غزل - ۵

Mohammad Ilyas
by Mohammad Ilyas
28-Dec-2007
 

بوئ گیسوئ ترا هوا بچیدن آمد
وحورِنشستهِ بهشت بدیدن آمد

بدستم یراغم است باش کنم تاآنکه
لبِ تیغِ دشمن به گلو رسیدن آمد

گردد گردون وان یار اندیشه را گرفت
زِپختن آموختنِ دل به بُریدن آمد

اِمروزِمن چون دیروز گزشت ائ خدا
خورشید بغرب نشست و مه بدمیدن آمد

زبان ِشیرخواری شیرین تر و درست
همان دروغ گوید همین که دویدن آمد

گر گنهگار هستم چرا خواهی از خدا
باید باحُور باخت وزجوی چشیدن آمد

لبِ یاقوتئ پری وش را وا دیدن
ترسو هستی ْمیرْ سرِ تو رمیدن آمد


Share/Save/Bookmark

Recently by Mohammad IlyasCommentsDate
حلوہ بسیار خوب بود
-
Apr 16, 2008
غزل -۶
2
Mar 03, 2008
بنام کوسووو
-
Feb 20, 2008
more from Mohammad Ilyas