یادش بخیر، نوروز در خانه’ پدری ام غوغا بود. فرش های تازه شسته شده و خانه’ از غبار پاک شده و پنجره های تمیز که درختان میوه’ سراسر شکوفه’ حیاط را نمایش می دادند، زمینه’ سیزده روز رفت و آمد بزرگتر ها و کوچک تر ها بود. صندوق صندوق میوه و جعبه جعبه شیرینی و آجیل بود که روی میزها در کاسه های قشنگ بلورین قرار می گرفت و خانه می شد سراسر گل و بوی سنبل و نرگس. لباسهای نوی قشنگ که تا آخر نوروز هر روز بعد از بازگشت از عید دیدنی دوباره به جالباسی آویزان میشد و کفش های براق شبرو یا ورنی که با مادرم از کوچه برلن خریده بودیم، همگی فقط بهانه ای بودند برای اینکه عیدی بگیریم. یادم می آید از یک تومن تا بیست تومن ممکن بود از یک عمو یا دایی بگیریم که نگهداشتن و شمردن و خرج کردنش توی ساندویچ فروشی محل و سینما یک کیفی داشت که هیچ پولی بعد از آن دیگر نداشته. موقع تحویل سال، سفره’ هفت سین زیبایی که مادرم روی ترمه های مادر بزرگش می چید، مثل چلچراغ می درخشید. یادم می آید یک مشت برنج به نشانه’ برکت توی دست پدرم می چرخید و او و مادرم با هم دعای تحویل سال را می خواندند و عشقی که بینشان بود در نگاه هایشان در این لحظه از سال از تمام باقی سال مشهود تر بود. سال که تحویل میشد، گلدان گل را می دادند دست داداشم که برود و با آن از در وارد شود تا برکت و خرمی وارد خانه مان بشود. کوزه های سبزه تزیین کننده’ سفره’ هفت سین و تمام پله های ورودی خانه مان بود.
روز اول عید، عمه ام که از همه’ فامیل بزرگتر بود، از شهری که در آن با شوهرش زندگی می کرد می آمد و در خانه’ ما "می نشست." باقی اعضای خانواده همگی بلافاصله بعد از تحویل سال در خانه’ ما جمع می شدند تا عید دیدنی را از منزل بزرگتر شروع کنند. روزی بود و روزگاری بود و نوروزی بود.
من و خانواده ام نوروز را جشن می گیریم. ممکن است به مفصلی و زیبایی نوروزهای منزل پدری ام نباشد. ممکن است چون قلب من هنوز در حیاط آن خانه جایی زیر یک بوته’ گل سرخ محمدی می تپد، دیگر نمی تواند آن نوروزهای پر از خوشی و خوشحالی را عینا برای بچه هایم این سوی جهان تکرار کند. اما نوروز بزرگترین جشن خانه’ ماست. از روز نو فراتر، نوروز برای من فرصت تکرار و تایید امید هایم است. امید برای خودم، امید برای خانواده ام، امید برای دوستانم، امید برای ایرانم. آرزو دارم سال نو سالی پر از شادی و سلامتی برای یکایک شما عزیزان باشد. امید دارم ایران من، ایران ما، نو شود، پر از شادی شود، پر از جشن و امید و خوشحالی شود. امید دارم ایران سلامت و پایدار و پاینده باشد و ملت ایران سربلند و خوشحال و سلامت. چشم بد از ایران من به دور، گرچه من از آن دورم، دور.
این هم شعر آغازین این بار که آن را هدیه می کنم به تمام دوستانم در ایرانین دات کام:
معشوقه بسامان شد، تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد، تا باد چنین بادا
ملکی که پریشان شد، از شومی شیطان شد
باز آن سلیمان شد، تا باد چنین بادا
یاری که دلم خستی، در بر رخ ما بستی
غمخواره’ یاران شد، تا باد چنین بادا
زان طلعت شاهانه، زان مشعله’ خانه
هرگوشه چو میدان شد، تا باد چنین بادا
زان خشم دروغینش، زان شیوه’ شیرینش
عالم شکرستان شد، تا باد چنین بادا
شب رفت صبوح آمد، غم رفت فتوح آمد
خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا
از دولت محزونان وز همت مجنونان
آن سلسله جنبان شد، تا باد چنین بادا
عید آمد و عید آمد، یاری که رمید آمد
عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا
آن باد هوا را بین، زافسون لب شیرین
با نای در افغان شد، تا باد چنین بادا
...
...
"مولانا"
اگر دوست داشتید، می توانید در این بلاگ برای یکدیگر پیامهای دوستی و نوروزی بگذارید. اگر نه، بفرمایید مشاعره کنیم! نفر بعدی، عید شما مبارک و لطفا الف عنایت بفرمایید.
با دوستی،
ج.ی.
Recently by Javad Yassari | Comments | Date |
---|---|---|
سردار پلیس اسماعیل احمدی مقدم = یک بی ناموس | 4 | Jun 21, 2011 |
خایه مال ترین ایرانی خارج از کشور | 20 | Aug 03, 2010 |
نامه ای به شهرام امیری عزیزم | 7 | Jul 21, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Nawruz Mobarak
by Seagull (not verified) on Thu Mar 19, 2009 08:59 PM PDTتند شوقی در این دل گو
که معشوق آمدست دل جو
تو ای بلبل کنار سرخ گل
دمی با نوروز فرح رو
درود بر دوست گرامی جواد عزیز و عید همه دوستان مبارک
من ت می دهم!
Anonym7 (not verified)Thu Mar 19, 2009 06:11 PM PDT
تمام روشنایی نامه’ باران
مدیح رستگاری هاست
فراخای جهان سرشار از آزادی و شادی ست
اگر این دیو و این دیوار
بگذارد
از شفیعی کد کنی
عید همگی مبارک
dear Mr. Yassari
by Souri on Thu Mar 19, 2009 06:09 PM PDTI've already did "arz adab" to you at the beginning. You are lucky everything comes along very great.....here we are still running around... and it's 9pm !!
Sometime though I take a break and come to your moshaereh blog. But I won't post any poem anymore as I said before, ba JJ ghahr kardam :-))
Wish you and the family all the bests in this coming new year ..
آقا مجید میم برای شما و اگر از کوکو فرصت پیدا کردید لطفا ت بدهید
Javad YassariThu Mar 19, 2009 05:34 PM PDT
من همان دم که وضو ساختم از چشمه’ عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که بروی که شدم عاشق و از بوی که مست
Dear Majid
by Javad Yassari on Thu Mar 19, 2009 05:07 PM PDTVery, very funny! You're da man, bro!
I have had the afternoon off, taking care of last minute things around here, too, though I will be eating my sabzi polo mahi with family elsewhere, so I don't need to worry about cooking like you do! The haft seen is coming along just fine! I hope you have a wonderful dinner and I wish you success with your kookoo and mahi. My very best to your family for a prosperous New Year.
Souri Khanoom, mokhlessim!
Majid agha
by Souri on Thu Mar 19, 2009 04:59 PM PDTBaba boro mahi to dorost kon !! Ey baba shoma ro che be mohsaereh?
But really, It was very funny, I laughed loud. Happy Nowruz to you and the Madame !! Hope you will come up " rosefid" for your Mahi & sabzi polo!!
جواد جان
MajidThu Mar 19, 2009 04:44 PM PDT
ای که از کوچهء معشوقهء ما میگذری
ما هم از کوچهء معشوقهء تو میگذریم
این به اون در داداش!
سلام و لطفا شین عنایت بفرمایید.
Javad YassariThu Mar 19, 2009 03:51 PM PDT
ای که در کوچه’ معشوقه’ ما میگذری
برحذر باش که سر میشکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا بسلامت دارش
نوروز پیروز و الف!
FarnooshThu Mar 19, 2009 12:14 PM PDT
ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر مقصود ما ای قبله معبود ما
آتش زدی بر عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا را مکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان می دهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
ای راحت کروبیان ای شمس اطوار جهان
جان و دلی هم جان جان ای جان ما ای جان ما
عید شما مبارک!
simin bahrami (not verified)Thu Mar 19, 2009 10:59 AM PDT
آقای یساری و سایر دوستان، امیدوارم سال نو سالی پر از موفقیت و شادکامی برای شما و عزیزانتان باشد. از اینکه ما را به مجالس شعر و ادب دعوت می نمایید متشکرم. نوروزتان پیروز.
Thank you, Javad Agha. This song is for you :-)
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 11:46 PM PDTGoodnight Dear Ms. Azadeh!
by Javad Yassari on Wed Mar 18, 2009 11:41 PM PDTI will leave your beautiful offering for the next guest, too! It has been great to do mosha'ereh with you! Sweet dreams and happy spring!
From Foruqi-ye Bastaami
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 11:38 PM PDTThank you so much Javad Agha for your wonderful company. Mr. Sandman is calling me now :-) Good night.
رسواي عالمي شدم از شور عاشقي
ترسم خدا نخواسته رسوا كنم تو را
ر عنایت بفرمایید
Javad YassariWed Mar 18, 2009 11:29 PM PDT
به به ویس و رامین! آزاده خانم قطعا میدانید که این قصه’ عشق ایرانی، به جهت تابوهای نزدیکی با محارم (اعضای خانواده) و زنا، یکی از قصه های مسکوت ادبیات فارسی ماست. قصه ای است بی نهایت جالب و عمیق که تجربه های عشق بشری را بی پروا به نظم می کشد. ممنون از یادآوری.
زاهد اگر بحور و قصورست امیدوار
مارا شرابخانه قصورست و یار حور
From As'ad Gorgani's Viss & Ramin. "Ze" again :-)
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 11:23 PM PDTز بس كز دل كشم آهِ جهان سوز
ز خاور بر نيارد آمدن روز
از حافظ بود آزاده خانم. لطفا ز عنایت بفرمایید
Javad YassariWed Mar 18, 2009 11:21 PM PDT
برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز
روز اول رفت دینم در سر زلفین تو
تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز
ساقیا یک جرعه زان اب آتشگون که من
در میان پختگان عشق او خامم هنوز
From the same story. "Re" please!
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 11:16 PM PDTBeautiful poem. Thanks. Who is the poet?
كزين دو يكي گر شود نابكار
ازان پس كه خواند مرا شهريار
یک دوستانه/عاشقانه’ دیگر آزاده خانم! لطفا کاف بدهید.
Javad YassariWed Mar 18, 2009 11:11 PM PDT
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
مرا امید وصال تو زنده میدارد
وگرنه هر دمم از هجر تست بیم هلاک
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک
From the story of Siyavosh. "He" please!
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 11:07 PM PDTيكي تازيي بر نشسته سياه
همي خاك نعلش بر آمد به ماه
لطفا ی مرحمت بفرمایید.
Javad YassariWed Mar 18, 2009 10:57 PM PDT
خواهش می کنم دوست آزاده ام! این هم ت برای شما و برای آزادگی تان!
ترا که هرچه مرادست در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان
که حکم بر سر آزادگان روان داری
That was another harsh poem.
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 10:54 PM PDTThat was another harsh poem. Sorry :-) Nothing personal!
By Maryam Houle
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 10:51 PM PDTSorry, Javad Agha. I was so focused on "Moshaa'ereh" that I forgot it is Nowruz. Sorry about that"
وطن: محلول ِ حلال های تخمی... هرکی هرکی...
حرام های گس...
انزوای عقربه ها د رمکعب های محقر
دایره های مریض...
دموکراسی ِ تجاوز...دموکراسی ِدفاع... دموکراسی ِ قطع...
قطعه قطعه به دنیا آمدن...
برای گذر از انقراض پریدن ِ پروانه ها از پل
پلی که آتشش ابدی ست
لطفا واو عنایت بفرمایید!
Javad YassariWed Mar 18, 2009 10:42 PM PDT
و حال با اجازه’ آن بانوی بزرگوار با شما یک شوخی نوروزی می کنم! آزاده خانم مثل اینکه شما خیلی امشب عصبانی هستید! خواهش می کنم مرا نکشید که شما را بسیار عزیز دارم و از اینکه امشب فرصت مشاعره مهیا شده بسیار شاد! البته بقول یکی از دوستان در مشاعره مناقشه نیست! این هم یک عاشقانه’ دیگر برای شما به مناسبت ایام عشق و دوستی:
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش رویست و مشکین سایبان ابرو
Happy Nowruz, dear Majid
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 10:36 PM PDTPlease stay :-)
Shamlu: "Song of a man who has killed himself"
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 10:34 PM PDTنه آبش دادم
نه دعائي خواندم،
خنجر به گلويش نهادم
و در احتضاري طولاني
او را كشتم.
به او گفتم:
«ـ به زبان دشمن سخن مي گوئي!»
و او را
كشتم!
آقا مجید، دوست من، سلام!
Javad YassariWed Mar 18, 2009 10:33 PM PDT
عید شما مبارک! شما صاحب بیشترین بضاعت هستید چون صاحب شفاف ترین قلب ها هستید. من از شما ممنونم که به من همیشه لطف دارید و با ذوق سرشارتان همیشه سر می زنید و هر چه میگویید و توصیه می کنید همیشه به دل می نشیند. سال نوت مبارک مجید خوب و عاشق ایران. این هم خارج از نوبت برای شما:
افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یارب مبارک باد بر سرو و سمن
خوش بجای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون بجای خویشتن
خاتم جم را بشارت ده بحسن خاتمت
کاسم اعظم کرد ازو کوتاه دست اهرمن
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس با بوی رحمن می وزد باد یمن
برای «مای فیوریت» مورچه.......
MajidWed Mar 18, 2009 10:27 PM PDT
زیر سایه دوستان همین اطراف می پلکم.
همونطور که قبلاً عرض کردم نه بضاعت ادبی سایر دوستان رو دارم و نه حضور ذهنشون رو، به همین خاطر وقتی به مشاعره میرسه برای من «سلامت در کنار است».
زهرهء عشق چون بزد پنجهء خود در آب و گِل
قامت ما چو چنگ شد، سینهء ما چغانه یی
شاید گاهی وقتی که همه در خواب ناز هستند اومدم یه شعری نوشتم و دوباره رفتم در حاشیه و لذت بردن از ذوق دوستان.
پاینده و بالنده باشید سروران
این هم یک عاشقانه آزاده خانم. لطفا نون
Javad YassariWed Mar 18, 2009 10:26 PM PDT
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
From Saa'eb-e Tabrizi. Te please!
by Azadeh Azad on Wed Mar 18, 2009 10:21 PM PDTهرچند پرده هاست مخالف، نوا يكي است
به به از شاملو و لطفا میم مرحمت بفرمایید
Javad YassariWed Mar 18, 2009 10:17 PM PDT
ز دست کوته خود زیر بارم
که از بالا بلندان شرمسارم
مگر زنجیر موئی گیردم دست
وگرنه سر بشیدائی برآرم
زچشم من بپرس اوضاع گردون
که شب تا روز اختر می شمارم
بدین شکرانه میبوسم لب جام
که کرد آگه ز راز روزگارم
اگر گفتم دعای می فروشان
چه باشد حق نعمت می گزارم
من از بازوی خود دارم بسی شکر
که زور مردم آزاری ندارم
سری دارم چو حافظ مست لیکن
بلطف آن سری امیدوارم