مسعود بهنود مصدق را یکی از بزرگان ملی میداند. طبیعیست که بعد از 28 مرداد فرشته ساختن از مصدق کار مشکلی نبوده و نیست. کما اینکه امروز هم فرشته ساختن از محمد رضا شاه و لعنت فرستادن به کارتر و بی بی سی و کنفرانس گوادلوپ کار سختی نیست. ولی واقعن مردمی که با این فرشته های دورغین زندگی میکنند آیا قدرت تغییر وتحول خود و کشورشان راخواهند داشت؟ آیا چنین مردمی نسل اندر نسل سرگرم متهم کردن دیگران و انکار واقعیت ها و اشتباهاتشان نخواهند بود؟
برای آشنا شدن باینکه بدست آوردن رای اکثریت مجلس برای غائله ی نفت چگونه ممکن شد و اینکه هم پیمانان مصدق از چه قماشی بودند، متن آموزنده ی زیر را بخوانید و به جنایتی که این غائله برای مبارزه با انگلیس مرتکب شد، و به حرفهایی که ملا کاشانی و روزنامه ها در رابطه با قتل زدند، فکر کنید و جواب این سئوال را نه بمن بلکه بخودتان بدهید: آیا سیاستمدارانی که بخاطر اختلاف نظر نقشه ی قتل یک وزیر را کشیده و اجرا میکنند و بعد هم قاتلش را آزاد میکنند، و از آن بدتر همدست قاتلان را رئیس مجلس میکنند(ملا کاشانی)، جوهر آنرا داشتند که کشور را بسوی دمکراسی ببرند؟
«در سال ۱۳۲۹ اقلیت مجلس به شدیدترین شکل به رویارویی با نخست وزیر رزمآرا که قصد مصالحه با انگلیس در جریان نفت را داشت، پرداخت. رزمآرا چنین استدلال میکرد که ما توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید به افزایش سهم ایران از سود حاصل، به پنجاه درصد رضایت دهیم. همین باعث شد تا او را به عنوان یک خائن به منافع ملی ایران معرفی کنند. در بیرون از مجلس نیز جریانهای گوناگون کشور از دربار تا اسلامگرایان تندرو ائتلافی بر ضد رزمآرا ایجاد کرده بودند.
رزمآرا اگرچه لایحه قرارداد الحاقی نفت را از مجلس پس گرفت ولی مخالفتها با او ادامه یافت تا اینکه در روز شانزدهم اسفند سال ۱۳۲۹ سپهبد حاجیعلی رزمآرا در مسجد شاه تهران کشته شد. آنزمان اینگونه اعلام شد که خلیل طهماسبی، که پس از دستگیری در همان لحظه خود را عبدالله موحد رستگاری معرفی کرد، قاتل بود. فداییان اسلام، گروه اسلامگرای وابسته به نواب صفوی، که آنزمان در اتحاد با آیت الله کاشانی و جبهه ملی بود، همان روز مسئولیت آنرا به عهده گرفت. او در زمان دولت دکتر مصدق آزاد شده و پس از کودتای ۲۸ مرداد، که دوباره بازداشت شد، قتل را منکر گشت.
بنابر روایت فداییان اسلام، رزمآرا، هیچ اختلافی با شاه نداشت و شاه دشمن ملی شدن نفت بود. حال آنکه بنابر روایت جبهه ملی، در آن مقطع، شاه مخالف رزمآرا بوده و به جبهه ملی نزدیکتر بود تا به دولت. مصدق در خاطرات خود میگوید، قاتل رزمآرا هرکه بود رفع کدورت از ذهن اعلیحضرت کرد. همچنین توضیح میدهد که در آنزمان ارتباطش با شاه خوب بوده و پیش از این شاه به او دو بار پیشنهاد نخست وزیری داده بود که او نپذیرفته بود. فردای ترور رزمآرا، روزنامه نبرد ملت ارگان فدائیان اسلام، تیتر زد "رزمآرا به جهنم رفت و سایر خائنین به دنبال او رهسپار میشوند." این تیتر را کرباسچیان، مدیر روزنامه زده بود. روزنامه دو قران بود، تا ساعت ده به ۲ تومان رسید؛ ۳ بار هم چاپ شد.
شنبه صبح ابراهیم کریم آبادی، مدیر روزنامه اصناف عکسی چاپ کرد که در آن نواب صفوی دستش را روی سر سید حسین امامی و خلیل طهماسبی گذاشته بود و نوشت:« این دو مرد حق تربیت شده این مرد حقاند.» و اعلامیه نواب صفوی را با این تیتر چاپ کرده بود که "اعلام ما به دشمنان اسلام و غاصبین حکومت اسلامی ایران، شاه و دولت" و زیرش نوشته بود "حضرت استاد خلیل طهماسبی معروف به عبدالله موحد رستگار، طبق فرمان خدا رزمآرا را از میان برداشت. چنانچه دربار در عرض یک هفته از این سرباز برومند اسلام، حضرت خلیل طهماسبی عذرخواهی نکرده و آزاد ننماید، دربار را کن فیکون خواهیم کرد." پس از دستگيري خليل طهماسبي به اتهام قتل رزمآرا، «يك اعلاميه از طرف نواب صفوي (رهبر فداييان اسلام) صادر شد كه در بالاي آن «هوالعزيز» نوشته شده بود.
اين اعلاميه خطاب به شاه صادر شده بود» و «قاطعانه به شاه دستور ميداد كه بايد فرمان آزادي قاتل رزمآرا را صادر كند، و براي هرگونه آزاري كه وي در زمان بازجويي توسط پليس ديده است، از او عذرخواهي نمايد.» آيتالله كاشاني در مصاحبهاي نظرش را چنين ابراز داشت: «اين عمل به نفع ملت ايران بود و اين گلوله و ضربه عاليترين و مفيدترين ضربهاي بود كه به پيكر استعمار و دشمنان ملت ايران وارد آمد. قاتل رزمآرا بايد آزاد شود; زيرا اين اقدام او در راه خدمت به ملت ايران و برادران مسلمانش بوده است.» بنا به خاطرات سيدمحمد واحدي از اعضاي برجسته فداييان اسلام و حاج مهدي عراقي، رهبران جبهه ملي براي جلوگيري از اقدامات رزمآرا و حتي احتمال كودتا توسط وي، از فداييان اسلام درخواست ميكنند كه رزمآرا از سر راه نهضت ملي برداشته شود.
در جلسهاي با حضور نواب صفوي، بقايي، فاطمي، نريمان، آزاد، حائريزاده، سنجابي، شايگان و مكي از طرف جبهه ملي حضور پيدا ميكنند و دكتر فاطمي تأكيد ميكند كه من اصالتاً از طرف خودم هستم و وكالتاً از طرف مصدق (چون كسالت داشت) و ايشان گفتهاند هر تصميمي كه در اين جلسه گرفته شود «براي خود من هم لازمالاجرأ است.» نواب صفوي طي دو جلسه طولاني به شرط اجراي احكام اسلام در صورت به قدرت رسيدن جبهه ملي، پيشنهاد اعدام انقلابي رزمآرا را پذيرفت و جبهه ملي نيز متعهد شد كه در صورت موفقيت، خواستههاي فداييان اسلام را عملي نمايد. همچنين نواب صفوي در اين مورد با آيتالله كاشاني نيز ملاقات و گفتگو كرد و آيتالله كاشاني هم قول داد كه «بگذار مرحله اول رزمآرأ برود، بقيه كارها درست ميشود.» در سندي كه متن بازجويي از خليل طهماسبي در سال ۱۳۳۴ را نشان ميدهد، وي ادعا کرده که جلساتی با رهبران جبهه ملي و آيتالله كاشاني داشته است ولي از اشخاص فقط نام بقايي و مكي و كاشاني و فاطمي را ذكر كرده است و نسبت به بقيه با عنوان «وكلاء اقليت كه نامشان در خاطرم نيست» پاسخ داده است.
در دادنامه دادستان ارتش مورخ ۱۸/۱۰/۳۴ عليه فداييان اسلام پس از بازداشت گسترده به دليل سوءقصد ناموفق به حسين علاء، به سابقه ترور رزمآرأ با معاونت «بعضي از نمايندگان اقليت در دوره شانزدهم مجلس شوراي ملي» اشاره شده است. و پاي آيتالله كاشاني، بقايي، حائريزاده، مصدق و شايگان نيز به ميان كشانده شده با توجه به نبود مدرک و عدم اثبات ادعا توسط دادستان و و نواب و یارانش پرونده مختومه گردید. هيكل روزنامهنگار شهير مصري مينويسد: بعداً شوهر اشرف (پهلوي) به من گفت وقتي كه خبر ترور رزمآرا را به شاه دادند، گيج شد. او نميتوانست باور كند كه نخستوزيرش بدين طريق از صحنه محو شده باشد. شاه بعد از شنيدن خبر گفت: «نميتوانم باور كنم، نميدانم چه كار بكنم» فرداي قتل رزمآرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ كميسيون نفت پيشنهاد ملي كردن صنعت نفت را تصويب و اعلام كرد. قانون ملی شدن صنایع نفت در مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۲۹ و در مجلس سنا در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رسید. » منبع
وقتی احمد قوام از شاه خواست که بعلت لائیک نبودن مجلس آنرا منحل کند، میدانست که برای کاشانی و امثال او چه روشهای جنایتکارانه ای مجاز ند ولی برای امثال مصدق نه لائیک بودن مجلس و دولت بلکه مصادره ی سهم انگلیس مهم بود، راه رسیدن به دمکراسی بشیوه مصدقی. اینجاست که باید گفت: وای بحال ملتی که چهره مهم ملیش مصدق باشد و چهره سازش مسعود بهنود. واقعن در کجای دنیا اتحاد امثال مصدق با کاشانی و داردسته های اسلامیست و کمونیست به دمکراسی منجر شده است که در ایران چنین امکانی وجود داشته باشد؟
آیا واقعیت این نیست که مصدق نه یک قهرمان بلکه یک فاکتور مزاحم در روند دمکراسی کشور بود؟ یک نقطه عطف برای ابدی کردن یک نفرت، نفرت از غرب؟ نفرتی که سرانجام در غائله ی خمینی شعله ورشد؟
Recently by h.jahanshahi | Comments | Date |
---|---|---|
روزگار نفت-1 | - | Dec 01, 2012 |
حاضر و آماده | 3 | Sep 17, 2012 |
آینده اقتصاد چین از والستریت ژورنال | - | Sep 07, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
free for all
by Shazde Asdola Mirza on Sat Apr 14, 2012 12:26 PM PDTDear Jahanshahi,
This "book" and any other piece that I have written under this nickname, is free for all to read and to share.
Bad Stories for Bad Kids
به شازده اسداله میرزا
h.jahanshahiSat Apr 14, 2012 11:38 AM PDT
من تازه به هتل اوین رسیده ام و متاسفانه امشب فرصت ادامه ی آنرا ندارم.
من واقعن از خواندن داستان شما لذت میبرم. بسیار داستان شیرینی ست و بنظرم اطلاعات اجتماعی و سیاسی آن هم درست و بسیار خواندنیست. مثلن اینکه کشورهای بلوک شرق چکونه بودند، ترکیه چگونه بود و ایران و مردمش چطور بودند.
در مورد اشتکهاوزن چیزی به نظرم آمد که با اجازه شما باز هم آف تاپیک میشوم و مینویسم. زمانی که برج های دوقلو در نیویورک بوسیله ی اسلامیستها ویران شدند و هزاران انسان جانشان را بخاطر فاشیسم اسلامی از دست دادند، مردم عادی آلمان خیلی ناراحت بودند و همدردی زیادی با آمریکا نشان دادند.
یکی دوروز بعد من از رادیو مصاحبه ای با اشتکهاوزن شنیدم که گفت اینکار شبیه یک اثر هنری بود. من از آن روز نه کسی را میشناسم که حاضر به شنیدن موسیقی او باشد و نه کسی که بخواهد حرفهایش را بشنود.
راستی، اگر اجازه بدید، من داستان شما را در بخش دانلود کتاب سایت خودم خواهم گذاشت تا خوانندگان سایت با داستان شیرین شما آشنا شوند. آیا اجازه دارم؟
به آنگلوفیل
h.jahanshahiSat Apr 14, 2012 11:16 AM PDT
دوست گرامی منهم از شما سپاسگزارم. نه تنها بخاطر لحن آرام شما و موضع درستی که در رابطه با مصدق دارید، بلکه بخاطر اطلاعاتی که در اختیار من و سایر خوانندگان قرار دادید. من بسهم خودم از آن استفاده کردم و از این بابت از شما خیلی سپاسگزارم.
شاد و موفق باشید
ویکیپدیا منابعش مشخص است
h.jahanshahiSat Apr 14, 2012 11:11 AM PDT
در کنار نقل قولهای متن ویکیپدیا منابع آن شماره گزاری شده اند. با رجوع به زیر نویس صفحه ی ویکیپدیا، نام و صفحه ی آن منبع ذکر شده است.
اگر به ویکیپدیا شک داریم، راه حقیقت یابی ابتدا انطباق دادن نوشته ویکیپدیا با منابع اعلام شده برای رفع ابهام است، نه گمانه زنی.
to arj
by h.jahanshahi on Sat Apr 14, 2012 10:58 AM PDTآقای ارج گرامی،
راه یک، دو، سه، چهار و ... بسوی دمکراسی وجود ندارد. تنها یک راه وجود دارد و آن اجرای دمکراسیست. من در پست قبلی خودم به شما و همچنین در برخی پست های دیگرم از جدایی دین و سیاست و دولت و مجلس گرفته تا حقوق بشر و ... نام بردم.
راه رسیدن به دمکراسی راه رسیدن به آنهاست. وقتی از سمت گیری هم حرف میزنم، چیزی به جز آن منظورم نیست. سمت گیری یعنی استفاده از الگو، یعنی سرمشق قرار دادن ساختارهایی که دمکراسی آمریکا و یا اروپا را میسازند.
to Oktaby
by h.jahanshahi on Sat Apr 14, 2012 11:44 AM PDTباز هم از اینکه لطف کردید و به نکات توافق و اختلاف نظر اشاره کردید، سپاسگزارم
هدف من از نوشتن اینکه غرب دشمن ما نیست، فرشته ساختن از غربی ها نیست. من مدافع کلنیالیسم و سیاستهای امپراتوری سابق انگلیس و یا مدافع بی قید و شرط دکترین های سیاست خارجی ایالات متحده ی آمریکا نیستم ولی همزمان مخالف آن هم هستم که ما منافع موقت خودمان را معیار قضاوت در باره دوستان استراتژیک مان قرار دهیم.
من تصمیم داشتم که اینجا اگر ممکن شد در باره سیاستهای غرب در رابطه با ایران بیشتر گفت و شنود داشته باشیم ولی متاسفانه بحث مصدق بیهوده بدرازا کشید واین ترید خیلی طولانی و محتوای برخی پست ها هم تا حد زیادی تکراری شد.
راستش گفتمان مصدق و سیاستهای غلط او برای من از اینرو بیفایده نمیاید که احساس میکنم مشکل اپوزیسیون ما از باور های غلط ما در باره ی دمکراسی و استقلال نشات میگیرد.
اگر به پستهای هواداران مصدق در اینجا هم نگاه کنیم میبینیم که تعریفی از دمکراسی ارائه نمیکنند، مستعمره بودن ایران را ثابت نمیکنند بلکه سعی میکنند با ایجاد نفرت علیه شاه و انگلیس و آمریکا مصدق را دمکرات و نجات دهنده ی ایران از یوغ استفمار معرفی کنند نتیجه این میشود که تنها راه مصدق درست است و چون غرب در 28 مرداد شرکت داشت پس منفعل شدن و دیگران را محکوم کردن قابل توجیه و یک تفکر ملی گرایانه است. آیا این ملی نمایی نیست؟
قصههای بد برای بچههای بد: امیدوارم که مقبول افتد
Shazde Asdola MirzaSat Apr 14, 2012 07:04 AM PDT
Off topic ... again!
Bad Stories for Bad Kids
Jenab All-Iranians - Thank you for the best diversion
by anglophile on Sat Apr 14, 2012 12:24 AM PDTImagine if Mossadegh was treated to your selected Arabic Dance on your blog, He never would have collaborated with the Islamists - LOL.
Thanks again.
Jenaban Anglophile & Kazemzadeh
by All-Iranians on Fri Apr 13, 2012 03:11 PM PDTPlease forget about Mossadegh for God's sake. And for God's sake what each of you think about DANCE IN ISLAM?
//iranian.com/main/blog/all-iranians-79
That is the question!!!
Congratulations Professor!!!
by anglophile on Fri Apr 13, 2012 02:19 PM PDTYou just managed to relate "gooz" to "shaqiqe" (using Dr Homa's favourite phonetic alphabets). I am challenging you to produce documented evidence that Musaddiq (Homa's alphabet again) had opposed or declined the amnesty/pardon granted to Ostaad Khalil Tahmaasebi since 5 August 1952 (date the bill was passed by Majlis) and you are (in your habitual style) hiding yourself, this time behind Homa (LOL) and quoting a dubious axtract from a statement by Navab dated 13 May 1951?!!! Or quuoting the date of Fatemi's ill-fated attack by Abd-Khodaee (15 Febrary 1952!!!). What has gooz got to do with Shaghighe professor LOL?
Check your facts before dumping your confabulations
by religionoutofgovernment on Fri Apr 13, 2012 11:48 AM PDTاعلاميه شهيد نواب راجع فعاليتهاي مصدق مورخ 30/6/1330
مصدق، شما در برابر يك دنيا نجابت ما، يك خيانت كردي . سرانجام هم بهترين فرزندان مسلمان اين آب و خاك را تبعيد نمودي. نفرين بر تو و طرفداران تو. شش ماه است كه زمام ملت مسلمان ايران در اثر فداكاريهاي سرسخت مسلمان به دست تو افتاده، ببين چه جنايتي در تاريخ جنايتكاران سفاك دنيا بود، كه نسبت به مسلمانان نكردي؟
Nokar, Mozakhraf nagoo
by Masoud Kazemzadeh on Fri Apr 13, 2012 10:46 AM PDTFadaian Islam assassination attempt on Dr. Hussein Fatemi was on February 15, 1952. (I have also seen the date as Feb 16, 1952).
"I have no doubt that, right now, all my dear brothers who are in jail [i.e. the seven fada'iyan members who had been arrested after Razmara's assassination] are there on the orders of Dr Musaddiq, Kashani and the National Front..." The leader of Fadaian Islam in Tarraqi (weekly magazine) 13 May 1951. cited and translated by Homa Katouzian, Musaddiq and the Struggle for Power in Iran (London: IB Taurus, 1990), pp. 162, anf fn 8, p. 284.
More Hearsay and Fabrications by Mossadeghists
by anglophile on Fri Apr 13, 2012 03:51 AM PDTThe charge remains standing!
The Alleged Aban 1319 meeting was made up by Navab and the Shah
by religionoutofgovernment on Thu Apr 12, 2012 09:57 PM PDTThe alleged Aban 1329 meeting between Navab Safavi, Tahmasebi, Kashani followers and JB members was made up by Navab Safavi and the Shah's government. Mozaffar Baghai (no friend of Mossadegh!) details his detention and interrogation in 1334 by the army, when he was asked to confirm the alleged meeting in Aban 1329. In one interview Navab Safavi himself was present. Baghai flatly denied the alleged Aban meeting and said the only meeting that took place between him, Fatemi and Navab Safavi was in the first few months of Mosaddegh's premiership, in 1330, when Navab Safavi asked them to convey to Mossadegh their demands of forced Hejab for women, closure of movie theaters etc. To which Fatemi responded that he would never accept these demands.
Source: harvard Iranian Oran History Project, interview with Mozaffar baghai, Sequence 147-148 or tape 7 and tape 8.
The Real Source of This Blog
by religionoutofgovernment on Thu Apr 12, 2012 08:32 PM PDTThe blogger links a Wikipedia page as its source. In fact, the Wikipedia entry is a cut and paste from here:
//tarikhirani.ir/fa/files/7/bodyView/53/روایت.سحابی.از.گفت%E2%80%8Cوگوی.نواب.و.بازرگان.فدائیان.پیشنهاد.ترور.زاهدی.را.دادند.html
In fact, the website www.tarikhirani.ir is an islamic republic website aiming to distort and re-write history. After all, when have they ever told the historical truths?
On Mossadegh, the Shah, and the release/Amnesty for Tahmasebi
by Masoud Kazemzadeh on Thu Apr 12, 2012 05:47 PM PDTOn Mossadegh and Tahmasebi’s release/amnesty. There are 2 main assassins from Fadian Islam (Navab Safavi and Khalil Tahmasebi) at this period. In the following Professor Ervand Abrahamian writes that Mossadegh “declined amnesty to assassins from the Fadayan-e Islam.” Professor Ervand Abrahamian, who is one of the most prominent historians of Iran, writes: //www.pbs.org/wgbh/pages/frontline/tehranbureau/2009/08/history-used-and-abused.html “Kashani's opposition to Mosaddeq came into the open by mid-1953 once the latter issued a referendum to dissolve Parliament, drafted an electoral bill enfranchising women, tended to favor state enterprises over the bazaar, refused to ban alcohol, and declined amnesty to assassins from the Fedayan-e Islam.” Source: Ervand Abrahamian, Khomeinism: Essays on the Islamic Republic (Berkeley: University of California Press, 1993). //www.amazon.com/Khomeinism-Islamic-Republic-Ervand-Abrahamian/dp/0520085035 ROOG has ALREADY posted the interview with Mohammad Amini in this very blog. In the interview states that the Kashani and Shams Ghanat-Abadi passed the bill to release Tahmasebi, that the Shah signed the bill and that Mossadegh opposed releasing of Tahmasebi. Listen to minutes 32:40 to 40:45. //www.youtube.com/watch?v=VoKkbC6sChc&feature=player_embedded
Not my theory old boy but your own Professor's :))
by anglophile on Thu Apr 12, 2012 11:57 AM PDTNaa Shah Mikhahim, Naa Akhund. Laanat Bar 2 ta Shoon" //iranian.com/main/blog/h-jahanshahi-9page1 There is no sophistry at work here, All I am saying is: prove it professor! One more points my dear fellow : I am only obssessed with those who are pathologically obssessed with the good Doctor. And boy o boy is there no shortage of them on this site - LOL
کدام آلترناتیو؟
ArjThu Apr 12, 2012 07:23 AM PDT
جناب آقای جهانشاهی، شما که دو سه سالی که مصدق نخست وزیر بود را مانع ایجاد دموکراسی در ایران میدانید، هنوز راه حل رسیدن به این دموکراسی را مطرح نکرده اید! از آنجایی که بیست و پنج سال سیاست مماشات بی حد و حصر شاه با غرب و همچنین سی و سه سال غرب ستیزی لگام گسیخته حکومت اسلامی نیز از تحقق دموکراسی عاجز بوده و هستند، شما کدام راه حل را به عنوان آلترناتیو مصدق در نظر داشتید؟!
مغلطهٔ اتهام!
ArjThu Apr 12, 2012 07:33 AM PDT
انگلو، شما یا دیگران را گنگ میانگاری، یا خود را به کوچه علی چپ میزنی! این مغالطه ای که شما به کار گرفته ای، استدلال استخراجی، از کهنه ترین روشهای سسفسته است. یعنی اینکه یک فرضیهای را مطرح کنی، سپس از مخالفان آن فرضیه بخواهی که خلافش را ثابت کنند، در غیر این صورت، آنها را مجرم فرض کنی! برای مثال، من میتونم شما را متهم کنم که در قتل ندا دست داشته ای، سپس ازت بخواهم که خلافش رو اثبات کنی و در غیر این صورت مجرمی!
با این وسواس پتا لوژیکی که شما نسبت به مصدق داری، تقریبا هر چیزی رو میتونی به او منسوب کنی! حال اینکه حتی اگر میخواهی مصدق رو مسئول قتل رزم آرا جلوه بدی، بار و مسئولیت اثبات آن، و یا حتی اینکه او فرمان آزادی طهماسبی را صادر کرده، بر شانه توست! حال تو بگو بر اساس کدام مدرک؟!
جناب جهانشاهی
anglophileThu Apr 12, 2012 05:25 AM PDT
از اینکه با مقاله روشنگرانه خود نه تنها نکات بسیار جالبی را در ارتباط با مصدق آشکار ساختید بلکه با متانت و ادب خاص خود در مباحثه چهره واقعی دوستان مصدق الهی ما را هم به خوبی نمایان ساختید. این حضرات وقتی که از آنها میخواهید که مدرک و سندی برای اثبات حرف خویش ارائه دهند یا به شعار دادن اکتفا میکند و یا محترمانه به غیبت صغری تشریف میبرند. مثال پروفسور معظم مسعود کاظم زاده که فقط اتکا به مشتی آکادمیک "تاپ" دارد و در پس آنان پنهان میشود. بهترین پیامی که از مقاله شما باید آموخت که همانا وصف حال مصدق پرستانی نظیر کاظم زاده و سایر ال مصدق است این است که: مصدق موج ساز نبود، بلکه موج سوار بود.
با تشکر
بالاخره مدرک مخالفت مصدق با آزادی طهماسبی رو نشد؟
anglophileThu Apr 12, 2012 01:47 AM PDT
در ضمن دیروز رفتم اداره بازنشستگی گفتم آقا ما یه عمر مستعمره شما بودیم و نمیدونستیم؟ پس حق و حقوق ما چی میشه؟ گفتند کی گفته ایران مستعمره ما بوده؟ گفتم این مصدق چیا میگن. کارمنده گفت:
"بابا بزرگ من که فرمانده نیروهای انگلیس در جنوب ایرون بود همیشه میگفت این مصدق رو ما به سبب خدماتی که به ما در سرکوب دلیران تنگستانی کرد و فراماسون هم بود سفارش کردیم یه پست و مقامی تو تهرون بهش بدن ولی وقتی به یه جایی رسید پررو شد و یادش رفت که ولی نعمتش کی بوده. خوشبختانه خود ملت ایرون فهمید که چه حقه بازیه و خودشون کشیدنش پائین. حالا این اعوان و انصارش هم مثل خودش حقه بازند. برو بهشون بگو اگه ایرون مستعمره ما بود به جای شاه و نخست وزیر، ما نایب التولیه علیا حضرت ملکه تو ایرون داشتیم مثل هند."
خلاصه دست از پا دراز تر برگشتم. تقصیر از خودمه که به دروغای این مصدق الهیها مثل عینکی و هرج و مرج گوش میکنم.
نوکر انگلیس:
aynakWed Apr 11, 2012 02:32 PM PDT
بازگمان کنم اثرات استفاده از قارچ های وحشی تاثیر در هزیان گویی حضرت
عالی داشته. قربان انگلیس بروی، یک جمله از من نشون بدهید که گفتم ایران
مستعمره بوده؟ در ضمن نوکر خوب به تو می گن که مانند برادارن رشیدیان
که پولهای استفاده نشده رو مثل یک نوکر وفادار و خوب به صاحبش برگردوند شما
هم هیچ چشم داشتی به خزانه انگلیس نداشتی. بعد ها متوجه شیدیم رشیدیان و
بقیه - ترجیح می دهند از سفره دیگری (ایران) بخورند تا از سفره خود
(انگلیس). در ضمن خودتو به موش مردگی نزن، در گزارشی خوندم که از
سالهای ۱۹۱۲~.... نزدیک به ۶۰ % (حقوق بازنشستگی) Pension انگلیسی ها از
عایدات نفتی سرمایگذاری شده در( (Anglo_Persian Oil ) که بهترین Dividend
(بهره سرمایه ) را طی سالها به ویزه تا سال ۱۹۵۰ می داده- می آمد. شما برو
حقت رو بگیر.
مدرک مخالفت مصدق با آزادی طهماسبی چی شد؟
anglophileWed Apr 11, 2012 02:16 AM PDT
اینجا لندن است - صدای استنکار (در اینجا به معنای طلب نوکری نمودن)
اینجانب سوالی نمودم از حضرات عینکی، و پروفسور مصدق زاده و جناب هرج و مرج: آیا مدرکی دارید که مصدق مخالفت خود را با آزادی خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزم آرا نشان داده باشد؟ یه بار به انگلیسی نوشتم یه بارم به فارسی اگه میخواین به ترکی هم میتونم بنویسم.
در ضمن این جناب عینکی بیش از سی ساله که شماره عینکش رو عوض نکرده هنوز فکر میکنه ایران مستعمره انگلیسا بوده (انتشارات جبهه ملی به تاریخ ۱۳۳۱). بابا جون اگه اینطور بود که شما میگی من میبایست از مزایای بازنشستگی (پدرم نه خودم) اتباع ممالک مستعمره سابق برخوردار میشدم. همه این هندی پاکستانیا که سوابق مستعمره گیشون به دویست سال میرسه بازنشستگی پدراشونو میگیرن پس نکنه سر منو کلاه گذاشتن؟ همین امروز میرم اداره بازنشستگی ببینم چه خبره! خبرشو در پست بعدی بهتون میدم.
Vosough O Dowleh
by religionoutofgovernment on Tue Apr 10, 2012 10:25 PM PDTOur history is a who's who of mercinaries like Vosough o Dowleh and a long list of dictators and despots like The Shah and his illiterate dad. This is exactly why we should celebrate the very few who championed democracy and modern values such as Amir Kabir, many constitutionalists, Mosaddegh and Bakhtiar. This is not about Mosaddegh. If we don't keep his legacy alive, we really have not much in our history to be proud of.
History 101
by Masoud Kazemzadeh on Tue Apr 10, 2012 09:52 PM PDTIranian History 101:
Iran had come under the colonial control of the Tsarist Russia and Britain. Due to several reasons Iran was not officially colonized such as was done in India. The two main colonial powers (Russia and UK) were allies against the rising Germany since the late 19th century. In the European balance of power struggles, with the unification of German states into Germany in 1871, and its dramatic rise to power, Britain, France, and Russia made an alliance. This came to be known as the "Triple Entente." By 1904, this became official policy. (The Triple Entente counter the Triple Alliance of Germany, Austria-Hungarian Empre and Italy).
//historyannex.com/20th-century-Europe/prewwi/triple-entente.html
Both the Russian and British colonial powers were expansionist powers. Their colonial ambitions crossed into Iran. To prevent armed conflict, they decided to divide Iran into their zones of influence, where each would have its own de facto colonial control. Britain took the souther part of Iran while Russia took the northern part. The central part was regarded as shared or neutral zone. In 1907, Russia and Britain signed the SECRET agreement variously called "St. Petersburg Agreement" or "the Anglo-Russian Agreement of 1907."
//www.payvand.com/news/12/jan/1248.html
for a critique of the British policy among British anti-imperialist circles see the excellent study by Prof. Mansour Bonakdarian:
//bookvedoogle.com/books?id=K0jw3zg5iOsC&pg=PR34&lpg=PR34&dq=St.+Petersburg+agreement+Iran+Britain+Russia&source=bl&ots=IezBKhggQh&sig=2DPeTFPxwQT2yGpPQnkpZoCyDHI&hl=en&sa=X&ei=RgCFT5feGuLq2AWw2-z7CA&ved=0CC4Q6AEwAg#v=onepage&q=St.%20Petersburg%20agreement%20Iran%20Britain%20Russia&f=false
During WWI, in 1915, the British and Russians make another secret agreement which gave Tehran to British and Constantinople to the Russians.
The Bolshevik revolution destroyed the Russian colonial control of Iran in 1917. The British were terrified that communism would spread to Iran and they would lose their de facto colonial control of Iranian oil and politics. By 1919, the British forces were involved in the Middle East (eventually defeated by Ata Turk in Turkey) and exhusted by WWI. With the absence of Russia (now USSR),the UK wanted to cement its de facto colonial subjugation of Iran with an official treaty. The Agreement of 1919 was such an agreement. Vosugh Ol Dowleh accepted a huge bribe to sign it. The Agreement of 1919 gave the British control over Iran’s finances and military. The American officials at the time described the agreement as making Iran a virtual colony of the British.
The defeat of the 1919 agreement led later on to the support of the British officials in Iran for the coup by Seyyed Zia and Reza Khan. Reza Shah performed many of the policies that the British wanted (but not all of them). Reza Shah extended the oil concession for an additional 32 year (a total of 60 years)!!!!!!!!
During WWII, Reza Shah moved away from the UK and became close to Hitler’s Germany. Thus, the UK and USSR invaded Iran, send Reza Shah to exile and placed his son Mohammad Reza Pahlavi on the throne. Mohammad Reza Shah Pahlavi was 100% nokar of the British.
see the following scholarly articles on the de facto colonial subjugation of Iran by the UK and US:
Habib Ladjevardi, "The Origins of U.S. Support for an Autocratic Iran,"
International Journal of Middle East Studies, Vol. 15, No. 2 (May, 1983), pp. 225-239
excerpts available at:
//iranian.com/main/blog/masoud-kazemzadeh/shah-destroyed-our-constitution-and-established-brutal-tyranny
Mark Gasiorowski, U.S. Foreign Policy and the Shah: Building a Client State in Iran (Ithaca, NY: Cornell University Press, 1991).
//www.amazon.com/U-S-Foreign-Policy-Shah-Building/dp/0801424127/ref=sr_1_2?s=books&ie=UTF8&qid=1334119233&sr=1-2
Siavash, let's look at your writeup
by aynak on Tue Apr 10, 2012 09:52 PM PDTI am not sure if you fully read what I wrote. I explicitly stated that not only Mossadegh did not dislike U.S he very much liked U.S and I gave reason/proof why I think he did. This will also be true for most Iranian people, prior to 53. Then you have 1953 coup. That will not leave a good taste on anyones mouth, except those who were beneficiaries of the coup. But the big leap you make is to equate West with U.S. Someone may dislike the policy U.S took in 1953, which was wrong, and condmen U.S's role in orchestrating the coup. That does not mean that person is anti-West. This is so basic, that I should not even have to explain it. But it would be natural to expect a backlash and that's what Albright was alluding to, for U.S's role and dislike that had generated among many Iranians toward U.S at that time till revolution. But that's not being anti-West, that's being anti U.S policy. For instance why has there never been a slogan against France? Spain? Italy? Germany? Sweden? Belgium ..... Are they not Western countries?
As for Israel, many in Iran disliked Israel particularly during SHah time, *because* of Savak cooperation with elements withing Israeli security apparatus. Basically, shah was strengthening his security forces to supress opposition, (and democratic opposition at that) this is before anyone started arm struggle, we are talking 1954-1968/71. So the love for Israel started when they were cooperating with Shah, and those who took up arm went outside, Palestine was a good destination (now we are tallking early 1970's). You have to ask which started first?
-Did shah strengthen Savak first, and persecuted opposition?
or-
Did opposition out of no reason started an arm struggle?
Once you understand that order, then everything else falls in place:
Shah-was being a despot. His security forces were cooperating with the Israeli's as well as some in U.S and therefore the opposition gravitated toward the other side (i.e Palestinain struggle seemed similar, they for their right, and Iranian for our right).
None of this has anything to do with being anti-West.
What puzzle's me is that you are here enjoying freedom of speech and everything that West has to offer, yet, for some reason you see Shah's rule as extenstion of Western influence?
What is even more puzzling is that, 3 years of Mossadegh's rule did not lead us to democracy ?!!? and we need to look at that, but we can't ask why the following 27 years did not.
In sum: Iran has had the following:
3000+ years of Monarchy
(including the last 33 years of Monarchy by Khamane-ee)
and 3 years of Mossadegh.
As far as "independence" now you are falling for Islamic Regimes terminology. Independence,does not mean Iranian thugs killing Iranian people while the rules are making concessions all over the world to China, India,Russia .... This terminology is promoted by the regime and accepted by their supporters, but is laughable. In today's global economy, the word "indepenence" of a country is an oxymoron. We need to look at policies and see how policies can best benefit people.
راه چهارم؟
ArjTue Apr 10, 2012 08:00 PM PDT
آقای جهانشاهی، در دنیای سیاست دوست و دشمن معنی متعارف اجتمأعی را ندارند! کشورها متفق، و نه آنهم دائمی دارند، که ممکناست در یک موضع بر له ولی در جایی دیگر بر علیه یکدیگر باشند! در نتیجه مقاومت مصدق در برابر استعمار انگلیس در رابطه با نهضت ملی کردن نفت به معنی دشمنی با غرب نبوده و نیست!
به هر حال، اگر نکته اصلی حرفهای شما را تا اینجا در نظر بگیریم، شما بر این عقیده اید که مصدق در دو سه سالی که در مصدر کار (بگذاریم که نه به عنوان شخص اول مملکت) بود، در هر دو مورد ایجاد دموکراسی و رابطه با غرب مرتکب اشتباه شده و شکست خورد! حال آنکه شاه که برای بیست و پنج سال حاکم بلامنازع کشور بود، و نه تنها نقطه مقابل مصدق در رابطه با نفت عمل کرد، بلکه آنچه که در توان داشت را در خدمت به غرب بکار گرفت (مثلا رضایت با جدائی بحرین از ایران توسط انگلیس و کمک به آمریکا در حمله و اشغال عمان...) ولی باز در نهایت مورد بی اعتنائی آنها قرار گرفت!
اگر فرض را بر این بگیریم که از نقطه نظر شما راه مصدق اشتباه بود، همچنین شاه هم که با وجود تمام مسامحه اش در رابطه با غرب و همینطور ایجاد دموکراسی شکست خورد، و از طرفی حکومت اسلامی نیز در هر دو مورد بدلیل غرب ستیزی جنون آمیز و ماهیت ارتجاعی اش متحمل شکست های مفتضحانه بوده و هست، شما چه آلترناتیوی را پیشنهاد میکنید؟ آیا روش شاه را که با غرب مسامحه کرد ولی شکست خورد را توصیه میکنید، یا جمهوری اسلامی که تمام هم و غمش را بر غرب ستیزی نهاده؟ البته مصدق که راه میانه بین ایندو بود از نظر شما مردود میباشد، پس آیا راه چهارمی را در نظر دارید؟
پس لطف بفرمایید ما را هم در جریان گذاشته و بگویید این چه راهیست؟ با تشکر فراوان
خوب محترم،
vildemoseTue Apr 10, 2012 07:34 PM PDT
خوب محترم، آقای رفسنجانی هفت سگجانی هم که به این نتیجه رسیده که جنگ
با آمریکا کار خوبی نیست
Interesting POV. , Mr. Aynak: Do you think War with America is a good thing??
A state of war only serves as an excuse for domestic tyranny.--Aleksandr Solzhenitsyn.
aynak''s question
by Siavash300 on Tue Apr 10, 2012 06:39 PM PDT"اصلا یکی نیست بگوید ربط شرایط فعلی که در آن حکومت خامنه ای بقیه را تهدید می کند و اصلا معلوم نیست خواسته حکومت اسلامی چیست؟ با زمان مصدق که خواسته او کنترل منابع کشور خود ایران بود چیست؟" Aynak
They both view relationship with the western countries, especilly with Brits in case of mosaddeq, as a sign of weakness and being Nokar. Jebhe Meli brag about of NOT being "Nokar". They are targeting Iranian national pride to legitimize their agenda. Many Islamic fundamentalist brag about Islamic government being "independant". They both claim Iran was dependant during shah days, though Jebhe Meli and Islamic fundamentalists counter part are independant. They repeating the same story over and over. Their core objective were to show hostitlity toward the foreign countries. They both supported terrorist goups of Palestians against democratric government of Israel. Remember Yaser Arafat trip to Tehran and his hand shake with Dr. Sanjabi upon arrival. Yaser Arafat hand was being squeezed by Imam khomainie later on. Their pictures were distributed all over Iran. Their agenda intitiated by ousting the shah or ending the monarchy in Iran. They were both on the same page. One wanted to impose so-called democratic government and the other one wanted to impose Sharia law government. They both failed in 1953, but they were successful in 1979. Sanjabi was kissing khomaini's rear end all the way.
We could NOT see the result in 1953 because pro western forces had upper hand and they prevailed, but in 1979 due to shah's illness and some other factors, we could see the result. Anti west forces eventually took power and we saw the result for 32 years.
Focus
by oktaby on Tue Apr 10, 2012 05:13 PM PDTon topic has maintained the point of this blog. I'm glad you appreciate that Mossadegh/Shah argument is not about to be settled as it has not for 60 years and there lies another Iranian dilemma I pointed to in earlier comment.
I do differ on your point about whether the West was enemy of Iran. It may not have been and is not in a puritan sense or as a matter of principal but in the context of 'colonial' (not that Iran was a colony) mindset, it was just another place to be exploited and in that sense Iranian and colonial interests collided and Mossadegh's approach got him legal and symbolic victories as his imaginary David got crushed by Goliath in the real war. His ego was just too big. This was a problem Shah also exhibited in other ways but his deeper familiarity with the West helped balance the economic/power relationship reasonably well such that Iran went through decades of progress despite various lacks. Many who are successful in the West owe their context and framework to Shah and the relative normalcy of his period; and there lies the Irony of the never ending bad mouthing him.
I would also like to point out whether out of enmity or pure economic greed, the rapist republic and the most backward and vile segments of Iran could not take hold of power without that help. And I know many Mossadeghi that even today claim the rapist republic has brought independence to Iran. This kind of confusion is beyond reason or repair.
Related to this is the separations of mosque and state and other separations you point out as well. There is also a historic reason for it and it has been and continues to be Iranian Achilles' heel. It started with the "dual containment policy"....It has been well exploited by enemies foreign and domestic, and implementation started with ushering khemeini in: //iranian.com/main/2010/jan/center-univer...
Oktaby