ما یک دوستِ همکاری داشتیم به اسمِ نقی، که از قضا خیلی هم نقنقی بود. جریان از این قرار بود که ما، همکارانِ اداری، و بعضی از دوستانِ ایامِ دور و نزدیک گاه و بیگاهی دور هم جمع میشدیم و برای تفریح و سرگرمی فوتیالِ دوستانهای بازی میکردیم، البته همه بجز نقی، که همانطور که گفتم خیلی نق میزد. گاه گُداری یکی از این آمریکائیهای زبان نفهم و «ق» تلفظ نکن از ما سئوال میکرد، «واتس هیز نیم؟» و من میگفتم، «نقی. ایت مینز سام وان هو ایز اِی کامپلینِر.» و آنها میگفتند، «نگی؟! ریلای!» و ادامه میدادند، نه، واقعاً اسمِ حقیقیش چیه؟
- این اسمِ حقیقیشه. نقی یه اسمِ واقعییه، ولی تو زبونِ فارسی، یا پرشیین، نقی به معنیِ کسییه که نق هم میزنه.
- این اسم خووب به شخصیت این شخص میخوره. نکنه این دوود (بابا) از بچهگی فکر کرده که باید مثلِ اسمش نقنقی باشه؟
- والاه خبر ندارم که از بچهگی چه امری برش مشتبه شده ولی میدونم که این روزها، چه توی زمین چه بیرونِ زمین، همش نق میزنه، مخصوصاً سرِ کار که هیچ عرضهای هم نداره ولی دائماً غُر میزنه.
این جریانِ بازیهای فوتبالِ ما چند سالی ادامه داشت تا سنها بالا رفت و ادارات جدا شدند و دوستان به بادِ فراموشی سپرده شدند ولی ما هنوز گاه گُداری از نقی خبری میشنیدیم، تا یه روزی خبر آمد که چه نشستهای که نقی آبروی هر چه ایرانییه رو برده. گفتم، چی شده؟ گفتند، یک روز، در اوقاتِ اداری، نقی طبقِ معمول خسته که میشه میره زیرِ میزش که بخوابه. نقی مدتی بود که زیرِ میزشو جاسازی کرده بود و اون زیر میخوابید، و هر بار که میرفت زیرِ میز صندلیشو میکشید جلوی میز که خووب استتار بشه و کسی نبیندش، ولی از قضای بد اون روز یکی از همکارانش با یک نقشهِ پروژه میاد که تحویلش بده که میبینه نقی نیست، و چون نمیخواسته نقشهرو روی میز بذاره که مبادا موردِ بی توجهای نقی واقع بشه، چون روی میزِ نقی نقشه بسیار زیاد بوده، که مثلاً یعنی من خیلی کار میکنم، آقای همکار صندلیرو میکشه بیرون که نقشهرو روی صندلی بذاره، چون اونطوری نقی حتماً متوجهِ نقشه میشده، که ناگهان نقی با وحشت از خواب میپره و جیع بلندی میکشه و شروع میکنه به پرخاش کردن و هر چه فحش خواهر و مادره بلده به اون آمریکائی بدبخت میده، که اون آمریکائی بدبخت حتی نمیتونسته «خ» و «ق» رو تلفظ کنه تا چه برسه به اینکه توانائی اینو داشته باشه که جوابِ «خار کُسهیه مادر قهبه» رو بده.
بهر جهت نقی را میبرند استیضاحِ اداری کنند که نقی میگه، با من فآک ارآند نکنید که «آی واز تیکنیگ مآی افتر نون بریک، اند ایتز نآن آو انی وانز بیزینس ها آی یوز مآی بریک تایم، اند ایف یو گایز فآک وید می وآن مور تایم آیم گانه سو یور اَس سو فست یو وونت نُو وات هیت یور اس.»
خُوب، احتیاج بگفتن نیست که نقی هنوز در ادارهِ ماست. چکار میکند کسی خبر ندارد و کسی جرأت نمیکند بپرسد.
Recently by Multiple Personality Disorder | Comments | Date |
---|---|---|
ناگهان، شاهین نجفی Suddenly, a song by Shahin Najafi | 3 | Nov 13, 2012 |
Universal Love | 1 | Oct 01, 2012 |
Shahin Najafi, When... | 11 | Sep 02, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
My dear Multiple
by Azarin Sadegh on Fri May 25, 2012 12:01 PM PDTYour blog is a succes because you are one of the best here...and thank you so much for making me laugh when I needed it the most since these days I am not really laughing - not even smiling, not even a simple grin - and nothing looks funny to me.
Looking forward to reading your next one,
Hugs
PS:I have to confess that while I wrote those "depressing" stories I wasn't depressed at all (holding up my head high in the air, with a vague smile on my lips). Writing is a true soul-lifting gift.
PSS: Was my fiction really THAT depressing? I think reality is way more depressing. (trying to wipe this hideous self-righteousness off the words knowing the words never lie...right? RIGHT?)
PSSS:(long silence)...Come on! Really? (totally confused)
....
by maziar 58 on Wed May 23, 2012 07:49 PM PDTThanks for the funny blog great as usual.
Maziar
وِل، آی ثینک دیس بلاگ واز اِی ساکسِس
Multiple Personality DisorderWed May 23, 2012 07:24 PM PDT
اسپِشآلی سینس آذرین ایز هییر, نات دت دِ ریست آو یو دونت مِتِر، بآت بیکاز شی آلویز رآیتس دیز دیپرِسنگ استوریز اند شی ایز این دآیر نید توو بی لِفینگ، هآاِور ثنک یو آل فور ریدینگ
F.U.N.N.Y....but
by Azarin Sadegh on Wed May 23, 2012 06:59 PM PDTplease be careful! Naghi is a dangerous name...:-)
گود تو سی یو بک
divanehWed May 23, 2012 04:34 PM PDT
Very nice blog - we are this
by MM on Tue May 22, 2012 03:38 PM PDTTell his American friends that his name is Khosro and see him sweat when called.
Great Blog
by Ladan Farhangi on Tue May 22, 2012 03:17 PM PDTThanks
دستت درد نکنه
hamsade ghadimiTue May 22, 2012 10:13 AM PDT
دستت درد نکنه ام پی دی. آی لفد مای اس آف.
Dear MPD:Multiple Professinal Degrees
by M. Saadat Noury on Tue May 22, 2012 10:18 AM PDTبسی دلنشین و بسی پر کنایه ، سپاس
...
by Red Wine on Tue May 22, 2012 10:06 AM PDTمثل همیشه خوب مینگارید ... با سپاس .
نق، نقی!
Nazy KavianiTue May 22, 2012 10:00 AM PDT
خیلی خندیدم ام پی دی! خوشحال شدم دیدم باز بلاگ نوشتی!