زنجیره ای از " لندن" : در زبا نه های آتشین سروده ها


Share/Save/Bookmark

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
10-Aug-2011
 

 

به مناسبت آتش افروزی ها و ناآرامی های اخیردر لندن و سرایت آن به سایر شهرهای انگلستان

کنون زمان علاجست نی زمان لجاج
یکی متاب سر از رسم و راه اهریمن
مرا به یاد یکی چاره آمدست شگرف
که تازه گردد ازو جان جادوی جوزن
شنیده ام که سفیری ز انگلیس خدای
دو سال رفت که سوی ری آمد از لندن
شگرف دانش و بسیار دان و اندک حرف
درازفکرت و کوته بیان و چرب سخن
کنون به سوی سفیر از پی شفاعت خویش
به عجز ولابه وتیمار وآه ومحنت و رن
وسیله ا ی بگمار و رسیله ا ی بنگار
فروغ صدق بجوی ودر دروغ مزن ..: میرزا حبیب الله شیرازی متخلص به قاآنی

سوی لندن گذر ای پاک نسیم سحری
سخنی از من بر گو به سر ادوارد گری
کای خردمند وزیری که نپرورده جهان
چون تو دستور خردمند و وزیر هنری
انگلیس ار ز تو می خواست در آمریک مدد
بسته می شد به واشنگتون ره پرخاشگری
تو بدین دانش، افسوس که چون بیخردان
کردی آن کار که جز افسوس از وی نبری
بر گشودی در صد ساله فرو بسته ی هند
بر رخ روس و نترسیدی ازین دربدری
بچه ی گرگ در آغوش بپروردی و نیست
این مماشات جز از بیخودی و بیخردی
اند ر آن عهد که با روس ببستی زین پیش
غبن ها بود و ندیدی تو زکوته نظری
تو خود از تبت و ایران و زافغانستان
ساختی پیش ره خصم ، بنائی سه دری
از در موصل ، بگشودی ره تا زابل
وز ره تبت ، تسلیم شدی تا به هری ... : ملک الشعرای بهار

نه ز هر جنگل و هر بیشه غضنفر خیزد
یا ز هر آتش سوزنده سمندر خیزد
از پروس است که ژنرال هنرور خیزد
مرد از لندن و پاریس کجا برخیزد ؟... : حسن وحید دستگردی

گزیده ای از شعر لندن : صبح باران ، ظهر باران ، عصر باران
شب ، همه شب ، باز باران ، دائماً چتر است و باران است و بارانی
شهر، شهر بی نگاهی است کشف های تازه را ناخواسته، بدرود گفته
خانه ها با پله های چوبی پيچان سرد ، دلمرده ، نمور و تار
هست فريادی اگر ، نجواست ، يا صدای سوت کشتی ، يا ترن
يا کارخانه يا طنين خسته ی زنگ کليسا... : محمد زهری

اما و اما ، اینجا ماه شهر است
پل لندن فرو می ریزد ، می ریزد
اینجا شادگان است...، می بارد
شهید پتروشیمی می بارد ، می بارد
باران مهلک می ریزد ، بعد پوست ، بعد استخوان
بعد اما ، بعد سال گذشته پنج نفر مردند از شرجی بعد
می مردم ، من ازتومی مردم ، بعد ازاستخوان ، بعد ازپوست ..هوشیارانصاری فر

زمین فریبنده تر از این متاعی ندارد که عرضه کند
احساس ندارد آنکه بی تفاوت از کنارش می گذرد

چشم اندازی دل انگیز به شکوهش
لندن در جامه ی فاخرش

زیبایی سحرگاهان، سکوت و عریانیش
آرمیدن زورقها، برجها، گنبدها، تماشاخانه ها، و معابدش

با آغوش باز به چمنزاران و سپهر
هر گوشه درخشان است در آسمان پر مهر

خورشید هرگز چنین زیبا سربرنیاورده بود
نه حتی در هنگام زایش در اولین دره، یا در اولین صخره و یا تپه

هرگز ندیده بودم رودخانه چنین آرامش داشته باشد
و هرجا که بخواهد به آرامی بخرامد

خدای مهربان: شهر در خواب فرو رفته است
همه در آرامش به سر می برند : ویلیام وردزورث (مترجم: ناشناس)

مجموعه ی گل غنچه های پندار


Share/Save/Bookmark

more from M. Saadat Noury
 
anglophile

با سپاس از استاد و در پاسخ رباعی زیبای ایشان

anglophile


 

 

من از روز ازل خائن نبودم

گرفتار دل‌ غافل نبودم

ز قهر روزگار آواره گشتم

وگرنه ساکن لندن نبودم 


M. Saadat Noury

رباعی فی البداهه برای انگلوفیل

M. Saadat Noury


 

با سپاس از استقبالتان از غزل حافظ و در پاسخ، رباعی زیر فی البداهه تقدیم می شود

تو شاعربوده ای ، خائن نبودی
که شعری این چنین زیبا سرودی!

ولی ، حالات_ تو ، ایراد دارد
که گاهی ، حالت_ ناشاد دارد!
م.س.ن 

 


M. Saadat Noury

Dear Anahid

by M. Saadat Noury on

Thank you for your very kind comment; please accept this in return

 محمد زهری //www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2006/03/060330_pm-norouz-zohari.shtml


M. Saadat Noury

برای انگلوفیل

M. Saadat Noury


Thanks for your very interesting-informative link; please accept this in return

London: A Poem by William Blake //quotations.about.com/cs/poemlyrics/a/London.htm


anglophile

استقبال انگلوفیل از حافظ

anglophile


خوشا لندن و "تیمز" بی‌ مثالش

خداوندا  نگهدار از زوالش

بسی‌ نوشیدیم زان رود دل‌ انگیز

که عمر خضر می‌‌بخشد زلالش

به لندن آی‌ و حسن انگلیسی‌  

بجوی از مردم صاحب کمالش

که نام پشمک یزدی برد آنجا 

که شیرینان ندادند انفعالش

صبا زان " لیدی" شنگول سرمست

چه داری آگهی چونست حالش

گر آن شیرین دهان خونم بریزد

دلا چون شیر مادر کن حلالش

مکن‌ "کنسل" "دیت" مان را خدایا

که دارم خلوتی خوش با خیالش

چرا "خائن" چو می‌‌ترسیدی از هجر

نکردی شکر ایام وصالش

توضیح

۱ - منظور از " لیدی" ایهامی است از "بریتانیا"  

۲ - "خائن" تخلّص شعری بنده است

 

 

 

 

 


M. Saadat Noury

لندن از این حادثه در حیرت است

M. Saadat Noury


همه ی ایرانیان گرامی
با سپاس و در پاسخ، سروده ای از میرزاده عشقی تقدیم می شود

تکیه ی دولت همه بر ملت است
ملت از آن، حامی این دولت است
لندن از این حادثه در حیرت است
مسکو از این واقعه در زحمت است
دولت حق است، فغان سر مکن ، بشنو و باور مکن ..: میرزاده عشقی
//marand-tarikh.blogfa.com/post-29.aspx

 


Anahid Hojjati

Thanks Ostaad for the series

by Anahid Hojjati on

I like the one from

محمد زهری

By the way, I used to read his poems years ago and he was a good poet. He seems to be under represented on IC. Thanks for including his poem.


anglophile

شبی که من کاج شدم

anglophile


در آن غروب سرد و تاریک و دلگیر لندن، یک کاج حسابی، ولخرجی کردم. النگ و دولنگ و زرق و برق و سیم و لامپ‌های مربوطه را هم خریدم و بردم خانه، ولی دیر کرده بودم. طبق معمول، دیر کرده بودم. یک چند سالی دیر کرده بودم. گفتم که، «مدتی» طول کشیده بود!     //www.asgharagha.com/archives/002622.php#more    هادی خرسندی

All-Iranians

برای انگلوفیل: تا کعبه ی تو لندن بارانی شد

All-Iranians


تقدیم به جناب انگلوفیل

تا کعبه ی تو ، لندن بارانی شد
بس ظلم و بلا ، عاید ایرانی شد
هر عقد و قرار ، کار پنهانی شد
هر جای نشاط نشان ویرانی شد

آزاده ایران پناه