دو رباعی در مورد نفت

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
18-Sep-2011
 

 

 


۱

دانی دگر که نفت ، نیاید به کار ما
از نفت رفته است ، همه اعتبار ما

گرما نهاد نفت به صد بارگاه_ خصم
لیک ، آتشی فکند ، به دار و ندار ما

۲

نفت را چه سود باد  برای دیار ما
آورده نفت ، فاجعه بر روزگار ما

نفرین ما، به نفت  وطلای_ سیاه باد
هرقطره نفت ، سیل_ بلا، داده کار ما

دکتر منوچهر سعادت نوری

مجموعه ی گل غنچه های پندار


Share/Save/Bookmark

more from M. Saadat Noury
 
anglophile

ولی‌ حالا خودمونیم

anglophile


 

اگه ما نفت نداشتیم امروز وضعمون از افغانستان زمان طالبان هم بدتر بود. ولی‌ یه حسن بزرگ داشت. اگه گفتین چی‌ بود؟

اگه نفت نداشتیم دیگه از شرّ مصدق و جبهه ملی‌ هم راحت میشدیم.


M. Saadat Noury

دیوانه ی فرزانه وهمه ایرانیان گرامی

M. Saadat Noury


با سپاس، و در پاسخ ، مطالعه ی "نفت ایران: برکت و بلا"  نوشتاری از جهانگیر آموزگار توصیه می شود
//fis-iran.org/fa/irannameh/volxxiv/iransoil


All-Iranians

رباعی نفت از درون یک غزل

All-Iranians


می‌رسد هر کشوری از هرکجا
پای خود را می‌کند در کفش ما

حرف آخر یک کلام است و همین
کاشکی بی نفت بود این سرزمین

//javadjaberi.blogfa.com/post-34.aspx


All-Iranians

تو رگاش نفت تو و خون منه

All-Iranians


هنوزم ساقه ي لاله هاي تو

تازه از اشكاي پنهون منه

مشتي از خاكتو بردار و ببين

تو رگاش نفت تو  و خون منه

//www.ebad1625.blogfa.com/post-83.aspx


divaneh

با سپاس از استاد گرامی

divaneh


مانند همیشه بسیار زیبا سرودید.

به امید روزی که نفت و آخوند تمام شود.

 


M. Saadat Noury

پاسخ ها

M. Saadat Noury


 

با سپاس از "همه ی ایرانیان" برای پیوند های آگاهانه، از م. پ. د برای سروده ای بسیار مناسب، از انگلوفیل برای نقل یک رباعی سال های گرانی ، و از شیرین خانم برای یاد آوری بجا و دلنشین ایشان از پمپ بنزین، در پاسخ دو پاره ای که در جواب دیوانه ی فرزانه گفته شد، به شکل رباعی  تکمیل و تقدیم حضور می شود:

دانی دگر که نفت ، نیاید به کار ما
از نفت رفته است ، همه اعتبار ما

گرما نهاد نفت به صد بارگاه_ خصم
لیک ، آتشی فکند ، به دار و ندار ما
م. س. ن


ahang1001

استاد سعادت نوری

ahang1001


بنزین رو فراموش کردین ها...

اینم یه شعر در باره بنزین...از من نیست...از بابامه

پمپ بنزین گر بماند زآدمی

به کز و ماند سرای زرنگار

ببخشید برای تفنن بود

شیرین

 


anglophile

طلای سیاه

anglophile


 

 

هرکس که نام نفت سیه را طلا نهاد / میراث شوم و نکبتی از بهر ما نهاد / اول بنا نبود که چیزی گران شود / آتش بجان نفت فتد کاین بنا نها د / بی بی سی 11:53 گرینویچ - پنج شنبه 29 مه 2008 - 09 خرداد 1387

All-Iranians

Dear divaneh

by All-Iranians on

Agreed. But note that point was quoted by late A. Lessani possibly between 1325 and 1335 Shamsi.


Multiple Personality Disorder

Once again,

by Multiple Personality Disorder on

.
.
.
.
Effrontery reached its highest point of indignity
in the land of black gold and charity
and God cried once again
let there be no more pain


divaneh

همه ایرانیان گرامی

divaneh


بنده با این نکته که در آمد نفت مردم کشورهای نفتی را تنبل می کند کاملاَ مخالفم. ملاحظه کنید که در این کشورها یک عده زیادی می دوند و شعار می دهند و مشت در هوا تکان می دهند. یک عده کوچکتری هم با جماق و چاقو و پنجه بکس و زنجیر و تفنگ دنبال آنها می دوند و فحش می دهند. بدین صورت نفت خودش باعث یک نوع ورزش عمومی می شود و چنین ملل دونده را هر چیز می توان خواند مگر تنبل.


All-Iranians

سپاه و طلای سياه

All-Iranians



All-Iranians

طلای سیاه یا بلای ایران

All-Iranians


ابوالفضل لسانی در سال‌های آخر عمر بارها گفته بود: که تا کشورهای خاور‌میانه دارای نفت هستند بدبختند و آن‌ها را آرام نخواهند گذارد و بهتر بود که این منطقه فاقد نفت بود تا همانند قرون قدیم و وسطا به پیشرفت‌های فکری، ادبی و علمی نایل می‌شد و اروپا را در فنون و صنایع پشت سر می‌گذارد. داشتن نفت بدون قدرت نظامی (که از حق ملت صاحب نفت و منافع آن دفاع کند)، مصیبت ساز است. به علاوه، درآمد بادآورده نفت مردم کشورهای نفت‌دار را تنبل می‌کند،

//radiokoocheh.com/article/81159


M. Saadat Noury

Dear AI

by M. Saadat Noury on

با سپاس و در پاسخ، سروده ای از مولوی تقدیم حضور می شود:
هر لبی را که ببوسید نشان‌ها دارد
که ز شیرینی آن لب بشکافید و بکفت 
یک نشان آنک ز سودای لب آب حیات
هر زمانی بزند عشق هزار آتش و نفت


M. Saadat Noury

دیوانه ی فرزانه

M. Saadat Noury


 

با سپاس و در پاسخ، سروده ی زیر تقدیم حضور می شود:

دانی دگر که نفت نیاید به کار ما
از نفت رفته است همه اعتبار ما


All-Iranians

چراغ نفتی فروغ

All-Iranians


همین الان توی حیاط مشغول توطئه چینی هستند تا چراغ مرا از من بگیرند می دانی این اتاق که گنجه ی من در آن قرار دارد چراغ برق ندارد و لامپ مدت هاست سوخته ... من هم هر شب تقریبا یک ساعت از چراغ نفتی استفاده می کنم//www.avayeazad.com/foroogh_letters/letters/p7.htm


M. Saadat Noury

شازده ی ارجمند

M. Saadat Noury


 با سپاس و در پاسخ، یک رباعی از ابوسعید ، تقدیم حضور می شود:
  
ای کاش مرا به نفت آلایندی
آتش بزدندی و نبخشایندی
در چشم عزیز من نمک سایندی
وز دوست جدا شدن نفرمایندی


M. Saadat Noury

Dear AI

by M. Saadat Noury on

Thank you for your informative link.


divaneh

آورده نفت ، فاجعه بر روزگار ما

divaneh


با تشکر از دکتر عزیز این هم در استقبال از رباعی شما.

ای نفت همان به که تو در زیر بمانی

دیری است که در زیر بدی، دیر بمانی

هر قطرۀ تو اشک غم و خون جگر شد

آری خفقان، به که همان قیر بمانی


Shazde Asdola Mirza

It is not oil ... it is us

by Shazde Asdola Mirza on

 

این نفت به ذات خود ندارد عیبی

هر عیب که هست در مسلمانی ما ست


All-Iranians

هستی ما سوخت با یک پیت نفت

All-Iranians


ملت ایران از این حقیقت تلخ غافل بود که ملایان برای ریشه کن کردن درخت آرمان ها و آرزو های صد و پنجاه سالهء آنان تبرها تیز کرده اند و ای بسا کسا که به نا م روشنفکر و به نام مبارز چپ و سوسیالیست در تیز تر کردن و برق انداختن تبرهای آنان دست از پا نمی شناخت . نفس انقلاب و حضور انقلاب و به حرکت درآمدن انقلاب در نزد آنان ، آنچنان اصالت و تقدسی یافته بود که اهل زمانه گله وار به رؤیت جامهء انقلاب خوشدل بود و به این نمی اندیشید که چه جانوری آن را به تن کرده است . از رنگ سرخ و صورت خون آلود وی به وجد می آمدند ، اما احدی به محتوای آن نمی اندیشید و کس از خود نمی پرسید که با گشودن این گجستک خمرهء غبار بسته و ناشناخته چه غول بی شاخ و دم و چه اژدهای هزار سر ویرانگری سر بر خواهد آورد و چه کسی قادر به فرو راندن این غول ارتجاع و توحش به درون شیشهء دقیانوسی خواهد بود ! و این بود تراژدی ما و تراژدی ایران ما ! و اینگونه بود که : ـ

درهزار و سیصد و پنجاه و هفت
هستی ما سوخت با یک پیت نفت

محمد جلالی چیمه (م. سحر)

//asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=16870