اول اردیبهشت ماه جلالی: روز سعدی


Share/Save/Bookmark

اول اردیبهشت ماه جلالی: روز سعدی
by anglophile
19-Apr-2012
 

فردا اولین روز اردیبهشت ماه، دومین ماه از فصل بهار و هنگامیست که بهار در اوج زیبایی و لطافت در طبیعت به دیگر فصول سال فخر می‌‌فروشد. در ایران این روز را به درستی به نام روز بزرگداشت سعدی جشن میگیرند و یاد جاودانه این فصیح‌ترین سخنور نظم و نثر ادبیات فارسی‌ را گرامی‌ میدارند. گفتم به این بهانه قطعه‌ای از گلستان سعدی را که این روز را به بهترین گونه توصیف می‌کند و نیز دلیل انتخاب این روز برای بزرگداشت استاد سخن در ادبیات فارسی‌ می‌‌باشد را به علاقمندان عرضه کنم:
به حکم ضرورت سخن گفتم و تفرج کنان بیرون رفتیم در فصل ربیع که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده

پیراهن برگ بر درختان
چون جامه عید نیکبختان

اول اردیبهشت ماه جلالی
بلبل گوینده بر منابر قضبان

بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی
همچو عرق بر عذار شاهد غضبان

شب را به بوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد موضعی خوش و خرّم و درختان درهم گفتی که خرده مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریااز تاکش آویخته

روضةٌ ماءُ نهرِها سَلسال
دوحةٌ سَجعُ طیرِها موزون

آن پُر از لالها رنگارنگ
وین پر از میوه های گوناگون

باد در سایه درختانش
گسترانید فرش بوقلمون

بامدادان که خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و رغبت شهر کرده گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفته اند هر چه نپاید دلبستگی را نشاید گفتا طریق چیست گفتم برای نزهتناظران و فسحت حاضران کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیعش را بطیش خریف مبدل نکند

بچه کار آیدت ز گل طبقی
از گلستان من ببر ورقی

گل همین پنج روز و شش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد


Share/Save/Bookmark

more from anglophile
 
anglophile

عرض خود میبری و زحمت ما میداری

anglophile


 

حالا واقعا لازمه که شما اینقدر به خودت فشار بیاری و چار تا "معر" بی‌ وزن و بی‌ قافیه و بی‌ مفهوم و بی‌ معنی بسازی که نه بدر دنیا میخوره نه بدرد اخرت؟ آخه برادر من چرا شما  اینقدر اصرار داری که نشون بدی تهی از فرهنگ و ادب هستی‌؟ مگر نشنیده‌ای که: زبان بریده به کنجی نشته صمًّ بکم به از زبانی‌ که نباشد اندر حکم (میم بده).


aynak

چند بیتی خطاب به مزدوران و مفتخران به نوکری انگلیس:

aynak


 



این همه زور زدی یک شعر پیدا کنی که اصلا ربطی به تو نداره.  این هم جوابیات "عینک" به استفاده بی مورد  نا بجا از  اشعار شیخ اجل: ادعای نوکر:


"چند گویی که بد اندیش و حسود؟"   پاسخ: خوش خیالی که کند برتو حسادت مفلوک  نوکر ی لیک فقط نزد  --تو-- والا باشد  ادعای نوکر: "عیب جویان من مسکینند"  پاسخ: که سرا پی غلطی --  "عیب" سزاوار تو نیست! ادعای نوکر:


"گه به خون ریختنم برخیزند گه به بد خواستنم بنشینند" پاسخ: ای  دغل ریختن خون روش ما نبود،  او که خون ریخت و خون خورد ز اجداد تو بود.
ادعای نوکر:

"نیک باشی و بدت گوید خلق

به که بد باشی و نیکت بینند"

پاسخ عینک:

نیکی تو خود بود مانند اشتر را که  پرسیدش -که هی؟

از کجا می ایی ای اقبال پی؟

گفت از گرمابه کوی تو.

گفت نیک پنداست از زانوی تو


anglophile

خطاب به حسود

anglophile


چند گویی که بد اندیش و حسود

عیب جویان من مسکینند

گه به خون ریختنم برخیزند

گه به بد خواستنم بنشینند

نیک باشی و بدت گوید خلق

به که بد باشی و نیکت بینند

 

 سعدی

 


aynak

بنی آدم اعضای یک دیگرند

aynak


بنی آدم اعضای یک دیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
تو که  نوکر کشور دیگری
هما نا  که نامت نهند انگلوفیل

 

 

 

 


anglophile

Janab All-Iranian

by anglophile on

Thank you for vsiting this blog and your Saadi's instructive poem. Please accept this as my token of appreciation:

 

 لاابالی چه کند دفتر دانایی را

طاقت وعظ نباشد سر سودایی را

آب را قول تو با آتش اگر جمع کند

نتواند که کند عشق و شکیبایی را

دیده را فایده آنست که دلبر بیند

ور نبیند چه بود فایده بینایی را

عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست

یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را

همه دانند که من سبزه خط دارم دوست

نه چو دیگر حیوان سبزه صحرایی را

من همان روز دل و صبر به یغما دادم

که مقید شدم آن دلبر یغمایی را

سرو بگذار که قدی و قیامی دارد

گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را

گر برانی نرود ور برود بازآید

ناگزیرست مگس دکه حلوایی را

بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس

حد همینست سخندانی و زیبایی را

سعدیا نوبتی امشب دهل صبح نکوفت

یا مگر روز نباشد شب تنهایی را



anglophile

Darius jaan-e aziz

by anglophile on

Thank you for visitng my blog and so delighted to see you in a poetry blog. To fulfil your wishes I consulted Hafez and this was the Ghazal that he returned:

معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید

رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند

که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید

به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد

گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است

چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

نخست موعظه پیر صحبت این حرف است

که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق

بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

وگر طلب کند انعامی از شما حافظ

حوالتش به لب یار دلنواز کنید

 

It is telling you of great and good fortune coming to you. The follwoing Ghazal, known as Shahed, which is kind of verifying the previous one, is equally promising:

الا ای طوطی گویای اسرار

مبادا خالیت شکر ز منقار

سرت سبز و دلت خوش باد جاوید

که خوش نقشی نمودی از خط یار

سخن سربسته گفتی با حریفان

خدا را زین معما پرده بردار

به روی ما زن از ساغر گلابی

که خواب آلوده‌ایم ای بخت بیدار

چه ره بود این که زد در پرده مطرب

که می‌رقصند با هم مست و هشیار

از آن افیون که ساقی در می‌افکند

حریفان را نه سر ماند نه دستار

سکندر را نمی‌بخشند آبی

به زور و زر میسر نیست این کار

بیا و حال اهل درد بشنو

به لفظ اندک و معنی بسیار

بت چینی عدوی دین و دل‌هاست

خداوندا دل و دینم نگه دار

به مستوران مگو اسرار مستی

حدیث جان مگو با نقش دیوار


به یمن دولت منصور شاهی


علم شد حافظ اندر نظم اشعار


خداوندی به جای بندگان کرد


خداوندا ز آفاتش نگه دار


 

 

 

So, my dear friend, Hafez says: SARKO IS HERE TO STAY :) 


anglophile

Dear Professor Ala

by anglophile on

Thank you for visitng this blog and please accept this gift from Saadi:         ما گـــــــــدايان خيل ســــلطانيم    ..   شـــــهربند هــــــواي جانانيم

بنده را نام خـــــويشــــــتن نبــود    ..   هــــرچه ما را لقب دهند آنيم
گــــــــر برانند و گــــر ببخشايند    ..   ره به جــاي ديگــر نمي دانيم
چــــون دلارام مي زند شــــمشير   ..   ســـرببازيم و رخ بگـــــردانيم
دوســــتان در هـــواي صحبت يار    ..   زرفشــانند و ما سرافشـــــانيم
مر خــــــــداوند عقـل و دانش را    ..   عيب ما گــو مکن کـه نادانيم
هــــر گلي نو که در جهـــان آيد    ..   مـا به عشقش هزار دســــتانيم
تنگ چشــمان نظـــر به ميوه کنند    ..   ما تماشــــاگــــــران بسـتانيم
تو به سيـماي شخص مي نگـــري    ..   مـــــــا در آثار صــنع حيرانيم 
هـرچه گفتيم جز حکايت دوست    ..   در همــــه عمر از آن پشيمانيم
ســعديا بي وجـــــود صحبت يار    ..   همـــه عـــــالم به هيچ نستانيم
ترک جان عزيز بتوان گـــفــــت   ..    ترک يار عـــــــــزيز نتــوانيم


anglophile

Dear Dr Sadaat Nouri

by anglophile on

Thank you for your visit and a happy Saadi day to you and to all the admirers of this pillar of Persian prose and poetry. Here is a gift from Saadi's Ghazaliat:

 

هــر که خصم اندر او کمند انداخت  ..  به مـــــــراد ویش بباید ســــاخت

هـــــر که عاشق نبود مــــــرد نشــد  ..  نقره صـــــــافی نشـد تا نگداخت

هیچ مصـــلح به کـــوی عشق نرفت  ..  که نه دنیا و آخـــــــرت در باخت

نه چنانش به ذکـــــر مشغولـــــــــم  ..  کـه توانم به خـــــویشتن پرداخت

همچنان شکر عشق میگـــــــــــویم  ..  که گَرَم دل بسوخت جان بنواخت

ســـعدیا! خوشتر از حدیث تو نیست  ..  تحفهء روزگار اهــــــــل شناخت

آفـــــــــــــرین بر زبان شــــیرینت  ..  کان همه شــور در جهـان انداخت


All-Iranians

Happy Saadi Day to All

by All-Iranians on

A remarkable Iranian poet who wrote

جامع هفت چیز در یک روز
عجبست ار نمیرد آن دابه
سیر بریان و جوز و ماهی و ماست
تخم مرغ و جماع و گرمابه : سعدی
//iranian.com/main/blog/all-iranians-81


Darius Kadivar

Happy Sa'adi Day anglophile Jan

by Darius Kadivar on

Yek Faleh Hafez ham barayeh man begheer keh bebeenam Sarkozy Chancy dareh ya nah. Khoda Koneh Chance dashteh basheh vaghar nah ozamoon kharabeh ;0)

 

Cheers Mate 

 

;0) 


Mohammad Ala

Happy Saadi Day

by Mohammad Ala on

Thanks for the reminder.  Thanks also for the poems. 


M. Saadat Noury

Happy Saadi Day

by M. Saadat Noury on

 

نظارهٔ چمن اردیبهشت خوش باشد
که بر درخت زند باد نوبهار افشان

مهندسان طبیعت ز جامه خانهٔ غیب
هزار حله برآرند مختلف الوان ...
سعدی


بیشتر

 //iranian.com/main/blog/m-saadat-noury/moments-remember-iranian-poet-saadi