ترفند دین ما را رها نمیکند


Share/Save/Bookmark

Dr. Mansur Rastani
by Dr. Mansur Rastani
08-Nov-2010
 

در این عهد و زمانه بنظر میرسد که همه را خراب کرده اند، خیلی ها عقیده بر این دارند که اداره اطلاعات کشور های غربی با همدستی جمهوری اسلامی توانسته اند که اکثر اپوزوسیون را چه درداخل و چه در خارج خریداری کنند و دیگر بسختی میتوان یک ملی گرای واقعی را که در صحنه سیاسی حضور داشته باشد پیدا نمود. البته این عقیده زیاد هم دور از حقیقت نمیتواند باشد، اداره اطلاعات امریکا مدت ها اگهی استخدام در رسانه های گروهی میداد، و خیلی از بیکاران ایرانی از این طریق صاحب کار شده اند، گروهی با تخصص در کاراجرایی برنامه های رسانه ای و گروهی زیادی با هیچگونه تخصص در پست های پایین و خیلی پایین تر. متداول ترین شغل های این گروهای آخر شامل بر روی ایر آمدن دررادیو و تلویزیون های ایرانی خارج از کشور و کامنت دادن در روی وبلاگ هاست که بدین وسیله افکار مردم را به همان فرمات و سرعتی که برنامه ریزی شده است جهت میدهند. بگذریم، از موضوع بدور افتادیم.

مساله اینجاست که این روزها به هیچ کس نمیشود اعتماد کرد، چون مار گزیده ای که از ریسمان سیاه و سفید دچار هراس میشود به هر گفتاری که از طرف اشخاصی سرشناس زده میشود با ذره بین بد بینی سنگ محک میزنیم، این بدبینی از آنجا سرچشمه میگیرد که تا یک نفر همچون بابک زمان پیدا میشود که میخواهد توهم ضد این بدبینی را در مردم بوجود آورد، خود تبدیل به آن سوء ظن میگردد. نمونه این وضعیت را میتوان در اشعار شعرا و در ترانه های خواننده ها یمان یافت. چند وقت پیش شاعر "بادکوبه ای" با شعر"وقتی تو میگویی وطن ...." تحسین همگی را بر انگیخت، ولی طولی نکشید که در واکنش به شعر دومش "کیست دم از مرگ وطن میزند" این تحسین به نوعی شک و تردید بدل گشت.

[..............]// گرچه ز جور خلفا سوختیم// زال علی معرفت آموختیم// گرچه عرب زد چوب حرامی به ما// داد یكی دین گرامی به ما// دین بگرفتیم و عرب رانده‌ایم//[...........]

در این شعر، شاعر با ابیات ضد و نقیض خود که یکی به نعل میزند و یکی به میخ, انسانی را گیج میکند تا آنجا که نمیتوان دریافت ایشان از چه فرقه ای است! کسی که از ال علی معرفت آموخته است و صاحب دین گرامی اعراب است چگونه میتواند ادعا کند که کیشش اهورایی و پیرو مکتب کوروش است ! در جای دیگر داشتم آخرین ویدئو کلیپ هیلا صدیقی این شاعر دلیر و شجاع را رویو میکردم که در آن شعر (غزل مثنوی) تازه اش را خوانده است، نام شعر "سبزست دوباره" میباشد. باید اقرار کنم که تا قبل از انتخابات قلابی سال ۱۳۸۸جمهوری اسلامی رنگ سبز رنگ مورد علاقه من میبود ولی پس از آن تاریخ این رنگ دیگراز چشم من افتاد. البته من کاری با نام این شعر ندارم مشکل من با یکی از ابیات این شعر است.

شعر با ابیاتی شروع میشود که با شنیدن آن انسانی را یک نوع شور میهنی فرا میگیرد ولی این هیجان دیری نمی پاید و در بیتی آدمی در تعبیر آن در تزلزل و تردید فرو میرود! از خاکم و همخاک من از جان و تنم نیست // انگار که این قوم غضب هموطنم نیست...............بردند از این خاک مصیبت زده نعمت // این خاک کهن بوم سراسر غم و محنتاز هیبت تاریخی اش آوار بجای ماند // یک باغ پر از آفت و بیمار بجا مانداز طایفه رستم و سهراب و سیاوش // های هات که صد مرد عزادار بجای ماندتا اینجای کار همه چیز به زیبایی هر چه تمامتر پیش میرود و به شنونده یک نوع هشدار و بیدارباش داده میشود که چه نشسته ای که وطنت از دست رفته است، مسأله در بیت بعدی است.

از مملکت فلسفه و شعر و شریعت // جهل و غضب و غفلت و انکار بجای ماند ...............این را همه قبول دارند که ایران سرزمین شعر و فلسفه بوده است، ولی سؤال اینجاست که آیا ایران سرزمین شریعت (قانون دینی) هم بوده است؟ میدانیم که زردشت دین نیست پس منظور شاعر از شریعت دین مبین اسلام است. آیا یکی از افتخارات "پرسیا"، سرزمین رستم و سیاوش، با همه هیبت تاریخی اش پرورش دین اسلام بوده است؟ که شاعر در اینجا به آن مباهات میکند؟ و اکنون آن را بعنوان یک ارزش تاریخی از دست رفته به آن نظر دارد! من این شعرا را به چیزی متهم نمیکنم ولی این شک را برای خود نگاهمیدارم که آنها بی علم آنکه دانسته باشند میتوانند مورد استفاده خائنین قرار گرفته باشند. به من خورده نگیرید ولی من در تمام نوشته هایم هشدار داده ام که امداد های داخلی و خارجی نامرعی (توسط دولت های جهانخوار) وجود دارند که میخواهند وطن ما را اسلامی نگاه دارند و در این راه از هر روشی استفاده میکنند. آژانس اطلاعاتی دول غربی توسط عواملش در داخل حکومت جنایتکار اسلامی ایران و در خارج کشور توسط لابی های حکومت اسلامی و همچنین مهره های دست نشانده اش در رسانه های گروهی ایرانی خارج از کشور سعی بر این دارند که دین، به خصوص دین مبین اسلام، را در ایران بر خلاف خواسته نهضت جوانان ملی گرای بپا خواسته بجای امیال ناسیونالیستی در جوانان جانشین بکنند و به همین جهت است که موسوی ها و کهروبی ها را در آب نمک خوابانده اند تا در وقت خود از آنها بهره برداری کنند. ما در تلویزیون های ایرانی خارج از کشور شاهد این هستیم که افراد به بهانه تشکیل میز گرد مباحثه مذهبی دست به تبلیغات دینی بخصوص دین اسلام میزنند. این در حالی است که افراد شرکت کننده در این مناظرها اکثرا از تخصص کافی برای شرکت در این گونه برنامه ها برخوردار نبوده و اطلاعات نادرست بخورد بیننده میدهند. یکی از همین افراد شرکت کنننده در ادامه تبلیغات مذهبی خود از دین اسلام اعتقاد داشت که دولتمردان سرمایه دارغربی هستند که اسلام بنیادگرایی را در اقصی نقاط جهان درست کرده اند وگرنه اسلام دین محبت و صلح است و اگر به درستی انجام گردد ضامن سعادت و خوشبختی بشر خواهد بود. سؤال من از این شخص اینستکه اگر چنین است ایشان نمونه یک کشور (فقط یکی) اسلامی را در این جهان نام ببرد که به سعادت و رفاه رسیده باشد ولی اگر چنین کشوری وجود خارجی ندارد بهتر است بقول آمریکائی ها "شات اپ" کند و از گزافه گویی بپرهیزد .

نکته قابل ذکر اینکه مردم با استفاده از خط تلفنی زنده از مجری برنامه میخواهند که اگر قصد ایجاد یک برنامه مناظره دینی را دارد بهتر است که از افراد کاردان و متخصص که به مطالب دینی احاطه کامل دارند استفاده شود تا با ایجاد بالانس درگفتگوها برداشت صحیح تر و روشنتری را از مطلب مورد مباحثه برای بینندگان برنامه فراهم نماید. جالب اینجاست که مجری برنامه از دادن پاسخ صریح به این سوال طفره رفته و با مغلطه خاص خود موضوع را عوض میکند و داستان را بجای دیگری میکشاند تا آنجا که طرف پرسش خود را فراموش میکند. براستی ما تا کی میخواهیم غیر راستین عمل بکنیم؟ تا کی میخواهیم به بهانه اینکه الان وقتش نیست و مردم دارای ظرفیت پذیرش حقیقت نیستند سر مردم را شیره بمالیم؟ این در واقع یک توهین به شعور ملت بحساب میاید! شما مجریان سیاسی که مرتب در برنامه های خود با صدای بلند و رگهای برآمده گردن از کار آقایان باصتلاح روشنفکر در زمان انقلاب ننگین اسلامی ایراد نقد میکنید، هم اکنون دارید همان اشتبا هات را تکرار میکنید، این عمل شما به کار آنها چه فرقی دارد؟ غیر از اینستکه هر دو ملت را فریب میدهید!

ما باید در نظر داشته باشیم که توبه گرگ مرگ است، دولتهای جهان خوار تحت هیچ شرایطی هرگز دست از کار استعمار و استثمار خود بر کشورهای جهان سوم بر نمیدارند آنها میدانند که استفاده از ترفند دینی بهترین وسیله برای جامه عمل پوشاندن به این اهداف پلید خود میباشد چرا؟ چون کسی که دین باور است نمیتواند ملی گرا باشد، بقول معروف ملا وطن ندارد وطن ملا اسلام است و در نتیجه کشوری که در سلطه دین باشد براحتی مورد چپاول دولت های غارتگر قرار میگیرد، نمونه اش کشور فعلی ما است که در سه دهه گذشته تحت تسلط دولت جنایتکار اسلامی که از مزدوران سر سپرده دول خارجی میباشد توسط حکومتهای جهانخوار به غارت رفته است. ترفند دینی دولتمردان جهانخوار وقتی بر ما بی اثر خواهد بود که ما ایرانیان از زیر سلطه دین بیرون آییم و این بدان معنا ست که دین را از حیطه مغز و دماغ مان خارج و ان را در قالب قلبی امان محبوس نگهداریم و به ان اجازه دخالت در امور فکری مان ندهیم و تصمیم گیری های روزانه مان را فقط بر اساس اندیشه و خرد انجام دهیم. این خود یک نوع انقلاب فرهنگی بحساب میاید که میتواند به ما کمک کند تا در برابر هر گونه ایران ستیزی، چه از طرف ایرانیان سلمان صفت داخلی خارج نشین و چه از طرف اربابان خارجی آنها، محکم ایستادگی کرده و برنامه های ضد میهنی آنها را بر ملا نمائیم، و این مبارزه را تا پیروزی نهایی بازستانی کشورمان ادامه دهیم.

Mansur Rastani, PhD
//defendingiraniandemocracy.blogspot.com/


Share/Save/Bookmark

more from Dr. Mansur Rastani