POLITICS
با رعيت صلح کن، وز جنگ خصم ايمن نشين
* فايل صوتی اين مقاله
ديگر در اين مورد ترديدی وجود ندارد که حکومت اسلامی به هيچ روی نمی تواند جلوه ای از جلوه های رابطهء مدرن قدرت و مردم و، در نتيجه، نمود خاصی از يک حکومت دموکراتيک باشد. در عين حال، اين حکومت ديکتاتوری، بخاطر متعهد نبودن در برابر مردم و خدمتگذار نبودن به آنها، صرفاً منشاء اشاعهء فساد و تباهی است.
>>>
POETRY
by Foad
چند شب پیش جایی مهمان بودم که صحبت سهراب سپهری شد. گفتم از
قرار امروز سالروز تولد سهراب است. یکی از دوستان نازنینم که از
مریدان اوست بعد از شنیدن این خبر از صاحبخانه قلمی خواست و تکه کاغذی.
دقایقی در گوشه حیاط با خود خلوت کرد و مثل روشنفکران کهن کافه نادری در
دود سیگار غوطه زد! !ده دقیقه ای بیش نکشید و صدا زد: ای نادر. بیا اینجا باهات کار دارم. علت را جویا شدم و گفت: بشین و گوش کن. و من سراپا گوش شدم...
>>>
POETS
ساقی: - این جزو ذات همه مان است که نیاز جنسی داریم. به خاطر این که
روابط جنسی تنها چیزی است که راجع بهش محکوم می شویم. من اگر بیایم بگم
دلم برای کوچه های ایران تنگ است همه کف می زنید، تحسین می کنید و می روید
و چیزی هم حل نمی شود. اما وقتی من راجع به روابط جنسی حرف می زنم بیمار
جنسی شناخته می شوم. شما ناراحت می شوید که من از مشکل معاشقۀ خودم حرف
بزنم.
>>>
POETRY
برای خاطره داستان "خانه آفتابی" نوشته پرتو نوری علا
باغچه ی خانه ما پربار است،
و در آن هم نعنا می کاریم و هم ریحان،
تربچه و خیار و گوجه فرنگی و کدو هم داریم.
خانه ی آفتابی من میراث من بوده است.
خانه ی آفتابی ام هم قدیمی است و هم محکم.
خانه ی آفتابی من در زمستانهای پر برف،
باز هم دلباز و دلگرم و روشن می ماند.
>>>
RAGHS
رقص شاهرخ مشکین قلم، کارین گونزالس و سحر دهقان حجت در سانفرانسیسکو
شاهرخ مشکین قلم دیگر به یک صاحب سبک در رقص تبدیل شده است. او با پیچ و تاب های تنیده شده در ضرب های موسیقی، حرکات نرم و چرخش های سماع گونه این قطعات را جان بخشید. کارین گونزالس بیشتر از حرکات فلامینگو و تپ دنس در رقص خود استفاده می کرد. این حرکات به زیبایی با ضرب های موسیقی ایرانی ترکیب شده بودند. او در نقش شیرین در قطعه "شیرین در خیال" حرکات ضربه ای فلامینگو را با چرخش و عشوه های صورت و حرکات چشم و ابرو در رقص ایرانی ترکیب کرد و نشان داد که رقصنده ای با تجربه و توانا است.
>>>
CULTURE
راه اندازی جشن های نوروزی و تئاتر
جالب این است که این مراسم باز هم تحت عنوان اشاعه فرهنگ ایرانی برگزار میشود این جشنها و گردهمائی ها هم میتوانست موثر واقع شود اگر اشاعه بخش فرهنگ خردگرایانه ، انسانی ایرانیان در کنار رقص های زیبا با لباسهای مختلف و غذاها جلوه گر میشد. اما متاسفانه در این مراسم قسمت های با ارزش فرهنگ ما که تاکید بر همدلی انسانها ی مستقل از ملیت اشان دارد به نمایش گذاشته نمیشود.
>>>
STORY
بهش گفتم وقتی من هیجده سالم بود، عاشق زن چهل ساله شدی. وقتی چهل سالم بود عاشق زن شانزده ساله شدی. و تمام مدت مثل گربه پشت در اتاق می نشستم گوش می کردم. گوش می کردم به صدای خنده اش، گوش می کردم به گفتگوی تلفنی اش، گوش می کردم به راز و نیازهای عاشقانه اش که هر روز به یکی دل می بست. اگر یک نفر بود آدم می توانست عادت کند. ولی یک نفر که نبود. از همان روز اول زن دوست بود. یکی را دوست داشت چون پوستش سفید بود – مثل
هلو بود. یکی دیگر سیاه و با نمک بود. یکی دیگر موهای گندمی داشت. اون یکی
لوند و تو دل برو بود، و من حسودیم می شد.
>>>
FANS
رقابتهای تکواندوی انتخابی المپیک پکن در منچستر
آخرین تکواندوکار تیم ایران هم از مسابقه حذف شد. با دلسردی مشغول جمع
کردن وساﺋلم از زیر صندلی بودم که فریاد "ایران، ایران" واضحتر از همهمه
های گنگ حاکم بر سالن به گوشم رسید. این تشویق نابهنگام و غیرمترقبه گویا
خیلی از ایرانیهای دیگر حاضر در سالن مسابقه را نیز متعجب کرده بود. همه
نگاهها به گروهی از طرفداران که مشغول نواختن طبل و سرودن شعار بودند
دوخته شده بود.
>>>
POETRY
چه کردم
از خستگی بی حوصلگی را گول زدم
از عاشقی بی تفاوتی را حاشا کردم
از غرور افسردگی را تحریم کردم
>>>
POETRY
زنی تا نیمه در خاک
می بارد بر سرش
باران سنگ ریزه نادانی
دست کودکی،
به زیر چرخ های کامیون شریعت می رود
تا ندزدد گرده نانی
>>>
POETRY
بود يكی روزی و يكّی نبود
غیرِ خداوند نبودی وجود
حاَكمِ یك كشورِ بی بام و بَر
قدرت بی حد و نصابیش بود
در عوضِ عدل و بجای سخا،
بر همگان ظلم بكرد و حدود
آن ستم و شتم نه تنها به عام
بلكه به خاصان و مهان مینمود
>>>
STORY
هیچ وقت شکایت نمی کرد که آخر چقدر مهمان داری – خسته شدم – این چه زندگی یست. هیچوقت صداش درنیآمد. هیچ وقت نق نزد تا روزی که مریض شد. دیوانه شد. از آن به بعد، کارهای عجیب و غریب می کرد. یا ساکت می نشست و ساعت ها به دیوار نگاه می کرد یا جیغ می کشید و همه چیز را پرت می کرد، می زد می شکست. یا لباس هاش رو می کند و برهنه وسط اتاق می نشست. یا می خندید، می چرخید و می چرخید تا خسته بشود و خودش را رو زمین پرتاب می کرد. ولی هنوز نماز می خواند.
>>>
RAPE
تجاوز و اثرات آن بر روي زن ، خانواده ، اجتماع
زنان ديگر ، بدون آنكه لحظه اي بي انديشند كه اين حادثه هر لحظه در كمين خودشان است ، با نگاهي قهر آلود به شخص مورد تجاوز قرار گرفته ، مي نگرند و اين در حالي است كه بايد توجه بيشتري به اينگونه زنان كرد . اينان هموراه لحظه اي را بياد مي آورند كه در آن زندگي شان از مسير طبيعي خود خارج گرديد. لحظه اي كه مي كوشيدند دستي را كه راه دهانشان را مسدود كرده پس بزنند . لحظه اي را كه عرق ريزان با دستاني ضعيفتر از بازواني كه سخت پيكرشان را در بر گرفته بود مي كوشيدند تا خود را رها سازند .لحظه اي را كه فرياد زدند اما كسي صدايشان را نشنيد ...
>>>
IDENTITY
آيا براستی حکومت اسلامی و احمدی نژاد هم بخشی از «هويت ملی» ما بشمار می روند؟
[LISTEN]
بطوری که می بينيم، «سفر احمدی نژاد»، همچون «کاتاليزور» ی کارآمد، وجود
اختلاف و تفاوت عميق در بين اعضاء همين گروه «مخالف» را بصورت دردناک
آشکار کرده است بطوری که برخی از آنها، عليرغم ژست های هميشگی شان، يکباره
و بعنوان افرادی ضرر ديده، ادعای خسارت و لزوم پاسخگوئی به جسارت رئيس
دانشگاه کلمبيا را سر داده اند. بدينسان طرح اين پرسش نابهنگام نيست که:
براستی چگونه برخی از آنها که عموماً مدعی مخالفت با حکومت اسلامی هستند،
هنگامی که در برابر کاربرد سنجهء سخنان رئيس دانشگاه کلمبيا قرار می
گيرند، از شمول «مخالفان» خارج می شوند؟
>>>