در ناسودمندي سربازي


Share/Save/Bookmark

Arash Chanani
by Arash Chanani
15-Sep-2008
 

يكي از دوستانم، سرانجام با چهار سال تاخير به سربازي رفت. همين، بهانه­اي شد تا اين يادداشت را درباره­ي سربازي بنويسم. پيشتر، اين يادداشت، در وبلاگ همين دوست سرباز، منتشر شده است.


تا مدت­ها پس از گذراندن دو سال خدمت نظام وظیفه، این پرسش رهایم نمی­کرد که این دو سال، چه سودی در بر داشت؟ اولش فکر می­کردم که شاید توقع­ام از سربازی، آن قدر زیاد بوده که گمان ناسودمندی آن، به جانم افتاده؛ اما بعد، پی بردم همه­ی کسانی که مثل من، این دو سال را گذرانده­اند؛ به هیچ وجه راضی نیستند و با قطع و یقین، اذعان دارند که دو سال از بهترین سال­های زندگی­شان را به باد داده­اند. برخی پا را از این فراتر گذاشته، افسوس می­خوردند که چرا بی­خیال سربازی نشدند؟!

سربازی را مثل خیلی چیزهای دیگر، پهلوی اول به ایران آورد؛ از راه­آهن و دانشگاه گرفته تا دادگستری و ارتش، همه و همه یادگارهای مدرنیزاسیون رضاخانی­ست. - کاری به خوب و بد آن گونه مدرن­سازی ندارم؛ تنها خواستم اشاره­ای به پیشینه­ی سربازی کنم. - در دوران حکومت رضاشاه، ارتش چنان جایگاهی داشت که بودجه­ی آن را شخص رضاخان با گشاده­دستی از درآمد بادآورده­ی نفت، تعیین می­کرد. گذشته از دانشگاه، ارتش، مدرن­ترین بخش جامعه­ی آن روز ایران بود؛ پس جوانانی که به اجبار، دوره­ی خدمت سربازی را به انجام می­رساندند؛ آموزش­هایی را فرا می­گرفتند که در هیچ جای دیگر، به دست نمی­آوردند.

پس از آن پدر و به روزگار پسر، ارتش آن جایگاه را از دست نداد که بالاتر هم رفت. شاه، بهترین­ها را برای ارتش می­خواست. فرماندهان نظامی، در بهترین دانشگاه­های آمریکا و اروپا دانش آموخته، دست کم به یکی، دو زبان خارجی، مسلط بودند. تجهیزات و ادوات هم که جای خود داشت.

امروزه چه؟ آیا وضع به همان منوالست؟ قطعاً نه! متاسفانه نمی­توان انکار کرد که بخش نظامی کشور، چنان از بخش­های دیگر جامعه، عقب افتاده که نمی­توان برای آن، کارکرد آموزشی قایل شد. بدتر از آن، حتا این ارتش، نمی­تواند نظم و انضباط را در میان سربازان وظیفه، نهادینه کند. از این رو، جوانی که خدمت سربازی را گذرانده، تفاوتی با دیگر جوانان ندارد؛ جز آن که به ازای دو سال از بهترین سال­های زندگی، از بسیاری محدودیت­های قانونی، رهایی می­یابد. بی­راه نگفته­ام اگر تنها کارکرد سربازی را به دست آوردن کارت پایان خدمت و رهایی از محدودیت­های اعمال شده دانست.

ممکنست کسانی در مخالفت با این نظر، به جنگ هشت ساله و تهدیدهایی اشاره کنند که همواره متوجه کشور بوده و هست.

در پاسخ باید بگویم که بخش بزرگی از این تهدیدها، ساخته­ی خود ماست. در سر داشتن اندیشه­ی نابودی اسراییل و یا هر کشور دیگری و قايل شدن به رسالت جهانی برای رستگاری همه­ی بشریت و انجام تکلیف دینی بدون در نظر گرفتن نتیجه­ی آن، پیامدی جز تهدید و کشانده شدن جامعه به نظامی­گری ندارد.

با این همه، حتا اگر ضرورت آموزش نظامی برای دفاع از کشور را بی­هیچ عذر و بهانه­ای بپذیریم، باید پرسید که مگر این آموزش­ها، زمانی بیش از سه ماه نیاز دارد؟ پس می­توان زمان سربازی را با هدف آموزش نظامی، به سه ماه تقلیل داد و عمر و زندگی جوانان را تباه نکرد.

یادش به خیر! انشاهای دبستان را با آن معصومیت کودکانه، با امید و آرزو و گاه دعا برای دیگران به پایان می­رساندیم تا از شر نتیجه­گیری­های کلیشه­ای آزاد شويم؛ غافل که این هم، خود، کلیشه­ای دیگر می­شد.

در پايان اين نوشته هم آرزو مي­كنم كه روزی ایران ما، صاحب ارتشی حرفه­ای شود تا کارها به سامان آید و جوانان عمر تباه نکنند.


Share/Save/Bookmark

Recently by Arash ChananiCommentsDate
پري چهرگاني كه تاب مستوري ندارند
1
Oct 04, 2008
گام اول، گام دوم
-
Oct 02, 2008
جهان دیگری بسازیم
1
Sep 25, 2008
more from Arash Chanani