رحم

رحم
by Multiple Personality Disorder
27-Oct-2010
 

رحم

زندگی بار دگر نتوان کرد
در اعماقِ پوچی باقی مانده است
یادآوری از آنچه بود

دردی در پوچیِ درون
فقط از اندوه میماند نشان
دردی چه بس عمیق
برشش مانند تیغ

بگذر از من این عذاب
دور گرد از من، با شتاب

بگذارم عاری از زندگی
یاد آورم رویاهای خُرد

کم و بیش میشنوم خنده او
کم و بیش میبینم لبخند او
وای!  ایزابلا چقدر زیباست!

میکشم در درون عطر نوزاد او
میکنم لمس دستِ کوچک او

به وقع زندگی میشوم بیدار
در عمق رحم
رنج است آنچه میماند بجا

 

زیر نگاشت: اصل شعر به زبان انگلیسی توسط لاتینا


Share/Save/Bookmark

Recently by Multiple Personality DisorderCommentsDate
ناگهان، شاهین نجفی Suddenly, a song by Shahin Najafi
3
Nov 13, 2012
Universal Love
1
Oct 01, 2012
Shahin Najafi, When...
11
Sep 02, 2012
more from Multiple Personality Disorder
 
Shazde Asdola Mirza

Nice poem

by Shazde Asdola Mirza on

... and translation


Latina

kheyli motashakkeram

by Latina on

:o)

solh va doosti