این دفعه تلنگر خیلی هم سراغ یکی بود یکی نبود نرفته بود و بخاطر تبریک سال نو میلادی خیلی هم به بدبختیهای بجا مونده ازخاطرات درخشان دوران کودتا توجهی نکرده بود , ولی سالی که گذشت سالی بود که اتفاقات یه جور جالبی توش افتاده بود , مثلاً از یه طرف اتفاقی مثل زلزلهً سینه ها باعث خندهً همهً مردم دنیا به حکومت اسلامی شده بود و از طرف دیگه همون دنیا به تقبیح و اعتراض نظام کاملاً عادت پیدا کرده بود ؛ ولی توی همون حالت این اتفاقات فقط باعث گریهً مردم سر قبر مدعیون مهدویت نشده بود و گفتن از خون و خونریزی یا بچاپ بچاپ شرعی زیادتر شده بود. والا خلاصه بگم مثل این که نگاه همه به چنتائی خیره خیره به گناه افتاده بود. ولی نمیدونم چرا این وسط تلنگر یادش افتاد که چرا فاجعه خلیج مکزیک با این همه گرفتاری توی وجدان جبش هیچ جای بازتابی نگذاشته بود؛ با همهً این احوال فکر میکرد راسش سالی که گذشت خیلی هم ساله بدی نشده بود , چون هرچی که نبود حداقل باعث جا افتادن یکی دوتا از خواسته ها وسط چنتائی بیشمار الکی که شده بود؛ شاید بخاطر همین تازهگیا طفلکی یهجوری بفکر پیروزی با شکل و شمایل صلح آمیزش افتاده بود؛ آخه تلنگر فکر میکرد که بلاخره چنتائی با جار صلح و داد از بیداد پیدا کرده بود یا مثلاً از صدقهً سر تغییرات فلسفی و فرهنگی و اقتصادی که انجام شده بود شاید یه بهونه ائی به دست کامیون دار و کارگر کارخونه و شاگردرانندهً اتوبوس افتاده بود ولی با اینکه همه میدیدن که گرفتن و نگرفتن شیــخ و میــرهم یه مساله ائی شده بود ؛ و با توجه به تولید اینهمه قهرمان ملی که توی اعتصاب غذا و محکومیت به فکر نکردن بوجود امده بود, هنوز هیچ فکری واسه تشکیل یه سازمانی مثلاً همبستگی مثل اون قدیم قدیما توی هند به نظرش نرسیده بود. ولی جالب اینکه ثمرهً سالی که گذشته از همین الان باعث حیرت همگان شده بود , چون توی سال گذشته به تکمیل یه موجود جدیدی وسط خیابونا واسه سرکوب دوباره کمک شده بود , یه موجودی مثل باشگاه کاراتهً بسیج که توی عملیاتش بچه رو از پیرزن تشخیص نداده بود. والا گفتن اینکه حالا تلنگر چی یادش امده بود خیلی هم واسش کار آسونی نشده بود چون دیگه از دست ذلفقار حضرت علی با این جمعیت حیدریش خسته شده بود یا به همون شکل از وجود تفکر خمینی توی ذهن و کلام سبز لجش گرفته بود, ولی چون چند وقتی بود که یاد حرف ناپلئون افتاده بود, موقع اشتباه دشمش اصلاً کاری بکارش نداشت و مزاحم هیچ کسی هم نشده بود. بگذریم؛ آخر کار تلنگر فکر میکرد که کاشکی سال گذشته احترام همه رو همینجوری نگه داشته بود ولی با همهً این وجود هنوز فکر میکرد توی سالی که گذشت راس راسی گفتن کلمات سر و چاه و مستراب هم باعث افتخار شده بود
پایان
Recently by تلنگر | Comments | Date |
---|---|---|
ادامهً حرکت گاندی یا ماندلا همی بود؟ | - | Dec 06, 2011 |
تلنگری که به فکر تشکیل یه کمیته واسه رفع نجاست از هر چیزی افتاده بود | - | Feb 25, 2011 |
آب و جارویه خواستهگاری | 2 | Dec 21, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |