حیرت

M. Saadat Noury
by M. Saadat Noury
14-Sep-2009
 

 

 

دیدی که او چگو‌نه زما ' بی خبربرید
آنکه به گوش_ما ' سخن_عشق می دمید

ما گلشنی زعشق' گشودیم سوی او
گویی که هیچ غنچه گلی را از آن نچید

درحیرتیم ازاو ' و سکوت_مداوم اش
آ یا صد ای نا له ی ما را ' دمی شنید

وان قطره‌های اشک که ازگو‌نه ‌هاچکید
یاحالت_خراب وپریشان_ما' به دید

گو‌ینداگرکه کوه ' به کوهی نمی رسد
اما ' زآدم ست که آدم توان رسید

دانیم که روزگار بگردد به کام_ما
رنگ_شفق زبرهه ی خوش می دهد نوید

دکتر منوچهر سعادت نوری

Montreal 2008

بر گرفته از مجموعه سروده‌های زنجیرها

xxx


Share/Save/Bookmark

more from M. Saadat Noury
 
All-Iranians

Thoughtful Poetry

by All-Iranians on

Thank you for your beautiful and thoughtful poetry.

Payandeh Iran & True Iranians.