بلبل ، د گر به برج_ حمل نیست
رقصی ز گل بر اوج_ غزل نیست
فصلی، ز روزگار_ سیه هست
وصفی ز کار_ نور_ زحل نیست
وقتی ز بهر ا مر_ تبه هست
فرصت ، برای فکر و عمل نیست
پرسش ز حال_ خلق غریب هست
حرفی ، ز درد اهل محل نیست
کوشش برای فرد_ حبیب هست
گوشی ، بوضع کور و کچل نیست
کرنش ، بجمع_ رذل_ کذا هست
ارجی ، برای فضل_ ملل نیست
چرخش ، به سوی راه_ خطا هست
گردش بباغ و جنگل و تل نیست
طعنی ، برا ی مهر و وفا هست
لعنی از آ ن مکر و حیل نیست
طعمی ،ز زهر_ تلخ ریا هست
کا می ، برای شهد_عسل نیست
منعی ،زبهر جشن وصفا هست
یعنی که حق_ بوس و بغل نیست
سهمی ، برای رشوه به جاهست
فهمی، زبهر کشف_ علل نیست
رزمی ، زبهر نا ن و پنیر هست
عزمی ، برای رفع_ خلل نیست
حرصی ، برای مدرک و تیتر هست
کاری بکار اصل و بدل نیست
وعظی ، ز متن قول و مثل هست
لفظی ، ز بهر وصل_ جمل نیست
عقدی ، برای کا ر_ د ول هست
نقدی ، ز بعد_ بحث و جدل نیست
بد گویی ، از رجا ل_ بهین هست
ذمی ، ز مرد ما ن_ دغل نیست
شرحی ز نا له ها ی غمین هست
مد حی ، بنا م_ رستم_ یل نیست
رغبت به ر ا ه_ کوه و کتل هست
صحبت برای فتح_ قلل نیست
گر زند گی حرا م و گنه هست
چشمی ، بجز به پیک_ اجل نیست
فصلی ، ز روزگا ر_ سیه هست
بلبل ، د گر به برج_ حمل نیست
دکتر منوچهر سعا دت نوری
xxx
Recently by M. Saadat Noury | Comments | Date |
---|---|---|
برای نسرین ستوده : در زنجیری از سرودهها | 11 | Dec 01, 2012 |
ای دوست : در زنجیر اشاره | 1 | Dec 01, 2012 |
آفریدگار | 7 | Nov 04, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
سوری بانوی عزیز
M. Saadat NourySat Nov 20, 2010 02:44 AM PST
"روز پاییزی میلاد تو در یادم هست" احتمالا از شهیار قنبری است.
با سپاس، در پاسخ سروده ای از حا فظ تقدیم می شود:
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست
بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست
زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار
که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست
دردمندی من سوخته ی زار و نزار
ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست
نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی
پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست
//www.youtube.com/watch?v=fUqHAWQGX8k
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
NabaatFri Nov 19, 2010 11:23 PM PST
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
هرگه که دل بعشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
از چشم خود بپرس که ما را که میکشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
او را بچشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوهء آن ماه پاره نیست
فرصت شمر طریقهء رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
نگرفت در تو گریه حافظ بهیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
میلاد تو
SouriFri Nov 19, 2010 08:59 PM PST
میلاد تو
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ناخوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت مانده است
نیزه بر باد نشسته است و سپر یادت نیست
یادم هست ...یادت نیست...
خواب روزانه اگر در خور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
یادم هست...یادت نیست...
عطش خشک تو در ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست
تو که خودسوزی هر شب پره را می فهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دلریختگان چشم نداری بیدل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست
یادم هست ...یادت نیست...
Don't know the name of the poet
جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست
NabaatFri Nov 19, 2010 08:51 PM PST
جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست
جز وصل توام هیچ تمنای دگر نیست
این چشم جهان بین مرا در همه عالم
جز بر سر کوی تو تماشای دگر نیست
وین جان من سوخته را جز سر زلفت
اندر همه گیتی سر سودای دگر نیست
یک لحظه غمت از دل من می نشود دور
گویی که غمت را جز ازین رای دگر نیست
یک بوسه ربودم ز لبت، دل دگری خواست
فرمود فراق تو که: فرمای، دگر نیست
هستند تو را جمله جهان واله و شیدا
لیکن چو منت واله و شیدای دگر نیست
عشاق تو گرچه همه شیرین سخننانند
لیکن چو عراقیت شکر خای دگر نیست
عراقی
Dear Nabaat
by M. Saadat Noury on Fri Nov 19, 2010 06:18 PM PSTبا سپاس، در پاسخ سروده ای ازخیام تقدیم می شود:
چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست
چون هست بهرچه هست نقصان و شکست
انگار که هرچه هست در عالم نیست
پندار که هرچه نیست در عالم هست
خیامDear Multiple Personality Disorder
by M. Saadat Noury on Fri Nov 19, 2010 06:13 PM PSTThank you for your nice words and kind comment. I also enjoy reading your blog and looking at the happy face on your avatar.
Dear Ms Nazy Kaviani
by M. Saadat Noury on Fri Nov 19, 2010 06:07 PM PSTThank you for your very kind comment. I do not know if I really deserve all those praises. As you know the poems (written by any poet) cannot be all good, inspirational, and thoughtful. I have written varios sorts of poems at different levels and I am very glad that you enjoyed this one. Thanks again.
پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست
NabaatFri Nov 19, 2010 04:15 PM PST
حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست
از دل و جان شرف صحبت جانان غرضست
غرض اینست وگرنه دل و جان این همه نیست
Dear Dr. Noury:
by Multiple Personality Disorder on Fri Nov 19, 2010 04:09 PM PSTExcellent, poignant poem! Very descriptive of our times. Thank you for posting it. I enjoyed it very much!
ارسطو ی گرامی
M. Saadat NouryFri Nov 19, 2010 03:51 PM PST
با سپاس، در پاسخ سروده ای از شهریار تقدیم می شود:
شبی ز شمع شبستان خویش پرسیدم
چه روی داده که لطفی به زندگانی نیست
نه چشمکی است در اختر نه شور در مهتاب
همه غم است و یکی شوق وشادمانی نیست
دگر نمی وزد آن باد های شوق انگیز
درخت را هوس رقص و گلفشانی نیست
خدای را که از این شاهدان شهراشوب
یکی که دل برد از من به دلستانی نیست
دگر زعشق وجنون آیتی نمی بینم
عزیز من دگر الفاظ را معانی نیست
وفا به قیمت جان هم نمی شود پیدا
فغان که هیچ متاعی به این گرانی نیست
بهشت گم شده ی خود دگر نمی یابم
که کوی عشق ومحبت بدان نشانی نیست
شهریار
Nice poem!
by Nazy Kaviani on Fri Nov 19, 2010 03:26 PM PSTThank you Ostad Noury.
I really enjoy your poems, because you have a combination of wisdom and passion weaving through all your works. Your sense of humor is the cherry on top! Thank you.
Beautiful description...
by Ari Siletz on Fri Nov 19, 2010 12:54 PM PSTOne thrust after another:
صحبت برای فتح_ قلل نیست
فهمی، زبهر کشف_ علل نیست
کاری بکار اصل و بدل نیست
کا می ، برای شهد_عسل نیست
مد حی ، بنا م_ رستم_ یل نیست
Dear Shazde Asdola Mirza
by M. Saadat Noury on Fri Nov 19, 2010 11:32 AM PSTThank you for your interesting comment; please accept this in return
در دهر هر آن که نیم نانی دارد
از بهر نشست آشیانی دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسی
گو شاد بزی که خوش جهانی دارد
خیام
رزمی ، زبهر نا ن و پنیر هست
Shazde Asdola MirzaFri Nov 19, 2010 10:40 AM PST
Well said and kindly shared ... many thanks.
Still, I prefer fighting for a bit of "bread and butter", over wars of religion and ideology.