امروز چشم تهرانيها به روزنامهي خورشيد روشن شد! نميدانم فقط بخت ما پايتختنشينان بلندست كه نخستين شمارهي اين روزنامه را ديديم يا ايرانيان ديگر هم توانستند خورشيد را ببينند.
صاحبامتياز روزنامه، سازمان تامين اجتماعيست و رييس شوراي سياستگزاري آن، محسن احمدي و البته در شگفتم كه با سختگيريهاي شوراي نظارت بر مطبوعات، چگونه نام مديرمسئول آن درج نشده است. قديميها ميگفتند: «پول داشته باشد؛ رو سبيل شاه، نقاره بزن.» حالا بايد گفت: «قدرت داشته باش؛ رو سبيل شوراي نظارت بر مطبوعات نقاره بزن.»
روزنامهي خورشيد به شيوهي روزنامهي شرق، در صفحههايي جداگانه منتشر شده؛ به گونهاي كه براي هر كدام از سرويسهاي اجتماعي، ورزشي، اقتصادي و فرهنگي چهار صفحه در نظر گرفتهاند. به نظر ميرسد محتواي روزنامه، آگاهانه و عامدانه به دور از درگيريهاي روزمرهي سياسي، جهتگيري شده تا شايد با جلب توجه مخاطبان خسته از اين گونه درگيريها، به كار روز مبادا بيايد. نكتهي مويد اين ادعاي من، امتياز روزنامه است كه اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ورزشي عنوان شده و خبري از سياسي در آن نيست.
خيلي گشتم تا شايد در ميان نام روزنامهنگاران، نام آشنايي ببينم كه البته جز نام چند كارگزار دولتي و مجيد تفرشي، نام آشناي ديگري نديدم. حدس ميزنم اين تفرشي، همان تفرشي مقيم انگلستان باشد كه پيگير انتشار آرشيو ملي بريتانيا بود. نام او هم با عنوان كارشناس ارشد وزارت امور خارجه آمده است. تعجب كردم؛ چون تا اين لحظه گمان ميكردم كه تفرشي تنها در كار پژوهشست و نميدانستم كه كارشناس ارشد وزارت امور خارجه هم شده است.
با يك شماره نميتوان به داوري دربارهي اين روزنامه پرداخت؛ پس بايد منتظر بود و ادامهي كار را ديد. اما چند نكته را نانوشته نميگذارم.
نخست اين كه من از هر گونه رسانهي دولتي بيزارم. چه دولت، دولت اصلاحطلب سيدمحمد خاتمي باشد و چه دولت نوبنيادگراي محمود احمدينژاد. حتا اگر حكومتي دموكراتيك بر سر كار باشد، باز هم معتقدم كه دولت نبايد هيچ رسانهاي را در اختيار بگيرد.
دوم اين كه اين گونه روزنامههاي دولتي، عليرغم ادعاي جهتگيريهاي اجتماعي در محتوا، بيش از آن كه دغدغههاي اجتماعي داشته باشند، دغدغهي سياسي دارند. به زودي زود خواهيم ديد كه به گفتهي حافظ، پريچهره تاب مستوري ندارد. كمي صبر كنيم تا زمان انتخابات برسد، آن وقت خواهيم ديد كه روزنامهي خورشيد در پيگيري سياسي گردانندگانش، گوي رقابت از روزنامههاي حزبي خواهد ربود.
و در آخر بايد نوشت كه راهاندازي و يا گرداندن روزنامه از سوي چه بنيادگرايان و چه نسل تازه به قدرت رسيدهي آنان، يعني نوبنيادگرايان، كار تازهاي نيست. تجربههاي قبلي را ميتوان ديد. نگاهي به روزنامههاي رسالت، جوان، جامجم و ... بياندازيد تا پي به پيشداوري شتابزدهي من ببريد.
Recently by Arash Chanani | Comments | Date |
---|---|---|
گام اول، گام دوم | - | Oct 02, 2008 |
جهان دیگری بسازیم | 1 | Sep 25, 2008 |
خدا صبرتان بدهد | - | Sep 22, 2008 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
CORRECTION!
by مجید تفرشی (not verified) on Mon Oct 06, 2008 01:25 PM PDTجناب آقای چنانی. سلام بر شما.
من مجید تفرشی مقیم لندن هستم. حدس قبلی شما درست بوده است. من هرگز کارمند رسمی و کارشناس ارشد هیچ اداره ای از جمله وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیستم. آقایی که مطلبش را خوانده اید و گاه در خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان چاپ تهران از او مطلب چاپ می شود را اتفاقا می شناسم. نام کامل ایشان: مجید تفرشی خامنه ای است و من بارها مستقیم و غیرمستقیم از ایشان و موسساتی که مطالبشان را چاپ کرده اند خواسته ام تا به نحوی بین من و ایشان که نظرات و حوزه فعالیتهایمان یکسان نیست تمایزی قائل شوند. ولی به این خواسته توجه نشده است. ظاهرا به کار بردن پسوند خانوادگی خامنه ای در ایران نیازمند مجوز خاص است.
مجید تفرشی روزنامه نگار و محقق تاریخ معاصر مقیم لندن و کارمند و کارشناس رسمی هیچ کجا