در پاسخ به دعوت نگارش مجموعه: ایران، آزادی بیان
آزادی بیانِ ایرانی! والله چی بگم! سی و پنچ سال پیش به داداشم گفتم اگر تو ایران انقلاب بشه واقعاً چیز خر تو خری میشه. نه اون فهمید من چی میگم نه من فهمیدم من چی میگم، ولی حرفم چه خوب در اومد! اون موقع همه نوع آزادی داشتیم به جز آزادی سیاسی. میتونستیم هر چی بخواهیم بیان کنیم تا اونجائی که مربوط به سیاست، یا درست تر بگم تا اونجائی که مربوط به سیاستِ مخالفت با شاه، نمیشد. میتونستیم شلوار پاچه گشاد بپوشیم و لا پای زنهای مینی ژوپ پوش رو موقع سوار و پیاده شدن تو ماشین تماشا کنیم و از زندگی بی سیاست خودمون لذت ببریم. میرفتیم شمال، تو چالوس، تو بابل، کنار ساحل نوار موسیقی میذاشتیم و میخندیدم و میزدیم و میرقصیدم. البته نه من. من که نه بلد بودم برقصم نه اینکه بخندم. سالها طول کشید تا خندیدن را یاد گرفتم، ولی نه رقصیدن را. عموماً حرف میزنم.
تو سینماها تا دلمون میخواست فیلمهای جلف و زننده فراوان بود. یادمه یه روز یکی از برادرای بزرگترم منو و خواهرمو که از من دو سال بزرگتر بود برد سینما. اون موقع ما همه مون هنوز تین ایجر بودیم. یکی نبود بگه شما هنوز خیلی جوون هستین که از این فیلم ها ببینین. من اون موقع اونقدر ساده لوح بودم که فکر میکردم بچه از ناف دنیا میاد. چی بگم، آزادی چرندیات بود. یه فیلم امریکائی بود. یه مرده روابط جنسیش با زنش سرد شده بود و بالاخره یه روز ترتیب دوستِ زنشو داد. بعد زنش فهمید ولی جنگ و دعوائی به اون صورت پیش نیومد. مرده هی اینو میکرد هی اونو. البته لختی لختی نبود ولی هر خری بود حالیش میشد که چه چیزهائی داره زیر لاحاف اتفاق میفته. پستون فت و فراوون بود. من داشتم از خجالت آب میشدم. حالا کاری نداریم که بعد از خروج از سینما ما سه نفر نتوستیم یه کلمه با هم راجع به این فیلم، یا راجع به هر چیز دیگری، حرف بزنیم، ولی منظورم اینه که بالاخره اینهم یک نوع آزادی بیان بود که اون موقع تو ایران رایج بود. تنها فیلم هائی که اون موقع تو سینماهائی که من میشناختم نشون نمیدادند فیلمهای پورنو (لختی) بود، ولی هر کس میخواست میتونست مجله سکسی راحت بخره. برادر یکی از دوستام یه مغازهء مجله فروشی روبروی سفارت امریکا داشت که هر چند وقت به چند وقت دوستم میرفت اونجا و یه مجله «هارد کور» بلند میکرد و می آورد و ما هی آزادی بیانمان را بیان می کردیم و هی جلق میزدیم. بیچاره دوستم اعصابش خیلی خراب میشد که مبادا مجله ها کثیف بشه چون باید یواشکی میبرد مغازه پس بذاره.
از آزادیهای دیگه هم که چیزی کم نبود. زنها حق رأی داشتن، حق آزادی که هر پوشاکی که دلشون بخواد بپوشن، قوانین محافظت از خانواده بود، و زنها تقریباً هر شغلی که مردها داشتن میتونستن داشته باشن. یادمه یه روز تو یه مراسم سالگرد انقلاب سفید یه زن پلیس موتورسوار اومد از یه سکوی سراشیب بره بالا ولی خورد زمین و مرد، ولی خوب بدبخت آزاد مرد. دلش خواسته بود موتورسوار بشه و شده بود، و چون موتور سواری با سیاست کاری نداشت کسی جلوشو نمیگرفت.
اون موقع یه روشنفکر احمق نبود که بگه بابا ما همه چیز داریم بجز آزادی سیاسی. یه جنش حقوق مدنی راه میاندازیم و رژیم شاه را مجبور میکنیم یک سری امتیاز بده و قوانین رو به نفع مردم عوض میکنیم. گاندی بود، مارتین لوتر کینگ بود. خوب ما هم یکی رو پیدا میکردیم که بگه ما با خشونت مخالفیم ولی حق آزادی بیان میخواهیم و دست بردار هم نیستیم. نه! مگه گذاشتن! الاه وللاه ما انقلاب میخوایم. من که به برادرم گفته بودم اگه انقلاب بشه خر تو خر میشه ولی مگه کس دیگری بود که به بقیه بگه خر تو خر میشه. مگه یکی بود بگه جنبش حقوق مدنی بکنیم. من که خودم تا یه سال پیش نمیدونستم جنبش حقوق مدنی ایرانی یعنی چی.
اون موقع ها ما به جنبش مدنی احتیاج داشتیم، نه به انقلاب. حالا همه چیز واژگون شده. نه تنها مینی ژوپ نداریم بلکه آزادی بیان هم نداریم. آزادی بیان که سهله، یه قوه مقننه، مجریه، و قضائیه درست و حسابی هم نداریم. یه ولایت مطلقه داریم که از صبح تا شب میگه کی چی بیان بکنه، کی چی بیان نکنه. پورنو هم که نداریم که یک مقدار از مشقتهای زندگی خودمونو کم کنیم (البته پورنو های ماهواره ای فت و فراوونه). بهر جهت این روزهائیست که تاریخ ما بیشتر از همیشه به انقلاب احتیاج داره ولی خوشبختانه کس زیادی اهل انقلاب نیست. منظورم اینه که شاید همینطوری با جنبش حقوق مدنی هم بشه هم به آزادی بیان سیاسی دسترسی پیدا کرد و هم بشه به طور کل به جامعه، و به خصوص به زنان، فرصتی داده بشه که صدای خودشونو هر طور که دلشون خواست بگوش دیگران برسونند. کسی چه میدونه؟ شاید یه روز بشه که هرکی هر چی دلش می خواد تو روزنامه ها بنویسه، تو سینما ها ببینه، و راجع به هرچی دلش می خواد هر جا که دلش می خواد حرف بزنه.
Recently by Multiple Personality Disorder | Comments | Date |
---|---|---|
ناگهان، شاهین نجفی Suddenly, a song by Shahin Najafi | 3 | Nov 13, 2012 |
Universal Love | 1 | Oct 01, 2012 |
Shahin Najafi, When... | 11 | Sep 02, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Thank you!
by AIAW on Fri Feb 26, 2010 10:23 AM PSTThank you very much, Multiple Personality Disorder, for your very interesting contribution to the series.
Thank you again everyone, and thank you...
by Multiple Personality Disorder on Wed Feb 24, 2010 08:08 PM PSTMM, Nazy, Fatollah, Abarmard, and sbglobe. You've all been great with your comments. I believe this blog is a keeper.
.......
by sbglobe on Wed Feb 24, 2010 05:34 PM PSTl liked this blog very much - it just clicked - “yes indeed we had some freedom” way back then …. Yes I remember now – after all I got my student visa from American Embassy in Tehran with a paziresh from American University in DC (a school that I ended up not going to and that was totally OK - in 1978 there was still a bit of left over from the time that being an Iranian in America was a luxury). I was going to think about this blog (something that I do not do well – thinking about things) for a while and then write about it (how it made me feel, etc.). But I read the comments first ….. no thinking needed – Nazy jan you said it all!
Thank You MDP!
Very nice
by Abarmard on Wed Feb 24, 2010 01:10 PM PSTEntertaining and well written as usual.
MPD
by Fatollah on Tue Feb 23, 2010 05:46 PM PSTI guess you'd at least that, the kind of freedom of speech, I missed! we "kelas 5-omia" remember- Iran Iran Iran ragbar-e mosal-sal-ha, I have no recollection of Lando Buzzanca what so ever, but remember and was happy to see our school closed down for months ... but hey, at least we had a lot of pesteh, shir, moz, aghzieh raye-gan and our freedom of speech was destroying our books and throwing them in the sewer ! vali hanooz karemoon be oonjaa haa nakeshid-e bood, chesh o goosh-mon hanooz baz nashod-e bood ke - an ba golab ghati shod!
Thanks again :)
Dear MPD:
by Nazy Kaviani on Tue Feb 23, 2010 01:12 PM PSTHow did you manage to make this sad story so funny?!
I alternate between feeling nostalgic about the "happier" times I experienced living in Iran before the revolution, enjoying prosperity and simple "freedoms" which have become a distant dream now, and anger at myself for the ignorance which now seems so inexcusable during that era. Why couldn't we be happy AND think, too? Why couldn't we dance and wear what we wanted AND have political opinions, too? What a waste of resources and lives for a nation to have to choose between being happy and gullible or desperate, destitute and knowing.
Hopefully the lessons will remain fresh in the Iranian memory to guide the nation into a future where we can have personal and social freedoms in Iran and also act responsibly and take charge of our future. Thank you!
آقای چند افه ای،
MMTue Feb 23, 2010 12:44 PM PST
الان فکرکردن رو به حاج آقا دادیم و ما کار های دیگه میکنیم.
الان عوض لا پا دیدن، فکرمونو بکار میبریم که زیر اون همه لباس چه خبره.
الان عوض هارد کور و شهر نو، صیغه داریم. اگه کسی پول نداره، حاج آقا گفته که بسیجی بشو، حال میایی.
اون وقت ها زیاد میخندیدیم. الان عوضش رو با گریه کردن باید بدییم. بخصوص روز های وفات یا قتل، مگر اینکه قتل دوستان یا فامیل به دستور حاج آقا باشه.
مگه بچه آدم چیز دیگه ای هم میخواد؟
Monda, Dk, Faramarz,
by Multiple Personality Disorder on Tue Feb 23, 2010 12:05 PM PSTWhen I can access youtube I'll watch those video clips. Thank you for visiting this blog.
Lando Buzzanca Clips
by Faramarz on Tue Feb 23, 2010 09:21 AM PSTHere is more on Lando Buzzanca by me...
//iranian.com/main/blog/faramarz/everythi...
Lando BUZZANCA & GOOGOOSH لاندو بوزانكا
Darius KadivarTue Feb 23, 2010 09:17 AM PST
Noosheh Jan ;0)
//www.youtube.com/watch?v=9tpopYHbVaI
And with Googoosh in Ranga Rang (go to 6 Min) :
//www.youtube.com/watch?v=tyoP1ByxcDQ&feature=related
MPD jan, what a crack up! :o)))
by Monda on Tue Feb 23, 2010 09:08 AM PST//www.discogs.com/artist/Lando+Buzzanca
when time allows, again I'll search youtube for is clips. I wonder if Faramrz saw his movies at Cinema Vanak like I did. (mard e seh tokhmeh was one)
I'm glad you enjoyed this blog
by Multiple Personality Disorder on Tue Feb 23, 2010 08:25 AM PST.
.
Thank you Faramarz, I should look up Lando Buzzanca on youtube to see if I could find any video clips of him.
Thank you Princess, “taghalob” is one hell of a good way to describe the Revolution.
Thank you Azarin, I have not read your latest blog yet but I’m sure it’s depressing as always.
Thank you Souri for your additional comment. I am glad you liked this blog.
از ماست كه بر ماست
FaramarzTue Feb 23, 2010 08:09 AM PST
ياد لاندو بوزانكا به خير
چقدر درس زندگى به ما داد
The price we pay for some mistakes is very high
by Princess on Tue Feb 23, 2010 05:42 AM PST... but we learn from those mistakes most. Thanks for recounting life from an era I have very limited memories of. I used to wonder what would happen when the generation of Iranians, who personally remember the freedoms enjoyed before the '57 taghalob, are no more, but since June of last year, I have put that worry to rest.
The drive for freedom, especially for freedom of expression, is so instinctive that not all the armies in the world can stop it for long.
Thank you!
Nice!
by Azarin Sadegh on Mon Feb 22, 2010 07:34 PM PSTFunny and sad...in other words, we didn't know what we wanted , and now we can't remember what we had.
The part on the "freedom of speech" that I liked the most:
by Souri on Mon Feb 22, 2010 05:02 PM PSTخیلی ممنون خانم سوری
Multiple Personality DisorderMon Feb 22, 2010 04:56 PM PST
بسیار سپاسگزارم.
Kheili jaleb, honest va objective bood
by Souri on Mon Feb 22, 2010 04:20 PM PSTSepaas :)
صپاص فراوان آغای دیوانه
Multiple Personality DisorderMon Feb 22, 2010 04:06 PM PST
شما حمیشه لتف بصیار ذیاد به بندح دارید. اگر فارصیم بهطر بود بیشطر بلاگ فارصی مینوشطم.
Very funny
by divaneh on Mon Feb 22, 2010 03:36 PM PSTGol gofty , gol neveshti. Your excellent satire has made me a little nostalgic remembering all those hot Italian soft porns that I saw as a teen never minding the over 18 sign.