آیا اینبار امکان دارد ملایان در ایران سقوط کنند؟


Share/Save/Bookmark

NIAC
by NIAC
04-Jan-2010
 

Cross-posted and translated from The Daily Beast.

تریتا پارسی و روزبه پارسی

با رشد روزافزون درماندگی - و خشونت- دولت، برخوردهای اخیر در خیابان‌های ایران ممکن است به خوبی رسیدن به نقطه فروپاشی رژیم را به اثبات برساند. اگر چنین باشد، این امر نشانگر آن خواهد بود که سرانجام حکومت تحت کنترل روحانیون در ایران با شمشیر خود ساخته خود به زیر کشیده می‌شود. این مسئله نه به دلیل تلاش‌های گروه‌های تبعیدی مخالف ایرانی در خارج کشور‌ یا طرح‌ها و نقشه‌های براندازی رژیم توسط نومحافظه‌کاران واشنگتن عملی شد. برعکس، مردم ایران در این ماجرا عمده‌ترین عامل به شمار می‌آیند. آنان با بکارگیری نمادهای بسیار مشابه‌ای که نظام جمهوری اسلامی را به منصه ظهور رسانید، این فصل از یک قرن مبارزه قدیمی برای دستیابی به دموکراسی را می‌بندند.

اعتراض‌ها بار دیگر به دلیل عاشورا یعنی نقطۀ اوج یک ماه عزاداری در تقویم شیعیان شعله‌ور شد. روزی غمناکی که در آن امام حسین نوه پیامبر اسلام به شهادت رسید. امسال این مراسم بزرگداشت مصادف با روز هفت درگذشت حسینعلی منتظری آیت‌الله العظمی دگراندیش شد و این امر اهمیت این روز را دوچندان کرد. عاشورا همچنین یادآور آن است که ارزش ابدی عدالت با تمام دشواری‌ها برای کام‌یابی آن بایستی مورد پاسداری قرار بگیرد. این موضوع برای جنبش سبز بدون توقف دوباره فرصت دیگری را برای غافلگیری دولت ایران با برگزیدن نمادهای خودش و به چالش کشیدن مشروعیتش در لوای زبان مذهب فراهم آورده است. در تظاهرات روز یکشنبه عاشورا، دست‌کم ۱۰ تظاهرکننده کشته شدند.

این نبرد عدالت‌خواهانه با تمام سادگی آن است که بیشتر خانه‌مان‌سوزهای سیاسی را آغاز می‌کند. این امر ناشنوایی قدرت‌ها است که در بیشتر مواقع این امور را به بزر امر بزرگ و بسیار ویرانگری تبدیل می‌سازد. این شاهدی بر خودبینی قدرت است که خواسته‌ای عادی و ساده را که پاسخگویی و عدالت را می‌جوید سرکوب می‌کند، و به طبع آن این مطالبات بیشتر و سازش و تعدیل کمتر می‌شود.

چنین امری برای نخستین بار رخ نداده است. در سال ۱۹۰۶ میلادی، به درخواست مردم برای یک داشتن عدالتخانه‌ای بی‌اعتنایی شد و در پی آن اعتراضاتی را به دنبال آورد، و سرانجام این اعتراضات به نوشتن قانون اساسی مشروطیت بدل گردید. به طور مشابه‌ای، محمدرضا شاه پهلوی، در پادشاهی ناکارایش، خود را در تنگنای یک اتحاد فزایندۀ ضدسلطنت که دامنۀ آن از افراد لیبرال و کمونیست‌ها، تا اسلام‌گرایان پیروز که جمهوری اسلامی را در سال ۱٣۵۷ شکل دادند دربر می گرفت، قرار داد.

در اینجا آخرین ویدئوهای درگیری‌های روز عاشورا ایران را تماشا کنید، با داستان پایداری و شهادت‌طلبی که در مقابله با نیروی انبوه سرکوبگر در آن نهفته است، این امر نمونه‌ای تمام نمادین برای نوع مبارزه میان دولت نیرومند شاه و انقلابیون در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ به شمار می‌رفت. مراسم عزاداری شیعیان، با تکرار آن در مراسم روزهای سوم، هفت و چهلم پس از فوت فرد درگذشته، فرصتی را برای تظاهرکنندگان، در آن زمان و همچنین اکنون، هم به منظور بزرگداشت کسانی که درگذشته‌اند و هم اعلام اعتراض‌شان و محکوم ساختن دوبارۀ دولت سرکوبگر فراهم ساخته است. این موضوع در سال‌های ۷٨- ۱۹۷۷ نقش پراهمیتی را در رساندن موج ناراضی سیاسی به نقطۀ جوش و فرسایش دولت پهلوی، که پرقدرت پنداشته می‌شد، بازی کرد.

این امر حتی در حال حاضر از اهمیت بیشتری برخوردار است چراکه تشکیلات رهبری فراگیری که مخالفان را هدایت کنند وجود ندارد. توانایی به خیابان آوردن جمعیت انبوه در مناسبت‌های مختلف مذهبی و انقلابی تقویم سال به همه یادآوری می‌کند که آنها در مخالفت با دولت کنونی تنها نیستند.

کسی نمی‌تواند یک انقلاب را پیش‌بینی کند و یا با قطعیت بگوید که چه هنگام یک دولت توتالیتر پایه‌های قدرتش را از دست می‌دهد. چراکه لزوما توانایی یا میل به سرکوب کردن منجر به فروپاشی نخواهد شد بلکه بیشتر فروریختن ترس مردم عادی از وحشت یا مرعوب شدن چنین امری را موجب می‌شود. این نبردی میان مطالباتی است که از سویی بسیج مداوم و تنش گسترده یک جامعۀ ناراضی و نافرمان، توانایی دستگاه دولتی را برای شکیبایی در حالی که می‌کوشد وظایف خود (از جمله سرکوبی) را انجام دهد می‌سنجد. کفۀ دیگر این ترازو، شکیبایی و ظرفیت تحمل درد و رنج از سوی معترضان و هواداران آنان در تمامی لایه‌های جامعه است.

امروز شمار بسیاری از انقلابیون اصیل دوران سال‌های ۵۷ زندانی شدن یا مورد آزار و اذیت گروه‌های سایۀ همسو با دولت قرار گرفته‌اند. هواداران جمهوری اسلامی به طور فزاینده‌ای به سوی ناخوشنودی گرایش پیدا می‌کنند و این درحالی است که جناح تندرو حاکم بر تهران وفاداری را از یک فهم وهم‌گونه روبه تزاید از دیدگاه جامعۀ ایرانی مطالبه می‌کند. چیزی زیادی از دینامیسم و دیدگاه‌هایی که محرک انقلاب سال ۵۷ بود باقی نمانده است؛ اما با درسی که از آن تجربه گرفته شده است، اکنون خواسته‌های جنبش اصلاح‌طلبی بسیار فرهیخته‌تر به شمار می‌آید و خودداری از خشونت نوید بسیاری را برای آینده می‌دهد.

توانایی دولت برای بکارگیری زبان مذهب برای سرکوب این تحولات رو به شکست است. دوباره و دوباره مذهب به اثبات رسانده است که این مقوله بیشتر مناسب زبان مقاومت است تا دولت. این امر به طور فزاینده‌ای برای خود خمینی بعد از پیروزی انقلاب روشن گشت. در مجادله پیوسته میان نخبگان انقلابی، خمینی به طور رو به افزایشی به دلایل بسیاری برای توجیه اعمال حکومت متوسل شد، امری که مذهب را به یک روکش ایدولوژیک فرو کاهید. با پایان زندگی خود، او اظهار داشت که دولت می‌تواند چنانچه برای حفظ جمهوری اسلامی لازم باشد، اصول اولیه اسلام را تعطیل کند.

به جای نظامی که در آن تفکر مذهبی قدرت دولت را در کنترل و اختیار داشت، او به این جمع‌بندی رسید که در آن دولت دین را برای مقاصد مخصوص خود به کار می‌گرفت، این به معنی تهی کردن مذهب و محتوای زبانی آن، و دست کشیدن از رشد بسیار وعده‌های بی‌سرانجام انقلاب بود.

عاشورا، با یادبود و اصولی که برای آن برمی‌شمرند، بار دیگر به اثبات می‌رساند که این روز مناسبت دارد چراکه کسانی که مهار قدرت را در تهران در دست دارند خشونت را بر علیه مردم خود به کار می‌گیرند. بی‌شک، مردم ایران برای خواسته‌های خود به منظور داشتن آزادی بیشتر و عدالت با تغییر بی‌خشونت در درون نظام پافشاری می‌کنند. به ‌درستی پرطعنه و جالب خواهد بود اگر حکومت دینی ایران در مهمترین روز مذهبی تقویم شیعه آغاز به فروپاشی کند.

***
روزبه پارسی پژوهشگر مهمان در موسسۀ اروپایی مطالعات امنیت است. تریتا پارسی دبیر شورای ملی آمریکاییان ایرانی و دریافت کنندۀ جایزۀ «گرومایر» در سال ۲۰۱۰ برای دیدگاه‌های که به نظم جهانی بهبود می‌بخشد.


Share/Save/Bookmark

more from NIAC