وی در جوانی به کمک پدر توانست قناتی برای تهران حفر کند که به قنات فرمانفرما معروف شد و چون پدرش فیروز میرزا به فرمانفرما ملقب شد، شاه لقب نصرت الدوله را به عبدالحسین میرزا اعطا کرد. وی در سال ١٣٠١ ق. به منصب سرتیپی نائل گردید و سال بعد عازم آذربایجان شد و در آنجا به نام نصرت الدوله معروف گردید.

//www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=32973

عبدالحسین میرزا ( نصرت الدوله – سالار لشکر – فرمانفرما ) پسر دوم فیروز میرزا نصرت الدوله فرمانفرماست. عبدالحسین میرزا نصرت الدوله پس از ازدواج با عزت السلطنه ( دختر مظفرالدین شاه و نوه امیر کبیر ) در سال ١٣٠٦ ق . بسمت صندوقدار ولیعهد تعیین گردید . در سال ١٣٠٩ ق . در سن ٣٥ سالگی ملقب به سالار لشکر و رییس قشون آذربایجان شد . در سال ١٣١٢ ق. حکومت کردستان ضمیمه حکومت آذربایجان شده به ولیعهد داده شد و فرمانفرما از طرف مظفرالدین شاه به حکمرانی کردستان تعیین و روانه گردید و چیزی نگذشت که در همین سال دوباره به حکومت کرمان منصوب گردید . در سال ١٣١٤ ق . بر حسب صلاحدید امین السلطان به حکومت تهران منصوب شد و حکومت کرمان هم تحت نظر خودش بود و چون داماد و برادر زن مظفرالدین شاه بود در همه امور حکومت دخالت می کرد و موی دماغ امین السلطان شد . پس از عزل امین السلطان به سمت وزارت جنگ رسید . اما در سال ١٣١٧ ق . از وزارت جنگ معزول و به عراق تبعید شد . در سال ١٣٢٥ ق. در اولین کابینه دوره مشروطه وزیر دادگستری بود . در سال ١٣٣٤ ق. به نخست‌ وزیری رسید و خود نیز همزمان وزیر کشور بود .

//iranpanel.com/archive/index.php/t-52075.html

فرمانفرما وقتی که برای اولین و آخررین بار به نخست وزیری رسید، بیش از دو ماه در این سمت دوام نیاورد و پس از سقوط کابینه اش به سمت والی فارس به شیراز رفت. دوران حکومت فرمانفرما در فارس پنج سال به طول انجامید و در این سمت بود که با انگلیسی ها روابط نزدیکی برقرار نمود و در تاسیس پلیس جنوب از طرف انگلیسی ها نقش موثری داشت. در دوران حکومت فرمانفرما در فارس، پسرش که به لقب قبلی خود او (نصرت الدوله)ملقب شده بود، در کابینه وثوق الدوله به وزارت خارجه رسید و در انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ با انگلیسی ها که ایران را عملا تحت الحمایه انگلیس می نمود نقش اساسی داشت.

//etehademeli.ir/%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7.html

حضور تعداد زیادی از نیروهای انگلیسی در نواحی جنوبی ایران مقارن جنگ جهانی اول ، برنامه های متنوعی برای به کنترل در آوردنشان می طلبید . لذا تشکیل یک محفل ماسونی ، تمهید مناسبی برای سازماندهی اجتماعی این نیروها در چارچوب یک تشکیلات غیر نظامی بود . تشکیل محفل ماسونی ، از سوی دیگر ، می توانست فرصت مناسبی برای تحکیم مناسبات استعماری در ایران باشد . مناسباتی که در مقاطع حساس تاریخی ضامن منافع استعماری در ایران بود. بدین ترتیب لژ بزرگ اسکاتلند در سال ١٩١٨ میلادی اجازه تاسیس لژی را در شیراز در جنوب ایران به ژنرال سایکس رئیس قشون اس.پی.آر (تفنگداران جنوب ایران) در آن منطقه صادر نمود و لژ مزبور تحت عنوان «لژ روشنایی » در ایران در تاریخ بیست فوریه ١٩١٩ به وسیله نماینده اعزامی لژ بزرگ اسکاتلند رسماً گشایش یافت . لژ مزبور در شیراز در خانه فتح الملک شیرازی تشکیل گردید. در بدو تشکیل لژ روشنایی ، اولین ماموریتی که به آن واگذار شد ، همکاری با عبدالحسین میرزا فرمانفرما جهت خود مختاری ایالات فارس و خوزستان بود .اما پس از تحکیم قدرت رضاخان این طرح به فراموشی سپرده شد و در پی آن ، در اکتبر ١٩٢١ (برابر آبان ١٣٠٠) شمسی که سازمان اس.پی.آر منحل گردید ، لژ مزبور نیز تعطیل شد تا که این لژ در سال ١٩٢٢ بنا به درخواست هفت نفر از افسران انگلیسی که در ایران اقامت داشتند(مقارن ٢٩ آبان ١٣٠١) مجدداً به همان نام در تهران تجدید حیات نمود و تا سال ١٩٣٣ از فعالیت قابل توجهی برخوردار بود.

//iranian.com/main/blog/all-iranians-69

فرمانفرما در سی‏‌سالگی با فاطمه‏‌خانم عزت‏‌الدوله دختر چهارم مظفرالدین‏‌شاه و تاج‏‌الملوک (دختر عزت‌الدوله و امیرکبیر) ازدواج کرد و تا بیست سال بعد همسری اختیار نکرد. پس از مدتی عزت‏‌الدوله بنای ناسازگاری گذاشت، از جمله زمانی که فرمانفرما پسر بزرگش نصرت‌الدوله را به ازدواج با آمنه (دختر نجم‏‌السلطنه و خواهر تنی دکتر محمد مصدق) وادار کرد، عزت‏‌الدوله مخالفت ورزید. ازدواج با غیر قاجار از نظر عزت‏‌الدوله در شأن پسرش نبود و سرانجام پس از دو سال دشمنی و بدگویی نصرت‏‌الدوله به اجبار مادرش، آمنه را طلاق داد. حتی به دستور عزت‏‌الدوله، نوزاد تازه‌به‏‌دنیاآمده، مظفر را از مادرش جدا کردند. نجم‏‌السلطنه خواری و رنجی را که بر دخترش روا شده بود بر فرمانفرما نبخشید و فرمانفرما نیز با عزت‌‏الدوله که روابط دوستانهٔ او را با خواهرش بر هم زده بود، به کلی قطع رابطه کرد. پس از این ماجرا، فرمانفرما با زنان دیگری ازدواج کرد و از آن‏ها صاحب سی فرزند شد. پس از اجباری شدن نام‏ خانوادگی توسط رضاشاه و حذف القاب، عبدالحسین میرزا لقب خود «فرمانفرما» را به‏ عنوان نام ‏خانوادگی انتخاب کرد. اغلب فرزندان او نام‏ خانوادگی «فرمانفرمائیان» و برخی «فیروز» (برگرفته از نام پدر فرمانفرما، فیروز میرزا) را برای خود برگزیدند. فرمانفرما دایی دکتر محمد مصدق و داماد و برادرزن مظفرالدین‌شاه قاجار بود.

//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7

فرمانفرما صاحب ٣٦ فرزند بود : رجوع کنید به

//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7

نصرت الدوله فیروز فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما و عزت‌الدوله دختر مظفرالدین شاه بود. نصرت الدوله فیروز در جریان انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ وزیر امور خارجهٔ کابینهٔ وثوق الدوله و یکی از سه امضاکنندهٔ قرارداد بود. مدتی در حکومت رضاشاه وزیر بود. سپس مورد غضب واقع شد و بازداشت شد. با وساطت مستوفی الممالک آزاد شد و در خانه تحت نظر بود.

//fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%88%D9%84%D9%87_%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2

فرمانفرما پس از کودتای ۱۲۹۹ خورشیدی عهده‏‌دار هیچ شغل دولتی نبود و بیشتر اوقات خود را به رسیدگی به املاک و تربیت فرزندانش سپری می‏‌کرد.

رضاشاه کوتاه‌زمانی پس از تاج‏گذاری از فرمانفرما خواست تا خانهٔ مسکونی و باغش در خیابان سپه را به او واگذار کند. فرمانفرما که می‏‌دانست خودداری از واگذاری املاک، سروکار او را با پلیس خواهد انداخت، بی‏‌درنگ خانه و باغ را به رضاشاه بخشید و خود با خانواده‏‌اش در باغ شاه (که سالیانی پیش از احمدشاه خریداری کرده‏ بود) اقامت گزید. کاخ مرمر در زمین‏‌های فرمانفرما در خیابان سپه احداث شد.

در سال ۱۳۱۵ خورشیدی نصرت‏‌الدوله دستگیر شد. یک‏ سال بعد خبر درگذشت نصرت‏‌الدوله در زندان سمنان را به فرمانفرما دادند. فرمانفرما به نصرت‏‌الدوله بیش از دیگر فرزندانش علاقه داشت و مرگ او تأثیر بدی در روحیه‏‌اش گذاشت. اجبار رضاشاه در عدم برگزاری مراسم تشییع و ترحیم، اندوه فرمانفرما را دوچندان کرد. رضاشاه بازماندگان نصرت‏‌الدوله را مکلف کرد رشوهٔ ۲۸۰۰۰ پوندی انگلستان به نصرت‏‌الدوله در عقد قرارداد ۱۹۱۹ را به دولت بازگردانند. فرمانفرما برای تأمین وجه درخواستی، مقدار قابل‏ توجهی از اموالش را فروخت. در همان سال رضاشاه باغ شاه را تصرف کرد. مرگ نصرت‏‌الدوله و ضبط اموال فرمانفرما توسط رضاشاه، او را ضعیف و ناتوان ساخت. فرمانفرما در سال ۱۳۱۸ پس از دو سکتهٔ مغزی پیاپی در سن هشتادوهشت‏‌سالگی در باغ ییلاقی خود (واقع در رضوانیهٔ شمیران) درگذشت. او را در آرامگاهی در نزدیکی قبر نصرت‌الدوله در شاه عبدالعظیم به خاک سپردند.

فرمانفرما از مالکان معتبر ایران بود و املاک وسیعی در آذربایجان، کرمانشاه، کردستان، فارس، کرمان، کرج و تهران داشت. فرمانیه از املاک فرمانفرما بود که به پسرش نصرت‌‏الدوله بخشید. فرمانفرما بخشی از املاک خود را برای تأسیس بیمارستان، مدرسه و مسجد وقف کرد. نخستین مدرسهٔ دخترانهٔ رسمی و غیرمذهبی شیراز به هزینهٔ فرمانفرما تأسیس شد. او همچنین در دوران نخست‏‌وزیری خود ملکی را به‏ منظور پی‏‌ریزی ساختمان انستیتو پاستور اهدا کرد.

//fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7

تصاویر

عبدالحسین میرزا فرمانفرما

//upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/9/92/FarmanFarma.jpg/230px-FarmanFarma.jpg

عبدالحسین میرزا فرمانفرما به همراه خواهرش ملک‏‌تاج نجم‌‏السلطنه مادر دکتر محمد مصدق

//upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/a/aa/Farmanfarma1.jpg/200px-Farmanfarma1.jpg

مریم فیروز دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما و همسر نورالدین کیانوری

//www.up.vatandownload.com/images/xv9wkpbirdtj7dvua5ab.jpg

نظر شما چیست؟

xxxxxxxxxxxxxxxx

Share/Save/Bookmark

more from All-Iranians
 
All-Iranians

سفر دراز ستاره فرمانفرمائیان

All-Iranians



All-Iranians

درگذشت ستاره فرمانفرماییان

All-Iranians



anglophile

جناب دکتر نوری بسیار سپاسگزارم

anglophile


Your answer to my question makes perfect sense. At the same time Jenab All Iranian's theory is plausible and most probably the case. The truth is perhaps only known to the offspring of these marriages. May I also add to the list of qajari serial marriage addicts the name of Fath Ali Shah and his notorious haramsara. The practice of serial marriage and a very busy baby production factory is a tribal habit that seems to have been preserved in generations of qajari men and women. It is noteworthy that Mossadegh's mother (sister to Abdolhossein Mirza) married THREE (some say five) times (not to forget that she herself was the second wife to Mossadegh's father!). She married at least once after the death of Mossadegh's father. But all these aside I must gives one credit to qajaris bethrotal choices.  While they considered themselves to be royalties, and later learend to copy the European royalties (in a very funny way) they showed very little regard or understanding for preserving the European code of royal-marryig-royal. This love of marrying non royals and commoners was driven by two things: Lust (by men) and Money (by women). So for example we see Nasseruddin Shah marrying his gardner's daughter (Jeyran) who was a simple peasant girl. And as for women the best example is Mossadegh's mother who married from one marriage to another purely to preserve their livelihood or better still improve it. Their husbands were usually old wealthy men with lots of property who would later find a much younger wife, sogoli, much to the detriment of the older concubines. The idea  that the present day qajaris are being the sons and daughters of such sigheh girls of very "humble" origins has more to it than we believe. The "under the stairs" behaviour of some of their remnants on this site is the best evidence to their "royal!!" roots. 

P_J

Thank You ALL IRANIAN!

by P_J on

A painstakingly great research of Iran’s history of Qajar dynasty!   A sad chapter of our recent past.

Thanks! 


Shazde Asdola Mirza

Commenting on one's own blog is silly ... even sillier is to ...

by Shazde Asdola Mirza on

... have a conversation with oneself.


All-Iranians

Jenab Dr Noury

by All-Iranians on

Thank you for your responsive note. It is also possible that some Aghdi Wives passed away and Farmanfarma replaced those ladies with the new Aghdi ones! We are not sure, anyhow!


M. Saadat Noury

پاسخی به پرسش انگلوفیل گرامی

M. Saadat Noury


 

بنظر می رسد که ایجاد حرمسرا و داشتن زنان عقدی (معمولا چهار تا ) و زنان صیغه به تعداد نامحدود ، در بین شاهان و شاهزادگان قاجار شیوه ی متداولی بوده و عبدالحسین میرزا فرمانفرما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. نگاه کنید به :

نا صرالدین شاه در طول حیات خود هشتاد و پنج زن صیغه و عقدی اختیار کرد
//fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D8%B4%D8%A7%D9%87_%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1
فتحعلی شاه قاجار با وجود داشتن هزار زن عقدی و صیغه، اِبایی نداشت که بازهم ....
//www.tebyan.net/index.aspx?pid=193495

احتمالا از میان زنان عبدالحسین میرزا فرمانفرما (عزت‏‌الدوله و تاج‏‌الملوک و ماه‏‌بیگم‏‌خانم و بتول‌خانم و معصومه‌خانم و فاطمه‌خانم و همدم‌خانم و اخترالزمان‌خانم و بتول‌خانم دوم) چهار نفر اول عقدی و بقیه ، عنوان صیغه داشته اند.


All-Iranians

Sabar Mirza Farman Farmaian

by All-Iranians on

//en.wikipedia.org/wiki/Sabar_Mirza_Farman_Farmaian

PS: He was also known as Dr Saaber Farman Farmaian


anglophile

Dear All Iranians and other esteemed friends

by anglophile on

Thank you for all the great contributions including Dr Nouri's and Shemirani's. Could you help me with this puzzle? This gentleman, Abdolhossein Mirza, has had 8 or 9 wives (if I am not mistaken) and some 36/38 (?) children! Surely he could not have all these wives in sequence and as Islam would not allow more than 4 wives in parallel (at the same time) some of these wives must have been of temporary type (sigheh). Do we know which wivers were sigheh and which ones were sharee?

All-Iranians

Jenab Shemirani

by All-Iranians on

Thank you for your visit and for your interesting input. You may also like to view this: Sir Denis Wright as a Notable Old Brentwoods

//en.wikipedia.org/wiki/Brentwood_School_(Essex)#Notable_Old_Brentwoods


Shemirani

All Iranians & Anglophile

by Shemirani on

Thanks for sharing your researchs !!

 I found the first page of Denis Wright's essay about AbdolHossein Farmanfarma few details Milani didn't mention...."ambitious,vain, avarious....Openly practices extortion on a large scale by which means he accumulated considerable wealth .."

what a charming man :D

//www.jstor.org/discover/10.2307/4300586?uid=3738016&uid=2134&uid=2&uid=70&uid=4&sid=56116358223

i wish i could find it all,  i would love to read what FF's clan didn't want us to know...

(Quand on sait que ces gens ont passés leurs vies (generation après generion) à critiquer les Pahlavis ! C'est le monde à l'envers !!)


All-Iranians

Jenab Aglophile

by All-Iranians on

You are welcome. We do not have any problem with that. BTW, it looks great!


anglophile

آفرین بر هوش شما

anglophile


      مصلحـت نیسـت کـه از پرده برون افتد راز 


ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست 

All-Iranians

Jenab Demo

by All-Iranians on

Thank you for your visit and for your poem. Please note that you should not be worried; there are still so many good peoples around.


Demo

در مدح انگلیس

Demo


 

پس با این حساب در قدیم هر خزنده ای روی زمین وطنمان به امر انگلیس میخزید و فقط پرنده های روی هوا در ایران کار پرداز انگلیس نبوده اند!
مه و باد و خورشید و فلک انگلو فیلند
که خدا انگلیسیت و مخلوقاتش بیلند!

ایول!


All-Iranians

عبدالحسین میرزا فرمانفرما، سايكس و قوام الملک

All-Iranians


//www.shahbazi.org/photo/z012.jpg

PS: Jenab Anglophile: Your avatar looks like an image of Ebrahim Ghavaam!!!


All-Iranians

Jenab Dr Noury

by All-Iranians on

Thank you for your visit and for your informative note. You may also like to view this

//iranian.com/main/2012/apr/sattareh-farman-farmaian-girl-iran


M. Saadat Noury

سايكس و ارتباطات او با عبدالحسین میرزا فرمانفرما

M. Saadat Noury


برای آگاهی از فعالیت های سرپرسى مولزورث، سايكس ، افسر اطلاعاتى، كارگزار سياسى و نويسندۀ انگليسى و ارتباطات او با عبدالحسین میرزا فرمانفرما نگاه کنید به
سفرنامه ژنرال سرپرسى سايكس يا ده هزار ميل در ايران، ترجمه حسين سعادت نورى، تهران، ١٣٦٣//www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=5464


All-Iranians

علاقه مریم فیروزدخترعبدالحسین میرزا فرمانفرما به خمینی

All-Iranians



All-Iranians

Jenab Anglophile

by All-Iranians on

Thank you for your visit, for your supportive note, and for the informative links. You may also like to view this //en.wikipedia.org/wiki/Abdol-Hossein_Mirza_Farmanfarma


anglophile

Also featured in Milani's Eminent Persians

by anglophile on

Here is the link to page 146 of Abbas Milani's book titled:Eminenet Persians in which efforts of Abdol Hossein Mirza's children to deny his receiving payments from the British government (as disclosed by Sir Denis Wright- former British ambassador in Iran) are charted:    //books.google.co.uk/books?id=ixU33FaG_dgC&pg=PA146&lpg=PA146&dq=sons+of+farmanfarma+Sir+Denis+Wright&source=bl&ots=dSf5I06_pq&sig=eP8cWUl7ZTdpjo6-_f0r-j-YCec&hl=en&sa=X&ei=-tSbT939A8Gt0QW4tfyIDw&ved=0CCAQ6AEwAA#v=onepage&q=sons%20of%20farmanfarma%20Sir%20Denis%20Wright&f=false

anglophile

میگن دل‌ به دل‌ راه داره یعنی این

anglophile


   

جناب "همه ایرانیان" بنده بدون اینکه از این بلاگ وزین جناب عالی‌ مطلع باشم مطالبی‌ در همین خصوص در بلاگ دیگری معروض داشتم که البته جناب عالی‌ بطور کامل تر آنرا در اینجا بیان فرمودید. با سپاس از زحماتتان:

//iranian.com/main/2012/apr/sattareh-farman-farmaian-girl-iran