PERSIAN SPRING
بزرگترین قفس مربوط به آخرین رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله سید علی خامنه ای بود
هنوز بهار عرب به تابستان نرسیده بود که بهار ایرانی آغاز گردید و نهال آزادی ایرانیان سر از خاک بیرون آورد. هر چند فرارسیدن بهار ایرانی پیش بینی شده بود، ولی چگونگی تحقق و سرعت شکوفایی آن دنیا را به شگفتی واداشت. تا آنروز کسی نمیدانست که فروپاشی یک سیستم پایدار به آرمانهای افراطی بدون حد و مرز که سی و سه وسال در ایران دوام آورده بود، چگونه در فرصتی کمتر از سی روز پایه های آن بلرزه افتاد و ساخته های آن با خاک یکسان گردید
>>>
POLITICS
The real duty of all Iranians is to protest vote, or not vote at all
In yet another bizarre communique, from another un-necessary, un-authorized (at least if you consider a vote by common Iranian-Americans at large to be authorization), self appointed Robin Hood political foundation, organization or whatever aberration you choose to call them, this time the AIC or the American Iranian Council, has tried to explain the intricate details of the upcoming parliamentary elections in Iran
>>>
FOR BIJAN
آیا میتوان کشتار سال ۶۷ را بخشید و یا فراموش کرد؟
بیژن از روزی که دوستانش اعدام شدند دیگر رویِ تختخوابش نرفت و رویِ زمین میخوابید. وقتیکه سرما میخورد حاضر نبود که به دکتر مراجعه کند و یا دوا بخورد. در لیوان آبش دیگر یخ نمی ریخت. میدانست که به زودی به سراغِ او هم خواهند آمد و میخواست به شرایطِ سختِ زندان عادت کرده باشد. او مطمئن بود که گناهی مرتکب نشده است و فعالیت سیاسی و دگر اندیشی را حق خود می دانست
>>>
STORY
چادر که سرم میکردم، بدبختی شروع میشد
برگشتم تا آبی بر آتش بپاشم. بازجوها نشسته بودند منتظر که چادر نماز به سر وارد صف نماز شوم. من چادر نداشتم. برهنه بودم و از این که آنها برهنهام ببینند، نمیترسیدم. همه بازجو شده بودند. من تنها کسی بودم که «هنوز» بازجو نبودم. بازجویی شش مرحله داشت و من باید قدم به قدم راه را طی میکردم. برای زنها سختتر بود. آنها راحت بودند
>>>
POETRY
حقیقت ای دوست
بازگشتنی ست به بی اغازی تو
به بی پایانی تو
به من گم شده که چشمهایم را در تو یافتم
و رفتنت منظره ام را برد
>>>
NON-VIOLENCE
کدام یک بیشتر متضمن دستیابی به دمکراسی است؟
هدف از مبارزه فقط جایگزین کردن دولتی با دولت دیگر، و یا جایگزین کردن شخصی و یا گروهی با شخص و یا گروه دیگر نیست. هدف دستیابی به یک نظام دمکراتیک است. با یک چنین چشم اندازی از هدف مبارزه است که بدنبال شکلی از مبارزه هستیم که با بکارگیری آن بتوان به مقصود که یک نظام دمکراتیک است دست یافت
>>>
FREEDOM
جوابی به انتقادها از مقاله من "هیچ چیز مهم تر از آزادی نیست"
دوستان چپ همه چیز را مادی می بینند و مردم را به دو دسته کارگر و بورژوا تقسیم می کنند، و همه مسائل را بر اساس نبرد بین این دو طبقه حل و فصل می کنند. دشمن مردم ایران "سرمایه داری" نیست بلکه "استبداد و دیکتاتوری به هر شکل آن " و "نبود آزادی" است. این استبداد است که اجازه اظهار نظر و نقد را می گیرد و به اقلیتی که قدرت را در دست دارند اجازه می دهد که هر گونه که مایلند سرمایه های کشوررا خرج کنند و راه پیشرفت و رقابت های سالم و آزاد را ببندند
>>>
BOOK
"Modernity, Sexuality, and Ideology in Iran"
by Kamran Talattof
A unique look at modernity as not only advances in industry and economy but also advances toward an open, intellectual discourse on sexuality. Exploring the life and times of Shahrzad, a dancer, actress, filmmaker, and poet, "Modernity, Sexuality, and Ideology in Iran" illuminates the country's struggle with modernity and the ideological, traditional, and religious resistance against it. Born in 1946, she performed in several theater productions, became an acclaimed film star in the 1970s
>>>
THE ARTIST
دیدن این فیلم عین خوردن یک بستنی دست ساز است
والنتین ما را با انتخابمان تنها میگذارد. دنیائی ناطق. بعد از دهه 1920 دیگر همه حراف شدند. کارگردان با کمک هنرپیشگان کاملاً مجربش این سئوال را برای همه مخاطبان سینما مطرح ساخته که مرز نو آوری های فنی و هنر کجاست. هر قدر کارگردانان بیشتر از تکنوژی های نوین استفاده بیشتری بکنند بهتر می توانند نقایص خلاقیت های خود را بپوشانند. شاید بتوان در فیلم های انیمیشن، هنرپیشه ای درست مثل جورج والنتین ساخت که حتی بهتر از وی برقصد
>>>
REVOLUTION
به خاطرهء خونین «نصرت دیوان بیگی»
by Ali Mirfetroos
در آستانهء 1357، «انقلاب اسلامی» هیچگاه برای من جذبه و جلوه ای نداشت چرا که تاریخ اجتماعی ایران به من می گفت: توفانی که فرا می رسد، از «صحاری عربستان» است و رنگ ِخون و جنون و تازیانه و تازیان دارد. بنابراین: باوجود رنج و شکنج های زندان های شاه، من در آستانهء انقلاب اسلامی با «رفقای قدیم» همدل و همراه نشدم، «تنها ماندم» و این «تنها ماندن» و پرهیز از افسون شدگی یا موج زدگی ِ «روشنفکران عوام» و «عوامان روشنفکر» -البتّه- طعنه و تمسخُر ِ«رفقای سابق» را بهمراه داشت
>>>
STOCKHOLM
you'd think this opposition meeting might hold a thimble of importance
Honestly, I don't know why I was surprised to see nothing much reported about the meeting of Iranian opposition "somewhere near Stockholm" last weekend. I should know better than to think that if in 33 God/Allah/Buddha forsaken years, we still haven't figured out if and how to oppose the child's play, no-brainer, Mother-of-all-opposables, why anyone would ever bother to report on a gathering of the top most 50 people in what you can only grudgingly call "The Iranian Opposition Groups"
>>>
MARRIAGE
Another take on Asghar Farhadi’s Oscar-nominated film
‘A Separation’ is both modern and feminist. Farhadi’s endearing characters however, are neither. The film is modern in the way it takes responsibility off the shoulders of family, community, society, government, and foreign or supernatural powers, and smacks it squarely on the forehead of the individual – a cultural coup d’état for Iranians. In ‘A Separation’, it is the individual who makes – or, can make – bad choices, and it is mostly the individual who pays for the choices made – victimhood is discounted
>>>
MEN & WOMEN
باید دست از خرده گرفتن مداوم به مردها بر میداشتم و سوزنی نیز به خودم و زنان اطرافم میزدم
by Somayeh Tirtash
غرق خواندن پستهای جدید در فیسبوک بودم که یکدفعه نام مسعود کیمیایی، کارگردان نام آشنای ایران، نگاهم را متوجه فیلمی به نام «محاکمه در خیابان» کرد. فیلم محصول سال ۱۳۸۷ بود و با جمله جالبی، معرفی شده بود: “دیدگاه مسعود کیمیایی، به مقوله ناموس و غیرت». به شدت کنجکاو شدم که فیلم را ببینم ومفهوم این دو کلمه را در ایران امروز که سالهاست از آن دورم مرور کنم
>>>