***
به یاد ناصر حجازی : من آن گلبرگ مغرورم
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم
من اون خاکم به زیر پا ولی مغرور مغرورم
به تاریکی منم تاریک ولی پر نور پر نورم
تارنمای شفاف
***
دو شعر کوچک برای یک مرد بزرگ : ناصر حجازی ، قهرمانی که این روزها مردم ایران او را به من شناساندند
در عین ِ نیاز ، بی نیازی آموز
سرمایهء جان بباز و بازی آموز
والایی طبع و نام نیک و دل پاک
این هرسه ز ناصر حجازی آموز
خبر رسید که مرغی دگر ز باغ پرید
دل از پریدن بیگاه او به داغ پرید
از آن که باغ ، سراپردهء کلاغان بود
عقاب ِ خسته ز جولانگه کلاغ پرید
محمد جلالی چیمه ( م. سحر )
***
با یادِ ناصرِ حجازی
مغموم تر ز غم
نغمه می خوانَد درد
از حنجره ی غامضِ مرگ
در نیشخندِ عبوسِ باد
بنشسته بر مَرکَبِ سیاهِ تگرگ
هنگام که می میرد برگ
از آن دست، سخت ناسازگار
بسیار بسیار بسیار
که تو، هماره در یاد داری
به شکلِ شعله ای صریح
هنگام که آغاز می شود برگ
در تقاطعِ اتفاق
حادثه ایست استوره ی یار
با جانِ به هم برآمده آسمان
مرثیه در سکوت می سُراید
بر شانه های قاطعِ مردم
تابوتِ تابناکی آبی اش
در اشکِ شنگرفیِ شبنم
در بوسه های کبود وُ بدرودِ روزگار
بر دست های ماهر وُ در حضورِ کارزار
پُر شور؛ مشایعت می شود مرد
زمزمه ی روز می شود
کلامِ زلالِ باغِ سرد:
گلبرگِ مغرورم
گلبرگِ مغرورم
گُل؛ در خِعلتِ ماهِ زعفران
به راه؛ برمی گردد وُ نگاه می کند
به خیلِ خورشیدهای همیشه
تکرار می کند در دل؛ تکرار:
خدا حافظ، خدا حافظ، خدا حافظ...
رضا بی شتاب
***
برای ناصر حجازی
بين من و او دست الهي پل شد
صبر آمد و بر سفره غم سنبل شد
دروازه اي از بهشت وا شد، ناگاه
مرگ آمد و «ناصر حجازي» گل شد
در شهر ، غریب و آشنا غم دارد
دیوار و در و پنجره ، ماتم دارد
بر خیز و ببین تمام یاران جمعند
دروازه ی ما فقط تو را کم دارد!
عبدالرحیم سعیدی راد
***
یاد روانشاد ناصر حجازی ، دروازه بان پیشین تیم ملی فوتبال : رزمنده ی آزاده ی ایران ، پیوسته گرامی و جاودانه باد
دکتر منوچهر سعادت نوری
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
ای دوست : در زنجیر اشاره | 1 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
ناصر خان ، هم آغوش نور می شود
All-IraniansFri May 27, 2011 06:30 PM PDT
آسمان ، غرق_ بس سرور می شود
ناصر خان ، هم آغوش نور می شود
پر می گشاید ،به سوی_ روشنایی ها
آن مرغ عشق ، آخر ز ما ،دور می شود
شاعر گمنام
استوره ی واقعی همینه، همینه
M. Saadat NouryFri May 27, 2011 03:07 PM PDT
Dear AI
با سپاس، در پاسخ یادآور می شود بی تردید آنچنان بود که درتشییع جنازه ی روانشاد ناصر حجازی، مردم یا ترانه ی " یار دبستانی من " را می خواندند ویا شعار می دادند که "استوره ی واقعی همینه، همینه":
//www.youtube.com/watch?v=0VVwOUxGMeM
فرامرز آگاه و طنز نگار
M. Saadat NouryFri May 27, 2011 03:04 PM PDT
با سپاس، در پاسخ به یادداشتی از جناب امیر برادران برگرفته از تارنمای اخبار روز اشاره می نماید:
"فوتبال در هر جامعه ای رابطه مستقیم با مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن جامعه دارد و ناصر این را به خوبی درک کرده بود و برای همین هم به مسائلی اشاره می کرد که درد فوتبال و درد جامعه فعلی ایران است و هرچه زمان میگذشت و فساد در فوتبال بیشتر می شد، حجازی هم پخته تر میشد و حرف هایی میزد که برای سردمداران نظام و مدیران فاسد دولتی تلخ بود". بیشتر:
//www.akhbar-rooz.com/printfriendly.jsp?essayId=38128&news=true
مجسمه ی ناصر حجازی
All-IraniansFri May 27, 2011 01:36 PM PDT
وقتی خبرنگار روزنامه ی ورزشی در گفتگویی با علی پروین اظهار داشت كه قرار است مجسمه ی ناصر حجازی را بسازند، علی پروین گفت
چه مجسمهاي... خودتون رو مسخره كردين! مجسمه به چه دردي ميخوره. به عنوان علي پروين و به عنوان يه دوست خانواده حجازي از خانم ناصر، آتيلا و بقيه اعضاي خانواده حجازي خواهش ميكنم كه اجازه ندن چنين اتفاقي بيفته. ناصر احتياجي به اين حرفها نداره. ما نه مجسمه ناصر رو ميخوايم و نه اجازه ميديم كه اسمش رو روي ورزشگاه بذارن. اينهايي كه حالا ميشينن و از اين فكرها ميكنن، چرا در زمان زنده بودن ناصر ياد او نيفتادن!
//www.goaldaily.ir/Template1/News.aspx?NID=30296
Dear Paykar
by M. Saadat Noury on Fri May 27, 2011 11:18 AM PDTبا سپاس ، در پاسخ نوشتاری پیرامون "روانشاد ناصر حجازی " تقدیم می شود
این داستان مردی است که کرنش را بلد نبود
میگویند ستارگان را خاموشی نیست و تنها از دیدگان دور میشوند. همانند ستارهها، همانند ناصر حجازی که دیگر قامت پرصلابت او را نخواهیم دید و دلمان برایش تنگ خواهد شد. بیشتر
//www.kar-online.com/wp/?p=19230
Dear AI
by M. Saadat Noury on Fri May 27, 2011 11:16 AM PDTThank you for your informative comment on the recent Official Statement issued by 250 political activists, journalists, writers and cultural figures of Iran on the occasion of the passing of late Naser Hejazi.
Dear Anahid
by M. Saadat Noury on Fri May 27, 2011 10:56 AM PDTبا سپاس ، در پاسخ سروده ای از سعدی تقدیم می شود
این سرایی ست که البته خلل خواهد کرد
خنک آن قوم که در بند سرای دگرند
دوستی با که شنیدی که به سر برد جهان
حق عیانست ولی طایفهای بیبصرند
ای که بر پشت زمینی همه وقت آن تو نیست
دیگران در شکم مادر و پشت پدرند
گوسفندی برد این گرگ معود هر روز
گوسفندان دگر خیره درو مینگرند
آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
عاقبت خاک شد و خلق به دو میگذرند
کاشکی قیمت انفاس بدانندی خلق
تا دمی چند که ماندست غنیمت شمرند
گل بیخار میسر نشود در بستان
گل بیخار جهان مردم نیکو سیرند
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند : سعدی
Dear Maryam
by M. Saadat Noury on Fri May 27, 2011 10:54 AM PDTبا سپاس ، در پاسخ سروده ای از سعدی تقدیم می شود
حکمت محض است اگر لطف جهان آفرین
خاص کند بنده ای مصلحت عام را
دولت جاوید یافت هر که نکونام زیست
کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را ؛ سعدی
Dear AI
by M. Saadat Noury on Fri May 27, 2011 10:53 AM PDTبا سپاس ، در پاسخ سروده ای از سعدی تقدیم می شود
گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت
کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت
اگر جنازه سعدی به کوی دوست برآرند
زهی حیات نکونام و رفتنی به شهادت : سعدی
خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد
FaramarzFri May 27, 2011 10:24 AM PDT
مرسی دکتر خان از اشعار زیبای شما
مادر ناصر حجازی این مطالب را در باره پسرش چندین سال پیش گفت که خیلی جالب است!
خانم ربيعه معصومي، مادر ناصر حجازي مثل همه مادرهاي دوستداشتني زحمت پسرش را كشيده و او را از آب و گل درآورده هرچند كه حالا سالهاست جاي خودش در خانواده حجازي خالي است اما خاطراتش شنيدني است. خاطراتي درباره پسر دروازهبانش ناصر حجازي كه به طور اتفاقي به ما رسيد و اينگونه شروع ميشود.
«ناصر من يك تكه آتش بود و شير هم جلودارش نبود يادم است آنقدر سربهسرم ميگذاشت تا به اوج عصبانيت ميرسيدم و با آن جثه سنگين از اين اتاق به آن اتاق دنبالش ميدويدم. يك بار سر همين كارها توي حوض افتادم و نميتوانستم داخل آب تكان بخورم. ناصر هم از ترس فرار كرد و تا يكي، دو روز دور و بر من آفتابي نميشد. بچه شيطاني بود. وقتي آشپزي ميكردم يواشكي از پشت سر ميآمد و به بهانه كمك كردن از غذاها كش ميرفت و فرار ميكرد. داخل خانه هم كه بود به خواهرش ميگفت متكاها را پرتاب كند تا او با شيرجه زدن آنها را بگيرد. با تكههاي پارچه يك توپ درست كرده بود و با آن فوتبال بازي ميكرد. هجده ساله كه شد رفت تيم تاج سابق. يك سال من اصفهان بودم. وقتي برگشتم ديدم همه محله را چراغاني كردهاند. گفتم چه شده، گفتند عروسي ناصر است. گفتم بيخود پسرم بدون اجازه من عروسي نميكند. آنها كه ديدند من ناراحت شدم گفتند شوخي كرديم، ناصر با تيم تاج قهرمان آسيا شده. باورم نميشد، كيف كردم. ناصر همينطور معروف ميشد. اوايل پدرش هميشه به امجديه ميرفت ولي ناسزاهاي دور از ادب همين تماشاچيها اعصابش را ناراحت كرد و او هم تصميم گرفت ديگر پايش را به ورزشگاه نگذارد. من هم اعصاب گوش كردن به مسابقه را نداشتم. بارها وسط مسابقه به سقاخانه رفته و شمع روشن ميكردم تا بازي تمام شود. پدرش هم در خيابانها قدم ميزد و بعد برميگشت به خانه و مسابقه را تعريف ميكرد. وقتي معروفتر شد بحث ازدواجش پيش آمد. وقتي به او گفتيم موافقت كرد و گفت فقط اجازه بدهيد با دختر خانمي كه در دانشكده ما درس ميخواند و من به او علاقهمندم ازدواج كنم. من يك خاطره بد هم دارم، مال روزي است كه بعد از پايان يك مسابقه وقتي ناصر از وسط جمعيت رد ميشد يك نامرد با چاقو به پشت او ضربهاي زد كه كيوان نيكنفس او را با ماشين به بيمارستان رساند تا زنده بماند.
//www.goaldaily.ir/Template1/Home.aspx
He wa a hero, likes of
by Paykar on Fri May 27, 2011 09:20 AM PDTHe wa a hero, likes of him we do not have many(among sports legends).
Thanks for posting all these great poems.
بیانیه ۲۵۰ فعال سیاسی بمناسبت درگذشت حجازی
All-IraniansFri May 27, 2011 09:15 AM PDT
بیانیه ۲۵۰ فعال سیاسی، روزنامهنگار، نویسنده و شخصیت فرهنگی به مناسبت درگذشت ناصر حجازی:
هرگاه ملتی در تکاپوی بازسازی هویت و شخصیت ملی خویش باشد، قهرمانانش را بازمییابد و هر قهرمان، آیینهای میشود برای طرح آرزوها و خواستههای ملت و نمادی برای همبستگی. ناصر حجازی صدای مردم بود و مردم ایران در سوگ این قهرمان، آرزوهایش را بر زبان آوردند
//www.iran-emrooz.net/index.php?/news1/28751/
Thanks Ostaad Noury for this collection.
by Anahid Hojjati on Fri May 27, 2011 08:39 AM PDTI particularly liked these lines:
خبر رسید که مرغی دگر ز باغ پرید
دل از پریدن بیگاه او به داغ پرید
از آن که باغ ، سراپردهء کلاغان بود
عقاب ِ خسته ز جولانگه کلاغ پرید
Thanks for sharing.
P.s. I meant Rouhash Shad
by Maryam Hojjat on Fri May 27, 2011 08:35 AM PDTwith apology.
Rouhsg Shad
by Maryam Hojjat on Fri May 27, 2011 08:33 AM PDTThanks Dr. Noury for contributing to this great Iranian athelete.
ناصر حجازی اینگونه بود
All-IraniansFri May 27, 2011 08:29 AM PDT
یاد این جمله ماندلا افتادم “چطور می توان بزرگ بود وقتی که هیچ چیز جز بزرگی کفایت نخواهد کرد” نگاهی به زندگی ناصر حجازی بیاندازیم، که اینگونه بود. خدایش بیامرزد
//adadpay.com/2011/05/23/111-250/