STORY
سه مرد شیک پوش و خوش بو وارد می شوند و بلافاصله صندلی های جلوی میزم را اشغال می کنند
هر روز وقتی اتومبیل قدیمی پرایدم روشن میشود با خود فکر می کنم که آخرین روزی است که با این لگن به سرکار می روم. خیلی اذیتم می کند . از طرفی برای یک قاضی عالی رتبه ای مثل من دیگر افت دارد با این اتومبیل های قدیمی فکسنی بروم سرکار. وارد پارکینگ اداره می شوم، نگهبان مثل فیلم " عقده حقارت لاندو بوزانکا" از من اسم و فامیلم را به دقت پرسیده و کارتم را کنترل می کنند. لابد برای آنها هم عجیب است که من چطوری با این هیکل گنده در آن ماشین کوچک جا می گیرم.طبق معمول آسانسور خراب است و باید هیکلم را چهار طبقه بالا بکشم. باز کردن قفل در اطاقم هم قوز بالا قوز است. هر گاه به خدمات اداری می گویم که آن را درست کنند ،به نحوی می فهمانند که باید اندکی اسکن رایج بسلفم و گرنه باید هر روز زجر بکشم
>>>
POETRY
بارها در گذر درهم بگذشته من
بسر کوی خیال تو دلم
باز تپید
باز با یاد تو دل شیدا شد
بتمنای وصا لت پرو بالی زد و
سینه بدرید
دیده ام باز بدنبال تو هر سو میگشت
>>>
POETRY
It aches from within
It pounds with every breath
Its waves pound the shores
The Ocean gods are mad
Heart that’s clear as water
Filtered through sands of life
Open to be hit any moment
Can not be otherwise
>>>
PEOPLE
Millions of highly educated Iranians feel disconnected from their own country and government
Instead of being motivated to be a participant and contributor to a brighter future their top priority is to find a way to leave Iran. Instead of voting for the next president they are voting to never to have anything to do with Iran. The extent of this alienation is so deep that it was not uncommon to hear some Iranians being in favor of Iran being bombed by Bush so as to bring about change. What does this tell you about the situation in Iran? It says that given the slightest opening, opportunity, chance, or circumstance, --- even being bombed! --- the Iranian people will remove those in power.
>>>
POLITICS
Islamist tyranny in the land of moderates
During the post revolutionary period of 1979-82, after fighting and eliminating most of the internal opposition; ayatollah Khomeini and his allied clergies established their Islamist tyranny over the entire Iranian political, military, financial, judicial, and cultural affairs. Since then, a puzzling Persian theocracy has plagued the Middle Eastern politics and become a prime source of emulation and support for most militant Islamists. To consolidate their tyranny, lucrative industries, banks and major companies were confiscated and controlled by the Islamist instruments (Bonyads). The Iranian military was purged and then subjugated to the constant oversight and scrutiny of the Revolutionary Guards
>>>
STORY
My favorite game as a child was playing ‘dead or alive’ with photo albums. Flipping through the thick pages, I tried to guess just by looking at someone’s photograph whether that person was still living. Often the age of the photograph was a clue. If the paper was yellowing, or the subject was wearing something that looked like a costume, the person was probably dead. Sometimes though the clues were outside the picture. “Who’s this, Mom?” I asked shoving a black and white photo in her face. The subject was wearing a dark suit, and looked like a movie star. My mom sighed the way women sighed those days at Gone With The Wind. “That’s Golbaz,” she said.
>>>
ZOROASTER
فرارسيدن ششم فروردين، زادروز خيالی (تصوری، قراردادی اما بجا و مفيد و خجسته) ی زرتشت، يکی از شخصيت های افسانه ای شده و جهانگير ايرانزمين، فرصتی يگانه را برای پرداختن به برخی از نکات قابل بررسی فراهم می سازد که من نيز می خواهم مقالهء اين هفته ام را به چند نظر گذرا در همين زمينه اختصاص دهم؛ بی آنکه مدعی باشم «زرتشت شناس» ام و نيز بی آنکه قصدم طرح مسائل مربوط به نوانديشی های مذهبی باشد. پس، آنچه که مطرح می کنم صرفاً نگاهی است پديدارشناسانه و جامعه شناختی به آنچه که می توان «معمای زرتشت» خواند ـ «معما» بدان خاطر که دربارهء اين چهرهء تاريخی / افسانه ای که حدود 3500 سال پيش در خراسان بزرگ می زيسته (و من نيز با آنها که معتقدند «مزار شريف» در افغانستان آرامگاه اوست هم عقيده هستم) حرف ها و حديث های گوناگون و متضادی مطرح می شود.
>>>
POETRY
I am giving birth for you
Giving birth to the
Infant of my heart
Labour was not hard, but agonizing
My baby doesn’t know anything
What is wrong? or what the world is?
He doesn’t see black or white
Everything is green
Everything is orange
Everywhere is colourful
>>>
POETRY
ای اهورا مزدا
دریافت کن خفته گان آریا.
با نوروز بیا،
پاک کن شبنم اشک ما.
واژگون کن تخت دیوها.
سرنگون کن خاقان کدخدا،
آنچنان کن انتقام خون فرزندان ما.
>>>
MARVELOUS
Persian poetry of rebellion hits a classical note
Namâd Ensemble is once again touring, delivering commendable performances at each venue. If you are already familiar with them, you understand what makes them worthy of praise. If, these musicians are unknown to you, however, you may wonder what genre their music falls under and what exactly sets them apart. Mentioning that these five men collectively play Tombak, Frame Drums, Daf, Udu, Kamanche, Queychak, Setar and Shourangiz, may automatically invoke images of a traditional Iranian group; but Namâd is more than that. Before we jump to labels, perhaps we should pause to consider that while a performance is a transitory experience for the audience, for the musicians it is the culmination of months and years of struggle to render the extract of their essence into the language of composition
>>>
CREATIVE
These days, I feel more sympathy for beggars
There is this lady who begs almost everyday near my workplace. I first noticed her more than couple years ago. What made her stand out from all the other beggars is how she went about asking for money. She said something to the effect that whether people wanted to help her with her goal of making some amount of dollars. I forgot the number of dollars she mentioned but what was interesting to me was how she talked about her goal and somehow made her begging a little bit higher class than all the others. She had a goal and was working towards it and here was passersby’ chance to help her achieve her goal
>>>
IDEAS
A market without government involvement is like a lawn mower without a bag
There is a cause and effect link between economic success and your aptitude. In addition, economic status connotes moral and social merit. The American nation, Mr. Miller seems to suggest, is moving toward a dangerous social duality because of a skewed reward system. He predicts a class war between “lower upper class” and those who are getting “ultra rich” undeservingly by harvesting the fruits of capitalism. He explains: “The widening chasm between rich and poor threatens our democracy. Ultras are not simply reaping the rewards of the free market, but are benefiting from a rigged compensation system in the boardrooms and on Wall Street that are likely to reward mediocrity as success.”
>>>
NEGOTIATIONS
گام اول برای مذاكره برداشته شده است و میتوان آن را پیش برد
پیام نامنتظره نوروزی باراك اوباما با پاسخ صریح و سریع علی خامنهای روبرو شد و فضای جدیدی در روابط سیاسی جمهوری اسلامی با آمریكا ایجاد كرد. رییس جمهور جدید آمریكا از فرصت نوروز كه جشن ملی همه ایرانیان است و صبغه مذهبی ندارد برای ارسال پیام صلح و آشتی كمك گرفت. او با احترام از تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایران سخن گفت و پیام خود را مشتركا به مردم ایران و رهبران جمهوری اسلامی خطاب كرد. او پاسخ خود را بسیار زودتر از آن كه انتظار میرفت از ولی فقیه گرفت. این پاسخ البته به زبانی دیگر بود، ولی بر خلاف گذشته خشن نبود. علاوه بر این، پاسخ، همان طور كه آقای اوباما امید داشت، نه از زبان رییس جمهور تداركاتچی و بلكه از سوی كسی داده میشد كه قدرت اصلی تصمیمگیرنده در ایران است. خامنهای البته نمیتوانست به یك باره پارانویای ضد خارجی/ضد آمریكایی خود را كنار بگذارد و دستی را كه به سوی او دراز شده است بفشارد
>>>
SURVIVAL
پايداری آيين های ايرانی حاصل «تنازع بقا» است
چرا؟ راستی چرا؟ چرا به هر بهانه و به هر دليلی که برای مردم آورده می شود آنها بی اعتنا به اهداف حکومت نوروز را به عنوان «بزرگترين عيد» ايرانيان گرامی می دارند. حکومت برای برگزاری هر کدام از جشن های مذهبی، از تولد پيامبر اسلام گرفته تا عيد غدير و فطر و قربان، ميليون ها خرج می کند، راديو ـ تلويزيون هايش صبح تا شب در بوق و کرنا می دمند و کسبه وادار می شوند تا به رقابت با يکديگر در و ديوار را چراغانی کنند. اما همين حکومت برای عيد نوروز هيچ کاری صورت نمی دهد و فقط دنبال يک شهادت و مرگ و مير مذهبی است تا بتواند عيش مردم را تعطيل کند. اما، هر سال، با پيچيدن بوی بهار در سينه های ايرانيان، مردمان اين عيد را با شکوه گسترده و بيشتری گرامی می دارند و آیین های آن را مفصل تر از گذشته بجای می آورند
>>>