A friend of mine who was in my high school gave me a copy of a letter that she wrote on Monday 23rd of Bahman of 1357 to her sister who had left Iran for university studies weeks earlier. In this letter, my friend details some events which happened from 20th to 23rd of Bahman of 1357. I thought that as we are getting close to anniversary of those dates, it might be interesting to read this letter together. Since I have to write it in Farsi and the process is slow, I am going to blog it in 2-3 blogs. There might be lessons in this for the next movement. If not, at least, we can read what happened from someone who was there and wrote it back then and we can also see ...Just read for yourself. Here is part 1:
( Please note that names have been changed.)
پریوشِ عزیز سلام , امیدوارم حالت خوب باشد , الآن که این نامه را می نویسم , ساعتِ ٩ صبحِ روزِ دوشنبه ٢٣ بهمن است و من در حالِ حاضر دارم به صدایِ انقلاب [رادیو ایران] گوش می دهم . نمی دانم نامه هایِ قبلی به تو رسیده یا نه , بهر حال من در این نامه سعی می کنم کمی برایت از فتوحِ بیشمار مردم بگویم . اول از همه باید بگویم که تاریخِ ایران هیچوقت ٤٨ ساعت جمعه شب تا یک شنبه شب ٢٠ تا ٢٢ بهمن را فراموش نمی کند و شاید تاریخِ جهان هم هیچوقت از یاد نبرد . اگر یادت باشد آن موقعی که هنوز نرفته بودی یکی از شعارهای ملت این بود : « وای به روزی که مسلح شویم » و واقعأ این شعار مصداق پیدا کرد .اگر برایت بگویم این دو روز چه بر تهران گذشت حتمأ تو هم متعجب می شوی . من سعی می کنم وقایع را به ترتیب برایت تعریف کنم . جمعه شب (٢٠ بهمن ) پس از نمایشِ فیلمی در موردِ ورودِ امام خمینی در حدود ساعت ١٠ و ٤٥ دقیقه در پادگان فرح آباد ,اتفاق مهمی افتاد . همافران و افسران و سربازان و درجه داران نیروی هوایی بارها اعلام همبستگی با مردم کرده بودند و در ارتش ....اما جمعه شب پس از اختلافی که بین همافران و گارد جاویدان افتاد , گارد جاویدان عذه ای از افراد مبارز نیروی هوایی را با تیر زدند و این واقعه را همافران با بانگ الله اکبر مردم را خبردار کردند و مردم به کمک سربازان شتافتند . در همین موقع افراد مبارز نیروی هوایی توانستند با کمک مردم به انبار تسلیحات دست یابند و عده ای از مردم و خودشان را مسلح کردند و نبرد شروع شد . چریکهای فدایی هم به کمک نیروی هوایی رفتند و همه این سه نیرو یعنی ملت , نیوی هوایی و چریکها با افراد گارد جاویدان جنگیدند . در جمعه شب ما خانه خاله مهری بودیم و بوسله الله اکبر از غیر عادی بودن وقایع با اطلاع شدیم اما هنوز از چو و چون قضیه آگاهی نداشتیم اما صبح شنبه همه ُ شهر آگاه شدند و هر کس به فراخوان موقعیت خود به ملت کمک می کرد و از جمله با ساختن سنگرهای متعدد بوسیله کیسه های شن , پانسمان مجروحان و غیره . گرفتن پادگان فرح آباد اولین گام پیروزی بود . سپس ملت مرتبأ با تسخیر انبارهای تسلیحات و پادگانها و کلانتریها توانستند به اسلحه دست یابند. مردم با هرچه داشتند می جنگیدند با ساختن کوکتل مولوتف و غیره شروع به تدارک مواد منفرجه کردند. روز یک شنبه پادگان عشرت آباد هم تسخیر شد و دیروز عصر اغلب مردم محل ما مسلح بودند. سلاحهایی که مردم دارند بیشتر ژ٣ , ام یک , برونو , و کلاشینکف هست. البته عده زیادی سلاحهایشان را به کمیته امام خمینی تحویل دادند اما بیشتر مردم...( ادامه دارد)
Recently by Anahid Hojjati | Comments | Date |
---|---|---|
This is how it happened | - | Jul 24, 2012 |
یک نهر در شهر | 1 | Jul 23, 2012 |
Legendary Patience | 2 | Jul 18, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Thanks Vildemose, brace yourself for some leftist talk later..
by Anahid Hojjati on Fri Feb 04, 2011 11:10 AM PSTDear Vildemose, thanks for your comment. Everyone , please just realize that the person who wrote this was 15 year old at the time and obviously pro leftist groups in Iran. In later parts of letter, she has some strong words againt Imperialism jahani be sarkardegi America. But as you wrote Vildemose, this is a piece of history. And it is true that when 1979 revolution happened, talk against Imperialism was big. We did not know that for a government to be bad, it does not have to be supported by Imperialism.
Thank you for sharing this.
by vildemose on Fri Feb 04, 2011 10:42 AM PSTThank you for sharing this. This is a fascinating piece of history. Hope someone can translate it into English.
Dear afshinazad and Roozbeh Gilani, thanks for commenting.
by Anahid Hojjati on Fri Feb 04, 2011 09:16 AM PSTDear afshin, you wrote:
«بعد از ۳۲ سال انقلاب شرم اور و سرنگونی ایران ، اروزوی زمان شاه را میکنیم .»
What you wrote, is correct for me and many others that I know of.
Dear Roozbeh, thanks for sharing that the slogan was a favourite of yours. Also, how interesting that you heard it in 2009 even if it were on much smaller scale. Thanks for calling the blog good. I have had this copy of letter for some months now and I might have shared lines of it here on IC before. Last night as I was going through some papers, I saw it and I thought that it might be timely to share all of it here. I still have to blog the rest of it.
سی اُ پی و جی دی عزیز , متشکرم که نظر نوشتید.
Anahid HojjatiFri Feb 04, 2011 08:34 AM PST
دوستان , ممنون که وبلاگم را خواندید و همچنین از اینکه نظر نوشتید. سی و دو سال از آنروزها گذشته و حالا غم انگیز است که نامه نوجوانی را خواند که خبر نداشت وقایعی که با شوق در موردشان می نوشت , به زندانی کردن دوست وفامیل و اعدام هم کلاسیها وبسیار بدبختیها خواهد انجامید .دقیقا همانکه سی اُ پی در نظرش نوشت:«این مردم نمیدونستن که دارن با دست خودشون قبر خودشون و خیلی های دیگرو داشتن میکندن..... »
ولی برایم دوباره خو اندن در مورد نحوه ای که مردم مسلح شدند جالب بود , چرا که آدم خوش بینی که هستم , به خود می گویم که مردم شاید بتوانند از این کارها بر ضد جمهوری اسلامی بکنند.
تراژدی ملی
afshinazadFri Feb 04, 2011 07:56 AM PST
دموکراسی و ازادی چه کلمات زیبایی هستند. واقعأ زمانی که ۳۰ سال در امریکای شمالی زندگی کرده ام هنوز از این ازادی که اینجاست برای من و خیلی ها بهره ای نیامده . در ایران ما تمام ازادی های اینجا داشتیم و فقط ازادی انتخابات سیاستمدارن دزد را نداشتیم . اصلأ معنای ازادی که میخواستیم چه بود .؟برگشت به قرن هفتم و فرهنگ عربستان بود . زمانی که شعار استقلال ازادی جمهوری اسلامی و یاحزب فقط حزبالله میدادند ، ایا استقلال نداشتیم و مگر ارتش کشوری دیگر ما را اسیر گرفته بود؟ حکومت اسلامی ایا ما قران عربی را میفهمیدیم و یا مگر الگوی چنین حکومتی وجود داشت؟ ویا فقط حزبالله ؟ مگر ازادی یعنی یک حزب ؟ مگر یک حزب نداشتیم به اسم دیگری. ازادی چی بود مگر ما ازادی اقتصادیو اجتمایی و یا مذهبی ویا زن نداشتیم و خوب پس چه چیزی جز انتخابات میلیونرها بعنوان سیاست مدار مثل کشورهای غربی، که برای جیب و منفعت خود و شرکتهای بزرگ کار میکنند نه ملت. بعد از ۳۲ سال انقلاب شرم اور و سرنگونی ایران ، اروزوی زمان شاه را میکنیم وحتئ اگر نصف ان را داشته باشیم ملت راضی میشوند . ایا این تراژدی ملی نیست که گرفتار این بدبختی شده ایم.
وای به روزی که مسلح شویم
Roozbeh_GilaniFri Feb 04, 2011 07:07 AM PST
Regardless of the tragic defeat of 1979 revolution by the unholy alliance of the islamist fascism and western intelligence agencies, that must be my favourite Revolutionary cry of that period.
Loosely translated: "Beware of the day we are armed"!
I actually heard people shouting this exact words on Ashura day demo of 2009, but much smaller scale. But the "Green activists" dived in and told people to shut up and be peaceful! well we saw the result of those peaceful demos! Lesson learnt.....
Thanks for the good blog Anahid.
"Personal business must yield to collective interest."
نامه هایی از آن سو
Jeesh DaramFri Feb 04, 2011 07:43 AM PST
آناهید جان
Cost-of-ProgressFri Feb 04, 2011 05:23 AM PST
آناهید جان جالبه - سپاس -
این مردم نمیدونستن که دارن با دست خودشون قبر خودشون و خیلی های دیگرو داشتن میکندن.....____________
IRAN FIRST
____________